eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_بقره (۶٧)وَ إِذْ قَالَ مُوسَي لِقَوْمِهِ إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن
✨﷽✨ (۶٨)قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لّنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ فَارِضٌ وَلاَ بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُواْ مَا تُؤْمَرونَ  (۶٩)قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاء فَاقِـعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ (بنى اسرائيل به موسى) گفتند: از پروردگارت براى ما بخواه تا بر ما روشن كند كه آن چگونه (گاوى) است؟ (موسى) گفت: همانا خداوند مى فرمايد: ماده گاوى كه نه پير و از كار افتاده باشد و نه بكر و جوان، بلكه ميان اين دو (و ميانسال) باشد. پس آنچه به شما دستور داده شده (هر چه زودتر) انجام دهید. گفتند: از پروردگارت براى ما بخواه تا بر ما روشن سازد كه رنگش چگونه باشد؟ (موسى) گفت: همانا خداوند مى گويد: آن ماده گاوى باشد زردِ يك دست، كه رنگ آن بينندگان را شاد و مسرور سازد! ✅ نکته ها: - وقتى بنى اسرائيل فهميدند كه موضوع جدّى است، شروع به بهانه تراشى نمودند. و به نظر برخى مفسّران، احتمال مى رود كه اين بهانه ها از طرف قاتل واقعى به مردم القا مى شد تا مبادا رسوا شود. در هر حال روش سؤال كردنِ قوم، حكايت از روحيّه ى لجاجت آنان دارد كه در آيه به آن اشاره شده و پرده از باطن آنان برداشته است. - از سؤالات نابجا نهى شده ايم. در سوره ى مائده مى خوانيم: «لا تسألوا عن اشياء ان تُبدَلكم تَسؤكم» از چيزهايى كه اگر به آنها پاسخ داده شود براى شما مشكل به وجود مى آيد، سؤال نكنيد. حضرت على عليه السلام در نهج البلاغه مى فرمايد: «و سَكت لكم عن اشياء ولم يدعها نسياناً فلا تتكلّفوها» خداوند حكم برخى اشيا را مسكوت گذاشته است، اين سكوت از سر فراموشى نيست، بلكه براى آن است كه شما در عمل، در وسعت باشيد. و لذا با سؤالات نابجا، موشكافى نكنيد. (تفسیر نور) ... 💞 @aah3noghte 💞
۱۳ دی ۱۳۹۹
💔 وَيَسِّرْ لَنا بُلُوغَ مَا نَتَمَنَّىٰ مِنِ ابْتِغاءِ رِضْوانِكَ،  خدایا.. من نمیدونم باید چیکار کنم که ازم راضی بشی.. خودت یه راهی جلو پام بذار...💔😔 ... 💞 @aah3noghte 💞
۱۳ دی ۱۳۹۹
🏴 چشمِ همه منتظرِ انتقام توست... ▪️اللهم عجّل فرجَ ولیکَ المُنتقم 🤲 💔 😔 یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
۱۳ دی ۱۳۹۹
۱۳ دی ۱۳۹۹
💔 ابومهدی المهندس می ­گفت: 30 سال است که در جبهه مقاومت مشغول است و این «جهاد را راحتی و تفریح خود می ­داند». می ­گفت: « بسیاری از مناطق عراق را تنها در میدان نبرد دیده»؛ می ­گفت «قبل از جنگ تکریت و فلوجه را ندیده بوده و آنها را در جریان جنگ دیده است». اتاق فرماندهی جنگ او، نه در قلب پایتخت و روی مبلمان­ های راحت و شیک، بلکه در خط مقدم و در نفربرهای رزمی بود. ... 💞 @aah3noghte💞
۱۳ دی ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 بسم رب الحسین«علیه السلام» این روز ها سخت دل هایمان تنگ مردانی شده ، که یک جهان به انتقامشان برخاسته اند. ابومهدی عزیز! هیچگاه یادمان نمی رود ، که چه خوش سعادتانه ؛ مشمول دعاهای ویژه مقام عظمای ولایت می شدید و ما در حسرت گوشه چشمی از جانب شماییم ؛ که قسم به عظمت شهادتان، جان می کَـنیم در این وصال تلخ و جان فرسا... ای مجاهد بزرگ! دعایمان کن ؛ که این بغض ها نزدیک است جانمان را بگیرد از حسرت شهادت... التماس دعا ای جان دل.... ... 💞 @aah3noghte💞
۱۳ دی ۱۳۹۹
💔 دلتنگی...😔 هرچه میکشیم از این دلتنگی است.. کاش بعضی از دلتنگی ها که نیست، بود و بعضی از دلتنگی ها که هست ، نبود... در دل ما... ولی دلمان همیشه برای تو تنگ است و ای کاش این دلتنگی که هست بیشتر شود... دست دلم را بگیر رفیق...😞💔 ... 💞 @aah3noghte 💞
۱۳ دی ۱۳۹۹
💔 نوبت وحید نبود که با حاج قاسم بره، همکارش بهش پیام داد که میشه به جای من این ماموریتو بری..؟ و به همین راحتی یکی شهید شد و یکی حسرت به دل.. چی میکشه الان اون طرف.. حتی تصورشم دیوونه میکنه آدمو.. دم در بهشت بود.. دقیقا ورودی بهشت.. ولی نشد که بشه..! ماها چقدر ازین فرصتا داریم که از دست میدیم.. :)) برنامه‌ی پدر (یکی از محافظین حاج قاسم) سالروزشهادت🥀 ... 💞 @aah3noghte💞
۱۳ دی ۱۳۹۹
💔 ذکر لب این روزای قرار‌ نبود‌ قرار‌ هم‌ باشیمـ...🖤 ... 💕 @aah3noghte💕
۱۴ دی ۱۳۹۹
💔 وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ.... مهربانی ات جاری ست.... ... 💕 @aah3noghte💕
۱۴ دی ۱۳۹۹
💔 ‏تو بندگی‌ بگزینْ شهریار بَر درِ دوست که بندگانِ درِ دوست؛ شهریارانند... ‎ «اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَابَ الله..‌ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ النَّاظِرَهَ وَ يَدَهُ الْبَاسِطَه...» ... 💕 @aah3noghte💕
۱۴ دی ۱۳۹۹
💔 سلام...روزتون بهشت🌱
۱۴ دی ۱۳۹۹
شهید شو 🌷
💔 #چله_عاشقی قرائت #دعای_هفتم_صحیفه‌_سجادیه روز سی و نهم #شهید_حسین_پورجعفری یَا مَنْ تُحَلُّ ب
💔 قرائت روز چهلم یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَج... توصیه امام خامنه ای(حفظه‌الله)به دعای هفتم صحیفه سجادیه برای دفع بلا ... 💕 @aah3noghte💕 الهی بحق ۳ساله امام حسین علیه السلام حاجت روا بشید
۱۴ دی ۱۳۹۹
شهید شو 🌷
💔 #خطبه_فدکیه #قسمت_هفتم [فاطمه (س) خیانت مهاجران و انصار را در «سقیفه»  گوشزد می‏کند] فَلَمَّا
💔 [فاطمه (س) و فدک] وَ اَنْتُمُ الانَ تَزَْعُمُونَ اَنْ لا اِرْثَ لَنا و شما اکنون گمان می‌برید که براى ما ارثى نیست، أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ تَبْغُونَ، وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَومٍ یُوقِنُونَ، آیا خواهان حکم جاهلیت هستید، و براى اهل یقین چه حکمى بالاتر از حکم خداوند است، أَفَلا تَعْلَمُونَ؟ آیا نمی دانید بَلى، قَدْ تَجَلَّى لَکُمْ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَةِ أَنّی اِبْنَتُهُ. در حالى که براى شما همانند آفتاب درخشان روشن است، که من دختر او هستم. اَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ! أَاُغْلَبُ عَلى اِرْثی؟ اى مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث پدرم را از من بگیرند؟! یَابْنَ اَبی‏قُحافَةَ! اَفی کِتابِ اللَّهِ تَرِثُ اَباکَ وَ لا اَرِثُ اَبی؟ اى پسر ابی قحافه، آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببرى و از ارث پدرم محروم باشم. لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیّا امر تازه و زشتى آوردى، اَفَعَلى عَمْدٍ تَرَکْتُمْ کِتابَ اللَّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، آیا آگاهانه کتاب خدا را ترک کرده و پشت سر می اندازید، إذْ یَقُولُ «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ» آیا قرآن نمی‌گوید «سلیمان از داود ارث برد»، وَ قالَ فیما اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ زَکَرِیَّا اِذْ قالَ: «فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ الِ‏یَعْقُوبَ»، و در مورد خبر زکریا آنگاه که گفت: «پروردگار مرا فرزندى عنایت فرما تا از من و خاندان یعقوب ارث برد»، وَ قالَ: «وَ اوُلُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی ببَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ»، و فرمود: «و خویشاوندان رحمى به یکدیگر سزاوارتر از دیگرانند»، وَ قالَ «یُوصیکُمُ اللَّهُ فی اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ»، و فرموده: «خداى تعالى به شما درباره فرزندان سفارش مى‌‏کند که بهره پسر دو برابر دختر است»، وَ قالَ «اِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةَ لِلْوالِدَیْنِ وَالْاَقْرَبَیْنِ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ». و مى‌‏فرماید: «هنگامى که مرگ یکى از شما فرارسد بر شما نوشته شده که براى پدران و مادران و نزدیکان وصیت کنید، و این حکم حقّى است براى پرهیزگاران». وَ زَعَمْتُمْ اَنْ لا حَظْوَةَ لی، وَ لا اَرِثُ مِنْ اَبی، وَ لا رَحِمَ بَیْنَنا، و شما گمان مى‌‏برید که مرا بهره‌‏اى نبوده و سهمى از ارث پدرم ندارم، اَفَخَصَّکُمُ اللَّهُ بِایَةٍ اَخْرَجَ اَبی مِنْها؟ آیا خداوند آیه‌‏اى به شما نازل کرده که پدرم را از آن خارج ساخته؟ اَمْ هَلْ تَقُولُونَ: اِنَّ اَهْلَ مِلَّتَیْنِ لا یَتَوارَثانِ؟ یا می‌گوئید: اهل دو دین از یکدیگر ارث نمی‌برند؟ اَوَ لَسْتُ اَنَا وَ اَبی مِنْ اَهْلِ مِلَّةٍ واحِدَةٍ؟ آیا من و پدرم را از اهل یک دین نمی‌دانید؟ اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْانِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبی وَابْنِ عَمّی؟ و یا شما به عام و خاص قرآن از پدر و پسرعمویم آگاهترید؟ فَدُونَکَها مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً تَلْقاکَ یَوْمَ حَشْرِکَ. اینک این تو و این شتر، شترى مهارزده و رحل نهاده شده، برگیر و ببر، با تو در روز رستاخیز ملاقات خواهد کرد. فَنِعْمَ الْحَکَمُ اللَّهُ، وَ الزَّعیمُ مُحَمَّدٌ، وَ الْمَوْعِدُ الْقِیامَةُ، چه نیک داورى است خداوند، و نیکو دادخواهى است پیامبر، و چه نیکو وعده‏‌گاهى است قیامت، وَ عِنْدَ السَّاعَةِ یَخْسِرُ الْمُبْطِلُونَ، و در آن ساعت و آن روز اهل باطل زیان می برند، وَ لا یَنْفَعُکُمْ اِذْ تَنْدِمُونَ، و پشیمانى به شما سودى نمی‌رساند، وَ لِکُلِّ نَبَأٍ مُسْتَقَرٌّ، وَ لَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتیهِ عَذابٌ یُخْزیهِ، و براى هرخبرى قرارگاهى است، پس خواهید دانست که عذاب خوارکننده بر سر چه کسى فرود خواهد آمد، وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقیمٌ. و عذاب جاودانه که را شامل می‌شود. ادامه دارد.. ... 💞 @aah3noghte 💞
۱۴ دی ۱۳۹۹
💔 ‏خدایا برای همه در گوشی ها الهیییی آااامییین ‎ ... 💕 @aah3noghte💕
۱۴ دی ۱۳۹۹
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_دوازدهم می نشینم روی نیمکت، عزا گرفته ام که امشب را تا صبح کجا صبح کنم ،
💔 _ناراحتی نداره که عمو! بیا خونه ما ، یه فکری می کنیم بلاخره ! بی کس و کار که نیستی! بین دو حس متضاد گیر کردم ، اینکه دست نیاز دراز نکنم جلوی کسی، یا محبت پدرانه عمو را بپذیرم ، سکوتم که طولانی می شود عمو می گوید: بیام دنبالت؟ -نه ، ممنون ....خودم میام. -منتظرتم بیا که زن عموت منو کشت ! تماس را که قطع می کنم ، خط اشک روی چهره ام کشیده می شود ، دلم پدر می خواهد ، کسی مثل پیرمردی که در خواب دیدم ، تصاویر زیادی از پدرم ساخته ام و همه ختم می شوند به تصویر لب حوض فیروزه و زیر درخت انگور که ریحانه یک و نیم ساله را روی پایش نشانده. اگر پدر بود، حتما حمایت می کرد از تصمیمم. با همین فکرهاست که می رسم سر خیابان، شاسی بلندی جلوی پایم ترمز میزند، بیشتر از اینکه بترسم ، تعجب می کنم که کجای قیافه من به آن هایی می خورد که ..... بگذریم! یادم نمی اید در طول عمرم از پسری ترسیده باشم، همیشه مقابلشان جسور و بداخلاق بوده ام ، حالا اما پسری که جلویم ترمز زده و دارد متلک بارم می کند... موجبات خنده و شادی ام را فراهم کرده! بدبخت بی چاره چقدر از همه جا رانده است که آمده یه دختر چادری را سوار کند! حتما طمع چمدان را دارد و خلوت بودن خیابان جسورش کرده😒 اصلا تا به حال یادم نیست متلک شنیده باشم... ولی خب این ها دلم را به رحم نمی اورد ، درحالی که با دستی چمدان را نگه داشتم و با دستی چاقوی ضامن دار را از کیفم بیرون می کشم از ماشینش فاصله می گیرم ، به نفعش است مثل یک پسر خوب بفهمد به کاهدان زده و برود پی کارش.... نویسنده :خانم فاطمه شکیبا ... 💞 @aah3noghte💞
۱۴ دی ۱۳۹۹
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_سیزدهم _ناراحتی نداره که عمو! بیا خونه ما ، یه فکری می کنیم بلاخره ! بی
💔 گویا چندان پسر خوبی نیست، که از ماشین پیاده می شود و با حالتی دلسوزانه می گوید: _خانم بزارید کمکتون کنم! تا یه مسجدی ، حسینیه ای جایی می رسونمتون! خدایا این خودش تنش میخارد و می خواهد سربه سر دختر مذهبی ها بگذارد ،من بی تقصیرم ! بی تفاوت می ایستم تابه اندازه کافی جلو بیاید ، تقریبا روبه رویم می ایستد و می گوید :برسونیمتون؟! شب و خلوت بودن خیابان نگرانم می کند. از لحن تمسخر آمیزش حالم بهم میخورد . با همان خونسردی چاقوی ضامن دار را به روی صورتش میگیرم . طوری غافلگیر شده که نتواند تکان بخورد . با آرامش می گویم: درباره دخترایی که برای ماشین و پول بابات غش و ضعف میرن نظری ندارم. ولی خیلی دلم میخواد یه خراش کوچولو رو صورتت بندازم که بفهمی یه خانم متشخص، شبم متشخصه! به لکنت افتاده و دوستش را صدا میزند: -فرید بیا این یارو دیوونه ست! اگر ریگ بزرگی به کفشش نبود می رفت ولی معلوم است جدا قصد دارد که نه تنها نمی رود ، بلکه رفیقش را به کمک می طلبد. نباید نشان دهم دست و پایم را گم کرده ام . فرید در حالی که در جیبش دنبال چیزی می گردد پیاده می شود. مطمئن می شوم نیت خیر دارند نه قصد مزاحمت برای یک دختر محجبه!😏 آب دهانشان برای چمدانم راه افتاده . حالا دیگر اوضاع فرق می کند و باید و باید از سلاح زنانه ای به نام جیغ استفاده کنم. در حدی دوره رزمی رفته ام که بتوانم گلیمم را از آب بکشم بیرون، اما بعید است پس از دوتا پسر باشگاه رفته که کارشان خفت گیری است بربیایم..... نویسنده:خانم فاطمه شکیبا ... 💞 @aah3noghte💞
۱۴ دی ۱۳۹۹
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_چهاردهم گویا چندان پسر خوبی نیست، که از ماشین پیاده می شود و با حالتی دلس
💔 می گویم: اشتباه کردید این موقع اومدید ! چون اولا خیابونا هنوز خیلی خلوت نشده، دوما الان عموم داره میاد دنبالم. و به پیاده رو می روم . زیر لب آیه حفظ میخوانم و از خدا میخواهم عمو یا گشت نیروی انتظامی را برساند. یکی از جوان ها درحالی که سعی می کند چاقو را در مشتش پنهان کند به طرفم می آید . بلند می گویم : -جلوتر بیای جیغ میزنم! می‌دونی چقد کله خرم! -مشکلی پیش اومده خانم؟ در دل می گویم :اوه خدا! نوکرتم که بجای گشت و عمو ، سوپرمن فرستادی برام! به طرف صدا بر می گردم . چند قدمی ام روی موتور نشسته ، یک جوان ریشوی حزب الهی ! یک لحظه باخودم می گویم نکند فیلم است؟ دمت گرم خدایا! جوان از موتور پایین میاید و خیره به فرید و دوستش می پرسد: -مزاحمتون شدن؟ من هم از خدا خواسته جواب می دهم: بله... لازم نیست زحمت بکشید الان عموم میاد دنبالم حل میشه! -زنگ بزنم ۱۱۰؟ -نه ممنون گفتم لازم نیست... -نه خب اجازه بدید مشخص بشه چیکار داشتن باشما ... شهر هرت نیست که! نویسنده: خانم فاطمه شکیبا ... 💞 @aah3noghte💞
۱۴ دی ۱۳۹۹
💔 گــــــرچہ‌ٻارانـــ ۿمڱے‌ بارِ‌ سفـــر :)بربَســــــٺند❛ °💔🌱ـ ـ ـ ـ ـ شـــٻر‌ مَـردۍ چۅ‌ علے‌خامـنہ‌اۍ هســـــٺـ‌ هنۅز ::: ❤️ ... 💞 @aah3noghte💞
۱۴ دی ۱۳۹۹