ما با #فریاد
محمدرضا را بیرونش کردیم.
شما خیال میکنید
با #تفنگ بیرون کردیم⁉️
با فریاد، با #الله_اکبر...!
این قدر الله اکبر بر مغز اینها
کوبیده شد👊 که خودشان
را باختند و #فرار کردند.
از این مملکت رفتند.
#امام_خمینی_ره
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بیست_و_چهارم_مهر
#سال1357
#مسجد_جامع_کرمان
✍۲۴ مهر ۵۷ تاریخی مهم و ماندگار در تقویم کرمان به شمار میرود چرا که در این روز مردم انقلابی و متدین کرمان توسط مزدوران رژیم شاهنشاهی در #مسجد جامع شهر کرمان که در آن زمان کانون مبارزات انقلابی مردم به شمار میرفت، به #خاک و #خون کشیده شدند.
در ۲۴ مهر ۵۷ مردم برای بزرگداشت چهلم #شهدای ۱۷ شهریور تهران و سالگرد #شهادت آیت الله #سیدمصطفی_خمینی فرزند #امام_خمینی_ره در #مسجد جامع گرد هم آمدند.
🔰اما در همین هنگام مأموران امنیتی رژیم شاه با استفاده از اراذل و اوباش نقشههای شومی در سر داشتند و حدود ۳۰۰ نفر از اراذل و اوباش به دستور وابستگان رژیم با شعار «جاوید شاه» به سمت مردم حاضر در #مسجد حمله کردند.
🔰با حمله این افراد به #مسجد جامع کرمان، مردم درهای #مسجد را بستند اما آنها با شکاندن درها و آتش زدن دوچرخهها و موتور سیکلت ها راه خود را به درون #مسجد باز کرده و شروع به #ضرب و #شتم مردم کردند .
🔰مهاجمان بعد از ورود به #مسجد به پشت بام رفتند و وسایلی مانند #آجر و #سنگ که گویا از شب قبل #مهیا کرده بودند را به سمت مردم حاضر در صحن #مسجد پرتاب کردند و مردم حاضر در صحن #مسجد را به #خاک و #خون کشیدند .
🔰در این واقعه تعداد زیادی از مردم #مجروح شدند و تعدادی هم به #شهادت رسیدند.
همچنین قسمتی از وسایل و ساختمان #مسجد جامع آتش گرفت و چند جلد از #قرآنهای داخل #مسجد هم سوخت.
#یاد_ایام
#مردم_بی_گناه
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#در_محضر_روح_الله
#یاد_یاران_یاد_باد
#سردار_شهید
#نورعلی_شوشتری
#امام_خمینی_ره
در این دنیا که نمی توانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد.
🌹 #سالروز_شهادت🕊
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات 🔰
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لبیک _یا_خامنه ای
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📌 تفاوت ترس ما و ترس امام
🔹اوایل انقلاب که هنوز جنگ شروع نشده بود، با تعدادی از جوانان برای دیدار با امام به جماران رفتیم.
◇ دور تا دور امام نشسته بودیم و به نصیحتهایش گوش میدادیم که یکدفعه ضربه محکمی به پنجره خورد و یکی از شیشههای اتاق شکست. از این صدای غیرمنتظره همه از جا پریدیم، جز حضرت امام.
◇ امام در همان حال که صحبت میکرد، آرام سرش را برگرداند و به پنجره نگاه کرد. هنوز صحبتهایش تمام نشده بود که صدای اذان شنیده شد. بلافاصله والسلام گفت و از جا بلند شد.
◇ همانجا بود که فهمیدم آدمها همهشان میترسند، چرا که آن روز در حقیقت، همه ما ترسیده بودیم؛
◇ هم امام و هم ما. امام از دیر شدن وقت نماز میترسید و ما از صدای شکسته شدن شیشه.
◇ او از خدا میترسید و ما از غیرخدا. آنجا بود که فهمیدم هر کس واقعا از خدا بترسد، دیگر از غیر نمیترسد.
✍ راوی: شهید ابراهیم همت
#امام_خمینی_ره
#شهید_محمدابراهیم_همت
#نماز
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh