eitaa logo
شهیدحرم سیداسماعیل سیرت نیا
112 دنبال‌کننده
671 عکس
312 ویدیو
1 فایل
آرزومند شهادتیم... سیدجان,سرمشقی که برایمان با خونت نوشتی را, در این محفل مشق میکنیم به امید دیدار در محضر حضرت مادر(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
#زیارت_به_نیابت #شهیدحرم_سیداسماعیل_سیرت_نیا #سفرنامه #حسین_آقا بزودی ... @ShahidSiratnia1
شهیدحرم سیداسماعیل سیرت نیا
منتظر تصاویر #ارسالی_از_شما هستیم #زیارت_به_نیابت ...
اربعین؛ به نیابت از شهدا، به عشق سیدالشهدا(ع) #زیارت_به_نیابت #شهیدحرم_سیداسماعیل_سیرت_نیا #ارسالی_از_شما @ShahidSiratnia1
چاپ کارت نائب الشهید در مرکز شبکه افق #زیارت_به_نیابت #ارسالی_از_شما @ShahidSiratnia1
شهیدحرم سیداسماعیل سیرت نیا
منتظر تصاویر #ارسالی_از_شما هستیم #زیارت_به_نیابت ...
یادگاری با شهید؛ روبروی حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) #زیارت_به_نیابت #ارسالی_از_شما @ShahidSiratnia1
شهیدحرم سیداسماعیل سیرت نیا
منتظر تصاویر #ارسالی_از_شما هستیم #زیارت_به_نیابت ...
#زیارت_به_نیابت #شهیدحرم_سیداسماعیل_سیرت_نیا #ارسالی_از_شما @ShahidSiratnia1
۱ بسم رب الشهداء و الصدیقین حسین آقا ... مرد کوچکی که پشت لبش از زمان تولد نشان مردانگی دارد ... ☺️ دوستداشتنی است چون شبیه توست ... برخی حرکاتش مرا یاد تو می اندازد و دل میبرد از دلِ دلتنگم برای دوباره دیدن تو ... وقتی از سفرعشق برای خانواده گفتم ، اشتیاق همراهی در وجودشان مشهود بود و الحمدالله امکانش به لطف تو میسر شد. حسین آقا پاسپورت نداشت و برای گرفتنش نیاز به عکس ۶×۴ داشت ، وقتی روی صندلی نشاندیمش نمیدانی چه دلبری از خاله میکرد... همین کارهایش شبیه توست وقتی انتظارش را نداری دست روی صورت میگذارد و بوس هوایی میفرستد ... 😘 ساکت و مستقیم به لنز دوربین خیره شد ، نور فلش چشمش را گرفت ... از آغوش مادرش که از روی صندلی بلندش کرده بود به سمتم پرید ... همه عکس گرفتیم برای احتیاط بیشتر تا اگر لازم شد برای گرفتن ویزا استفاده کنیم... کاروانی که در آن اسم نوشتم ، توسط همسران شهداء تشکیل شده بود... با این نگاه که دیگر شوهری نیست تا امکان حضور برای خانواده اش در پیاده روی اربعین را فراهم کند ،پس حال که تنهاییم ،در کنار هم این تنهایی را قدم بزنیم ... تا قبل از آغاز سفر نمیدانستم که برخی از همسران تنها ،و برخی با مادرشان همراه این کاروان شدند و فقط من علاوه بر مادر ، خواهر و خانواده اش که متشکل از شوهرش و حسین آقا بود را همراه داشتم... طبق‌برنامه ریزی قبلی قرار شد، جوانانی‌ برای کمک به همسران شهداء همراه کاروان باشند تا برای حمل کوله و مراقبت از فرزندان شهداء کمک حالِ همسران باشند. تمام پاسپورت ها برای گرفتن ویزا به یک مکان مشخص فرستاده شده بود که بدلیل حجم بالای مراجعه کننده در روند کار مشکلی پیش آمد و این در حالی بود که هنوز پاسِ حسین آقا نیامده بود... نگرانی خواهر از شرایط بوجود آمده آنقدر زیاد بود که آخر با نذر و توسل آرام گرفت... ادامه دارد... @ShahidSiratnia1
بسم رب الشهداء و الصدیقین پاسپورت و ویزای من مادر وخواهرم آماده بود... که از طریق دوستان مطلع شدیم تاریخ سفر تغییر کرده ... بنا بود اتوبوس ترانزیت باشد و در عراق هم همراهمان ،راننده گفته بود که مبلغ دریافتی اش یک قیمت مشخص است و با کم و زیاد شدن روز تغییر نمیکند!!! بر این اساس تصمیم گرفته شد تا سفر زودتر آغاز شود ،بهمین خاطر آغاز سفر بجای پنجشنبه به چهارشنبه تغییر کرد... نگرانیِ خواهر برای پاس و ویزای حسین آقا که هنوز نیامده بود به ما هم منتقل شده بود... اگرچه اطمینان قلبی به آقایی که میزبانی اش زبان زد خاص و عام است برایمان مُحرز بود ... تماس های مکرر و پیگیری های دوستان و آماده نبودن ویزاها، باعث شد تا مرکز مربوطه تلفن های خود را از دسترس خارج کند...!!! و همین کار سبب خشم وناراحتی بسیاری از دوستان شد چون برخی، از کاروان خود جاماندند... اما هرچه کار سختر و دلیل برای نگرانی بیشتر ، لبخند تو از قاب عکست زیباتر میشد ... 😊😍 زمان حرکت کاروان چهارشنبه ساعت ۵عصر از میدان امام حسین (ع) اعلام شد ... یکی از همسران شهداء مدافع که مسئولیت هماهنگی این کاروان را پذیرفته بود برای اطمینان از گرفتن پاسپورتها شخصا به مرکز مربوطه رفت ، تا بمحض آماده شدن به همسفران اعلام کند. به لطف یکی از دوستان که در همان مرکز مشغول بود از آماده شدن ویزای حسین آقا مطلع شدیم؛ ساعت ۸ شب روز سه شنبه ....😌 ادامه دارد... @ShahidSiratnia1
بسم رب الشهداء و الصدیقین قرارمان ساعت ۵عصر ، شهداء گمنام میدان امام حسین (ع) بود. قبل از اذان مغرب عازم شدیم و درب منزل همسایه ها را برای خداحافظی زدم ... الحمدالله که هرچه برای داشتن همسایه های خوب ، خدا را شکر کنم کم است ، که بعد از تو همچون خواهر در کنارم بودند و دلنگران که گاهی به شوخی علت با خیال راحت رفتنت را به همراه بودنشان نسبت میدهم ... میدان امام حسین (ع) و شور عجیب مردمی که برای زیارت قبور شهداء آمده بودند ، حال و هوای مردم آنجا بیشتر شبیه جاماندگان از کاروان عشق بود ... چند نفر به محض دیدن کوله ها به سمتمان آمدند و التماس دعا گفتند ... هم دلت شاد رفتن بود و هم غمگین جاماندگان ... خوشحال از اینکه به لطف نگاه ارباب جزء جاماندگان این خیل مشتاق و دلداده نبودیم و هم دلگیر اشکهایی که از اشتیاق دلِ دلتنگ فریاد بی صدا بودند ... که یا حسین (ع) اگر پا در غُل و زنجیر دنیا دارم اما زائر توام با دلی که با هر زائرِ تو راهیه دیار عشق است ... منتظر باقی همسفران بودیم ... نزدیک اذان بود که کم کم چهره های آشنا پیدا شدند ... حسین آقا که در آغوش شهداء پر گرفته بود ... وقتی که رسیدیم حسین آقا خواب بود و نزدیک اذان بیدار شد و از همان لحظه اول با چنان شوقی کنار گلزار شهداء می دوید و شیرین کاری میکرد که توجه همه زائرین را به خود جلب کرده بود... یکی شکلات میداد و دیگری میوه ... و حسین سرحال و پر انرژی می دوید .... ادامه دارد... @ShahidSiratnia1
#زیارت_به_نیابت #شهیدحرم_سیداسماعیل_سیرت_نیا در این شبها و روزهای ماه رجبُ المرجب، که درهای رحمت الهی به روی زمینیان باز است ، نگاه خاص به این روضه منوره سبب حضور عاشقان بسیاریست که آرزومند درکِ لحظه ایی نفس کشیدن در کنار حضرت یارند. و ذکر همه شان اللهم عجل لولیک الفرج است. هر خدمت کوچکی در این بارگاه تحفه ایست تقدیم نگاه مهربان تو ... @ShahidSiratnia1
#زیارت_به_نیابت ورودی صحن باصفای حضرت زهرا (س) در نجف اشرف حرم امیرالمومنین علی (ع) #مخاطب_آسمانی #شهیدحرم_سیداسماعیل_سیرت_نیا @ShahidSiratnia1
اجرك الله يا اباالحسن يا بقيةالله في مصيبة اباعبدالله 😭😭😭😭 شب جمعه حرم اباعبدالله @ShahidSiratnia1