eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا 🖋باسپاهی ازشهیدان خواهد آمد 🥀امروز 1400/7/26سالروز شهادت 🥀شهیدان مدافع حرم آل اللہ 🥀شهیدمدافع حرم سیدمحمدجوادحسن زاده 🥀شهیدمدافع حرم حبیب ریاضی پور 🥀شهیدمدافع حرم حسین آقادادی 🥀شهیدمدافع حرم نادرحمید 🤲برای سلامتی وتعجیل درامرظهور امام عصرعجل الله..... ارواح مطهرشهدا،امام راحل هدیه کنید چهارده صلوات باعجل الفرجهم وزیارتنامه شهدا 🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 ❣اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ❣اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ❣ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ❣اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ❣اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ❣اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ❣اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ❣اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ❣ بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ❣وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ❣فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🚩اَللَّهُـــمَّ صَلِّی عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ🚩 <<شرمنده‌تر‌از‌آنیم‌که‌بدانیم ای شهیدان>> 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟!😔 🔴 یادگاری روی پیکر دارا کهنه پوشی با سیگار! «همه ی بدن ۱۸ ساله را با سیگار سوزاندند و سرش را با موزائیک بریدند ، به تنش سر نیزه فرو کردند و روی کاشی ها کشیدند» به عنوان یکی از اعضای هیئت اعزامی به ، واقعه ۲۳ تیرماه را این چنین توصیف کرده است: در شهر مریوان ۲۵ کُرد محلی زندگی می کردند که اهل مریوان بودند و در مریوان خانه داشتند و تنها گناه آن‌ها این بود که به معتقد بودند و نمی خواستند از متابعت کنند. در تاریخ ۲۳ تیرماه ۵۸ ، صد‌ها نفر از مسلحین احزاب چپ وارد مریوان شدند و را محاصره کردند و نیمی از آن‌ها را کشتند و بقیه را مجروح کردند. یکی از مجروحان پاسدار را با موزائیک سر بریده بودند و پیکر او را روی سنگفرش‌ها و اطاق‌ها کشیده بودند و نواری پهن از او همه جا را گلگون کرده بود آن‌ها دهان پاسداران را با منفجر کرده و ریش‌های آن‌ها را سوزانده بودند». 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
به احترام امام عصرعجل الله بخونید،که ارزش خوندن داره مومن.... ماجرای کافی و آقا جلال (صاحب کاباره بزرگ در عظیمیه کرج) «پارسال خدا یک توفیق به من داد. من خیلی شرمنده خدا هستم، خیلی زیاد. من یک وقتی فکرش را کردم، دیدم خدا بیش از سهم من چیزی به من داده. ‌اینقدر سهم ما نمی‌شد. به جهتی که من پارسال ۱۰ روز در کرج منبر می‌رفتم. یک روز در کرج می‌رفتیم جلوی یک جایی، دیدیم خیلی مردم می‌روند آنجا. گفتیم‌ اینجا کجاست؟ گفتند حاج آقا ‌اینجا کاباره است. من هم یک جوری هستم در برنامه تبلیغی‌ام که ‌اینقدر یاس و ناامیدی در قاموس لغتم نیست. من گفتم صاحب‌ اینجا کیست؟ گفتند یک جوانی است، سی چهل سالش هم بیشتر نیست. ۷۰۰۰ متر زمین بود، یک استخر بزرگ داشت، قایق توی آن می‌گذاشتند و زن‌ها، پسرها، دخترها، مردها همه مختلط بودند. غوغایی و یک رسوایی عجیبی بود. عرق، شراب، ویسکی، کنیاک و اینها می‌خوردند. گفتم: می‌شود ما ‌این صاحبش را ببینیم؟ گفتند: نه حاج آقا، یک طوری هست. من هم دلم درد می‌کند برای ‌این کارها. هر چه فکر کردم که چطور با ‌این صاحب کاباره تماس بگیریم، دیدم یک بچه هیئتی را سراغش بفرستیم با ‌این رفیق نیست. یکی از این داش‌های کرج را من دیدم. گفت: حاج آقا سلام علیکم، امری داشتید؟ گفتم: سلام علیکم، آره بیا ‌اینجا ببینم. گفتم: شما با ‌این صاحب کاباره‌ رفیق هستی؟ گفت: آره. گفتم: آنجا هم رفتی؟ گفت: خیلی. گفتم: ما یک کار داشتیم. گفت: چیست؟ گفتم: فقط می‌خواهم‌ این (صاحب کاباره) را دو ساعت به من برسانی. گفت: کجا بیاد؟ گفتم: من فردا یک خرده زودتر، از تهران می‌آیم کرج. یک ساعت می‌آیم خانه تو. آمدیم و نشستیم. یک خرده انداختم در وادی شوخی و تفریح و دو تا قصه و یک خرده حالش آوردم تا یک انسی با من پیدا بکند. راه دارد این کارها. بعد گفتم فلانی روزی چقدر اینجا (کاباره) درآمد داری؟ گفت: خدا می‌رساند. گفتم: کاباره و عرق و شراب، خدا می‌رساند؟! گفت: روزی هفت هشت (هزار) تومان در می‌آید. گفتم: هفت هشت هزار تومان فروشه؟ گفت: نه؛ روزی هفت هشت هزار تومان درآمد هست. گفتم: هفت هشت هزار تومان چیزی نیست، هفتاد هشتاد هزار تومان چیزی نیست، هفتصد هشتصد هزار تومان چیزی نیست، هفت هشت میلیون تومان در روز چیزی نیست، هفتاد هشتاد میلیون تومان در روز چیزی نیست، هفتصد هشتصد میلیون تومان در روز چیزی نیست، هفت هشت میلیارد تومان در روز برای تو چیزی نیست. گفت: چطور؟ گفتم: با ‌این چوبی که خدا بناست در قیامت به تو بزند ‌این پول‌ها چیزی نیست. گفت: چه چوبی؟ گفتم: آقای عزیز، قرآن می‌گوید حرامه، امام می‌گوید حرامه، دین می‌گوید حرامه، اطباء دنیا دارند داد می‌زنند می‌گویند استعمال مشروبات الکلی، خون‌ریزی مغز می‌آورد، دیوانگی درست می‌کند، زخم معده درست می‌کند. تو چرا همچین کردی؟ به جان شما مردم، هر چه از قرآن و روایات و نصایح بلد بودم گفتم، دو سه ساعت راجع به شراب و عرق به ‌این (صاحب کاباره) گفتیم، دیدیم نه آقا، ‌این گوشت ناپزه. به ‌این زودی‌ها پخته نمی‌شود. حوصله می‌خواهد. ‌این را برایتان می‌گویم گوش کنید حرفم را بگیرید. به صاحب ‌این مجلس امام صادق علیه السلام قسم، از ‌این توسلات، من چیزها گرفته‌ام. یکی‌ این است. تا خسته شدم، دیدم هر کاری کردم در این صاحب کاباره اثری نکرد. یک دفعه همین‌طور که با ‌این حرف می‌زدم، زبانم با او (صاحب کاباره) حرف می‌زد ‌این دلم را فرستادم درب خانه خدا. گفتم خدایا! می‌دانم می‌خواهی به من بفهمانی، بگویی حاج کافی حرف‌هایت را بزن، ببین اگر من اثر در آن نگذارم هیچ عرضه‌ای نداری... گفتم خدایا! اثری بگذار ‌این صاحب کاباره منقلب بشود. به حقّ حق قسم، تا ‌این توجه قلبی را به ذات مقدس حق پیدا کردم التماسش (التماس خدا) کردم کمکم کن، دو کلمه به صاحب کاباره گفتم، یک دفعه دیدم مثل بمب منفجر شد، ‌این سرش را دارد به دیوار می‌زند، داد می‌زند. گفتم: چی شده؟ گفت: حاج آقا چکار بکنم؟ گفتم داداش، درب کاباره را ببند. گفت: یک گرفتاری دارم، هفتاد هزار تومان قرض (بدهی) دارم، دست یکی از رباخورهای کرج هست. گفتم: تو که گفتی روزی هفت هشت هزار تومان درآمد داریم. گفت: تا یک چیزی جمع می‌شود سر میز قمار می‌نشینم و می‌بازم. همیشه بدهکارم. گفتم: حالا می‌گویی چکار کنیم؟ گفت: اگر شما می‌توانی هفتاد هزار تومان یک جایی برای من قرض بکن، مجانی نمی‌خواهم، خانه هم دارم رهن می‌دهم. گفتم: دو ساله من هفتاد هزار تومان پول قرض می‌کنم به تو  می‌دهم. گفت چهار ساله. گفتم چهار ساله. گفتیم بسم‌الله. به امام حسین علیه السلام قسم، یک ریالش را جایی سراغ نداشتم اما با خودم گفتم خدایا ما روی میخ تو می‌پریم تا روی عرش. یقین دارم اگر برای تو (خدا) هست درست می‌کنی. اگر هم که توی بازی هستم بگذار در تهیه پول بمانم. ‌این دیگر مربوط به نیت است ... ادامه پست بعد...👇👇👇👇 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
برای ‌اینکه ‌این (صاحب کاباره) سرد نشود شب در شهر کرج یک منبری داشتم ‌این را با خودم برداشتم بردم آنجا. رفتیم آنجا و بالای منبر مطرح کردم و یک خرده تشویقش کردم که باز، صبح پشیمان نشود. به مردم گفتم که قرار شده ‌این (صاحب کاباره) همچین جوانمردی بکند و کاباره را ببندد و ما هم قرار هست یک خدمت مختصری به او بکنیم. وقتی از بالای منبر آمدیم پایین، یک بنده خدایی مال کرج هست شهرسازی داره آنجا، ما را کشید کنار، گفت حاج آقا نمی‌خواهد تهران از کسی پول قرض کنی من یک چک می‌نویسم هفتاد هزار تومان به‌ تو می‌دهم. اگر کسی برای خدا قدم بردارد خدا به حال خود نمی‌گذاردش. گفتم: جلال جان (صاحب کاباره) کی درب کاباره را می‌بندی؟ گفت: حاج آقا هر وقت هفتاد هزار تومان را دادید. گفتم: اگر همین الان چکش را به تو بدهم؟ گفت: همین الان می‌بندم. سه چهار تا ماشین سواری برداشتیم رفتیم درب کاباره. رفتیم آنجا، ده پانزده تا شاگرد داشت. یک وقت ‌اینها با تعجب دیدند که حاج کافی آمده کاباره. گفتیم بریم جلو. پسره (جلال) را انداختیم جلو. جلال یک وقت جلوی شاگردهایش داد زد. جگرم را حال آورد. گفت: به فرمان ولی عصر(عج)، کاباره تعطیل است. اینها (شاگردها) به خیالشان که ‌این مست کرده دارد یک چیزی همین‌طوری می‌گوید. یک دفعه ‌اینها دیدن که آقا جلال، واقعاً آقا جلال شده. من گفتم که جلال جان، چهار پنج هزار نفر ناهار تهیه ببین برای روز جمعه. من در مهدیه اعلام می‌کنم و همه رفیق‌ها با ماشین می‌آییم ‌اینجا، داخل صف می‌ایستیم هر نفر ده تومان به تو می‌دهیم ناهار می‌خوریم که خیال نکنی چهار تا عرق‌خور که رفت مذهبی‌ها مُرده‌اند. فقط انسان خوب درست نکنید ‌این خوب را هم نگه بدارید. فقط توبه‌کن درست نکنید ‌این توبه‌کن را جمع و جورش بکنید. یک ناهاری درست کرد و از مهدیه رفقا را برداشتیم رفتیم. در باغ ۷۰۰۰ متری که بلندگو می‌گذاشتند و جمعه‌ها بزن بکوب و رقص بود، ما هم همان بلندگوها را گذاشتیم و اول اذان ظهر اذان گفتیم و یک نماز جماعت سه چهار هزار نفری خواندیم بعد هم ناهار را، خود من هم ده تومان دادم که کسی توقع نکند. همه ناهارها را خوردند، با میل هم پول‌هایشان را دادند. بعد هم به جلال گفته بودم که دویست سیصد تا لنگ تهیه کند. همه هفته جمعه‌ها یک مشت اراذل و اوباش در این استخرها می‌رفتند ‌این هفته بچه مذهبی‌ها می‌خواهند شنا کنند جگرهایشان حال بیاد. شنا کردند و دو نفر از وعاظ تهران هم دعوت کرده بودم منبر رفتند. حاج علامه مداح هم گفتیم آمد یک قصیده‌ای خواند و غوغایی شد. علما خبردار شدند یک مشت آمدند، منبری‌ها آمدند ... جلال ماه رمضان امسال آمد خانه ما. گفت حاج آقا، گفتم بله، گفت من امسال کارهایم را کرده‌ام می‌خواهم بروم مکه...» پی‌نوشت: این دو روایت به استناد وبسایت «بانک سخنرانی‌های شیخ احمد کافی» نگاشته شده‌اند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❃بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن❃ ❃به مناسبت سالروز شهادت ❃شهيد_والامقام مدافع_حرم ❃شهیدکمیل_قربانی ❃فرزند: عبدالرحیم ❃تاریخ تولد : 🗓 1366/05/24 🗓 ❃تاریخ شهادت :🗓 1394/07/25 🗓 ❃وضعیت تاهل : متاهل ❃محل شهادت : سوریه ❃نام عملیات : دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) ❃مزار شهید : گلزار_شهدای_کهریزسنگ ❃ای شهید آسمانی_شدنت_مبارک ❃❃❃❃❃❃❃ ❃کمیل نیروی تازه نفس ،گشاده رو و جدی در موقع کار بود. ❃از همان روزهای اول نظر همه را به خودش جلب کرده بود. مودب بود و متشرع. ❃هیچکس را از خودش آزرده خاطر نمی کرد. در اول هر صبح با همکارها سلام و احوالپرسی بلند و گرمی می کرد و همه را محکم در آغوشش می فشرد. ❃ در شروع هر روز برای همکاران آرزوی شهادت می کرد. ❃آقای ..... ان شاءالله که شهید بشی. ان شاءالله که سالم شهید بشی... بلند صلوات ❃کمیل و موسی اهل نماز شب خواندن بودند. حتی در منطقه و شب عملیات هم ساعاتی را بیدار بودند و با خدا راز و نیاز می کردند. ایشان شهادت را به عنوان پاداش دلدادگی هدیه گرفتند. ❃کمیل_حسن_احمدی و حمیدرضا_دایی_تقی هر سه در یک لحظه و با یک گلوله🔥 خمپاره مورد اصابت قرار گرفتند... ❃❃❃❃❃❃❃❃ ❃کمیل_و_حسن_احمدی باهم آسمانی شدند و ❃حمیدرضا_دائی_تقی ده روز بعد به آنها پیوست .....راوی : همرزم_شهید ❃❃❃❃❃❃❃ ❃کمیل_جان تو و امثال تو وهب_های تازه داماد کربلاییدتازه دامادهای عشق الهی ❃ترکش 🔥خمپاره_ها نقل بزم دامادیت خون گلگونت لباس بزم دامادیت ❃❃❃❃❃❃❃ برای سلامتی امام عصر عجل الله... هدیه به ارواح مطهر شهدا....امام شهدا.... شهیدسرافراز<<کمیل قربانی>> <<صلــــــــــوات>> 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خداوند امام خامنه ای رازیرسایه خدای سبحان وامام زمان عجل اللہ...ـــ برای ملت وایران اسلامی حفظ وحراست کند ان شاءاللہ 🤲الهی آمین 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
ارواح مطهرشون قرین الطاف الهی باذکرصلوات باعجل الفرجهم🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ.  🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیک نیوزها دردسر لیدر خارج نشین اغشاشات ایران کاربر خانومی با اسم نبات طی چند هفته اخیر پیج یک و نیم میلیون فالووری خود را درخدمت اخبار فیک درمورد اغتشاشات اخیر در کشور قرار داده بود امروز به دلیل اخبار فیک درمورد ارتباطش با گروهی از تظاهرات در ونکوور اخراج شد و مورد تهدید و ضرب و شتم قرار گرفت.😂 حال این کاربر بخاطر در خطر افتادن جان خودش از اخبار فیک شاکی است و درخواست عدم بازنشر اخبار جعلی و فیک را دارد!🤣 اون همه دروغ گفتی توی پیج فک کردی چوب خدا صدا نداره ؟ هر چی کتک خوردی نوش جونت تا دیگه به هم وطنانت خیانت نکنی بی شرف _یا_خامنه ای 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
. . دخترم! شهدایِ‌مدافع‌حرم‌راالگو‌بگیر؛ ومهم‌ترین‌شادیِ‌آنها،عفت‌وحجاب‌است🌱 ♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🕊⚘هُـــــــــــوَالشَــــــــهید🕊⚘ مناسبت سالروز شهادت ✍🔰گزیده ای از وصیتنامه شهید مصطفوی: خدایا من کجا و شهدا کجا ، کاری کن خدایا ماهم به قافله ی شهدا برسیم .از خداوند متعال خواستارم که به من توفیق دهد کارهای خود را برای رضای خدا و برای تقرب به سوی او انجام دهم و دمی از یاد خدای خود غافل نباشم دوستان، هم هیاتی ها، هم شهری ها و تمام مردم دوست و آشنا حلالم کنید و عاجزانه از شما تقاضا دارم که در انجام امور دینی خود به خصوص حضور فعال در مساجد کوشا باشید و خمس و زکات خود را سالیانه حساب کنید تا روزی حلال داشته باشید. . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢 گوسفند، نه بیشتر! ♦️تصور می کردیم آمریکایی ها، فقط به به چشم "گاو شیرده" نگاه می کنند. 🔹اما نشریه فرانسوی معتقد است آمریکا، کشورهای اروپایی را مثل گلّه ، به هر سمت که بخواهد، می برد. ♦️گوسفند را البته آخر سر به کشتارگاه می برند. 🔹نشریه گلوبال تایمز هم اخیرا نوشت از نگاه آمریکا، فقط گوشت دم توپ است، نه بیشتر و نمی تواند حتی عضو ناتو باشد! ❗️یاد اصلاح طلبانی افتادم که می گفتند آمریکا مثل گاوی است که دیگر کشورها، او را دوشیده اند، اما ما در جمهوری اسلامی، همیشه شاخش را گرفته و درگیر بوده ایم (!) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟧 تصاویری که هیچ وقت از بی بی سی ، سعودی نشنال ، من و تو جیره خوار و صدای آمریکای پخش نخواهد شد ▪️آرزوی جنگ داخلی و دو دستگی در ایران عزیز ما را قطعا به گور خواهند برد. ▪️با تشکر از نیروی انتظامی فردیس کرج بابت این کار زیبا اروح مطهر شهدای اخیررایادکنیم باڋکرصلوات😭🥀 _یا_خامنه ای 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✍به مناسبت سالروز شهادت🔰 ✳️دیروز از هرچه بود گذشتیم ، امروز از هرچه بودیم گذشتیم . آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز . دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود . جبهه بوی ایمان می‌داد و اینجا ایمانمان بو می‌دهد . آنجا بر درب اتاقمان می‌نوشتیم یاحسین فرماندهی از آن توست ... الان می‌نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید الهی نصیرمان باش تا بصیرگردیم بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم آزادمان کن تا اسیر نگردیم 🌹 🕊 _یا_خامنه ای 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
باد ای_ شهید❣ 🔰سردار شهید نورعلی شوشتری که سال های متمادی منصب خادمی افتخاری بارگاه ملکوتی امام رضا را نیز عهده دار بود بارها در جمع همرزمانش گفته بود: آرزو دارم در میدان جنگ باشم و به شهادت برسم و جسم ناقابلم در راه خدا تکه تکه شود. 🔰سردار شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده قرارگاه قدس که در تدارک برگزاری همایش وحدت سران طوایف در استان سیستان و بلوچستان بود صبح روز یک شنبه ۲۶مهر۱۳۸۸ در اقدامی تروریستی به فیض شهادت نائل آمد. 🌹 🕊 _یا_خامنه ای 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 🌹 روی بچه های متاهل یک جور دیگر حساب میکرد. میگفت «کسی که ازدواج کرده، اجتماعی‌تر فکر میکند تا آدم مجرد. » بعداز عقد که برگشتم جبهه، چنان بغلم کرد و بوسید که تا آن موقع این طور تحویلم نگرفته بود. گفت «مبارکه، جهاد اکبر کردی. » 📚یادگاران، جلد ده، کتاب شهید زین الدین _یا_خامنه ای 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تجربه تذکر لسانی یکی از دوستان👇👇👇 عالی بود ، بخونید کامل 👏👏👏 سلام دوستان گلم خوبین میخواستم یک تجربه رو خدمتون بیان کنم دیشب که به سمت بیمارستان مادرم میرفتم حدود ۵ تا ۶ تا دختر تو سن ۲۰ تا ۲۷ سال کاملا بدون حجاب و حتی شال هاشون بجای دور گردنشون باشه رو دستشون بود وارد شدند هیچ کسی نه جرات تذکر داشت و نه عکس العمل خاصی ... خانم های محجبه با بغض و غم نگاهشون میکردن و بقیه هم با تردید و کمی تعجب.. اولش خواستم بیخیال بشم چون میدونستم این روزها و این مدل کشف حجاب فقط بهانه برا درگیری شدن هست. منتهی بعد از یکم فکر کردن و برانداز کردن موقعیت ... بالاخره تصمیمم رو گرفتم و رفتم کنارشون.😳 تا منو دیدن آماده شدن برا اینکه ببینن چی میگم تا شروع کنند .. بهشون گفتم .. سلام بچه ها شماها دانشجویین؟ گفتن نه ... گفتم:دانش آموزید؟ نه .... گفتم...پس فرهیخته نیستین!! یکم جابجا شدن .گفتن چطور؟ گفتم آخه بچه ها .. آمار و اطلاعات دقیق دارم که به این کشف حجابها و این مدل اعتراضها دلخوش نکنید به جایی نمیرسه. خوشبحالتون نشه که الان گشت ارشادی نیست و کسی جرات نمیکنه به ما چیزی بگه .. چون همین ایام نیروهای امنیتی حتی با وجودیکه ماسک بزنید عکس و مشخصات همتون رو دارند و ثبت میشه. یه دفعه دیدی دو سال بعد،از خدمات شهری و بانکی و اینا محروم‌تون میکنن. چون حجاب قانون کشوره. یا مثلا اگر دانشجو باشین .. حتی تا پایان فارغ التحصیل شدنتون هم بهتون کاری ندارن ولی موقع گرفتن مدرک اونجاست که یهوحراستی میشین و بعد دیگه باید فاتحه اون مدرک و آینده و کار و....رو هم بخونید .. اگر فرهیخته نیستید 🤔 اینو هی تکرار میکردم که بالاخره بعنوان یک شهروند قصد فعالیت اجتماعی و کار و ...رو که دارید تو این مملکت .. دیدم دارن با دقت گوش میکنن حتی بقیه هم دقت میکردن که الان چی میشه منم فضا رو مناسب دیدم و صدامو بردم بالا که ... بخدا دلم بحال همتون میسوزه الان مسیح اون ور نشسته راحت زررر میزنه علی کریمی و بقیه دنبال اقامت و تابعیت هستن اونوقت شما کف خیابون!! بچه ها این راهش نیست و از این فتنه ها زیاد داشتیم و .... تازه اینم می‌شد بگم که: 🔴حجاب، دستور خداست عزیزم، اصلا کاری به حکومتم نداریم، با حرف خدا که نباید جنگید. این راهش نیست. خلاصه آخرش گفتم میدونم که شاید غرورتون الان اجازه نده پیش این همه مسافر مرد و زن که کنجکاو شدن ببینن بهتون چی میگم شال بندازین ولی رفتین بیرون توصیه میکنم شال رو بندازین و این روزا تو هیچ تجمعی شرکت نکنین .. شاید باور نکنین سرشون پایین بود به آرومی گفتن چشممم ... منم رسیدم ایستگاه و پیاده شدم براشون آرزوی خوشبختی کردم ❤️ دوستان الان تذکر حجاب به شکل خاص جواب میده اینکه بدونن چرا دلسوزشون هستیم وگرنه نتیجه عکس و درگیری میده خواستم بگم اگر حوصله دارین بیخیال این نسل نشیم .. جبهه دشمن بشدت فعاله ... و هرروز بر تعداد شهدای فرهنگی اضافه میشه 😔 لباس رزم بپوشید یا علی کنید حتی منصرف کردن یک نفر از این 《گناه‌علنی》 هم خودش بزرگترین کمک هست . یا علی نباید اجازه بدیم دشمنا ، دخترای دسته‌گل‌مون رو گول بزنند ❤ راستی حتما از کنار خانومای چادری هم که رد می‌شید، تحسین‌شون کنید و بگید: آفرین به حجابتون. احسنت ❤ نباید اجازه بدیم مذهبیا روحیه‌شون و ببازن یا از ترس چادرشون و حذف کنند. البته طوری تحسین کنید که دیگران خیلی نشنوند و فکر نکنند تمسخر دارید می‌کنید. در گروه‌های منتشر کنید...... _یا_خامنه ای 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🕊⃝⃡🥀🕊⃝⃡🥀🕊⃝⃡🥀 ✍خوابی‌ڪه سردارسلیمانی پس‌از شهادت سردار مهدی‌زین‌الدین‌دیدن : 📌هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهیدنشدی؟همین‌چندوقت پیش،‌توی جاده‌ی‌سردشت...»حرفم رانیمه‌تمام گذاشت.اخم ڪوتاهی‌ڪردوچین به 📌پیشانی‌اش‌افتاد.بعدباخندهدگفت: «من توی جلسه‌هاتون میام.مثل‌اینڪه هنوز باورنڪردی شهدازنده‌ن.»عجله داشت. می‌خواست‌برود. یكبار‌دیگر چهره‌ی 📌درخشانش‌راڪاویدم.حرف‌باگریه از گلویم بیرون ریخت: «پس‌حالاڪه 📌می‌خوای‌بری،لااقل‌یه‌پیغامی چیزی‌بده‌تا به‌رزمنده‌هابرسونم.»رویم را زمین‌نزد. قاسم،من خیلی‌ڪاردارم، بایدبرم. هرچی می‌گم زودبنویس.هول‌هولڪی گشتم 📌دنبال‌ڪاغذ.یك‌برگه‌‌ی‌ڪوچك پیدا ڪردم.فوری خودڪارم‌را ازجیبم درآوردم وگفتم: «بفرمابرادر! بگوتا بنویسم.»بنویس: «سلام، ‌من درجمع شما هستم» 📌همین چندڪلمه‌رابیشترنگفت موقع خداحافظی، بالحنی‌ڪه چاشنیِ التماس داشت،گفتم:‌ «بی‌زحمت زیرنوشته‌رو امضاڪن.»برگه‌راگرفت‌وامضاڪرد. ڪنارش‌نوشت: «سیدمهدی زین‌الدین» نگاهی‌بهت‌زده‌به‌امضا ونوشته‌ی زیرش كردم.باتعجب‌پرسیدم:«چی نوشتی آقامهدی؟توڪه سیدنبودی!»اینجابهم مقام‌سیادت دادن. ازخواب پریدم.موج صدای‌آقامهدی‌هنوز توی‌گوشم بود؛«سلام،من درجمع شماهستم» 📚برشی از ڪتاب "تنها؛ زیر باران" روایتی ازحاج قاسم‌سلیمانی‌درباره شهید مهدی‌زین الدین شهدا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌  گاف بزرگ، این بار در سیرک شبکه من‌و‌تو! 🔹‌ فردی که با عنوان بسیجی روی برنامه زنده آورده می‌‌شود اما دیالوگش را فراموش می‌کند!! 🔹‌ فرد مورد نظر با اسم "طاها" با برنامه تماس میگیره اما شروع اعترافش به مجری برنامه می‌گه "طاها جان" ! وسط برنامه هم که اسمش میشه مجتبی! طرف خوب دیالوگش رو حفظ نکرده بود! نوع حرف زدنش هم که دیگه تابلوعه معتادی چیزی هست این دادا.....😁 ومکروا_و_مکرالله_والله_خیرالماکرین _یا_خامنه ای 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh