🌷شهید نظرزاده 🌷
🌿عبدالحسین، اول در سبزی فروشے کار مے کرد و مدتے هم در شیر فروشے بود. اما #زود از آنجا بیرون آمد!..
💢صورتش را که دیدم جا خوردم😦 اندازه چند سال #پیرشده بود. #ساواکیها یک دندان سالم هم توی دهانش باقی نگذاشته بودند❌ چند وقت مجبور شد #دندان_مصنوعی بگذارد.
💢آن روز هر چه #اصرار کردم برایم بگوید چه بلاهایی سرش در آوردهاند، فقط گفت: #چیز_خاصی نبوده.
💢یک بار که داشت برای چند تا از دوستانش تعریف میکرد، #اتفاقی حرف هایش را شنیدم🎧 #شکنجههای وحشیانهای داده بودندش؛ شکنجههایی که زبان آدم گفتنش شرم دارد و قلم از نوشتنش📝 عاجز است.
💢او #میخندید و میگفت.
من گریه میکردم😭 و #میشنیدم.
پ ن: ایشان ارادت و توسلاتی عجیبی به #حضرت_زهرا(س) داشتند و پیکرشان نیز در شب شهادت حضرت زهرا(س) در سال 90 کشف شد.
#سردار_شهید
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷رسید خونه بهش گفتم که خانمت رفته بیمارستان، خدا میخواد بهت #بچه بده
🌷موتور را گذاشت و دوید، گفتم پس چرا با موتور نمی روی گفت:
امروز موتورم را از بنزین #بیت_المال
پر کردم فقط حق دارم تا خونه بیام نه بیشتر، نمیتونم استفاده شخصی کنم
🌷رفته بود سر خیابون که با تاکسی برود
ولی ماشین هم گیرش نیومده بود تا بیمارستان #پیاده رفته بود
#سردار_شهید
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻روایتی از دختر فرمانده🔺 🌷وقتي بچه بودم، چند باري چند تا از #فاميلامون با تمام اسباب و وسايل خونه ش
🔻 شهیدی که جان رهبر انقلاب را نجات داد👇👇
💢حاج حمید روی مبل نشسته بود و مشغول خواندن #کتاب بود. من هم #تلویزیون رو روشن کردم، کنار حاج حمید نشستم.
💢تلویزیون داشت خاطرات جبهه #حضرت_آقا رو پخش میکرد.
💢آقای خامنه ای فرمودند ما توی یه #مهلکه ایی گیر افتاده بودیم، که یه #بنده_خدایی اومد و با ماشین ما رو از مهلکه نجات داد.
💢حاج حمید، همین طور که سرش توی کتاب بود و با همان #مظلومیت همیشگی گفت: اون بنده خدا #من بودم.
پ ن: این شهید بزرگوار به علت فرماندهی و خدماتی که در تامین امنیت #سامرا، کربلا و امنیت پیاده روی #اربعین انجام دادند در عراق مشهورتر و محبوب تر هستند.
راوی: پروین مرادی(همسر شهید)
#سردار_شهید
#شهید_سیدحمید_تقوی_فر🌷
#شهید_مدافع_حرم
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🖋 #خـــاطرات
❤️✨قبل از شروع مراسم #عقد، علی آقا نگاهی به من کرد و گفت:
شنیدم که عروس هرچه از #خدا بخواهد، اجابتش حتمی است.
❤️✨گفتم، چه آرزویی داری؟
درحالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود، گفت: اگر #علاقهای به من دارید و به #خوشبختی من می اندیشید، لطف کنید از خدا برایم #شهادت بخواهید.
❤️✨از این جمله تنم لرزید.
چنین #آرزویی برای یک عروس در استثنایی ترین روز زندگی اش بی نهایت سخت بود.
سعی کردم طفره بروم؛ اما علی آقا #قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم، ناچار قبول کردم.
❤️✨هنگام جاری شدن #خطبه عقد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از #اشک نگاهم را به علی دوختم؛
آثار خوشحالی در چهرهاش آشکار بود.
❤️✨مراسم #ازدواج ما در حضور شهید آیت الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد.
نمیدانم این چه رازی است که #همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت الله مدنی همه به فیض #شهادت نائل شدند...
✍همسر فاتح سوسنگرد،
#سردار_شهید
#شهید_علی_تجلایی 🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♻ ۲۴ اسفند سالروز شهادت #سردار_دلیر دفاع مقدس، «شهید عباس کریمی» فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
9⃣1⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا
💠 معرفی سرداران گمنام
3⃣ #سردارشهید_عباس_کریمی
🔻 قسمت اول
🌷 #شهید_عباس_کریمی در ۱ اردیبهشت ۱۳۳۶ در قهرود کاشان به دنیا آمد
دوران ابتدایی و هنرستان را در این روستا به گذراند بعد از اخذ دیپلم در رشته نساجی، در سال ۱۳۵۵ به سربازی رفت
🌷دوران خدمت وظیفه او با مبارزات مردمی در انقلاب اسلامی ایران همزمان بود، با وجود #خفقان شدید حاکم بر مراکز نظامی، اعلامیههای امام خمینی را مخفیانه به پادگان عباسآباد تهران منتقل و آنها را پخش میکرد
پس از #فرمان امام خمینی، در سال ۱۳۵۷ خدمت سربازی خود را رها کرده و به صف مبارزین انقلاب ایران پیوست و در جریان ورود امام به ایران جزو نیروهای انتظامی #کمیته_استقبال بود.
🌷به هنگام تأسیس سپاه پاسداران کاشان در بهار سال ۱۳۵۸ به عضویت #سپاه درآمد و در قسمت اطلاعات مشغول به خدمت شد
در تابستان سال ۱۳۵۹ #داوطلبانه برای مبارزه عازم کردستان گردید و در سپاه پیرانشهر با واحد اطلاعات عملیات همکاری کرد
پس از مدتی به عنوان #مسئول_اطلاعات_عملیات این سپاه معرفی گردید
🌷عباس کریمی بعدها همراه #احمد_متوسلیان و #رضا_چراغی به جبهههای جنوب عزیمت کرده و به عنوان مسئول اطلاعات عملیات #تیپ_۲۷_محمد_رسولالله به فعالیت خود ادامه داد.
🌷وی در #عملیات_فتح_المبین از ناحیه پا بشدت مجروح شد و حدود ۲ ماه بستری بود و در این ایام به توصیه پدرشان مقدمات #ازدواج خود را فراهم کرد و در ۲۱ مهر سال ۱۳۶۱ با دختری از شهر خودش کاشان ازدواج نمود
در تیرماه ۱۳۶۱ با همان وضعیت مجروح به عملیات #مسلم_بن_عقیل بود پیوست
پسرش داوود در بیمارستان یازهرا شهر دزفول در سال ۶۳ به دنیا آمد❤️
🌷در #عملیات_والفجر_مقدماتی به عنوان مسئول اطلاعات سپاه ۱۱ قدر معرفی گردید و مدتی به مسئولیت فرماندهی تیپ سوم سلمان از لشکر ۲۷ محمد رسول الله منصوب گردید
با شهادت شهید بزرگوار #حاج_محمد_ابراهیم_همت در #عملیات_خیبر از اواخر اسفند۶۲ #فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسولالله را به عهده گرفت.
🌷 #عباس_کریمی در روز پنج شنبه ۲۴ اسفند سال ۱۳۶۳ در حالی که آخرین دستور ابلاغی از جانب قرارگاه را در عملیات بدر (منطقه شرق دجله و شمال القرنه) اجرا میکرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه سرش به #شهادت رسید
شهید عباس کریمی طبق وصیت خودش در قطعه ۲۴ بهشت زهرا در جوار مزار دکتر مصطفی چمران دفن شد.
#سردار_شهید
#شهید_عباس_کریمی🌷
#شادی_روحش_صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌾سرجلسه، وقت #نماز که می شد، #تعطیل می کرد تا بعد نماز . 🌾داشتیم می رفتیم اهواز، #اذان می گفتند، گف
🗓 25 اسفند ماه سالروز #شهادت شهردار شهر عشق، فرمانده دلاور لشگر 31 عاشورا،
مهندس #شهید_مهدی_باکری🌷 با ذکر صلوات و فاتحه گرامی باد.
#سردار_شهید
#شهید_مهدی_باکری🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🗓 25 اسفند ماه سالروز #شهادت شهردار شهر عشق، فرمانده دلاور لشگر 31 عاشورا، مهندس #شهید_مهدی_باکری🌷
1⃣2⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠 زندگی نامه شهید مهدی باکری
🔰در۳۰فروردین۱۳۳۳در #میاندوآب و در خانوادهای مذهبی📿 به دنیاآمد. در همان آغاز کودکی #مادرش را از دست داد. او و دوستانش نقش مهمی در برپایی تظاهرات شهر تبریز در ۱۵ خرداد ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵🗓 داشتند.
🔰همان زمان وی توسط #ساواک شناسایی شد و بارها برای بازجویی و تحت نظر آزاد شد. پس از اخذ دیپلم📃 وارد #دانشگاه تبریز شد و در رشته مهندسی مکانیک🔌 شروع به تحصیل کرد.درحین تحصیل خبر از دست دادن برادرش، #علی_باکری را به وی دادند. بدین ترتیب او دومین👥 عضو خانواده خویش را نیز از دست داد😔
🔰باپیروزی انقلاب اسلامی ایران🇮🇷 باکری نقش فعالی در سازماندهی #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت. مدتی هم #شهردار ارومیه بود و مدتی هم #دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. او #همزمان بافعالیت درسپاه، مسئولیت شهرداری ارومیه را نیزبرعهده گرفت.
🔰با شروع جنگ ایران وعراق ازدواج💍 کرد و بلافاصله #روز_بعد از ازدواجش عازم🚌 جبههها شد. #مهدی باکری یکی از بهترین سرداران سپاه در ۸ سال جنگ ایران و عراق بود.در مدت کوتاهی مدارج ترقی رادر #جبهه طی کرد.
🔰درعملیات #فتح_المبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف توانست در کسب پیروزی✌️ مؤثر باشد. درهمان عملیات از ناحیه #چشم مجروح💔 شد. پس از بهبود به جبهه بازگشت ودر عملیات هایی چون عملیات ✓بیتالمقدس، ✓رمضان، ✓مسلم بن عقیل، ✓والفجر مقدماتی، ✓ #والفجر ۱ تا چهار و ✓عملیات #خیبر در سمتهای مختلف شرکت کرد. در مجموعه عملیاتهای والفجر با عنوان فرمانده #لشکرعاشورا در جبهه حضور داشت.
🔰در عملیات #خیبر به مهدی باکری خبر داده شد که #برادرت شهید🌷 شدهاست و میخواهیم پیکرش⚰ را برگردانیم؛ ولی مهدی اجازه نداد❌ و از پشت بیسیم📞 این جمله تاریخی را به زبان آورد:« #همهٔ آنها برادرای من هستند اگرتونستیدهمه را برگردونید #حمید را هم بیاورید».
🔰او بعد از #شهادت برادرش با خانواده اش تماس گرفت☎️وبه آنها گفت:« #شهادت_حمید یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شدهاست😊».
🔰یکسال بعد از شهادت برادرش در حین عملیات بدر و در حالیکه نیروهای #عراقی با محاصره کامل سربازان تحت امر #باکری در جزیره مجنون در حال زدن تیر💥 خلاص به #سربازان مجروح💔 باقیمانده بودند، احمد #کاظمی و محمود #دولتی با اصرار از وی میخواهند که با عبور از دجله و پیمودن فاصله۷۰۰ متری🗺 که میان خط اول و خط دوم حمله جان خود را نجات دهد
🔰ولی این #درخواست هر بار با جواب منفی⛔️ وی روبرو میشد تا اینکه بر اثر اصابت تیر💥 مستقیم سربازان عراقی مجروح میشود و توسط برادر قمرلو با #قایق بطرف نیروهای خودی در شرق #دجله منتقل می شود که یکدفعه قایق حامل پیکرش مورد اصابت آرپی جی قرار گرفته و منهدم می شود و پیکر مطهرش #خاکستر شده و در 🗓تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ قطره ناب وجودش به دریا پیوست.
#سردار_شهید
#شهید_مهدی_باکری🌷
شادی روحش #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بیست وسوم اسفندماه سالگرد شهادت #سردارمخلص وبی ریای دفاع مقدس، دل داه ی #حضرت_زهرا سلام الله علیها،
✍ #فرازی_از_وصیت_نامه
خوب به قرآن گوش کنید و خودتان را به قرآن متصل کنید
و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار دهید.
#سردار_شهید
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بروجردی پیش از شهادتش شهید شده بود. اصلا هر روز زندگی این مرد شهادت بود. برخورد بروجردی با مردم خیل
✍ #سیره_شهدا
🌷زمانی که #فرمانده بود، یک عده پشت سر او حرف می زدند.
یک روز به او گفتم بعضی ها پیش دیگران بدِ شما را می گویند.
خیلی تو هم رفت!! ، از اینکه این موضوع را با او درمیان گذاشتم #پشیمان شدم.
🌷رو به او کرده و گفتم: محمد جان! زیاد به این قضیه فکر نکن!
گفت، من از اینکه پشت سرم حرف می زنن ناراحت نیستم! ، من که چیزی نیستم؛
🌷از این ناراحتم که چرا آدم های به این خوبی، #غیبت یک آدم بی ارزشی مثل من رو می کنن ؛ از این ناراحتم که چرا باعث #گناه برادرام شدم؟!
🌷سرم را پایین انداختم و با خودم گفتم، خدایا این کجاست و من کجا... !!!
#شهید_محمد_بروجردی🌷
#سردار_شهید
📙 یادگاران
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهیدیکهشهادتش را از امام رضا علیه السلام گرفت نحوه شهادت فرمانده جاویدالاثر آقامهدی باکری🌷 🔹15
🍃🌸🍃🌸🍃
🔹گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم.
چشمم به #رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود. کنجکاو شدم، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، #آقا_مهدی است.
🔸آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت....
🔹ادامه دادم، آقا مهدی شما #شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا.#جارو رو بدین من، آخه چرا شما؟؟؟؟
🔸خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون اقامهدی رو کشیدم.
زن رفتگرمحله، مریض شده بود..
بهش #مرخصی نمیدادن میگفتن اگه توبری نفرجایگزین نداریم.
🔹رفته بود پیش شهردار و اقامهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش...
اشک تو چشام جمع شد هرچی اصرار کردم اقامهدی جارو رو به من، نداد.
🔸خواهش کرد که هرچه سریعتر برم تا کسی متوجه نشه.
رفتگر آن روز ما، #شهید_مهدی_باکری #شهردار_ارومیه بود...
#شهید_مهدی_باکری🌷
#سردار_شهید
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸هر وقت پیش محمود حرف #زن را میزدیم، میگفت: دست از سر من بردارید! ازدواج💍 برای کسی است که #مرد این
🍃🍂🍃🍂🍃
🌷تلفن زد آقا، این مبلّغی که فرستادید، احتیاج بهش نیست. بگیدبرگرده.
پرسیدم چرا؟ کسی دیگه پیدا شده ؟
گفت: نه. لازم نیست اصلا.
🌷گفتم: یعنی چی ؟
گفت: این قراره بیاد اون جا، توی پادگان، تبلیغ خدا و پیغمبر و امام حسین رو بکنه. هنوز از راه نرسیده رفته منبر، منبر اولش، داره تبلیغ منِ محمود کاوه رو می کنه. به چه درد می خوره این؟
#سردار_شهید
#شهید_محمود_کاوه🌷
📚یادگاران، ج۶، ص ۶۳
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🍂🍃🍂🍃 🌷تلفن زد آقا، این مبلّغی که فرستادید، احتیاج بهش نیست. بگیدبرگرده. پرسیدم چرا؟ کسی دیگه پیدا
6⃣0⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا
💠محمود کاوه معجزه انقلاب
🌷با پیروزی انقلاب اسلامی، کاوه جزو اولین عناصر مؤمن و متعهدی بود که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهر مقدس مشهد پیوست. پس از گذراندن یک دوره آموزش شش ماهه چریکی، به آموزش نظامی برادران سپاه و بسیج پرداخت.
🌷پس از آن، به منظور #حفاظت از بیت شریف حضرت امام خمینی، طی مأموریتی شش ماهه به تهران عزیمت کرد. با شروع جنگ تحمیلی، به همراه تعدادی از نیروهای خراسان به جبهههای جنوب اعزام شد و لیکن مدتی بعد به علت نیاز شدیدی که پادگان به مربی داشت، او را برای آمادهسازی و آموزش نیروها به مشهد فراخواندند.
⭐️ کاوه در کردستان
🌷با وجود این که برای آموزش نیروها اهمیت زیادی قایل بود و مسؤول مستقیم او، تمایل نداشت وی را، که از مربیان دلسوز و قوی محسوب میشد، به جبهه اعزام نماید، اما روح پرتلاطم محمود به دنبال فرصتی بود تا رودرروی دشمن قرار گیرد و در صحنههای کارزار، از انقلاب و ارزشهای آن به صورت عملی دفاع نماید. بنابراین در اولین فرصت رضایت فرماندة پادگان را جلب نمود و با شور و شوقی وافر، به دیار کردستان که در آن زمان، با توطئه گروهکها و عناصر ضد انقلاب، دستخوش درگیری و آشوب شده بود عزیمت کرد.
🌷محمود که به همراه تعدادی از برادران پاسدار جهت آزادسازی شهر بوکان وارد کردستان شده بود، به دلیل لیاقتها و مهارتهایی که داشت، در همان ابتدا به عنوان #فرمانده گروهی دوازده نفره انتخاب شد.
🌷 تواناییها و#پشتکار محمود موجب شد تا پس از مدتی به عنوان #فرمانده سپاه #سقز منصوب شود.
🌷شهید کاوه که همیشه عملیاتها و اقداماتش موجب تحیر فرماندهان بود توانست با کمترین نیروی عملیاتی منطقه اشغال شده #بسطام را در مدت 24 ساعت از دست عناصر ضد انقلاب آزاد کند.
این اقدام شهید کاوه و تیم عملیاتی اش موجب شد تا گروهکهای ضد انقلاب مستقر در مرزهای ایران برای زنده و یا مرده محمود #جایزه بزرگی تعیین کنند. ولی کاوه آرام ننشست و به عنوان فرمانده عملیات تیپ شهدا به فرماندهی شهید ناصر کاظمی به قلب دشمن یورش برد.
⭐️ نقش کاوه در تیپ ویژه شهدا
🌷به دنبال عملیات سرنوشت ساز نیروهای سپاه در محورهای مختلف کردستان و همزمان با تشکیل تیپ ویژه شهدا که فرماندهی آن برعهده شهید ناصر کاظمی بود، کاوه به عنوان #فرمانده عملیات #تیپ انتخاب شد. هنوز مدت کوتاهی از فعالیت محمود در این مسؤولیت که با آزادسازی بسیاری از مناطق کردستان همراه بود، نگذشته بود که آوازة تیپ ویژه شهدا آنچنان ضد انقلاب را متحیر ساخت که بکلی روحیة خود را از دست داد تا آنجا که در مقابل هر یورش رزمندگان اسلام، فرار را بر قرار ترجیح میداد و میدانست که مقاومت در مقابل این یگان، جز خسارت و نابودی، ثمری نخواهد داشت.
🌷 آوازه حضور محمود کاوه در نوک پیکان #تیپ_شهدا وحشت در دل منافقان به وجود آورد تا جائیکه این تیپ توانست سد بوکان، صائین دژ کیله، آشنوزنگ و محور استراتژیک پیرانشهر به سردشت را آزاد کنند.
در این عملیاتها #فرمانده تیپ به شهادت رسید و در خردادماه سال 62 محمود کاوه به عنوان #فرمانده_تیپ_شهدا منصوب شد.
🌷اولین ماموریت تیپ پس از فرماندهی شهید کاوه انجام عملیات برون مرزی والفجر 2 در منطقه#حاج_عمران بود که همزمانی آن با #عملیات_والفجر4 موجب شد تا بخش زیادی از مناطق کردستان و سردشت از وجود ضد انقلاب پاکسازی شود.
⭐️ #شهادت
یازدهم شهریورماه1365 روح این سردار شجاع اسلام و سرباز وارسته حضرت بقیه الله الاعظم (عج) در عملیات کربلای2 بر بلندای قله 2519 #حاج_عمران به پرواز درآمد و دل صخره و کوه، یاد و خاطره شجاعتهای بینظیر او را در خود ثبت کرد. آن روز، کاوه مزد #جهاد را دریافت کرد و به بارگاه عز الهی فرا خوانده شد.
#سردار_شهید
#شهید_محمود_کاوه🌷
#معجزه_انقلاب
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍ #پیام_شهدا یـادمون باشه ... هـرچی برای #خـــدا ڪـوچیڪی و افتـادگی ڪنیم، خـــدا در نظر دیگـران #بـ
💟✨️بعد خوندن خطبه عقد، امام یک پول مختصری بهشون داد، بروند مشهد ماه عسل.
💟✨پول رو داده بود به احمد آقا.
گفته بود: "جنگ تموم بشه، زیارت هم میریم."
با خانمش دوتایی رفتند اهواز!
#سردار_شهید
#شهید_حسین_خرازی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#در_محضر_شهید 4⃣4⃣ اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است #هلاڪ شویم و اگر در راه امام زمانمان
#در_محضر_شهید 5⃣4⃣
🌷خدا کند که حکومت سرنگون گردد، اما منحرف نگردد، چون انحراف، خیانت به خون شهـداست. بگذاریـد بگوینـد حڪومت دیگرے هم به جز حڪومت علی (ع) بود به نام خمینـی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد، ما از سرنگونی نمیهراسیم، بلکہ از انحـراف میترسیم.🌷
#سردار_شهید
#شهید_غلامعلی_پیچک🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌸🍃🌸🍃 🔹گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم. چشمم به #رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حا
💠چند روز؛ هیچ چیز
🔰چند روز مانده بود تا عملیات بدر. از همه جلوتر بودیم. هیچ کس جلوتر از ما نبود، جز عراقی ها. توی سنگرکمین، پشت پدافند تک لول، نشسته بودم و دیده بانی می کردم.
🔰دیدم یک قایق به طرفم می آید. نشانه گرفتم و خواستم بزنم. جلوتر آمد، دیدم آقا مهدی است. نمی دانم چه شد، زدم زیر گریه. از قایق که پیاده شد، دیدم هیچ چیزی همراهش نیست؛ نه اسلحه ای، نه غذایی، نه قمقمه ای، فقط یک دوربین داشت و یک خودکار.
🔰از شناسایی می آمد. پرسیدم: «چند روز جلو بودی؟» گفت: «گمونم
چهار - پنج روز»
#سردار_شهید
#شهید_مهدی_باکری🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
°•🔰فرمانده بی ادعا 🔹توی تدارکات لشکر، یکی دو شب🌙، می دیدم #ظرف ها ی شام را یکی شسته. نمی دانستیم کا
🍃🌸مادر بزرگوار شهیدان مهدی و مجید زین الدین :
🔹دو نفر از علما پس از شهادت بچه ها رفتند خانه خدا و قرار گذاشتند هر کدام برای مهدی و مجید طواف انجام بدهند.
🔸عالِمی که به نام آقا مهدی طواف را شروع میکند، بعد از اتمام میاد مینشیند، یک لحظه خستگی رفع کند، تکیه داده بود و خانه خدا را تماشا میکرد.
🔹 در عالم خواب و بیداری، میبیند آقا مهدی روبروی خانه ایستاده، لباس احرام به تن، خیلی زیبا، عدّهای هم به دنبالش بودند.
🔸میگویند: آقا مهدی شما که شهید شده بودی چه طور آمدی اینجا؟
🔹گفت: «به خاطر نمازهای اوّل وقت که خواندم در این جا فرماندهی این ها را به من واگذار کردهاند .»
#سردار_شهید
#شهید_مهدی_زین_الدین
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهیدی که ۴روز در وسط میدان مین مانده بود و هر شب اهل بیت«علیهم السلام»به او آب و غذا میدادند. 🎙 #
🌱🌸🌱🌸🌱
وارد خانه که می شد قبل از حرف زدن لبخند می زد.
عصبانی نمی شد. صبور بود. اعتقادش این بود که این زندگی موقت است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم.
#سردار_شهید
#شهید_علیرضا_عاصمی🌷🕊
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#اذن_شهادت_ازحضرت_زهرا_س ✾شهید #برونسی یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه🏡 آمد، شب همه خوابیده بودیم
🔰پوتین هاش رو برداشت و زد بیرون از خونه،
زن جوون دنبالش می دوویید و به پیر زن میگفت بگیر اون جوونو،
اما #عبدالحسین فرار می ڪرد...
🔰پیر زن داد می زد میگفت:
نرو...
میڪشنت...
بدبختت میڪنن...
وایسا خانوم میگه نرو
اما اونجا ڪه یاد #خدا نیست قرار نه فرار باید ڪرد...
🔰بعد یڪ روز آوارگی خودش و رسوند #پادگان
آخه اهل روستا بود، شهر رو بلد نبود.
اومد جلو دژبانی تا خودش رو معرفی ڪرد، بازداشتش ڪردند.
سرباز و آوردن جلو فرمانده...
🔰فرمانده هر چی میتونست حرف بارش کرد...
عبدالحسین فقط نگاه ڪرد
بهش گفت باید برگردی خونه،
#نوڪریه خانومو ڪنی،
خانوم امر بر تو هست...
هر چی ڪه خانوم گفت:
باید بگی چشم
🔰عبدالحسین گفت:
نه، هر چی #خدا گفت بگم چشم.
من تو اون خونه برنمیگردم.
تو اون خونه یه زن نامحرم هست.
تو اون خونه یه زنی هست ڪه #حجاب و #حیا رو رعایت نمیڪنه...
🔰فرمانده گفت:
حالا ڪه نمیری باید صبح تا شب،
شب تا صبح دستشویی های #پادگان رو بشوری...
(دستشوییای #پادگان ۱۸تا بود روزی ۶بار هر بار ۴نفر اینا رو میشستند...)
🔰شبانه روز #عبدالحسین تنهایی دستشوییا رو میشست.
بعد ده، پونزده روز رفتم طرف عبدالحسین ببینم چیڪار میڪنه.
صدای #عبدالحسین رو شنیدم...
داشت میخوند برا خودش و دستشویی میشست.
🔰نزدیڪ تر رفتم دیدم داره گریه میڪنه.
گفتم بچه مردم و چی به روزش آوردن داره گریه میڪنه
یه چیزیم زیر لب میگه...
👈هی میگفت:
دستشویی میشوروم،
ڪثافتا رو میشوروم،
اما " #دل_آقام رو #نمیشڪونوم... "👆
روایتی از زندگی #سردار_شهید
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🕊 💞#دوستان_شهدا💞🕊
🖋 #سیره_شهدا 🌱
💥شهید همیشه روی آمادگی جسمانی خودشون کار میکردن هر روز به پیاده روی و ورزش #می پرداختند از ایشون پرسیدیم که حاج آقا شما چرا انقدر ورزش می کنید که #شهید فرزانه در پاسخ به ما گفتند:
💫ما اگر اعتقادمون اینه #امام زمان (عج) به سرباز نیاز دارند باید ورزش کنیم و از آمادگی جسمانی برخوردار باشیم چون آقا سرباز تنبل نمی خواهند.❌
#سردار_شهید
#شهید_رضا_فرزانه🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🚩در_محضر_شهدا
#سردار_شهید
#حاج_احمد_کاظمی
مسولیت #سنگین و #خطیری بر عهده ماست .
امروز #خداوند متعال به ما #کمک کرده ، #فرصت داده ، عالم تر شدیم ، #تجهیزات بیشتری داریم ، بدانید که دشمن را #قطعا شکست خواهیم داد ، #شک نکنید
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#ما_ملت_امام_حسینیم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍به مناسبت سالروز شهادت🔰
#سردار_شهید
#نورعلی_شوشتری
✳️دیروز از هرچه بود گذشتیم ، امروز از هرچه بودیم گذشتیم .
آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز .
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود .
جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو میدهد .
آنجا بر درب اتاقمان مینوشتیم یاحسین فرماندهی از آن توست ...
الان مینویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید
الهی نصیرمان باش تا بصیرگردیم
بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم
آزادمان کن تا اسیر نگردیم
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لبیک _یا_خامنه ای
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#در_محضر_روح_الله
#یاد_یاران_یاد_باد
#سردار_شهید
#نورعلی_شوشتری
#امام_خمینی_ره
در این دنیا که نمی توانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد.
🌹 #سالروز_شهادت🕊
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات 🔰
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لبیک _یا_خامنه ای
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✔️بصیرت خرازی
💟رهبر انقلاب: شهید خرازى به رفقایش گفته بود:«من اهمیت نمىدهم درباره ما چه مىگویند؛ من مىخواهم دل ولایت را راضى کنم.» او مىدانست که آن دل آگاه و بصیر، فقط به ایران، به جماران، به تهران و به مجموعهی یک ملت نمىاندیشد؛ به دنیاى اسلام مىاندیشد و در وراى دنیاى اسلام، به بشریت. عزیزان من! این بصیرت چگونه حاصل مىشود؟ بر اثر گذشتن از خود؛ همین یک کلمه آسان، اما در عمل، آنقدر مشکل که اکثر انسانها در همین دو قدم این یک کلمه، درجا زده و ماندهاند! ۱۳۸۰/۸/۹
#سردار_شهید حاج حسین خرازی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh