#شهادت_نامه_شیخ_فضل_الله_نوری/ یادداشت نخست
[سلسله یادداشت هایی از زندگانی و مبارزات سیاسی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)٬ به مناسبت سالگرد شهادتش]
شیخ و نهضت تنباکو
اختصاصی|| علی احسانزاده
🔸 از کانال روزنه ای به فردا (با توضیحات تکمیلی)
🔹شیخ فضلالله نوری در سوم دی 1222 ه.ش در روستای لاشَک در منطقهی نور و کجور مازندران از خاندانی عالمپرور متولد شد.
#محدث_نوری، دایی و بعدها پدرزن شیخ٬ از همین خاندان است.
🔹او پس از تحصیلات ابتدایی و مهاجرت به عتبات، در محضر بزرگانی چون #میرزا_حبیبالله_رشتی و #میرزا_حسن_شیرازی به علمآموزی پرداخت و پس از هجرت #میرزای_شیرازی به #سامرا(در سال 1291 ه.ق)٬ از اولین کسانی بود که به وی ملحق شد.
🔹میرزای بزرگ در محرم 1303 ه.ق شیخ فضلالله را راهی #طهران کرد و اندوهگینانه به او گفت:
«شیخ فضلالله! تو جانِ عزیزِ منی، و من با ارسال تو، دارم پارهی تنم را از خود دور میکنم؛ ولی چه کنم، حفظ کیان اسلام و استقلال ایران در این شرایط حساس، به وجود کسی چون احتیاج دارد...» (اندیشه سبز، زندگی سرخ، ص 77)
🔹شیخ که از بزرگترین شاگردان میرزا به حساب میآمد به سرعت در #طهران، جایگاهی رفیع یافت [مرجعیت تام یافت] به گونهای که «در مجلس درس او ششصد نفر طلبه حاضر میشد» و محکمهی او به تدریج به مهمترین #محکمهی_شرع طهران بدل گردید. و محضرش «محضری پردرآمد» بود «که تمام عقود و معاملات عمدهی شهر در آن صورت» میگرفت. (کالبدشکافی چند شایعه درباره شیخ فضل الله نوری، ص 17)
🔹در #نهضت_تحریم_تنباکو در 1309 ه.ق که «نفوذ و سلطهی #روحانیت و نفوذ پردوام مذهب در دل و جان بیست کرور نفوس ایرانی، طعم تلخ شکست را به» #استبداد و #استعمار «چشانید و نشان داد که قدرتی مافوق امپراطوران روس و انگلیس هم وجود دارد... شیخ فضلالله نوری در طهران کبادهی ریاست میکشید و در صف پیشوایان روحانی مشوّق و محرک مردم در مخالفت با امتیازنامهی رژی بود.»(خاطرات احتشامالسلطنه، ص 573)
🔹همو بود که مردم را در حمایت از میرزا حسن آشتیانی #علیه #دربار شوراند و نیز در تبیین جایگاه این حکم، #شبنامه نوشت.
🔹نامهها از سامرا خطاب به شیخ فضل الله میرسید و در نهایت الغای آن حکم از سوی میرزای شیرازی٬ بهواسطهی او به مردم ابلاغ شد.
🔹جایگاه شیخ نوری در #دارالحکومه_طهران چنان بود که پس از مرگ #ناصرالدین_شاه در 1313 ه.ق، #مظفرالدین_میرزا جلوس خود بر تخت #سلطنت را توسط او به مردم اعلان داشت و مردم طهران را تا رسیدن خود، بدو سپرد.
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
شهادت نامه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)/ یادداشت دوم
از جنبش #عدالتخانه تا نهضت #مشروطه
همراهی #شیخ_فضلالله، حکومت اعتنای چندانی به مطالبات #بستنشینان نداشت و آنگاه که شیخ به اصرار سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی و تعهد به اینکه «در طهران هر طریقی که میل شما باشد و دستور بدهید، البته خارج از امر و اجازه جناب عالی نخواهیم بود.»( کالبدشکافی چند شایعه..، ص17) پای در عرصه نهاد، «دولت دست و پاى خود را گم كرد و... اتابيك، شيخالاسلام قزوين را پيش او فرستاد كه شما نرويد تا من كار علما را اصلاح كرده آنها را مراجعت دهم.» (مرآت الوقايع، ج2، صص:983-984)
و باز «#سپهدار از طرف اتابيك پيش آقا شيخ فضلالله رفت كه نرود و كاغذ مهربانى به او نوشت. قبول نكرد و كاغذش را پرت كرد. .... و در حسنآباد ملحق به علما شد.»(همان٬ ص984)
شیخ فضلالله خود بعدها گفت: «در این موقع، مرا با شاهزاده #عینالدوله به اندازه[ای] خصوصیت بود که مافوق بر آن متصوّر نبود. در همان حال آقا میرزا سید محمد مجتهد [طباطبایی] و آقا میرزا سید عبدالله مجتهد [بهبهانی] و دو نفر دیگر به منزل من آمدند، از من کمک و استمداد خواستند. از قصدشان پرسیدم، گفتند: «معزولیِ صدارت و مسیو نَوز، و حدود سلطنت عرف.» دیدم حرف درست و قصد صحیحی است. این بود که با عینالدوله پیغامات سخت دادم و با حضرات همراه شدم و به طرف قم حرکت کردیم. چهار هزار تومان مخارج ذهاب و ایابِ قم من بود. همهکس میدانند چهقدر ایستادگی در اساس مشروطیت کردم تا برای ما کار پیشرفت کرد. صدارت و مسیو نوز را معزول، و دستخطِ مشروطیت گرفتیم.»( خانه بر دامنه آتشفشان، صص 100-104) اما همه مهاجرین همنیت و همفکر نبودند. برخی اغراض و افکار منحرف آشکار شد، و کسی چون #چرچیل کاردار #سفارت_انگلستان در چهرهی آخوند طالقانی به قم رفت. از سوی دیگر مردم در تهران به باغ سفارت انگلستان پناهنده شدند و و خطر انحراف نهضت جدی شد و «#مشروطه را به مردم تهران، اهل سفارت القاء کردند» (اندیشه سبز...٬ صص117-118) و «در سفارتخانه جمعى از مردمان عالِم و تربيتشده (!) افتادهاند در بين مردم و آنچه كه» ميدانستند «به مردم ياد» دادند. و به قول خودشان «در اين اجماع اگر ضررى به مردم رسيد لكن بر علم و تربيت آنها افزوده گرديد.» (تاريخ بيدارى..، ج3، صص479-48۰) در چنین وضعی شهرت یافت که «بين جناب آقا سيد عبدالله و حاج شيخ فصلالله كدورتى واقع شده است و حاج شيخ فضلالله چند روز زودتر حركت كرده است و جلوتر از مهاجرين آمده است در كهريزك مانده است تا مهاجرين برسند.» (همان٬صص: 482-483) عینالدوله عزل شد و فرمان مشروطیت داده شد.
سفارتیان با کاردار سفارت انگلیس به خانهی صدراعظم جدید رفته «و مذاكره كردند و قرار شد دستخط سابقِ» شاه «را تغيير دهند و #مجلس_شورای_اسلامى به عبارت #مجلس_شوراي_ملی تبديل شود؛ چه، شايد يك زمانى مانند شيخ فضلالله ملایی پيدا شود كه به غرض شخصى خود همهی اهل مجلس را تكفير و لااقل تفسيق كند، آنوقت محرك مردم شود كه «كافر و فاسق را به مجلس اسلامى چهكار است؟». ديگر آنكه طايفهی يهود و ارامنه و مجوس نيز بايد منتخب خود را به اين مجلس بفرستند و لفظ اسلامى با ورود آنها نميسازد، مناسب لفظ ملى است.» (همان٬صص479-48۰) پس از آن «نظامنامه را در نهايت استعجال نوشتند»(پیشین٬ ص۵۱۹) تا مجلس را پیش از مرگ شاه افتتاح کنند. «قوانين اساسى فرانسه يا بلژيك را ما هم خوانده بوديم مملكتى كه تازه پا به سازمانى غير آشنا ميگذارد بايد آهسته پيش برود. متأسفانه به حكم عادت سياسى، قانون اساسى بلژيك را مصدر قرار دادهاند كه بر اساس فرانسه بود، مردم فرانسه آتشى مزاج همان قانون كنستيتوان را هم مجرى نكردند، كنوانسيون سوابق را از ريشه برآورده اوباش غلبه كردند و خرابيها بار آوردند و ما همان رشته را دنبال كرديم.» (خاطرات و خطرات، ص145) در ابتدا شیخ نیز در جلسات مجلس حاضر میشد ولی «به مرورت از مجلس شورا کناره گرفت.
آقای سید محمد طباطبایی اکثر اوقات ایشان را به اصرار به مجلس میآوردند.» ولی شیخ در مقابل سهلانگاریهای برخی بزرگان و فشار دیگران بر خود، میگفت: «من از کشته شدن در راه دین خدا خوف و اندیشه ندارم؛ راضی هستم مرا با نفطْ آتش بزنند و رخنه در دین اسلام و مذهب جعفری ننمایند. ... نوعی نکنید که دشمن بر ما مسلط گردد.»(کالبدشکافی چند شایعه..، صص 171-173)
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
شهادت نامه مرجع شهید علامه #شیخ_فضلالله نوری(ره)/ یادداشت سوم
🔹«شيخ فضلالله ... اصلى [برای] افزوده شدن به قانون اساسى آماده كرد و آن را با خط خود نوشته نسخههايى از آن به دست مردم داده بود و دربارهی آن پافشارى ميكرد. آن اصل اين است: «مجلس مقدس شوراى ملى كه بذل مرحمت اعليحضرت شاهنشاه اسلام (خلّد الله سلطانه) و مراقبت حجج اسلاميه و عامه ملّت ايران تأسيس شده، بايد در هيچ عصرى از اعصار مواد حكاميهی آن، مخالفتى با قواعد مقدسه اسلام و قوانين موضوعهی حضرت خيرالانام(ع) نداشته باشد و معين است كه تشخيص مواد موافقت و مخالفت قوانين موضوعه مجلس شوراى ملى با قواعد اسلاميه در عهدهی علماى اعلام بوده و هست. لذا مقرر است كه قوانين موضوعهی مجلس را قبل از تأسيس در آن انجمن علمی به دقت، ملاحظه و مذاكره نمايند، اگر آنچه وضع شده مخالف با احكام شرعيه باشد، عنوان قانون پيدا نخواهد كرد و امر انجمن علمى در اين باب مطاع و منبع است، و اين ماده ابداً تغييرپذير نخواهد بود.»
🔹از سویی «از بدوِ افتتاح مجلس، جماعتِ لااُبالى كه سابقاً معروف به بابىبودن بودهاند و كسانى كه منكر شريعت و معتقد به طبيعت هستند، همه در حركت آمده و به چرخ افتادهاند... و روزنامهها و شبنامهها پيدا شد، اكثر مشتمل بر سبّ علماء اعلام و طعن در احكام اسلام و اينكه بايد در اين شريعت، تصرفات كرد و فروعى را از آن تغيير داده، تبديل به احسن نمود و .... همه را با مقتضيات امروز، مطابق ساخت، از قبيل اباحهی مسكرات و اشاعهی فاحشهخانهها و ... و از قبيلِ استهزاءِ مسلمانها ... و اينكه افكار و گفتار رسول مختار(ص) اَلعَياذُ بِالله از روى بخار خوراكهاى اعراب بوده است ... و اينكه امروز در فرنگستان فيلسوفها هستند خيلى از انبياء و مرسلين آگاهتر و داناتر و... نَستَجِيرُ بِالله حضرت حجة بن الحسن(ع) را امام موهومْ خواندن و اوراق قرآن مجيد را در مقوّاهاى ادواتِ قمار به كار بردن و صفحات مشتمل بر اسم جلاله و آيات سَماوِيّه را در صحن مجلس شورى دريدن و پاشيدن.»
🔹پس از این همه، در 7 جمادىالاولى 1325 ه.ق مراجع مشروطهخواه نجف در تلگرافی که بهواسطهی شیخ فضلالله به مجلس فرستادند، «مادهی شريفهی ابديه كه به موجب اخبار واصله در نظامنامهی اساسىْ درج و قانونيت مواد سياسيه و نحوها من الشرعيات را موافقت با شريعت مطهره منوط نمودهاند از اهمّ موادِ لازمه و حافظ اسلاميت اين اساس» خواندند و افزودند: «چون زنادقهی عصر به گمان فاسد حُرّيت، اين موقع را براى نشر زندقه و الحادْ مغتنم و اين اساس قويم را بدنام نموده لازم است مادهی ابديه[ی] ديگر در دفع اين زنادقه و اجراى احكام الهيه بر آنها و عدم شيوع منكرات درج شود.» این چنین شد که شیخ نوری و چندی از علمای بزرگ پایتخت در پناه حضرت عبدالعظیم متحصن شده، خواستار گنجانیدن این ماده در متمم قانون اساسی و نیز اخراج مفسدین از مجلس و ممنوعیت افساد در منبر و مطبوعات، و در یک کلام، #مشروطهی_مشروعه شدند.
🔹 #سکولارها که این شعار و ایستادگی بر آن را برنمیتابیدند، شیخ را به انواع اتهامات نواختند،ع چنانکه گفتند: «شيخ فضلالله از قاليچه[ی ریاست] خارج مانده، با مشروطيت مخالفت دارد و با شاه بستوبند. در حضرت عبدالعظيم جرگهاى دور خود جمع كرده و به تمام معنى مزاحمت ميدهد.» یا اینکه او از امینالسلطان صدراعظم رشوه گرفته است. اما پایداری شیخ با همراهی علمای بزرگ ایران همچون میرزا حسن مجتهد تبریزی و آخوند ملا محمد خمامی و آخوند ملا قربانعلی زنجانی و ملا محمد آملی، و نیز پشتیبانی آیتالله العظمی سید محمدکاظم یزدی، سبب شد تا در نهایت مادهی پیشنهادی شیخ در متمم قانون اساسی گنجانده شود.
🔹هرچند در این مسیر او بارها در خطر ترور قرار گرفت و وصیتنامهی خود را در ایام تحصن نوشت. در این اثنا، پشت پردهی حرکات برخی فرنگیمآبان اغتشاشگر آشکار شد و آن، علنی شدن قرارداد 1907 و تقسیم ایران میان روس و انگلیس بود. ایران باید دچار هرجومرج میشد و تضعیف دولت مرکزی در آن، زمینهی اجرای این قرارداد را فراهم میکرد. بنا بر این، تیم اغتشاش فعال شد و شاه، نخستوزیر و برخی دیگر از عناصر را ترور کرد. از سوی دیگر نمایندگان غربگرا در مجلس، ثبات را برنمیتافتند و با برکناری مکرر وزراء و تغییر کابینهها و نیز رؤسای مجلس، آرامش را از کشور زدوده بودند. اینها همه، شاه را به این نتیجه رسانید که مجلس را تا برقراری آرامش و ایجاد قوانین ضامن، تعطیل نماید.
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰
شهادت نامه مرجع شهید علامه #شیخ_فضلالله_نوری(ره)/یادداشت چهارم
🔹ماجرای اعدام مظلومانه شیخ
🔹 کشمکش بر سر #مجلس و #فتنهگری آشوبطلبان، درگیری میان نیروهای حکومت با مشروطهخواهان را نتیجه داد و #جنگ درگرفت.
🔹مجلس بسته شد و برخی عناصر فتنهگر فرار کرده، برخی اعدام شدند.
محمدعلی شاه پس از عفو عمومی، اعلام کرد که پس از سه ماه مجلس جدید افتتاح خواهد شد، و پس از مدتی #دارالشورای_کبرای_مملکتی را تشکیل داد تا مقدمات انتخابات را فراهم کنند.
🔹در این میان و با توجه به شرایط منطقه و میدانداری #سکولارها و فتنهگران، «بيشتر علماي مهم تهران و شهرهاي بزرگ به رهبري شيخ فضلالله نوري بر خلاف #علماي_نجف با بازگشايي مجلس بهشدت مخالفت ميورزيدند. و در ديدارهاي مکرر با شاه، مجلس شوراي ملي را منافي با قواعد اسلام ميدانستند.»
🔹از آن سو مشروطهخواهان وابسته به سفارت های #روس و انگلیس، در تدارک کودتایی عظیم بودند. یکی از اقدامات لازم، از میان برداشتن علمای مخالف بود.
🔹در ظرف چند روز، شیخ فضلالله #ترور شد ولی جان سالم به در برد، #آیتالله_خمامی در #رشت مخفیانه به شهادت رسید، #شیخ_علی_فومنی، #آقامیر_بحرالعلوم_رشتی (نماینده علمای مشروعه خواه برای مذاکره با علمای نجف) و میرزا مسعود شیخالاسلام نیز توسط مشروطه خواهان تندرو به #شهادت رسیدند.
🔹شیخ در آن ایام نوشته بود: «به صاحب شرع اقدس نبوی [قَسم] که بعد از خوردن گلولهی منافقین، مکرّر در مکرّر، در قلب خلجانی شد که کاش کاری شده و مرا راحت نموده بود. و باز، خود را ملامت کرده گفتم چه آرزویی است؟! با تو کارها دارند، که شاید این وقعه یکی از هزار و اندکی از بسیار باشد، أوّلُ العِلمِ مَعرفةُ الجَبّارِ و آخِرُهُ تَفویضُ الأمرِ إلیه. این همان داعیهی #کربلا است. آن روز، فاش و فاش، هجوم بر هلاکت امام مبین کردند؛ امروز هجوم بر اضمحلال کتاب و دین مبین نمودهاند.»
🔹به تدریج، برخی از فراریان و نیروهای #انگلوفیل و #روسوفیل به عنوان #آزادیخواه و #مجاهد، از شمال و جنوب، تهران را محاصره کرده و با هماهنگی نفوذیها در مدافعان شهر، آن را تصرف کردند.
شاه مخلوع بعد از #پناهندگی به سفارت، برکنار شد و احمد میرزای خردسال را بر تخت نشاندند.
🔹در فقدان دولت، هیئت مدیرهای متشکل از اعضای #لژ_بیداری_ایران و برخی دیگر از مشروطهخواهان سکولار شکل یافت. این #دولت_موقت، #دادگاهی شکل داد تا معارضان را قلع و قمع کند.
«اعضاى #محكمه عبارت بودند از: شيخ ابراهيم زنجانى، نمايندهی زنجان [فراماسون، از شاگردان و معتمدین آخوند محمد کاظم خراسانی]، ميرزا محمد، سردبير روزنامهی نجات، جعفرقلى خان بختيارى، سيد محمد ملقب به «امامزاده»، امامجمعهی فعلى [و] فرزند امامجمعهی فقيد، اعتلاءالملك، جعفرقلى خان، يكى از ايرانيان ساكن در قسطنطنيه، حاجى ميرزا عبدالحسين خان كاشانى ملقب به وحيدالملك، يميننظام، ميرزا علیمحمد خان، از مجاهدين، احمدعلى خان، از مجاهدين.»
🔹در روز #13رجب1327ه.ق «سه مرتبه شيخ را به استنطاق بردند. ... شيخ را ... سه ربع به غروب مانده #دار زدند.
#پسرش ايستاده بود و به قفقازیها در كشتن پدرش كمك مىكرد (بعد اين پسر را هم به سزا رساندند. در حياط عدليه كشته شد.) و بعد ... دست زده هورا كشيدند، با سايرين دست مىداد و #مباركباد مىگفت.
#موزيك هم زدند و قفقازیها و مجاهدينِ ديگر #رقص مىكردند.
جمعیت حاضر #زنده_باد_عدالت مىگفتند.
🔹... تا آنروز در ايران كه مملكت اسلامى است همچو كارى نشده بود.» «همهكس تبعيد او را يقين داشت. اما تصور قتل او را علنى آن هم بدون محاكمه و استنطاق در عدليه با حضور مردم محال میدانست.
🔹خود شيخ هم گفته بود به سفارتخانه نمىروم و متحصن نمیشوم. اگر مقام سؤال و پرسش باشد حاضرم. تمام خدمات خود را به مذهب اسلام و علاوه كردن آن اصل به قانون اساسى كه پنج نفر بايد از طراز اول مجتهدين در نشر قوانين حاضر باشند ثابت میكنم. اگر زور باشد غير تسليم چاره نيست. نيم ساعت استنطاق در كميتهی جنگ كردند، آن هم همين بود كه تو مقصر هستى و بر خلاف #مشروطه حرف زدى، و حال آنكه شيخ اهل نظام نبود و قشونى را به باد نداده بود. میبايست در عدليه موافق قانون اساسى و مشروطه استنطاق علنى شود و حكم قتل او از مجتهدين عالمتر او صادر گردد و نايبالسلطنه امضاء كند، نه به حكم يپرم و معزّالسلطان. اينها انتقام است، غرض شخصى و ميل جمعى. اما اسباب فناء و اضمحلال خواهد بود بهزودى.»
🔹«پس از کشته شدن آقا شیخ فضلالله هیجانِ باطنی ویژه ای در عموم مردم پیدا شد، به حدّی که رؤسای آنها حاشا کردند که این قتل، بدون تصویب و اجازهی ماها بوده است و خودِ مجاهدین این کار را کردهاند.....
🔰ادامه در بخش پنجم🔰
🔰بخش پنجم🔰
شهادت نامه مرجع شهید علامه #شیخ_فضلالله_نوری(ره)/ یادداشت پنجم
🔹بازتاب اعدام مظلومانه شیخ شهید🔹
🔹«پس از کشته شدن آقا شیخ فضلالله هیجانِ باطنی در عموم مردم پیدا شد، به حدّی که رؤسای آنها حاشا کردند که این قتل، بدون تصویب و اجازهی ماها بوده است و خودِ مجاهدین این کار را کردهاند.
حتی آنکه مذکور داشتند سپهدار [تنکابنی] و علیقلی خان [سردار اسعد بختیاری] تعرّض کردند و در ظاهر، نصفه روزی خود را به ناخوشی زده قهر کردند و روز بعدش هم محض تسکیت فوران مردم، اشاعه دادند که این کار به #حکم آقای #آخوند خراسانی بوده و هرکس خواسته باشد تلگرافاً استفسار نماید؛ تلگراف او مجاناً مخابره خواهد شد.[۱]*
🔹باری، چون این هیجان باطنی را در مردم مشاهده نمودند، از قتل آخوند آملی و حاجی علی اکبر بروجردی درگذشتند.»
🔹«خبر اعدام در روزنامهی مجلس مورخ سهشنبه شانزدهم رجب 1327 بدين شرح درج شد:
«سَيّئات اعمال شيخ نورى دامنگيرش گرديده، روز شنبه 13 رجب بعد از استنطاق و ثبوت جنايات و فتاوى نامشروع و هزارانهزار تقصير بَيّن در مدت دو سال تمام، در ميدان توپخانه به حكم محكم خدايى بر دار زده شده به دارُالبوار فرستاده شد.»
🔹 #جلال_آلاحمد به شهادت شیخ چنین مینگرد:
«از آن روز بود که نقش غربزدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای مملکت افراشته شد.
و اکنون در لوای این پرچم، ما شبیه به قومی از خود بیگانهایم. در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعاتمان و خطرناکتر از همه در فرهنگمان، فرنگیمآب میپروریم. و فرنگیمآب راه حل هر مشکلی را میجوییم.»
🔹... «پىِ تاريخِ اين بَليّه ز غيب/ گفته شد: الشهيد فضل الله».
🔹پیکر مطهر شیخ شهید بعد از مدتها که به امانت به خاک سپرده شده بود[و به طرز معجزه آسایی سالم مانده بود]٬ از تهران به حرم مطهر حضرت معصومه (س) منتقل شد و اکنون در صحن آئینه٬ خلوتگاه آزادمردان و مجاهدان و عموم مردم مسلمان است.
🔸منبع: کانال روزنه ای به فردا
[۱]* بر اساس اسناد تاریخی موجود، روحانی نمای فراماسون، اسدالله خرقانی، مأمور نفوذ در دستگاه آخوند محمد کاظم خراسانی و دیگر معممین مشروطه طلب مقیم نجف گردید و موفق شد از غفلت و عدم بصیرتشان کمال استفاده را برده و پس از کسب اطمینانشان، فتاوایی را برای تضعیف و تخریب مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) از آنان بگیرد، که این فتاوا، مستمسکی شد برای بردار کردن شیخ توسط مشروطه چیان غربگرا! از طرفی نیز، ابراهیم زنجانی رئیس فراماسون دادگاه فرمایشی که حکم به قتل شیخ داد، از شاگردان و معتمدین آخوند خراسانی بوده است!...👇
🔰ادامه در بخش ششم🔰
🔰بخش ششم🔰
⁉️چگونه، فتوای مُعَمَمینِ حامی جریان غربگرای مشروطه در نجف، باعث «بَر دار» شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) شد؟!🔰
💠 دکتر موسی حقانی، مورخ شهیر معاصر، به این پرسش پاسخ می دهد:🔰
مراجع [حامی مشروطه در] نجف، [محمد کاظم خراسانی، محمد حسین نائینی، حسین خلیلی طهرانی، عبدالله دیوشلی معروف به مازندرانی] از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروههای ساختار شکن و دین ستیز توانسته بودند در ظرف یک دهه، کاملاً در کانونها و مراکز مختلف دولتی #نفوذ کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند. آخوند خراسانی و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروههای ساختار شکن داشته باشند. عبدالله مازندرانی می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروههای ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتن!] همین اشتباه در [عمل] باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند. فقط شیخ فضلالله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد. ایشان میگوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها بهخوبی استفاده میکنند! #بهاییها، نیهیلیستها، ماتریالیستها و کلاً گروههایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ #فراماسونری» جمع شدهاند و میخواهند زمام امور مشروطه را در دست بگیرند و لذا بیکار نمینشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه میدهند. اغلب افراد شرکت کننده، بابی [ازلی] یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از این افراد، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت میدهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه میاندازد. کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر درباره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای [حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران میرسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه میکردند و هر چه که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه میدادند. در نتیجه، هر چه شیخ شهید فریاد میزد، به گوش علمای نجف نمیرسید [یا آن حضرات، تحت تأثیر عوامل #نفوذی، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، اینگونه جلوه میدادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف میکنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت میکند، چیست؟! آنها هم حکم میدهند او مطرود است! باید چنین فردی را از بین برد! (یک حکم کلی از آنها می گیرند!)، کسی [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی و طهرانی...] هشدار میدهد که: شاید اینها بروند و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر میشود. [و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه را بر دار می کنند]
[اسد الله] خرقانی (روحانی نمای فراماسون نفوذی که این فتوا را از این آقایان گرفته بود) در نامه ای به تقیزاده و دو نماینده افراطی مجلس میگوید:🔰
تا دیر نشده است هر چه فتوا میخواهید بگویید که برایتان از علمای نجف بگیرم! که میزان نفوذ او در بیوت مراجع [حامی مشروطه] را بهخوبی نشان میدهد! «خرقانی» بعدها گرایش شبه #وهابی پیدا کرد و امامت حضرت امیر(ع) را منکر شد! او هم با بهائیان همکاری میکرد، هم با بابیان سَر و سِرّ داشت، اما به هر حال نقش او در رساندن واژگونه اخبار ایران به علمای حامی مشروطه در نجف [و گول زدن آنها] یک نقش کلیدی بوده است./برگرفته از گفتگوی نسیم آنلاین، رجانیوز، کد مطلب249867
✍ همچنین امام خمینی(ره)، علمای حامی مشروطه را در اعدام شیخ، مقصر و غفلت زده می دانستند و نسبت به آنان دیدگاه شدیداً منفی داشتند!
«اين جوّى كه ساختند در ايران و در ساير جاها [نجف]، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل اللَّه(ره) را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آن وقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتى علما هم غفلت داشتند». صحیفه امام، ۱۸: ۲۴۸
🔰ادامه در بخش هفتم/پایانی🔰
🔰بخش هفتم/پایانی🔰
‼️ تلاش مرجعِ بصیر، جهت هوشیار نمودن مُعممینِ غافل؛ تا آخرین لحظه
✍ امجد الواعظین تهرانی، از فعالانِ مشروطه خواه، که در ایام تحصن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه(مشروعه) در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) با ایشان دیدار و گفتگو داشته، می نویسد:
⁉️ از شیخ پرسیدم:
علت مخالفت شما با آقایان علما [مشروطه خواه] و [دیگر]مشروطه خواهان چیست؟آیا علمای اعلامی مانند، آخوند ملا کاظم خراسانی، آقای حاجی میرزا حسین تهرانی و آخوند ملا عبدالله[دیوشلی] مازندرانی که فتوای مشروطه را داده اند، مشروعیت مشروطه را در نظر داشته اند یا خیر؟
✅ ایشان جواب داد:
در مملکت اسلام، مشروطه باید "مقید" به "قید" مشروعه باشد [ثبت رسمیِ قانونی، نه اینکه فقط در ذهن و باور و خیال، که قابل انکار و نقض باشد]
این آقایان از ایران دورند، حقیقت اوضاع را از نزدیک نمی بینند و نامه ها و تلگرافهایی که به ایشان می رسد [یکطرفه] از طرف مشروطه خواهان[غربگرا] است.و دیگر مکاتیب را[که مبتنی بر حقایق است] به نظر آقایان نمی رسانند./ک، گوشه ای از رویدادهای انقلاب مشروطیت ایران، ص۴۱و۴۲
‼️ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در جریان تحصن ۹۱ روزه در حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام (جمادی الاول ۱۳۲۵، خرداد ۱۲۸۶ با همراهی تعداد زیادی از علمای طراز اول و مردم، در اعتراض به عملکرد دین ستیزانه لامذهبین جریان غربگرا و انگلیسی مشروطه) طی مکتوبی خطاب به علمای ایران و عراق، نسبت به پیامد های سوء مشروطه هشدار داد و پیش بینی کرد که مشروطه چیان غربزده، کشور را به سمت نابودی اسلام و روحانیت، رواج بی بند و باری، شیوع منکرات و مسکرات، کشف حجاب و دوری قرآن از جامعه، سوق خواهند داد!
✍ براستی آیا چنین نشد که شیخ گفته بود؟!
جالب است، بسیاری از علما و روحانیونی که در مکتوب فوق، مورد خطاب شیخ محسوب می شدند، تحقق هشدار های او را در عصر مشروطه و عصر رضاخان دیدند، همچون، آخوند خراسانی و آقازاده اش، محمد حسین نائینی، حاج آقا نورالله اصفهانی، سید محمد طباطبایی و آقا زاده اش، سید عبدالله بهبهانی و آقا زاده اش...[اما متأسفانه، حرکت جدی هم برای جبران، انجام نگرفت‼️⁉️]
سیر تاریخ مشروطه کاملا" بر صدق تمامی اظهارات و پیشگویی های شیخ، صحه گذاشت. ندامت بعدی مخالفین شیخ و نیز سیر معکوس و متنزل تاریخ مشروطه، گواه دور بینی و آینده نگری شیخ شهید و صحت هشدار های اوست.
بهر روی، در هوش یا بهتر بگوییم، نبوغ سیاسی شیخ، جای هیچ حرفی نیست.اما، آیا آن پیش بینی های شگفت، صرفا" از نبوغ سیاسی او بر می خواست یا وی، به یمن عشق و اخلاص استواری که به خداوند و اولیای پاک وی داشت، از یک بصیرت باطنی و روشن بینی الهی و معنوی نیز برخوردار بود، و رابطه ای با غیب و نهان جهان داشت؟...به نظر می رسد که، جواب مثبت باشد.
‼️ شهید مدرس این حقیقت تلخ و مهم تاریخی را در کتاب زرد افشا می کند که:
کشتن [مرجع شهید علامه] شیخ فضل الله [نوری] که اعلم علمای وقت [زمان] بود، هم پیروزی بلشویک های [روس] اعزامی به ایران بود، هم پیروزی انگلیس، و هم ضایعه برای علمای [بازی خورده] و [حامی مشروطه غربگرا در] نجف و ایران!
‼️ دکتر شهریار زرشناس استاد و پژوهشگر حوزه ادبیات، فرهنگ و سیاست میگوید: «شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری یک نابغه و پدیدهای بینظیر است. در دورهای که هنوز مظاهر روشنفکری ظهور نکرده و ماهیت ادعاهای آنها دقیقاً آشکار نشده و برخی روحانیون برجسته[حامی مشروطه] دچار انفعال میشوند، شیخ فضلالله عمق این جریان را میبیند، این مسئله نشانه عظمت علمی و فکری ایشان است.» لوایحی (روزنامه شیخ فضل الله) که شیخ فضلالله در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم (ع) نوشته نشان از شناخت عمیق از اندیشه غرب دارد. ایشان واقعاً اولین غربشناس تاریخ ما و مظهر روحانیت بیدار، آگاه، هوشیار، هوشمند، مقاوم و مجاهد است. پرسشهایی که ایشان از ماهیت غرب مدرن مطرح میکند نسبت به زمان خود شاهکار است. چنین درکی بینظیر است و کمتر کسی این درک را دارد.»
[ایشان در زمان خود، به چند زبان زنده دنیا از جمله فرانسه تسلط داشته! شما چند مرجع را سراغ دارید که بتوانند به چند زبان صحبت کنند؟(۱)]
🔸 منابع این بخش: ک، گوشه ای از رویدادهای انقلاب مشروطیت ایران/ک، آخرین آواز قو/ک، خانه بر دامنه آتشفشان/ک، تنهای شکیبا/کتاب زرد/گروه سیاسی بولتن نیوز/ک، بازخوانی روزنامه شیخ فضل الله نوری/(۱) مهدی انصاری، مورخ، در همایش دیده بان بیدار ۹۶/۵/۱۸، حرم حضرت عبدالعظیم...
✳️ @ShahidRabe
📷 در محفل فراماسونری👆
✍ ابراهیم زنجانی، آخوند فاسد فراماسون، رئیس محکمه فرمایشی و نمایشی بود که حکم به اعدام مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه(مشروعه) داد
زنجانی از شاگردان، معتمدین و مبلغینِ یکی از معممین ثلاثِ+۱ حامی جریان غربگرای مشروطه در نجف یعنی آخوند محمد کاظم خراسانی است!
🔰👇👇
1_414507337_5848359819097933858.mp3
670.6K
🔴اعلام تنفر و انزجار امام راحل نسبت به رئیس فاسد دادگاه فرمایشی که حکم به قتل مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) داد
♦️ امام خمینی رضوان الله تعالی علیه:
شما می دانید که مرحوم شیخ فضل الله نوری(ره) را کی محاکمه کرد؟
یک معمم زنجانی، یک ملای زنجانی (ابراهیم زنجانی، معمم فاسد فراماسون، از شاگردان و مُعتمدینِ آخوندِ مشروطه طلب، محمد کاظم خراسانی) محاکمه کرد و حکم قتل را او صادر کرد. وقتی معمم، ملا، مهذب نباشد، فسادش از همه کَس بیشتر است.در بعضی روایات هست که در جهنم بعضی ها، اهل جهنم، از تعفن بعضی روحانیین در عذاب هستند و دنیا هم از تعفن بعضی از اینها در عذاب است./ نیمه دوم سال ۵۹
♦️...جرم شیخ این بود که قانون باید اسلامی باشد... راجع به همین مشروطه و اینکه مرحوم شیخ فضل الله (رحمةالله) ایستاد که مشروطه باید مشروعه باشد. باید قوانین موافق اسلام باشد. در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و متمم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود، مخالفین، خارجی ها که یک همچو قدرتی را در روحانیت دیدند کاری کردند در ایران که شیخ فضل الله مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه را یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف، روحانی نما، او را محاکمه کرد وحکم قتل را صادر کرد.
✳️ @ShahidRabe
✅ خصوصیات #عالمان_واقعی_دین در کلام #مرجع_شهید علامه شیخ فضل الله نوری #شهید_رابع اعلی الله مقامه الشریف👇
✅ عالم دین، همواره باید در حال تعلیم، تعلّم، تحقیق و تزکیه نفس باشد. باعمل، ساده زیست، حق مدار، ظلم ستیز و مظلوم نواز باشد و این عین عبادت است و غیر این، خیانت/ نورالکلام (سخنان قصار معظم له)
✳️ @ShahidRabe
🔳 به بهانه ایام شمسیِ ارتحال رهبر قیام مسجد گوهر شاد علیه کشف حجاب رضاخانی،
مرجع مجاهد، حاج آقا سید حسین قمی طباطبایی، از شاگردان برجسته مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، ۱۷ بهمن ۱۳۲۵ش
🔴 حاج آقا حسین، استکبار ستیزی را از استادش"شهید رابع" آموخت
✍ نام عالم مجاهد آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی [از شاگردان خاص #مرجع_شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف] با قیام خونین مسجد گوهرشاد، آمیخته شده است، در مقام مرجع تقلید، نقش اساسی و محوری در این قیام داشت، و دیگران از او پیروی می کردند. او در آغاز ماه ربیع الثانی سال 1354 قمری از مشهد به تهران هجرت کرد و در باغ سراج الملک شهر ری به تحصن نشست، او می گفت: «اگر پیشرفت جلوگیری از کشف حجاب بستگی به کشته شدن ده هزار نفر که در راس آنها حاج آقا حسین قمی(خودم) داشته باشد ارزش دارد.» و «جایز است» هنگامی که مردم از ورود آیة الله حاج آقا حسین قمی به تهران با خبر شدند، گروه گروه به صورت دسته های عزاداری به دیدار او می شتافتند، به طوری که جمعیت زیادی در آن باغ و اطرافش اجتماع نمودند، رژیم رضاخان که سخت هراسناک شده بود، به وسیله کماندوهایش، آن باغ را محاصره کردند، و از ورود علما و مردم به آن جا جلوگیری نمودند، به این ترتیب حاج آقا حسین قمی را در آن باغ عملا" زندانی کردند.
او در یکی از جلسات با صراحت فرمود:
«امروز اسلام فدایی میخواهد، همانطور که استادم شیخ فضل الله نوری(ره) خود را فدا کرد، بر مردم است که قیام کنند.»
[اقدام انقلابی ایشان منجر به تبعید وی ازسوی رضاخان به عراق شد.سرانجام در ۱۴ ربیعالاول سال ۱۳۶۶ هجری قمری در نجف از دنیا رفت و در حرم مولای متقیان، حضرت علی(علیه السلام) به خاک سپرده شد، روحش شاد و راحش پر رهرو باد ]/
⁉️ ارتباط والد شهید امام راحل، آقا سید مصطفی موسوی(ره) با حاج آقا حسین طباطبایی قمی(ره) و مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(اعلی الله مقامه)🔰
◽️قرائن حاکی است که والدِ شهیدِ امام راحل، آیت الله سید مصطفی موسوی رضوان الله تعالی علیه، در زمان حضور در عتبات، از مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) کسب فیض نموده و با یکی از شاگردان ایشان، یعنی حاج آقا حسین قمی نیز آشنا و مأنوس بوده است، در بایگانی سازمان اوقاف و امور خیریه سندی(نامه ای) تاریخی و ارزشمند یافت شده و موجود است كه در آن مرجع عالیقدر، حاج آقا حسین قمی(ره) زعیم قیام علیه کشف حجاب رضاخانی، سه ماه پس از شهادت پدر امام، جانشینش را در منطقه خمین، تعیین نموده و از قتل ایشان با كلمه «شهید» تعبیر کرده اند.
همچنین سندی از سال ۱۳۲۱ قمری حکایت دارد که شهید آقا سید مصطفی(پدر امام راحل)، عهده دار موقوفه ای در خمین بوده است و کسانی از علما از جمله مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) آنرا تأیید کرده اند.
🔸منابع: پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران(مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی)، مقاله شیخ فضل الله نوری از زبانی دیگر (از زبان دشمنان مغرض و معاند شیخ)/پایگاه اطلاع رسانی صدا و سیمای استان مرکزی/ كتاب، پنجاه و یك عریضه و حكم شرعی، امید رضایی/ تبیان، عطاالله باباپور.../ک، آقا سید مصطفی مجتهد کمره، شهید تیر اشقیا، محمد جواد مرادی نیا، حضور، ش ۶۰، بهار۸۶، ص۷۲، ک، تنهای شکیبا، علی ابوالحسنی، ص ۷۹۹/نوید شاهد خراسان رضوی/کانال جهاد تبیینی...
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
✳️ @ShahidRabe
🖊📄 #مقاله
✳️ مقایسه #انقلاب_اسلامی و #مشروطیت(جنبشی که انقلاب نشد)
📑🖊محقق و نویسنده: محمدجابر قنبری
🔸منبع: روزنامه کیهان
✍ بازخوانی واقعه مشروطیت در تاریخ سیاسی معاصر ایران، معیارهای ارزشمندی در تحلیل مسیر صراط گونه انقلاب اسلامی ایران به دست می دهد. از این رو مناسب است تجربه جنبش مشروطیت که سرنوشت قیام مردم ایران را به تجدد رضاخان دیکتاتور منحرف ساخت مورد اشاره قرار گیرد... با این امتیاز که امام خمینی در مسیر الهی خویش، انقلاب پنجاه و هفت ملت را نه تنها از انحرافی که در مشروطیت به فرجام رسید مصون داشته، بلکه پیروزی حقیقی را نصیب ایران می سازد. در ذیل به مقایسه برخی جهات انقلاب عظیم اسلامی ایران و جنبش ناکام مشروطه می پردازیم.
◽️۱- از همان ابتدای نهضت مشروطه درباره این امر که باید سلطنت قاجار از حالت مطلق بودن به درآمده و مقید و مشروط گردد وحدت نظر وجود داشت، اما در مقابل این پرسش مهم که سلطنت، مشروط و متصف به چه وصفی شود ابهام جدی به چشم می خورد. شخص عالم و دوراندیشی همچون[#مرجع_شهید_علامه] شیخ فضل الله نوری(ره) بر «مشروطه مشروعه» پای می فشرد تا ماهیت قیام مردم مسلمان به بیراهه نرود اما در مقابل، عده ای ندانسته و برخی مغرضانه، عنوان مطلق «مشروطه» را به کار می بردند تا در سایه این ابهام، نهضت را در مسیری غیردینی قرار داده همچنان که قرار دادند!
امام خمینی با وقوف بر این آسیب، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مدل حکومتی جایگزین خود یعنی «جمهوری اسلامی» را اعلام نموده، پس از پیروزی انقلاب نیز در مقابل آنهایی که با شیطنت قصد داشتند با تغییر عنوان «جمهوری اسلامی» تغییر محتوای نظام را کلید بزنند و از جمله اضافه شدن عناوینی همچون «دموکراتیک» یا «خلق» را به عنوان پیشنهادی امام یا حذف پسوند «اسلامی» را ابراز می نمودند قاطعانه اعلام فرمودند: «جمهوری اسلامی؛ نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد.» در هنگامه همه پرسی تعیین نوع نظام سیاسی نیز امام اعلام نمودند که رای من به «جمهوری اسلامی» است تا بدین گونه ملت، با وجود آزادی در رای به نوع نظام سیاسی دلخواه خود، مدل حکومتی صالح را بشناسند. در نهایت با هوشمندی ایشان، رای بسیار قاطع ۲/۹۸ مردم به «جمهوری اسلامی» از تکرار تجربه تلخ مشروطیت، جلوگیری نمود.
◽️۲- با تلاش شیخ فضل الله(ره) در اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطیت، اصلی که به «تراز» معروف شد گنجانده شد؛ به این مضمون که عده ای از علمای دینی طراز اول، مصوبات مجلس را از حیص انطباق با شرع کنترل نمایند. اصلی که البته بیشتر روی کاغذ ماند تا اینکه عملیاتی شود؛ زیرا اراده ای جدی آن را حمایت نمی کرد. از همین رو چنین اصلی در متن اولیه و اصلی قانون مشروطیت وجود نداشت و اگر تلاش های شیخ شهید نمی بود در متمم قانون اساسی هم ورود پیدا نمی کرد.
امام [که چون شیخ شهید] خواستگاهی الهی داشت[بر] جنبه اسلامیت نظام آینده ایران تاکید خاصی مبذول فرمود. از همین رو یکی از عوامل پاسداری از اسلامیت نظام یعنی شورای نگهبان[طرح شیخ]، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تعبیه گردید که به عنوان رکن دوم قوه مقننه، مصوبات مجلس بدون تایید آن شورا، اعتبار قانونی نخواهد داشت. در سالهای پس از پیروزی انقلاب نیز ایشان به دفعات حمایت خود را از شورای نگهبان و تقویت آن نهاد اعلام نمودند هم چنان که این حمایت های قاطعانه از سوی رهبری نظام تا به امروز استمرار یافته تا تجربه تلخ فرمایشی شدن اصل «تراز» تکرار نگردد.
◽️۳- برخی علماء [حامی] مشروطه با این استراتژی [اشتباه] که پس از وحدت و همراهی موقت با سکولارها و غرب زدگان با هدف مشترک کسب پیروزی بر استبداد قجری، خواهند توانست راه خود و ملت مسلمان را از ایشان جدا سازند، مرزبندی خود با این اشخاص را قبل از نیل به مقصود مشترک، صحیح نمی دانستند. حال آنکه برعکس پیش بینی ایشان، [این پیش بینی شیخ شهید بود که درست از آب درآمد و] مسیر ملت به دست غرب زدگان و سکولارها افتاد و روحانیت اصیل مورد حذف (اعم از فیزیکی و غیر آن) قرار گرفت.
برخلاف این تجربه تلخ مشروطه، حساسیت امام به مرزبندی و عدم ورود اندیشه های سکولار، التقاطی و انحرافی در مسیر اسلام خواهی ملت انقلابی کاملا قابل توجه است. به عنوان نمونه ایشان حتی پیش از پیروزی انقلاب با آن فراست فوق العاده، سازمان مجاهدین خلق که بعدها به حق نام منافقین به خود گرفتند را علی رغم دارا بودن تشکیلات سازمانی قابل توجه، به دلیل اندیشه التقاطی و انحرافی نمی پذیرند مضاف بر اینکه با هوشمندی و تدبیر امام، صلاحیت سرکرده این گروهک (مسعود رجودی) برای نامزدی اولین انتخابات پس از انقلاب، رد می گردد. در این راستا، اعتماد امام به بازرگان لیبرال به عنوان نخست وزیر دولت موقت البته به میل ایشان نبوده چنان که بعدها در وصیت نامه سیاسی الهی خود اشاره داشتند که این انتصاب به توصیه دوستان بوده است.
🔰ادامه در بخش دوم/پایانی🔰
🔰بخش دوم/پایانی🔰
و به صراحت فرمودند که والله قسم من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم. در عین حال ایشان از اندک اعتمادی که آن هم غالبا به توصیه دیگران به لیبرال ها نموده اند اظهار پشیمانی کرده و متواضعانه در وصیت نامه خود از اعتمادی که در برخی موارد به لیبرال ها شد با عنوان اشتباه یاد می کنند.
◽️۴. یکی از آسیب های اساسی مشروطه اختلاف نظر در بین مراجع و رهبران نهضت بود. بدین توضیح که اشخاصی چون آخوند خراسانی در نجف، فتوای همراهی با مشروطیت[غربگرا] را صادر نمود، در مقابل شخصی چون شیخ فضل الله نوری(ره) در تهران، نظری در مقابل رای آخوند داشت. هرچند نظر #شیخ_شهید دوراندیشانه و مطابق با واقع بود.
امام خمینی بر پیروی موکد از ولایت فقیه، برای همیشه شاخص اصلی را فراروی ملت ایران قرار داد تا هیچگاه در فضای فتنه گون دچار ابهام یا تردید نشده و مسیر صواب را تشخیص دهند.
◽️۵. هدف از مشروطیت، نفی استبداد قجری بود اما غفلتی که در این رابطه رخ داد آن بود که خطر استعمار [استکبار زمان] جدی انگاشته نشد [و به هشدارهای شیخ شهید در این رابطه نیز توجه نگردید!]. به تعبیر دیگر، مردم در مشروطه برای رهایی از استبداد مع الاسف حتی تا پناه آوردن به دامن استعمار[استکبار انگلیس] نیز پیش رفتند؛ خاطره تلخ بست نشینی تعداد زیادی از مردم در سفارت انگلیس درپی غیبت علما که جهت مهاجرت کبری، متحصن در حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بودند عاملی بود که قیام عدالت خواهانه ملت را از مسیر صحیح خویش منحرف ساخت.
در مقابل، امام هوشیار ملت ایران، انقلابی را به پیروزی رساند که استبداد گریزی و استعمارستیزی را توامان با خود به همراه داشت. ملت ایران همزمان با شعار «مرگ برشاه» که مظهر نفی استبداد بود، «مرگ بر آمریکا» را هم به عنوان مصداق استعمار مورد طرد قرار می دادند. جملات تاریخی امام از جمله «آمریکا شیطان بزرگ است» و «اسرائیل باید از بین برود» موید روح استکبار و استعمار ستیزی ملت و عامل بسیار مهم در امتداد صحیح و عدم انحراف انقلاب اسلامی است.
◽️۶. در مشروطه ذیل پوشش آزادی بیان، بسیاری از مقدسات اسلامی مورد وهن قرار گرفت اما امام از همان ابتدا اجازه چنین سوء استفاده ای را ندادند. به عنوان مثال هنگامی که جبهه ملی در مقابل لایحه قصاص ایستادگی کرد، ایشان اعلام داشتند که اگر آگاهانه این عمل انجام پذیرفته باشد اشخاص مزبور مرتد هستند. هم چنین در مقابل کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی که به رسول الله توهین شده بود، امام با فتوای تاریخی خود، وی را مرتد اعلام نمودند.
◽️۷. هرچند در فرمان مشروطیت که مظفرالدین شاه قاجار آن را صادر کرد، دستور تشکیل مجلس شورای اسلامی داده شد اما در ادامه، مجلس شورا که از لحاظ محتوا- مطابق آنچه در بند پیش گفته شد- ماهیت تطابق با اسلام را به خود نگرفت، از لحاظ شکل نیز به عنوان «مجلس شورای ملی» نام گذاری شد.
اما انقلاب اسلامی ۵۷ ملت که ماهیت اسلامی خود را حفظ کرده بود عنوان مجلس قانونگذاری آن نیز- البته اندکی با تاخیر- در سال ۱۳۶۸ (تجدیدنظر در قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸) از «مجلس شورای ملی» به «مجلس شورای اسلامی» تغییر یافت.
◽️۸. ورود افراد با اندیشه های ناصواب وارداتی و روحیه غرب زدگی در مجلس مشروطه، تجربه ای بود که امام نسبت به تکرار آن در انقلاب اسلامی بیمناک بودند. از این رو با توجه به اهمیت بالای مجلس و به تعبیر امام، جایگاه در راس امور بودن آن، توصیه ایشان، ورود افراد انقلابی و متعهد به قوای حاکمیتی به خصوص مجلس بود؛ چنان که شخصیت های برجسته ای همچون رهبری معظم انقلاب و شهید دکتر چمران، نمایندگان منتخب ملت در مجلس اول شدند.
◽️۹. تاسیس دانشگاه به عنوان پایگاه علوم سکولار در مقابل حوزه های علمیه به عنوان مرکز علوم اسلامی به زمان رضاخان برمی گردد [مراکز آموزش عالی دوره قاجار را تجمیع کرده و نام دانشگاه بر آن نهادند] و از این حیث، ایران مشروطیت فاقد دانشگاه است اما نقش روشنفکران آن زمان که عموما تحصیل کردگان دانشگاه های فرنگ بودند در انحراف مسیر اسلام خواهانه مردم، قابل اعتناست با چنین پشتوانه ای، امام از همان اوان پیروزی انقلاب توجه ویژه ای به دانشگاه دارند و طرح مباحثی همچون انقلاب فرهنگی، اصلاح متون دانشگاه ها، وحدت حوزه و دانشگاه و... نشان از این دارد که به تعبیر ایشان، اصلاح کشور در گرو اصلاح دانشگاه هاست.
🔸منبع: روزنامه کیهان، شماره ۲۰۲۷۰
#دهه_فجر
✳️ @ShahidRabe
🌺🍃به مناسبت #ایام_الله #دهه_فجر #انقلاب_اسلامی
💢مقایسه
#مشروطه_مشروعه
#انقلاب_اسلامی
💢اقتباسی از مقاله مشرق نیوز و آثار مورخان معاصر
✍ مقایسه دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی نشان میدهد که در هر دو انقلاب، طیف اسلام خواهانِ انقلابی، بلعکسِ طیف غربگرایان، اهداف مشترکی را دنبال میکردند. مبارزه با استبداد و استعمار و قانونگذاری بر مبنای شرع مقدس، از جمله اهداف مشترک آنها بود و #مشروعه مورد نظر مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، نیز همان حکومت اسلامی است که مورد نظر امام راحل بوده است.
💢کامل مطلب در چهار بخش👇
🔰بخش اول🔰
✍ با وجود گذشته بیش از یک قرن از مشروطه و 4 دهه از انقلاب اسلامی یکی از مسایلی که بسیاری از صاحبنظران درصدد پاسخگویی به آن بودند، مقایسه این دو انقلاب و بررسی نقاط تشابه و افتراقشان است. به طوری که برخی مشروطه را ادامه انقلاب اسلامی و برخی دیگر این دو را در تضاد با یکدیگر تلقی کردهاند. این نوشتار درصدد است که با بررسی این دو انقلاب به این پرسش پاسخ دهد که مشروطه و انقلاب اسلامی چه نسبتی با یکدیگر دارند.
💢مقابله با استبداد
رژیم ایران در دوره قاجاریه یک رژیم استبدادی بود که بر طبق سلسله مراتب قدرت از بالا به پایین و به شکل هرم ترسیم میشد. مشخصه مهم این وضعیت سیاسی آن بود که قدرت در راس هرم متمرکز بود. گرانت واتسن مینویسد: در ایران، شاه یعنی کشور و همه افراد برای خاطر سلطان زندهاند. تمام انتصابات در سراسر قلمرو ایران به وسیله شاه یا کسانیکه از جانب او اختیار دارند انجام میگیرد. بر این اساس میتوانیم کنترل قدرت شاه و حکومت مرکزی و پایبندی او به قانون را از جمله آرمانهای مهم انقلاب مشروطه و به خصوص مشروعهخواهان تلقی کنیم. در واقع مشروطهخواهان درصدد بودند که با نوشتن و پایبندی مقامات سیاسی به قانون قدرت آنها را مهار کرده و از استبداد در کشور جلوگیری کنند.1
علامه شیخ فضلالله نوری در این خصوص نوشته است: «معنای مشروطیت؛ حفظ حقوق ملت و تحدید حدود سلطنت و تعیین تکلیف کارگزاران دولت است. بر وجهی که مستلزم رفع استبداد و سلب اختیارات مستبدانه اولیای دولت بشود.» البته بلافاصله علامه شیخ فضل الله نوری تاکید میکند که حدود قدرت و قانونگذاری توسط شرع مشخص شده و حکومت باید تابع نظرات دین اسلام باشد.2
در جریان مبارزات انقلاب اسلامی نیز با توجه به قدرت استبدادی شاه، تلاش برای کنترل و مهار قدرت و پایبندی به قانون پیگیری میشد. بر این اساس بعد از انقلاب در قانون اساسی سعی شد تا تفکیک قوا، پاسخگو بودن نهادهای مختلف مانند دولت و مجلس به یکدیگر در آن گنجانده شود. از این رو میتوانیم پاسخگو کردن و نهادینه کردن قدرت و خروج نظام سیاسی از جنبه شخصی و نهادینگی شکلی از نظام سیاسی را از جمله اهداف مشترک هر دو انقلاب بشماریم.
امام خمینی(ره) در این باره در جریان مبارزات بر علیه شاه گفتهاند: «حکومت اسلامی استبدادی نیست که رئیس دولت آن مستبد و خود رای باشد؛ بلکه مشروطه است البته نه مشروطه به معنای متعارف که تصویب قانون تابع آرای اشخاص و اکثریت باشد بلکه به معنی پیروی اداره کنندگان از مجموعه شروطی است که در قرآن و سنت پیامبر معین گشته است.»3
هر چند هر دو انقلاب به دنبال پاسخگو کردن و کنترل قدرت بودند اما در زمان مشروطه به مرور بخشی از مشروطهخواهان که به جریان غربگرای مشروطه مشهور شدند، تحت حمایت علمای مشروطه طلبِ نجف و ایران، بعد از بردار کردن علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و حذف مشروعهخواهان تمایل یافتند به جای اینکه ساماندهی وضعیت آشفته کشور را از طریق پاسخگو بودن قدرت دنبال کنند، با حمایت از ایجاد دیکتاتوری جدید دنبال کنند. این مسئله موجب شد تا زمینه روی کار آمدن رضاخان و ایجاد دیکتاتوری و از بین رفتن مشروطه فراهم شود.
💢مرجع قانونگذاری
یکی از مسایلی که در هر دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی مطرح شد، مرجع قانونگذاری بود. در واقع به دلیل اسلامی بودن ایران و استخراج قانونها از متون شرعی در زمان مشروطه، این سوال ایجاد شده بود که قانونگذاری مجلس در چه محدودهای باید مقید شود. برای پاسخ به این سوال علمایی مانند علامه شیخ فضلالله نوری که مدافع مشروطه مشروعه بودند و در آن زمان از سوی روشنفکراندوابسته به اجانب، ناجوانمردانه متهم به حمایت از استبداد میشدند اعلام کردند که نه تنها با مجلس مخالفت ندارند بلکه وجود آن را ضرورتی برای ایجاد نظم و کنترل قدرت میدانند با این حال آنها تاکید کردند که باید قانونگذاری در حدود شرع مقید باشد و نمایندگان مجلس باید از ورود به حدود شرع خودداری کنند.4
در انقلاب اسلامی نیز امام خمینی حدود قانونگذاری را محدود به احکام ثانویه کردند. بر این اساس امام(ره) هر چند تاکید کردند شارع مقدس اسلام یگانه قوه قانونگذاری محسوب میشود اما با این حال در چارچوب احکام ثانویه و به منظور حل مسایل جامعه اجازه قانونگذاری را دادند.5
از این رو مقایسه دو نظریه مشروطه مشروعه و گفتمان انقلاب اسلامی نشان میدهد که هر دو ضمن اینکه بر ضرورت قانونگذاری تاکید میکنند اما این مسئله را مقید به حدود شرعی کرده، به طوری که قانونگذار حق ندارد برخلاق احکام اولیه اسلام قانونی را به تصویب برساند.
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
💢نظارت بر قدرت
یکی از نقاط مشترکی که در هر دو انقلاب مشروطه مشروعه و انقلاب اسلامی دیده میشود، تلاش برای نظارت بر قدرت و مقید کردن قانونگذاری در چارچوب احکام اسلام است. از این رو، با وجود اینکه ابتدا در قانون اساسی مشروطه درباره نظارت بر قوانین حکمی وجود نداشت با اصرار مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در اصل دوم متمم قانون اساسی، نظارت پنج نفر از علما به منظور تطبیق مصوبات مجلس شورای ملی با احکام اسلام گنجانده شد. 6
در جمهوری اسلامی نیز تلاش شد تا با تأکید بر طرح علامه شیخ فضل الله نوری، با ایجاد نهاد شورای نگهبان، قوه قانونگذاری در حدود شرع مقید شده و هم دستگاهی برای نظارت بر فرآیند قانونگذاری ایجاد شود. در قانون اساسی جمهوری اسلامی، در اصل 94، در رابطه با نظارت بر قانون اساسی آمده است: «کلیه مصوبات مجلس شورای اسلامی باید به شورای نگهبان فرستاده شود. شورای نگهبان موظف است آن را از نظر انطباق بر موازین اسلام و قانون اساسی مورد بررسی قرار دهد.»7
مقایسه این دو انقلاب نشان میدهد که با وجود اینکه توجه به قانونگذاری مد نظر هر دو بوده است اما با این حال تلاش شده تا دغدغه تعدی نکردن به احکام دینی در قانون گنجانده شود. با این حال در زمان مشروطه به دلیل سنگاندازیهایی که از سوی جریانات سیاسی روشنکفر وابسته به اجانب صورت گرفت این اصل هیچ گاه اجرا نشد.
💢مبارزه با استکبار
بسیاری از متفکران جنگهای روسیه و ایران را سرآغاز برخورد ایرانیها با غرب و شروع تجددگرایی در کشور عنوان کرده و تلاشهایی را که از زمان عباس میرزا تا زمان مشروطه صورت گرفته در این راستا تلقی کردهاند. با این حال شاید یکی از نکاتی که کمتر به آن توجه شده تلاش برای کسب استقلال سیاسی توسط ایرانیها است. در واقع بعد از اتمام جنگ ایران و روسیه، با ایجاد رقابت بین روسیه و انگلیس در کشورهای منطقه، استقلال سیاسی ایران به معنی واقعی کلمه از بین رفته بود. به طوری که پادشاهان قاجار نمیتوانستند بدون مشورت دو دولت قراردادای منعقد کنند.8
این مسئله موجب شده بود تا کسب استقلال سیاسی برای ایرانیها به یک آرمان تبدیل شود؛ از همین رو تلاشهایی را که برای ایجاد بانک ملی، کنترل گمرکات، در مجالس اول و دوم مشروطه صورت گرفت میتوان در همین راستا تفسیر کرد. علامه شیخ فضلالله نوری یکی از بزرگترین اعتراضاتی که به مشروطه خواهان داشت بیتفاوتی آنها نسبت به نفوذ انگلیس و روس در ایران بود. به طوری که وی همواره از خطر نفوذ این کشورها از طریق فرهنگی به کشور و از بین رفتن استقلال ایران هشدار میداد.
در انقلاب اسلامی نیز با توجه به وابستگی پهلوی اول و دوم به قدرتهای خارجی تلاش برای استقلال سیاسی به یکی از اهداف انقلابیون تبدیل شد. به طوری که امام خمینی(ره) از همان سال 1342 که نهضت اسلامی را پایه گذاری کرد، درکنار مبارزه با استبداد پهلوی، موضوع استقلال سیاسی ایران و مبارزه با آمریکا را نیز دنبال میکرد.9
هر چند برای دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی کسب استقلال سیاسی هدف بود؛ اما این دو در عمل از دو تاکتیک متفاوت برای نیل به این هدف استفاده کردند. در انقلاب مشروطه، انقلابیون اسلام خواه(مشروعه خواهان)، همانند انقلاب اسلامی سیاست نَه به انگلیس و روس تزاری و دیگر اجانب را برگزیدند، اما جریان غربگرای مشروطه به دلیل وابستگی شان به اجانب، به دنبال بیشتر وابسته کردن مملکت به غرب بودند.
در جمهوری اسلامی نیز امام خمینی با انتخاب شعار «نه شرقی و نه غربی» و ایجاد خط مشی مستقلانه به دنبال کسب استقلال سیاسی همچون طیف مشروعه خواهِ علامه شیخ فضل الله نوری بودند. 10
نظریه عدم وابستگی به شرق و غرب موجب شد تا جمهوری اسلامی بعد از استقرار با وجود حوادثی که در سطح بینالملل رخ داد، استقلال سیاسیاش را از دست ندهد.
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
💢فرجام سخن
مقایسه دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی نشان میدهد که هر دو انقلاب به دنبال کنترل قدرت بوده و تلاش میکردند تا به پاسخگو کردن و مقید کردن صاحبان قدرت، از استبداد جلوگیری کنند. با این حال انقلاب مشروطه به دلیل حوادث مختلف به سمتی رفت که این مسئله نه تنها محقق نشد بلکه پس از آن فرد دیکتاتوری مانند رضاخان به قدرت رسید. همچنین هر دو انقلاب ضمن درک اهمیت قانونگذاری بر اداره کشور، حدود قانونگذاری را مقید به حدود شرعی میدانستند. یکی دیگر از وجوه مشترک این دو انقلاب تلاش برای نظارت بر قدرت و قانونگذاری بود. از این رو نظارت علما بر قانونگذاری در مشروطه توسط زعیمِ شهیدِ مشروعه خواهان گنجانده شد. همچنین در جمهوری اسلامی نیز نهاد شورای نگهبان برای نظارت بر قدرت و رعایت محدود شرعی در قانونگذاری گنجانده شد.
در نهایت میتوان دستیابی به استقلال سیاسی به معنی واقعی کلمه را از اهداف هر دو انقلاب دانست شاید از همین رو بود که مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری(ره) در آخرین ساعات عمر خود به قیمت تاکید بر استقلال سیاسی کشور و از دست دادن جان خود حاضر نشد پرچم کشور بیگانهای را بر فراز خانه خود بیفرازد تا به مدعیان و حامیان مشروطه اعم از معمم و غیرِ معمم نشان دهد که نظامی که با حمایت بیگانگان به پیروزی برسد حتی اگر مشروع هم باشد پایدار نخواهد ماند.
امام خمینی(ره) پیشوای فقید انقلاب اسلامی ایران، از معتقدان به مقام علمی و مجاهدات سیاسی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) بود و او را علمدار دفاع از دین و از فقهای بزرگ عملگرا در تحقق حکومت اسلامی می شمرد و درباره قاتلان و مسببین اعدام وی دیدگاهی شدیداً منفی داشت.
از نظر امام:
«شیخ شهید نوری رحمه الله» یک شخصیت «مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه» بود که برای انطباق قوانین مشروطه با اسلام قیام کرد و «متمم قانون اساسی» حاصل تلاش و «کوشش ایشان بود» و به همین علت نیز
«خارجیها که یک همچو قدرتی را در روحانیت می دیدند... یک دادگاه درست کردند و توسط یک منحرف روحانی نما [ابراهیم زنجانیِ فراماسون، از شاگردان و معتمدینِ آخوند خراسانی]، [شیخ] را محاکمه کردند و در میدان توپخانه، در حضور جمعیت به دار آویختند».
همچنین امام، علمای حامی مشروطه را در اعدام شیخ، مقصر و غفلت زده می دانستند!
«اين جوّى كه ساختند در ايران و در ساير جاها [نجف]، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل اللَّه(ره) را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آن وقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتى علما هم غفلت داشتند». صحیفه امام، ۱۸: ۲۴۸
به گفته مورخ فقید معاصر، استاد دوانی، مزار مرجع شهید در قم، پیش از تبعید امام به عراق، پاتوق ایشان و دوستان محسوب می شد. امام با جمعی از یاران خود زمستانها در حجره مرقد شیخ شهید گرد می آمدند. مباحث مربوط به حکومت اسلامی و مصلحین حوزه...در آنجا مطرح می شد و در واقع آنچه آن #مرجع_بزرگ و #مجاهد [شیخ فضل الله نوری ره] می خواست به وسيله جانشین بحقش حضرت امام خمينی انجام گرفت.
امام پس از پیروزی انقلاب نیز کراراً از شخصیت و مظلومیت شیخ و اصل پیشنهادی او در قانون اساسی (نظارت فقها بر مجلس) یاد و ستایش می کرد و ملت ایران را به غور در حوادث مشروطه و عبرت گیری از سرنوشت آن به ویژه شهادت جانگداز شیخ فرا می خواند:
«اگر روحانیون، ملت، خطبا، علما، نویسندگان و روشنفکران متعهد سستی بکنند و از قضایای صدر مشروطه عبرت نگیرند، به سر این انقلاب آن خواهد آمد که بر سر انقلاب مشروطه آمد...۶۰/۸/۴»
ایشان به نویسندگان توصیه می کرد در باره شیخ قلم بزنند. حسین مکی، سیاستمدار و مورخ مشهور، نقل می کند که امام در تاریخ ۱۳۵۸/۲/۲ به وی گفته است که «چرا راجع به مرحوم شیخ فضل الله چیزی نمی نویسید؟»
امام در حاشیه مباحث مربوط به حکومت اسلامی و ولایت فقیه در نجف(مسجد شیخ انصاری ۱۳۴۸ش) فرموده بودند:
«این بزرگ مرد (شیخ فضل الله) را بشناسید و بشناسانید ابعاد عظیم علمیش را که جامع علوم معقول و منقول بود، بُعد مرجعیتش را که سعی کردند از اذهان مخفی کنند، اندیشه های والای سیاسیش را که بر گرفته از اسلام ناب بود...
و مخالفین و دشمنان شیخ را از جاهلین و معاندین میدانستند.(از:خاطرات یاران)»
آری، امام در مسیر تحقق حکومت اسلامی، دفاع از اسلام و ستیز با عناصر سکولار، شباهتهایی آشکار بین خود با مرجع شهید نوری می دید و دشمنان نظام جمهوری اسلامی را از سنخ کسانی می شمرد که در مشروطه، باعث فتنه شدند و مرجع شیعه را بردار کردند.
🔰ادامه در بخش چهارم/پایانی🔰
🔰بخش چهارم/پایانی🔰
💢اشاره ها
1.گرانت واتسن،تاریخ ایران از ابتدای قرن 19 تا 1858، ترجمه: وحید مازندرانی تهران، امیرکبیر، چاپ دوم 1384، ص 15.
2.جمیله کدیور، تحولات گفتمان سیاسی شیعه در ایران، تهران، طرح نو، چاپ دوم، 1379، ص300.
3.محمدعلی حسینی،اسلام سیاسی در ایران، تهران، انتشارات دانشگاه مفید، 1386، ص 228.
4.مقصود فراستخواه، سرآغاز نواندیشی دینی، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1388، ص 400.
5.داود فیرحی، نظام سیاسی در اسلام، تهران، انتشارات سمت، 1383، ص 253.
6.منوچهر طباطبایی، حقوق اساسی، تهران، نشر میزان، 1386، چاپ دوازدهم، ص 190.
7.جهانگیر منصور، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، نشر دوران، 1387، چاپ پنجاهوهفتم، ص 68.
8. هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1375، ص 340.
9.ابراهیم متقی، الگو و روند در سیاست خارجی، قم، انتشارات مفید، 1390، ص 226.
10. همان، 228.
🔸منابع: مقاله مشرق نیوز کد 613665/ک، تنهای شکیبا، دوره هفت جلدی درباره مشروطه و علامه شیخ فضل الله نوری، از مرحوم استاد علی ابوالحسنی(منذر)/مقاله مرحوم استاد علی دوانی، یادمان تندیس پایداری/صحیفه نور و امام/...
✳️ @ShahidRabe