eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ پرسیدم از طبیبے احـوالِ دوسـٺ ، گفتــا: بهـرِ فــرج ، دُعا و ترڪ ِ گناه فرما #ترڪ_یڪ_گناه_بہ_امید_ظهور #اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 انسان تا جوینده خدا نباشد او را نمےشناسد و تا او را نشناسد دوستدار او نمےشود و تا محبوب او نشود عاشق نمےشود و تا #عاشق نباشد #شهید نمےشود که مَن عشقَنی قَتلتُھُ.... #شهیدجوادمحمدی #آھ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #تهرانی۱ تا آمد توی محوطه با همان لهجه غلیظ لاتی گفت: " #ساملیکم"!✋
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 ۲ گفتم: «برو یه گشتی بزن و نیم ساعت دیگه بیا»...😐 زنگ زدم به کارگزینی و گفتم: «این کیه برای ما فرستادید؟😫 اومده اینجا گروهان و ریخته بهم و برای همه شاخ و شونه می کشه »😩😫.. گفتند: «اینجا هم با همه دعوا کرد که من حتما باید برم گردان رزمی توی خط »😡😠 معمولا اعزامی اولی ها را مےفرستادند توی اما او با دعوا ، برای ، نامه گرفته بود.😒 پیش خودم گفتم: «چه میشه کرد؟ حالا که آمده بگذار بماند اگر نقطه ضعفی ازش دیدم جوابش مےکنم.😉 وقتی برگشت پرسیدم: «چه کاری بلدی؟» گفت: «هرکاری که بگین مےکنم. بلدم ، مےکشم، تمیز مےکنم، مےپزم، همتونو میشورم ولی...☝️ کارم . یعنی هرجوریه یه اسلحه بهم بدین.»🔫 یه ژ-۳قنداق دار تحویلش دادیم و بند حمایل و فانوسقه و قمقمه و کوله پشتی . دوتا هم جیب خشاب که توی هر کدامش دوتا خشاب ژ-۳جا مےگرفت . دوباره جلوی در تسلیحات راه انداخت که : «من شش تا جیب خشاب میخام و ۱۲تا خشاب»😠 مےخواست دور تا دور کمرش را پر کند از خشاب . 🙄 بهش گفتن: «سنگین میشی نمیتونی با این همه خشاب از ارتفاع بالا بری»😐 گفت: «شما کاری به این کارها نداشته باشین😠 اگه گفتم میخام حتما مےتونم ببرم.»😏 اشاره کردم بهش بدهند . بعد کشیدمش کنار و دوستانه گفتم: «ببین اقای تهرانی عزیز !😊 مواظب باش نزنی یکی و بکشی😒! توی خط و موقع درگیری حتما به حرف من گوش کن»!☝️ سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت . بعد از مدتی دیدم واقعا زبر و زرنگ است ...گفتم: «بیا پیک من باش.»☺️ ... ۳نقطه 📚...تاشهادت 💕 @aah3noghte💕
💔 اینجا برایِ اشک‌هایم شانھ بےشمار است ... #گلستان_شهدا #اصفهان #آھ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 چرا گناه فتنه گران سال ۸۸ را فراموش نمےکنیم؟(۴) سـَر دادن شعارهای انحرافی به جای شعار #مرگ_بر_
💔 چرا گناه فتنه گران سال ۸۸ را فراموش نمےکنیم؟(۵) نمازجمعه مختلط هاشمی!😏 #ادامه_دارد... #اندکی_سیاسی #بصیرت #ولایت #فریب #نفوذ 💕 @aah3noghte💕
💔 بےدست و پا بودم ولی زینب برایم شغل شریف نوڪری را دست و پا کرد... ولادت حضرت زینب (س) مبارک 💕 @aah3noghte💕
💔 مـادر مـرا چـو زاد بـه پـیـشـانـےام نـوشـت قربانی‌اش کنید که این نذر زینب(س) است گرامے باد یاد و خاطره شهدای خانطومان... #خانطومان #جاویدالاثر #شهید #پیکرهای_مفقود... #آھ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
#رمان_واقعی_فرار_از_جهنم به قلم شهید مدافع حرم #شهیدسیدطاهاایمانی #قسمت_سی_و_هشت خواستگاری اواخر
به قلم شهید مدافع حرم دروغ بود تا مسجد پیاده اومدم🚶 … پام سمت خونه نمی رفت😔 … بغض بدجور راه گلوم رو سد کرده بود … درون سینه ام آتش روشن کرده بودن🔥 … توی راه چشمم به حاجی افتاد … اول با خوشحالی اومد سمتم😃 … اما وقتی حال و روزم رو دید؛ خنده اش خشک شد😐… تا گفت استنلی … خودم رو پرت کردم توی بغلش😔 … – بهم گفتی ملاک خدا تقواست … گفتی همه با هم برابرن… گفتی دستم توی دست خداست … گفتی تنها فرقم با بقیه فقط اینه که کسی نمی تونه پشت سرم نماز بخونه… گفتم اشکال نداره … خدا قبولم کنه هیچی مهم نیست … گفتی همه چیز اختیاره … انتخابه … منم مردونه سر حرف و راه موندم 😭😭… . از بغلش اومدم بیرون … یه قدم رفتم عقب … - اما دروغ بود حاجی☝️ … بهم گفت حرومزاده ای … تمام حرف هاش درست بود … شاید حقم بود به خاطر گناه هایی که کردم مجازات بشم … اما این حقم نبود😣 … من مادرم رو انتخاب نکرده بودم … این انتخاب خدا بود … خدا، مادرم رو انتخاب کرد … من، خدا رو … حاجی صورتش سرخ شده بود … از شدت خشم، شریان پیشونیش بیرون زده بود😡 … اومد چیزی بگه اما حالم خراب بود … به بدترین شکل ممکن … تمام ایمان یک ساله ام به چالش کشیده بود😫 … قبل از اینکه دهن باز کنه رفتم … چند بار صدام کرد و دنبالم اومد … اما نایستادم … فقط می دویدم🏃 … یک هفته تمام حالم خراب بود … جواب تماس هیچ کس حتی حاجی رو ندادم … موضوع، دیگه آدم ها نبودن … من بودم و خدا … اون روز نماز ظهر، دوباره ساعتم زنگ زد⌚️ … ساعت مچیم رو تنظیم کرده بودم تا زمان نماز ظهر رو از دست ندم … نماز مغرب مسجد بودم اما ظهر، سر کار و مشغول … هشدارش رو خاموش کردم و به کارم ادامه دادم😒 … نمی دونستم با خودم قهرم یا خدا … همین طور که سرم توی موتور ماشین بود، اشک مثل سیلاب از چشمم پایین می اومد 😭… بعد از ظهر شد … به دلم افتاد بهتره برم برای آخرین بار، یه بار دیگه حسنا رو از دور ببینم☹️ … تصمیم گرفته بودم همه چیز رو رها کنم و برای همیشه از باتون روژ برم … . از دور ایستاده بودم و منتظر … خونه اونها رو زیر نظر داشتم که حاجی به خونه شون نزدیک شد … زنگ در رو زد … پدر حسنا اومد دم در … . شروع کردن به حرف زدن … از حالت شون مشخص بود یه حرف عادی نیست … بیشتر شبیه دعوا بود … نگران شدم پدر حسنا توی گوش حاجی هم بزنه😦 … رفتم نزدیک تر تا مراقبش باشم … که صدای حرف هاشون رو شنیدم … حاجی سرش داد زد "از خدا شرم نمی کنی"؟😡 … . ... 💕 @aah3noghte💕
💔 •┄❁#قرار‌هرشب‌ما❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر #شهیدمحمدحسین_حدادیان 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ 💔 کربلا خواهی اگر از زینب کبری بگیر  چون کلید کربلا در اختیار زینب است حیـدر اگـر به شهـر علـوم نبـی دَر است بانو ! تو هم به شهر وصال حسین... دَری #آھ_ڪربلا 💕 @aah3noghte💕
💔 گاهـے ... فاصله ما و #شهدا یه سیم خاردارِ به اسم ِ #نَفْس ! از این ها که بگذریم ، رسیده ایم ...🕊🕊🕊 #رفیقتو‌دریابـــــ #شهیدجوادمحمدی #آھ... #پروفایل😍 💕 @aah3noghte💕
💔 درسی که صدام از حضرت زینب سلام الله گرفت... #شهیدسیدمحمدباقـرصدر #شهیده_بنت_الهدی_صدر #آھ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #تهرانی۲ گفتم: «برو یه گشتی بزن و نیم ساعت دیگه بیا»...😐 زنگ زدم ب
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 ۳ یک روز یکی از بچه ها بهم گفت: «این تهرانی واقعا بچه نترسیه ها... وقتی فرستادیش زیر آتش،😰💥🔥 مرتب تیر مےخورد اطرافش اما !😌 حتی عکس التمل نشان نمےداد!😨خیلی آرام و بی هیچ ترسی مےرفت و مےآمد.» بچه ها باهاش نمےجوشیدند. خودش هم از بچه ها دوری مےکرد.😕😔 همیشه یک گوشه تنها مےنشست.😔 یک روز بهش گفتم: «چیه تهرانی؟ چرا پکری؟» گفت: «نه پکر نیستم! 😔 اما این بچه ها فکر مےکنند با یه آدم لات عوضی طرفن!😔😕 با ما خوش مشربی نمےکنن!😔 تحویلمان نمےگیرن.»😔 مےخواستم فضارو عوض کنم، خندیدم و گفتم: «تهرانی!خداییش خلاف بودیا»؟!!!😉 با ته لهجه لاتی گفت: «ببین!☝️ من همه کار کرده ام . هرکاری که فکر کنی و توی ذهنت بیاری من کرده ام .😔 همه محله های خلاف تهران من رو مےشناسن😔 ولی الان اومدم اینجا و خودم روشن کنم. ببینم من همون راه رو بایِس برم یا نه؟ مےخوام ببینم خدا با من چیکار میکنه »؟!😔 گفتم: «تهرانی! شنیدم نماز هم نمےخونی »؟! گفت: «به جون مادرم دُرُس بلد نیستم ! مےترسم آبروریزی بشه جلوی بچه ها.»😅 به یکی از بچه های طلبه گفتم: «به تهرانی نماز یاد بده»!! گفت: «آخه این سن بابابزرگ منو داره !خجالت می کشم.»😥 گفتم: «فقط وقتی مےخوای نماز بخونی بلندتر و آروم تر بخون»🙂 بعد رفتم پیش تهرانی و گفتم: «حواست به این طلبه باشه هر جا رفت نماز بخونه کنارش وایسا و هرکاری کرد هرچی خوند تو هم همان را بکن»!!😉 دو سه روز بعد تهرانی اومد و خیلی شاکی بود 😡😠گفت: "این طلبه نمازاش طول مےکشه!!!😩😫 من اینجوری نمےتونم"!!!😠😕 گفتم: "خب یه خورده تحمل کن تا یاد بگیری! بعد خودت هر جوری خواستی بخون"!! کم کم بچه ها باهاش خودمونی شدند و چیزهای دیگه هم یادش دادند. 😊☺️ او هم با علاقه، یاد مےگرفت... یواش یواش مثل بقیه بچه ها شده بود. همه باهاش دوست شده بودند دیگر از آن گذشته طولانی، فقط یک برایش باقی مانده بود... 😊☺️ 📚...تاشهادت 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 در فراق عزیزان آخــر ز ما چیزے نمانـد ... هر ڪہ رفت از هستے ِ ما پاره اے با خویش برد ... #وداع #صبر_زینبی #آھ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 رفقامن قبول ندارم فردا بخواید تو #دانشگاه یه ماموریت سنگین انجام بدید اما خودتون از هم دلگیر با
💔 همیشه آرزو داشت روز عاشورا شهید شه،😍 سَرشم مثل آقاش جدا شه، روز عاشورا داشت جعبه مهمات رو جابجا میکرد که یه خمپاره اومد کنارش منفجرشد سرش جدا شد مثل اربابش.... قشنگه؟؟🤔 هرچی از امام حسین بخوای بهت میده هااا ولی ..."☝️ ع 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 چرا گناه فتنه گران سال ۸۸ را فراموش نمےکنیم؟(۵) نمازجمعه مختلط هاشمی!😏 #ادامه_دارد... #اندک
💔 چرا گناه فتنه گران سال ۸۸ را فراموش نمےکنیم؟(۶) امیدوار کردن جبهه دشمنان #ادامه_دارد... #اندکی_سیاسی #بصیرت #ولایت #فریب #نفوذ 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
#رمان_واقعی_فرار_از_جهنم به قلم شهید مدافع حرم #شهیدسیدطاهاایمانی #قسمت_سی_و_نه دروغ بود تا مسجد
به قلم شهید مدافع حرم سپاه شیطان – از خدا شرم نمی کنی؟😠 … اسم خودت رو می گذاری مسلمان و به بنده خدا اهانت می کنی؟ … مگه درجه ایمان و تقوای آدم ها روی پیشونےشون نوشته شده یا تو خدایی حکم صادر کردی؟ …😡 اصلا می تونی یه روز جای اون زندگی کنی و بعد ایمانت رو حفظ کنی؟😠😡… و پدر حسنا پشت سر هم به من اهانت می کرد … و از عملش دفاع😑 … بعد از کلی حرف، حاجی چند لحظه سکوت کرد … - برای ختم کلام☝️… من امروز به خاطر اون جوون اینجا نیومدم … به خاطر خود شما اومدم😒 … من برای شما نگرانم … فقط اومدم بگم حواست باشه کسی رو زیر پات له کردی که دستش توی دست خدا بود … خدا نگهش داشته بود … حفظش کرده بود و تا اینجا آورده بود… دلش بلرزه و از مسیر برگرده … اون لحظه ای که دستش رو از دست خدا بیرون بکشه، شک نکن از ایادی و سپاه شیطان شدی😡☝️ واسطه ضلالت و گمراهی چنین آدمی شدی 🔥… . پدرش با عصبانیت داد زد: "… یعنی من باید دخترم رو به هر کسی که ازش خواستگاری کرد بدم؟"😡… . – چرا این حق شماست … حق داشتی دخترت رو بدی یا ندی😏… اما حق نداشتی با این جوون، این طور کنی☝️ … دل بنده صالح خدا رو بدجور سوزوندی💔 … از انتقام خدا و تاوانش می ترسم که بدجور بسوزی … خدا از حق خودش می گذره، از اشک بنده اش نه … . دیگه اونجا نموندم … گریه ام گرفته بود😭 … به خودم گفتم "تو یه احمقی استنلی … خدا دروغ گو نیست … خدا هیچ وقت بهت دروغ نگفت … تو رو برد تا حرفش رو از زبان اونها بشنوی"😔 … با عجله رفتم خونه … وضو گرفتم و سریع به نماز ایستادم … . بعد از نماز، سرم رو از سجده بلند نکردم … تا اذان مغرب، توی سجده استغفار می کردم😭… از خدا خجالت می کشیدم که چطور داشتم مغلوب شیطان می شدم … سرمای شدیدی خوردم🤒 … تب، سردرد، سرگیجه … با تعمیرگاه تماس گرفتم و به رئیسم گفتم حالم اصلا خوب نیست … اونقدر حالم بد بود که نمی تونستم از جام تکان بخورم😫 … . یک روز و نیم توی همون حالت بودم که صدای زنگ در اومد… به زحمت از جا بلند شدم … هنوز چند قدمی نرفته بودم که توی راهرو از حال رفتم … چشمم رو که باز کردم دیدم حاجی بالای سرم نشسته … – مرد مومن، نباید یه خبر بدی بگی مریضم؟ … اگر عادت دائم مسجد اومدنت نبود که برای مجلس ترحیمت خبر می شدم… اینو گفت و برام یکم سوپ آورد🍲 … یه روزی می شد چیزی نخورده بودم … نمی تونستم با اون حال، چیزی درست کنم … من که خوب شدم حاجی افتاد … چند روز مسجد، امام جماعت نداشت ولی بازم سعی می کردم نمازهام رو برم مسجد … . اقامه بسته بودم که حس کردم چند نفر بهم اقتدا کردن … ناخودآگاه و بدون اینکه حتی یه لحظه فکر کنم، نمازم رو شکستم و برگشتم سمت شون … شما نمی تونید به من اقتدا کنید😒 … نماز اونها هم شکست … "پشت سرم نایستید" … – می دونی چقدر شکستن نماز، اشکال داره؟ … نماز همه مون رو شکستی … – فقط مال من شکست … مال شما اصلا درست نبود که بشکنه … پشتم رو بهشون کردم … من حلال زاده نیستم😔 … از درون می لرزیدم … ترس خاصی وجودم رو پر کرده بود😨 … پدر حسنا وقتی فهمید از من بدش اومد … مسجد، تنها خونه من بود، اگر منو بیرون می کردن خیلی تنها می شدم😞… ولی از طرفی اصلا پشیمون نبودم … بهتر از این بود که به خاطر من، حکم خدا زیر پا گذاشته بشه … دوباره دستم رو آوردم بالا و اقامه بستم … خدایا! برای تو نماز می خوانم … الله اکبر … ... 💕 @aah3noghte💕
هدایت شده از بایگانی
💔 •┄❁#قرار‌امروز ‌ما❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر #شهیدمصطفی_احمدی_روشن 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 قصه قصه عجیبےستــــ ... هر کس به این آسـانی اهل کربـــــلا نیست کار "حسیـــــن" است و دل مشکل پسندش #آھ_ارباب 💕 @aah3noghte💕
💔 و انسان به جایی خواهد رسید که خریدارش خواهد شد خداوند، جان مےخرد❣ و چه خریدار خوبےست که جان، را به بهای خود مےخرد... باید که جمله جان شَـوی، تا لایق شوی 💕 @aah3noghte💕 ⛔️