eitaa logo
🕊کانال شهیدمحمدنکاحی🕊
240 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
22.mp3
8.08M
[تلاوت صفحه بیست و دوم قرآن کریم به همراه ترجمه]
🌷 🌷 💕 🌷بهترین عکسم شاید همان تصویری باشد که از شهید محمدابراهیم همت و لبخندش به ثبت رساندم. من وصف شهید همت را خیلی شنیده بودم. خیلی دوست داشتم از نزدیک ایشان را ببینم. بعد از عملیات والفجر ۴ در پنجوین عراق، کارت تردد گرفتم و با هماهنگی با وزارت ارشاد به منطقه رفتم. وقتی به پنجوین رفتم و متوجه شدم همت فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله(ص) است. از عمو حسن خواستم به من کمک کند تا همت را ببینم. حسن مردی کوتاه قد معروف به عمو حسن بود که در تدارکات کار می‌کرد. 🌷....حدود ۶۵ سال داشت. آدم مهربان و با تقوایی بود. وقتی من را دید گفت: تو لباس نظامی نداری؟ باید لباس رزمی بپوشی. برای همین یک دست لباس نظامی به من داد. عمو حسن به من گفت: برای دیدن همت هم باید صبر کنی تا فرصتی مغتنم پیش آید. مدتی گذشت. یک‌بار داشتم عکاسی می‌کردم که متوجه شدم یک نفر کنار منبع آب وضو می‌گیرد و دو نفر هم کنارش ایستاده‌اند. جلو رفتم و سئوال کردم: ببخشید آقای همت را می‌خواهم ببینم. گفت: من همت هستم، اما فرمانده لشکر نیستم. من هم باور کردم و برگشتم. 🌷حین بازگشت یکی صدایم کرد و گفت: بیا ایشان خود همت هستند. من برگشتم و به ایشان گفتم: حاج آقا من دوست داشتم شما را زیارت کنم. شهید همت گفت: همه این بچه‌ها از این رزمنده ۱۴ ساله گرفته تا آن رزمنده ۸۵ ساله همه آن‌ها فرمانده هستند و من از این‌ها درس می‌گیرم. اين‌ها بچه‌های نازنینی هستند که من در کنار آن‌ها خیلی چیزها یاد می‌گیرم. بعد همین‌طور که داشت برای رزمنده‌ها حرف می‌زد و تشکر می‌کرد و دست روی سینه‌اش گذاشت من همان لحظه از ایشان عکس گرفتم. عکسی که بسیار معروف شد و مورد استفاده قرار گرفت. به عبارتی این عکس‌ها خاطره می‌سازند. 🌹خاطره اى به یاد سردار خيبر، فرمانده محمدابراهيم همت : آقای اباصلت بیان، عکاس دفاع مقدس ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😤 دلم میخواد همه ازم حساب ببرن! | ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
🥀🌹🕊🌷🕊🌹🥀 پنجاه و چهار هواپیمای بعثی یک ساعت و چهل و پنج دقیقه بمباران مردم بیگناه و بی دفاع روز مقاومت مردم عزیز ، بی گناه و و یاد و خاطره که در چنین روزی در آن شهر شدند 🌷 🕊🌷
🥀🌹🕊🌷🕊🌹🥀 در شهر چه خبر است. هنوز مردم در جنب و جوش بودند. عده‌ای لوازم اولیه‌ی زندگی را بار وانت کرده بودند و به طرف کوه‌های دز و روستاهای دامنه‌ی آن نقل مکان می‌کردند. صدای گریه و شیون از گوشه و کنار خیابان بلند بود. بازار روز شهر قابل دیدن نبود. مغازه‌ها ویران شده بودند. بوی خون و باروت و دود خانه‌ها و مغازه‌هایی که در آتش می‌سوختند، مشام را می‌آزرد. حمام نبش بازار روز هم از بمب‌ها در امان نمانده بود و منهدم شده بود. لوله‌های آب ترکیده بود و آب با فشار زیاد از میان آجرها و خاک‌ها بیرون می‌زد. کف خیابان، وجب به وجب جای گلوله‌های کالیبر هواپیما به چشم می‌خورد. کیف مدرسه، کتاب درسی ورق ورق شده، دمپایی زنانه و مردانه و بچه‌گانه و ... در گوشه و کنار به چشم می‌خورد. در میدان راه‌آهن، کنار محل فروش بلیط، آن‌جا که روزانه تعداد زیادی از رزمندگان برای خرید بلیط صف می‌بستند، خون کف پیاده‌رو را سرخ کرده بود. شاخه‌های شکسته‌ی درخت‌ها زیر پا خرد می‌شدند. تکه‌های بدن شهدا در بالای درخت‌ها و دیوار‌ها به چشم می‌خورد. در جوی آب، خون سرخ لخته شده بود. آن ‌‌‌طور که بچه‌های شهر تعریف می‌کردند، هواپیماها اول راه ‌آهن را بمباران کردند و همین‌‌‌طور محل تجمع مقابل بلیط فروشی را. مردم سراسیمه برای کمک به مجروح‌ها، به طرف میدان راه ‌آهن رفتند که هواپیمای دیگر مجدداً آنجا را بمباران کرد. هواپیمای دیگری هم بازار روز را منهدم کرد که پشت جمعیت قرار داشت. مردم در میان خون و آتش افتاده بودند که چند هواپیما، با مسلسل کالیبر خود خیابان را به گلوله بستند. صحنه‌ی بسیار وحشتناکی بود. شهر هر لحظه از سکنه خالی‌تر می‌شد. هر کس که در حال دویدن بود، سراغ عزیزش را می‌گرفت. تعدادی از رزمندگان، آوار را به دنبال مجروح‌ها و شهدا می‌کاویدند . راوی : شادی روح و 🌷 🕊🌷
🥀💐🌹🕊🌹💐🥀 همه نیروهایش در عملیات شهید شدند و او تنها مانده بود و باید عقب نشینی می کرد. در این میانه، با گروهانی از نیروهای بعثی مواجه شد. سینه را سپر کرد و گفت: من علی چیت سازیان هستم، عقرب زرد. حال دیگر خود دانید اگر می خواهید مقاومت کنید من تا آخرین گلوله با شما خواهم جنگید در غیر این صورت تسلیم شوید تا جان سالم به در برید. وحشت بر جانشان افتاد از بس که درباره شهامت هایش از فرماندهانشان شنیده بودند و خود را تسلیم کردند، گروهان به حرکت در آمد و علی دور آنها می چرخید. دیده بان فریاد زد که گروهانی در حال پیشروی است و باز هم فریادی دیگر که دست نگه دارید، شلیک نکنید به نظر می رسد علی باشد. نزدیک و نزدیکتر شدند بله علی بود و گروهانی که به اسارت گرفته بود . 🌹 🕊 🕊 🌹🥀
🌹🌹🌹 ... ✨این روزها که همچون باد میگذرد ✨هر لحظـہ اش نبودنت را به رخ دلــــ♥ـــمـ میکشد... ✨دلــ♥ــمـ بین نبــودن و بـودنت ســــرگردان است ... ✨نیستے و نمے بینمت، هستے و حست میکنم... ✨هر سہ شنبـہ در توسل هاےدلتنگے ... ✨هر جمعـہ در ندبـہ هاے فراق ... ✨هر روز ؛ هر لحظــہ سخت است ... ✨سخت است این که تو باشے همین اطراف ✨و من محروم باشم از تو ... از دیدنت ... از شنیدن صدایت و ... ✨خستــہ ام... خستـہ از غرق شدن در روزمرگـــے ها... ✨و ترس از غفلت از شما... خستـہ از شهرے خاکسترے ؛ ✨ ... گاهے حس وصلہ اے ناجـــــور را دارم...😔 ✨مےترسم از "جــــور" شدن با این دیار ... این دیارِ بے تو ... ✨ ... ! دلـــــــ♥ـــــمـ گرفتــہ از اینجا دلــــــ♥ــــمـ فقط تـــو را میخواهد ... فقط تو را ... 🕊اللهم عجل لولیک الفرج🕊 ❤️ 🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام از صبح از نور یادتان هر روز پیش از آفتاب مرا به نظاره می برد آن گاه که سرمه نور می کشد بر چشمان خورشید تا من سرخوش و لبریز از هوایتان آرام آرام به نوازش زندگی برخیزم...
و آخرین حرف هــا....🥺 خدایا!! تا وقتی که راهم راه حق است مرا بمیران و کمکم کن تا در راه تو قدم بردارم و در راه تو جان بدهم❤️ برادر شهیدم🥹🥹🥹
منطقه عملیاتی سردشت سال ۱۳۶۱ سردار رشید اسلام شهید آقا محمود کاوه، و سردار شهید محراب
🌷 🌷 ....💕 🌷دوره خدمت سربازى‌ام در كردستان بود. من كه تا آن موقع با كُردها از نزديك برخـورد نداشـتم، بـراى اولـين بـار و بعـد از گذرانـدن دوره آموزشى به دره شهدا منتقل شدم. بعدها فهميدم براى ايـن بـه آن‌جـا دره شهدا می‌گفتند؛ چون تعدادى از بچه‌ها در آن‌جـا بـه دسـت ضـدانقلاب شهيد شده بودند. من و چند تا از بچه‌ها براى خودمان سنگرى ساخته بوديم و شب‌هـا به نوبت نگهبانى می‌داديم. 🌷چون سقف سنگر كوتاه بـود، مجبـور بـوديم هنگام نماز خواندن كمى گردنمـان را خـم كنـيم. در آن منطقـه و دور از خانواده، تنها چيزى كه به من تسلى خاطر می‌داد خواندن نماز و ياد خدا بود. هر وقت كه ترس بر من مستولى می‌شد و فكرهاى نـاجور بـر مـن غلبه می‌کرد، تنها با خواندن نماز به آرامش می‌رسيدم. شبى از شب‌ها موقع عمليات، فرمانده اعلامِ وضع آماده باش كرد. مـا بايد براى شناسايى به جلو می‌رفتيم. براى مراقبت از سنگر، سـعيد را كـه از همه جوان‌تر بود، در سنگر گذاشتيم و به جلو رفتيم. چند ساعت بعد.... 🌷چند ساعت بعد كه از عمليات برگشتيم، از دور سعيد را ديديم كه به حالت سجده افتـاده است. وقتى به او نزديك شديم، ديديم كه او غرق خون است. او در حال نماز خواندن بوده كـه دشـمن از پـشت سـر، رگ گـردن او را زده بـود. صحنه غمناكى بود. او درحالى شهيد شـده بـود كـه خـداى خـويش را عبادت می‌کرد. از آن به بعد من هر وقت می‌خواستم نماز بخوانم، در محل شـهادت سعيد نماز می‌خواندم تا هـم راه او را ادامـه داده باشـم و هـم يـادش را گرامى بدارم. : رزمنده دلاور همت اله پازكى ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گره‌های‌ زندگی‌ را باز میکنـد!! آن‌ جا،که‌ خداوند را با اُمید صدا می‌زنید... سلام💙
گره‌های‌ زندگی‌ را باز میکنـد!! آن‌ جا،که‌ خداوند را با اُمید صدا می‌زنید... سلام
💠 دری که به روی اهل آن گشوده خواهد شد! حضرت محمد صلی الله علیه و آله این وعده را به کسانی که دغدغه درک عظمت نماز و استفاده از آن را دارند مژده داده است که روزی باب دیدار برای آنها گشوده خواهد شد و جمال حضرت جمیل را خواهند دید که فرمود: إنّ المصلّي ليقرع باب الملك و إنّه من يدم قرع الباب يوشك أن يفتح له. نمازگزار درِ خداوند را مى كوبد و هر كه پيوسته درى را بكوبد عاقبت بروى او باز مى شود. 📘 نهج الفصاحه💙
توی لحظه ای که خوشحالم ، ناراحتم، عادیم و توی همه لحظات از زندگیم آرزو میکنم آقای من ، امام زمانم ، دلتون همیشه شاد باشه و بتونیم ظهور شمارو ببینیم :))) السلام علیک یا اباصالح المهدی 💚
💙✨ : عمرم را در دوری از تو تباه کردم😔 کمکم کن از نـو شروع کنم... ✅عـهد میبندم با محاسبهٔ نفس و محاسبهٔ اعمالم مراقب رفتارم باشم⤵️ نگاهت را مگیر از من... سلام‌شبتون بخیرهمراهان گرامی 💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷دیدن هر صبحگاهان اتفاقی ساده نیست بل خوشایندست شادابست🌷🍃 بلبلان با آواز پرندگان با پرواز🕊 می‌کنندش آغاز پس تو هم با شادی آغازش کن😇 امروزتون پر از زیبـایی🌷🍃 ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁زندگی را باور کن، همان گونه که هست، با همه ی دردها و رنج هایش ، با همه ی شادی ها و غم هایش ، با همه ی سختی ها و غصه هایش ، با همه ی دلفریبی هایش با همه ی شکست‌ها و پیروزی‌هایش و با همه خاطرات تلخی ها و شیرینی هایش، و زندگی را دوست بدار و به سرنوشت ارزش ده .در تمام مراحل زندگی امیدوار باش ، ☀️ هرروز را با امید و ایمان به خداوند 🧡 و فردایی بهتر به شب برسان.🍁 اینگونه باش تا زندگی برایت سهل تر و زیباتر شود🎈 🍁یقین داشته باش ، که از دید خداوند پنهان نخواهی ماند.🍂 ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
كارهاى خوب، انسان را از "مرگهاى بد"🌸 نگه مى دارد... "صـدقه" پنهانى خشم خدا را خاموش مى سازد... "صله رحم" "عمـر" را زياد مى كند و هر كار "نيكى"صدقه است..🌸 ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 ❣تلاوت دسته جمعی قرآن کریم هدیه به روح پاک و مطهر همه شهدا برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله صفحه81
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ 🔻شهید علی چیت سازیان: شهدا برای کسانی زنده اند که قدر آنها را بدانند ...