eitaa logo
🌹ڪٰانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹
1.6هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
127 فایل
کانال #شهید_صالحی زیر نظر خانواده شهید بزرگوار اداره شده و مطالب توسط ادمین بارگذاری می شود. 🌐کانال شهید احمد صالحی مله: @shahidsalehi72 📍ارتباط با ادمین(ارسال خاطرات؛فیلم،عکس،صوت،متن): @shamesozan @abolfazlsalehii
مشاهده در ایتا
دانلود
💠وقتی از احمد آقا خواستم از دوستانش بخواهد دختری به ایشان معرفی کنند و ایشان شماره ی پدر دختر خانم (همسر شهید) را دادند و احمد آقا گفت الان زنگ نزنید چون مادر بزرگ مادری خانواده مرحوم شده و آنان عزا دارند و من دو هفته ای صبر کردم و بعد زنگ زدم و قرار گذاشتم در مقابل احمد آقا که فرمودند عجله نکنم تا چهلم صبر کنم گفتم فقط برای دیدن می رویم کار خاصی صورت نمی گیرد و قرار اولین دیدار گذاشته شد و ما راس ساعت به اتفاق احمد آقا راهی منزل پدری عروسم شدیم و با استقبال گرم آنان احساس غریبی نداشتم و خوشحال بودم که با خانواده ای از جنس خودمان مواجه هستم. پس از مدتی حضور اجازه خواستم دختر و پسر یک صحبت اولیه داشته باشند که اگر توافق داشتند بقیه مراحل ؛ که خوشبختانه توافق کامل داشتند و قرارهای بعدی و صحبتهای دختر و پسر در چند جلسه تا شناخت کامل از هم پیدا کنند و با انتظارات و خواسته های هم آشنا شوند وقتی نظر دختر و پسر مثبت بود به اتفاق همسر و پسر و دخترم برای آشنایی کامل رفتیم و قرار گروه خون تا اگر مشکلی نبود جلسه ی رسمی خواستگاری به اتفاق بزرگترها برگزار شود چون ایام بیماری کرونا بود با توافق دو خانواده مهمانها را محدود کردیم تا خدای نکرده مشکلی پیش نیاید دارد @shahidsalehi72
💠سال ۱۴۰۰ ماه‌های اردیبهشت تا تیر سر گرم بودم و خوشحال ؛ فکر نمی کردم این شادی ناپایدار است البته شادی ام برای خوشبختی ثمره ی زندگیم بود و اینکه بالاخره رضایت به زندگی متاهلی داده و همراه و شریک زندگیش را انتخاب کرده بود. در تمام مراحل از آشنایی تا صحبتهای مقدماتی و تحقیقات و حتی مشاوره احمد آقا با صبوری و بردباری همراه با تفکر اقدام می کرد بر خلاف من که عجول بودم ایشان با آرامشی که داشت همراهم می شد و چه لحظات خوبی بود آن دوران ؛ کاش بیشتر طعم شادی را می چشیدم البته ذوقم طبیعی بود فرزند اولم نبود و دو فرزند را راهی خانه ی بخت کرده بودم و احمد آقا ته تغاری خانواده بود و دوست داشتم زودتر سر و سامان بگیرد و در افکارم بود که بچه هایش با دیگر نوه هایم تفاوت سنی زیادی نداشته باشند و‌ جمعشان صمیمی باشد اما تقدیر چیز دیگری رقم زد.... بعد از رفت و آمدهای اولیه و اعلام دختر و پسر بر تفاهم کامل؛ نشست نهایی خانواده ها در حضور بزرگترها طبق رسم ما البته با رعایت جوانب در زمان کرونا انجام شد و بقیه مراحل از گروه خون و تعیین زمان عقد و خرید مقدماتی آنچه مرسوم است. شکر می کنم که در تمام مراحل همراه پسرم بودم و رضایت همراه با حجب و حیا را در چهره اش می دیدم. تصاویر تمام آن لحظات مانند فیلمی در برابر دیدگانم است هیچوقت فکر نمی کردم روزی مجبور باشم خاطراتی را بازگو کنم که عزیزم نباشد.... @shahidsalehi72