🔰 رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت #هفته_دفاع_مقدس و روز تجلیل از #شهیدان و ایثارگران:
👈 نام شهید بر فراز کویها و برزنها موهبتی است که باید ادامه یابد
✅✅متن پیام امام خامنه ای که امروز در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران قرائت شد :
🔻بسمه تعالی
یاد و نام #شهیدان مایهی سربلندی ملت و نشانهی راه به سوی پیروزی است. فداکاری شجاعانهی آنان است که عظمت ملتها و عمق مبانی فرهنگی و تمدنی آنان را به اثبات میرساند. همه وظیفه داریم نامهای نورانی شهیدان را تکریم کنیم و عظمت جایگاه آنان را در یادها ماندگار سازیم. افتخاری است برای کویها و برزنها که نام #شهید و عنوان شهادت بر فراز آنها بدرخشد. این موهبت هماکنون در سراسر کشور وجود دارد و باید ادامه یابد.
#سلام_خدا و #اولیائش بر #شهیدان عزیز.
سیّدعلی خامنهای
۳ مهر ۱۳۹۸
🇮🇷
https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
🍃🌹🌴🌺🌿🌷🍃
🌹🌴🌺🌿
🍃بسم رب الشهدا والصدیقین🍃
#مهمان_شام
#سید_میلاد_مصطفوی
🍃 چند روز قبل از عملیات ، مجتبی کرمی رفت گوشه ای نشست و با خودش فکر میکرد و چیزی #مینوشت و #گریه میکرد ،
حال عجیبی داشت ، با سختی رفتم پیش مجتبی و گفتم: مجتبی جان چت شده؟ دلت برا دختر کوچولوت ، ریحانه جان تنگ شده؟ بلند شو بریم یه زنگی بزن خونه ....
گفت: این حرفها نیست میخوام تنها باشم .
من وسط #شهیدان #کرمی و #مصطفوی نشسته بودم ، سالهای سال به این لحظه غبطه خواهم خورد .بین دو نفر بهشتی نشستم اما متوجه نبودم .این دو نفر آنقدر #گریه کردند که نزدیک بود روح از تنشون جدا بشه .
🌿قبل از عملیات با هم #عقد_اخوت بستیم ، عهد کردیم که اگه به سلامتی از #عملیات برگشتیم برادریمون ثابت بمونه ، و اگه شهید شدیم #شفاعت رفقا یادمون نره
به همدیگه قول شفاعت دادیم .
به سید گفتم : سید ، جان بابات دستم رو بگیر ، اگه #شهید شدی حداقل خوابمون بیا .
گفت: حالا ببینم خدا چی میخواد؟؟
🍂خوب یادمه من تو اون روزا حال خوشی نداشتم ، میگفتم خدایا من هنوز ازت شهادت نمیخوام چون آمادگیشو ندارم ، ولی سید کاملا آماده بود .
روحانی با صفایی اونجا بود .خیلی صحبتهای دلنشینی داشت در مورد جایگاه مجاهدین در راه خدا و #شهدا و ...
حین صحبتهای حاج آقا چشمم افتاد به سید میلاد
دیدم سرش رو انداخته پایین و آروم آروم با دستش میزد رو سرش و زیر لب با زبان ترکی #زمزمه میکرد "اِی الله مَنِ
دَ ا یِسّ"ای خدا من رو هم قبول کن
"اِی الله مَنِ دَ باغیش لا"خدایا منو ببخش
"عمه جان مَنِ دَ قَبول اِلَ"عمه جان من رو هم بپذیر
دیگه تو اون روزا سید به #انقطاع رسیده بود .کم کم در کنار تمام شوخ طبعیها و شور و #هیجانی که داشت ، راز و نیازش نمود بیشتری پیدا کرده بود .
همیشه قبل از اذان صبح #بیدار بود و مشغول عبادت ، یه شب هوا خیلی #سرد بود سید یه پتو دور خودش پیچیده بود و #نماز_شب میخوند .
روزای آخری بود که در حال #تمرین و آمادگی بودیم ، سید دسته ی اصلیش آرپی جی زن بود .
یکی از تیر بارچی هامون #مصدوم شد ، و مجبور شدیم به سید تیربار بدیم .
به سید گفتم : سید جان به تیپ و هیکلت میخوره تیربار چی #گروهان باشی .
سید اولش یه مقدار بهونه آورد وقتی دید تکلیفشه ، با #جان و #دل قبول کرد .
سلاح رو که تحویل گرفت ، دیگه تیر بار ازش جدا نشد .نوار تیربار رو هم دور کمرش می انداخت و یک #هیبت خاصی پیدا میکرد .
سید تو #تقسیم_بندی افتاد دسته ی احتیاط
تا متوجه شد ، که جزو نیروهای هجوم نیست تا صبح مرتب میومد میگفت : ممد آقا منو #جانذارید ها من فقط اومدم بجنگم ، احتیاط کار من نیست .
شب قبل از عملیات مصادف بود با #سوم_محرم ، بچه ها عزاداری عجیبی برگزار کردند ، #سیدمیلاد یه شال مشکی بست به سرش و با شور و حرارت خاص سینه میزد .
فردا قرار بود بریم #عملیات ، معلوم نبود کدوم یکی از بچه ها از بین ما جدا خواهند شد ؟ البته به ظاهر معلوم نبود اما اونهایی که #سیمشون_وصل بود و حساب و کتابشون رو با خدا و خلق خدا صاف کرده بودند ، میدونستند که #رفتنی هستند .
ادامه دارد.........
#راوی: #همرزم_شهید
#شهیدسیدمیلادمصطفوی
#شهید_بی_سر
اَللّهُمَ الرزُقنا شَهادَة فی سَبیلِک
🍃🌹🌴🌺🌿🌷🍃🌹🌴🌺🌿🌷🍃🌹
شادی روح امام و شهدا صلوات
🍃به کانال شهید سیدمیلاد مصطفوی بپیوندید
👇👇👇👇👇
🇮🇷
@shahidseyyedmilademostafavi
#پیامبراکرم صلیالله علیه و آله :
👈💍هر کس در #ازدواج زن و مردى تلاش کند ، خداوند به تعداد هر مویى از بدنش
شهرى در بهشت به او کرامت میفرماید و پاداشش مانند کسى است که پیغمبرى را خریده
و در راه خدا آزاد کرده
و اگر موقع رفتن به خانه خود از دنیا برود، در قیامت جزو #شهیدان خواهد بود...
#شهید
🇮🇷
@shahidseyyedmilademostafavi
انا لله و انا الیه راجعون...
مادر #شهیدان والامقام #حسین و #داود_فهمیده
به فرزندان شهیدش پیوست...
🇮🇷
@shahidseyyedmilademostafavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙«کُجایید اِی شَهیدانِ خُدایی»، قطعهای که نوحه شد
یک سال بعد از پیروزی انقلاب، قطعه موسیقی « کُجایید اِی #شَهیدانِ خُدایی » براساس غزلی از مولانا و با خوانندگی بیژن کامکار ساخته شد ؛ پس از دوران دفاع مقدس و در یادوارههای شهدا و مجالس مختلف ، مداحان بسیاری آن را بهصورت نوحه خواندند.
🇮🇷
🔻به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی بپیوندید🌸
👇👇👇
@shahid_a_seydmilade_mostafavi
🍃🌹🌴🌺🌿🌷🍃
🌹🌴🌺🌿
🍃بسم رب الشهدا والصدیقین🍃
#مهمان_شام
#سید_میلاد_مصطفوی
🍃 چند روز قبل از عملیات ، مجتبی کرمی رفت گوشه ای نشست و با خودش فکر میکرد و چیزی #مینوشت و #گریه میکرد ،
حال عجیبی داشت ، با سختی رفتم پیش مجتبی و گفتم: مجتبی جان چت شده؟ دلت برا دختر کوچولوت ، ریحانه جان تنگ شده؟ بلند شو بریم یه زنگی بزن خونه ....
گفت: این حرفها نیست میخوام تنها باشم .
من وسط #شهیدان #کرمی و #مصطفوی نشسته بودم ، سالهای سال به این لحظه غبطه خواهم خورد .بین دو نفر بهشتی نشستم اما متوجه نبودم .این دو نفر آنقدر #گریه کردند که نزدیک بود روح از تنشون جدا بشه .
🌿قبل از عملیات با هم #عقد_اخوت بستیم ، عهد کردیم که اگه به سلامتی از #عملیات برگشتیم برادریمون ثابت بمونه ، و اگه شهید شدیم #شفاعت رفقا یادمون نره
به همدیگه قول شفاعت دادیم .
به سید گفتم : سید ، جان بابات دستم رو بگیر ، اگه #شهید شدی حداقل خوابمون بیا .
گفت: حالا ببینم خدا چی میخواد؟؟
🍂خوب یادمه من تو اون روزا حال خوشی نداشتم ، میگفتم خدایا من هنوز ازت شهادت نمیخوام چون آمادگیشو ندارم ، ولی سید کاملا آماده بود .
روحانی با صفایی اونجا بود .خیلی صحبتهای دلنشینی داشت در مورد جایگاه مجاهدین در راه خدا و #شهدا و ...
حین صحبتهای حاج آقا چشمم افتاد به سید میلاد
دیدم سرش رو انداخته پایین و آروم آروم با دستش میزد رو سرش و زیر لب با زبان ترکی #زمزمه میکرد "اِی الله مَنِ
دَ ا یِسّ"ای خدا من رو هم قبول کن
"اِی الله مَنِ دَ باغیش لا"خدایا منو ببخش
"عمه جان مَنِ دَ قَبول اِلَ"عمه جان من رو هم بپذیر
دیگه تو اون روزا سید به #انقطاع رسیده بود .کم کم در کنار تمام شوخ طبعیها و شور و #هیجانی که داشت ، راز و نیازش نمود بیشتری پیدا کرده بود .
همیشه قبل از اذان صبح #بیدار بود و مشغول عبادت ، یه شب هوا خیلی #سرد بود سید یه پتو دور خودش پیچیده بود و #نماز_شب میخوند .
روزای آخری بود که در حال #تمرین و آمادگی بودیم ، سید دسته ی اصلیش آرپی جی زن بود .
یکی از تیر بارچی هامون #مصدوم شد ، و مجبور شدیم به سید تیربار بدیم .
به سید گفتم : سید جان به تیپ و هیکلت میخوره تیربار چی #گروهان باشی .
سید اولش یه مقدار بهونه آورد وقتی دید تکلیفشه ، با #جان و #دل قبول کرد .
سلاح رو که تحویل گرفت ، دیگه تیر بار ازش جدا نشد .نوار تیربار رو هم دور کمرش می انداخت و یک #هیبت خاصی پیدا میکرد .
سید تو #تقسیم_بندی افتاد دسته ی احتیاط
تا متوجه شد ، که جزو نیروهای هجوم نیست تا صبح مرتب میومد میگفت : ممد آقا منو #جانذارید ها من فقط اومدم بجنگم ، احتیاط کار من نیست .
شب قبل از عملیات مصادف بود با #سوم_محرم ، بچه ها عزاداری عجیبی برگزار کردند ، #سیدمیلاد یه شال مشکی بست به سرش و با شور و حرارت خاص سینه میزد .
فردا قرار بود بریم #عملیات ، معلوم نبود کدوم یکی از بچه ها از بین ما جدا خواهند شد ؟ البته به ظاهر معلوم نبود اما اونهایی که #سیمشون_وصل بود و حساب و کتابشون رو با خدا و خلق خدا صاف کرده بودند ، میدونستند که #رفتنی هستند
#راوی: #همرزم_شهید
#شهیدسیدمیلادمصطفوی
#شهید_بی_سر
🌸🕊
🍃به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی خوش اومدید🍃
🇮🇷
@shahidseyyedmiladmostafavi