eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.6هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 به نام خدای شهیدان #شهیدی_از_تبار_سادات 🌹نامه ی شهید نواب صفوی به فرزندش🌹 شهید در فروردین 1334
💔 به نام خدای شهیدان 🌹نظر در مورد شهید نواب صفوی🌹 امام خامنه ای درباره ی شهید می فرمایند: باید گفت كه اولین جرقه های انگیزش انقلابی اسلامی به وسیله ی نواب در من به وجود آمد و هیچ شكی ندارم كه اولین آتش را در دل ما نواب روشن كرد.👌 🌹خاطره ی رهبرمعظم انقلاب امام خامنه ای: سخنرانی نواب در مدرسه سلیمان خان🌹 سخنرانی نواب یك سخنرانی عادی نبود . بلند می شد و می ایستاد و با شعار كوبنده و با شعاری شروع به صحبت می كرد . من محو نواب شده بودم . خودم را از لابلای جمعیت به نزدیكش رسانده و جلوی نواب نشسته بودم . تمام وجودم، مجذوب این مرد بود و به سخنانش گوش می دادم و او هم بنا كرد به شاه و به دستگاه‌های انگلیس و اینها بدگویی كردن . اساس سخنانش این بود كه اسلام باید زنده شود. اسلام باید حكومت كند واین كسانی كه در راس كار هستند اینها دروغ می گویند. اینها مسلمان نیستند و من برای اولین بار این حرفها را از نواب صفوی شنیدم و آنچنان این حرفها درون من نفوذ كرد و جای گرفت كه احساس می كردم دلم می خواهد همیشه با نواب باشم . این احساس را واقعا داشتم كه دوست دارم همیشه با او باشم ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 به نام خدای شهیدان #شهیدی_از_تبار_سادات 🌹نظر #امام_خامنه_ای در مورد شهید نواب صفوی🌹 امام خام
💔 به نام خدای شهیدان 🌹یک خاطره از شهید نواب صفوی🌹 🌷 اذان می گفت: «بچه مسلمان باید محکم باشد.» ایشان دستور داده بودند که وقت ظهر هرکجا بودند باید اذان بگویند. یک روز رو به من کرد و گفت: «شما اذان می گویید؟» گفتم: «نه آقا، خجالت می کشم.» ایشان گفت: «یک سوال از تو دارم؛ شما چه می فروشید؟» گفتم: «خیار، بادمجان، کدو و...» آقا پرسید: «آیا داد هم می زنی؟» گفتم: «بله آقا» گفت: «می شود یکی از آن فریادها را هم اینجا بزنی؟» گفتم: «نه آقا، خجالت می کشم؛ آخر آقا من که جنس ندارم.» حالا اگر سر کار بودم و مثلا خیار داشتم می گفتم خیار یه قرون؛ اما اینجا که چیزی ندارم. گفت: «آهان بگو من دین ندارم! یک جوان با این هیبت و توانایی و قدرت، خجالت می کشد فریاد بزند الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله، من شهادت می دهم که خدا از همه بالاتر است! خجالت می کشی این ها را بگویی؟! آن وقت خجالت نمی کشی با این همه عظمت، داد بزنی: خیار یه قرون؟!» ... 💞 @aah3noghte💞
💔 به نام خدای شهیدان 27 دیماه سالروز شهادت سید مجتبی نواب صفوی 🌺 اذان با صدای بلند... مرحوم شهید نواب صفوى به یاران خود دستور داده بود هنگام ظهر و مغرب، هر كجا بودید، با فریاد بلند اذان بگویید. همین اذان‌ها وحشتى در دل مأموران نظام طاغوت به وجود آورده بود. این گوشه‌اى از معناى حدیثى است كه مى‌فرماید: با صداى بلندِ اذان، شیطان عصبانى مى‌شود و فرار مى‌كند. 📚کنزالعمال، ج7، ص692 ... 💞 @aah3noghte💞
همسنگری‌ها سلام ان شالله از فردا با رمان زیبای دیگری در خدمتتون هستیم🍃
💔 نَـفَس هاے انـسان گام هایےست ڪه به سوے مرگ برمےدارد ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 داستان فشارهای محمدعلی زم و دولت هاشمی رفسنجانی به شهید آوینی و مجله سوره! آقای زم، شما از پسرت که پنجه به صورت نظام می‌کشید، نه تنها اعلام برائت نکردی، که می‌گفتی لحظات آخر چهره‌ش نورانی شده بود! اما سید مرتضی آوینی رو اینطور اذیت می‌کردی... سالروزشهادت🥀 ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 در #امام_خمینی ذوب شوید همانطور که او در #اسلام ذوب شده است✨ #شهید_سیدمحمدباقر_صدر سالروز شهاد
💔 ‌ 👈تا قبل از ۱٠ سالگی ۳کتاب ارزشمند نوشت!! 👈در سن ۱۴ سالگی شد!! 👈اولین کتاب مدوّن در طول تاریخ شیعه را نوشت!!! 👈امام‌ره دستور مطالعه ی کتابهاش را داد... 👈کسی که رهبری او را و شهادتش را «ضربه‌ی‌سهمگین» عنوان کرد... نابغه ای که همچنان نمی ‌شناسیمش...!!! ... 💞 @aah3noghte💞
💔 دُموعـی بَعْدَڪُم لا تَحْقِـروها فَڪَمْ بَحْرِ عَمیقٍ مِن سَواقی اشڪ های مرا که پس از رفتن شما روان است دست کم نگیرید. چه بسا دریا‌های ژرف که از جویبار‌های باریک تشکیل می‌شود... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 من در تمام عمر اینگونه سفر کردم تهران به سمت مشهد و تهران به سمت قم +آقای امام رضا جان... دلم واسه تون تنگ شده‌ها قربونتون برم:)💛 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 اے بغض فرو خفتہ! مرا مرد نگہ دار تا دسٺ خداحافظے اش را بفشارم... ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 می‌گفت: «تنها چیزی که در آن ریا نیست، صبر است. حضرت زینب(س) خیلی سختی کشید، ولی در مقابل همه‌اش
💔 مےگفت شهـادت پایـان نیـست آغـاز است... شهـادت آغازے بود ڪه به رفاقت ما ختم شد... رفاقت... شنیـده ام ڪه تمام ڪننده ے رفاقت نیستـے.. پس این در به درے ها از بےرفاقتے خودمان است... دعا ڪن برایمان... ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 انگیزشی ترین پسربچه دنیا 😍👌 به حرف های این پسر کوچولو خوب گوش کن! چون حرف هایی هستش که لازمه بشنوی و باورشون کنی 💪 @FutureBillionaires ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #شکرگزاری 🙏 روز بیست و دوم (درست مقابل چشمانت) در آغاز تمرین از تو خواسته بودم ده آرزویت را ب
💔 🙏 روز بیست و سوم (هوای اعجاز آفرینی که تنفس می کنی) کاملا امکان پذیر است که صبح زود برای پیاده روی از خانه بیرون بیایی و آدمی متفاوت، سرمست و بانشاط به خانه برگردی ( مری ال چیس نویسنده و معلم ) اگر چندسال پیش کسی به من میگفت بابت هوایی که تنفس میکنم خدا را شکر میکنم خیال میکردم دیوانست،قابل درک نبود چرا باید بابت هوا شکرگزار بود اگر کمی به گفته نیوتن در مورد کیهان و منظومه شمسی و فاصله زمین تا خورشید و.... توجه کنیم تنظیم آنها بقدری حیاتی است که کوچکترین تغییری زندگی را ناممکن میکرد، پس اینطور بنظر می رسد که ما بی نقص سرجای خود قرار گرفته ایم، پس هیچ چیز تصادفی نیست، همه اینها برای بقای توست... ما بطور مرتب تنفس میکنیم و همیشه هوا برای تنفس ما موجود است، وقتی شکرگزاری را برای مواهب زندگیت شروع کنی بیشتر متوجه زیبایی های طبیعت خواهی شد.... ✅تمرین امروز لحظه ای به هوایی که تنفس میکنی توجه کن! پنج نفس آگاهانه بکش و گردش آن را در سراسر بدنت حس کن و لذت ببر، در هر عمل دم و بازدم بگو خدا شکرت بابت هوای معجزه آسایی که تنفس میکنم، اگه این عمل را بیرون از منزل انجام دهی بهتر است. در آموزه های کهن آمده اگر انسان به مرحله ای از شکرگزاری عمیق برسد که بتواند اعجاز هوا و تنفسش را دریابد شکرگزاری او به مرحله جدیدی از قدرت می رسد و او کیمیاگر واقعی خواهد شد و میتواند هر بخشی از زندگی اش را به طلا تبدیل کند... قدرت این تمرین را دست کم نگیرید و اصلا خیال نکنید تمرین ساده ایست، کسانی که از نعمت نفس کشیدن طبیعی محروم هستند بخوبی اهمیت آن را درک می کنند... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 20 فروردین 1385 بود که خبر دستیابی ایران به فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای و راه‌اندازی زنجیره کامل غنی‌سازی اورانیوم اعلام شد؛ موفقیتی که با تکیه بر توان داخلی و در شرایط تحریم به دست آمده بود و همگان را متحیر ساخت. تولید سوخت هسته‌ای موردنیاز رآکتورهای هسته‌ای، رؤیایی بود که دانشمندان جوان کشور با اتکال به قدرت باری تعالی و مجاهدت شبانه‌روزی آن را تبدیل به واقعیت کردند و به پاس این مجاهدت علمی، 20 فروردین با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی با عنوان "روز ملی فناوری هسته‌ای" در تقویم جمهوری اسلامی ایران ثبت شد. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 داستان فشارهای محمدعلی زم و دولت هاشمی رفسنجانی به شهید آوینی و مجله سوره! آقای زم، شما از پسرت
💔 یک بار از او پرسیدم متن هایت را چطور می نویسی؟ از کجا می آید؟ گفت: اگر دوست داری برایشهدا بنویسی، وضو بگیر، دو رکعت نماز بخوان، سلام را که دادی بنشین به نوشتن، می رسانند به آدم... سالروزشهادت🥀 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ‏فَدَعا رَبَّهُ اَنی مَغلُوب فَانتَصِر. پس پروردگارش را چنین خواند ؛ من دیگر به تنگ آمده ام به فریادم برس! سوره‌ قمر ... 💞 @aah3noghte💞
💔 زهره قائمی، تروریستی که شهید صیاد شیرازی رو ترور کرد، از اعضای منافقین بود که سال 67 توبه کرد، از زندان آزاد شد، بلافاصله در عراق به منافقین پیوست و چند سال بعد فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران رو به شهادت رسوند! شاید عجیب باشه که جریانی در کشور، در انتخابات سال 96، با دفاع شیادانه از منافقین، برای خودش رای جمع کرد!😏 🗓 21 فروردین، سالروز شهادت سپهبد علی صیاد شیرازی ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 راوی راه آسمان 👈 رهبرانقلاب: مشتری همیشگی بودم 🔺️ شهید آوینی میگفت: این جوانهای ما به راههای آسمان آشناترند تا به راههای زمین ➕حضور رهبرانقلاب در مراسم تشییع شهید آوینی ... 💞 @aah3noghte💞 💻 @Khamenei_ir
💔 ❤️ ... گنگ ترین ڪلمه در تاریخ انسانیت است! گنگ ترین ڪلمه در دایره لغات من... ڪلمه اے ڪه هیچگاه مفهومش را نفهمیدم... نفهمیدم دل ڪندن، قید دنیا و لذت هایش را زدن یعنے چه؟! نفهمیدم سیزده ساله بودن و زیر تانڪ رفتن یعنے چه؟! نفهمیدم قمقمه ے خالے، با زبان تشنه و جنگیدن یعنے چه؟ نفهمیدم ریش هاے خضاب شده به خون یعنے چه؟! نفهمیدم آب سرد شط ،لباس نازڪ غواصے،شب تارے، تیر در قلب و غرق شدن یعنے چه؟! نفهمیدم خمپاره سر را بردن یعنے چه ؟ نفهمیدم بدن دوخته شده به سیم خاردار یعنے چه؟ نفهمیدم مفقودالاثر یعنے چه؟ نفهمیدم استخوان هاے جوان رعنا در آغوش مادر یعنے چه...؟ اصلا میدانے شهید... من هنوز خیلےچیزها را نفهمیدم؛ ڪه اگر فهمیده بودم باید در ڪنار نامم شهید بود...! 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_بقره (۱۵۶) الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ
✨﷽✨ (۱۵۷) أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ‌ آنانند كه برايشان از طرف پروردگارشان، درودها و رحمت‌هايى است و همانها هدايت يافتگانند. ✅ نکته ها - كلمه «صلوات» از واژه‌ى «صلو» به معنى ورود در نعمت ورحمت است، بر خلاف واژه‌ى «صلى» كه به معناى ورود در قهر و غضب است. مانند: «تَصْلى‌ ناراً حامِيَةً» - خداوند بر مؤمنانى كه در مشكلات، صبر و مقاومت كرده‌اند، خود درود و صلوات مى‌فرستد؛ «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» ولى درباره مؤمنان مرفّه كه زكات اموالشان را مى‌پردازند، دستور مى‌دهد پيامبر صلى الله عليه و آله درود بفرستد. «صلّ عليهم» 🔊 پیام ها - خداوند، صابران را غرق در رحمت خاصّ خود مى‌كند. «عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ» - تشويق صابران از طرف خداوند، به ما مى‌آموزد كه بايد ايثارگران و صابران و مجاهدان، در جامعه از كرامت واحترام خاصّى برخوردار باشند. «عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ ...» - تشويق، از شئون ربوبيّت و لازمه تربيت است. «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» - هدايت صابران، قطعى و مسلّم است. با آنكه در قرآن، هدايت يافتن بسيارى از انسان‌ها، تنها يك آرزو است؛ «لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ» ولى در مورد صابران، هدايت آنان قطعى تلقّى شده است. «أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» - هدايت، مراحلى دارد. با اينكه گويندگانِ «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‌» مؤمنان و هدايت‌شدگان هستند، ولى مرحله بالاتر را بعد از صبر و دريافت صلوات و رحمت الهى كسب مى‌كنند. «أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» ... 💕 @aah3noghte💕 وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔 . چهار روز دیگه همگی به یه مهمونی بزرگ دعوتیم :) آماده‌ای؟! ... 💕 @aah3noghte💕
💔 تا انسان توجه اش به غیرِ خداست، نسبت به حقایق هستی نامحرم است و از باطنِ خلقت، آگاه نیست.✨ °¦ شیخ رجبعلی خياط♥️¦° ... 💕 @aah3noghte💕
💔 تو ڪہ قلــ❤️ــب دوستان را بہ مفارقت شڪســـــتے ... پدرمعزز ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 بسم الله الرحمن الرحیم 🌷 از چند پلهٔ سنگی پایین رفتم. فقط همین. و در کمتر از یک ماه ، ماجرایی را از سر گذراندم که زندگی ام رو زیر و رو کرد . گاهی فکر میکنم شاید آن ماجرا را به خواب دیده ام یا هنوز خوابم و وقتی بیدار شدم می بینم که رویایی بیش نبوده. اسمی جز معجزه نمیتوانم روی آن بگذارم. گاهی واقعیت آن قدر عجیب و باور نکردنی است که آدم را گیج می‌کند. وقتی برمی‌گردم و به گذشته ام فکر می‌کنم ، پایین رفتن از چند پله را سر آغاز آن ماجرای شگفت انگیز می‌بینم. پدر بزرگم می‌گوید :« بله ، ماجرای عجیبی بود ، اما باید باورش کرد. زندگی ، آسمان و زمین هم آن قدر عجیبند که گاهی شبیه یک خواب شیرین به نظر می‌آیند. آفریدگارِ هستی را که باور کردی ، ایمان خواهی داشت که هرکاری از دست او برمی‌آید.» همه چیز از یک تصمیم به ظاهر بی‌اهمیت شروع شد. نمی‌دانم چه شد که پدربزرگ این تصمیم را گرفت. ناگهان آمد و گفت:«هاشم! باید با من بیایی پایین.» و من ناچار با او رفتم پایین. بعد از آن بود که فهمیدم چطور پیش آمدی کوچک می‌تواند مسیر زندگی انسان را تغییر دهد. خدای مهربان ، زیبایی فراوانی به من داده بود. پدربزرگ که خودش هنوز از زیبایی بهره‌ای دارد ، گاهی می‌گفت :« تو باید در مغازه ، کنارم بنشینی و در راه انداختن مشتری‌ها کمک کارم باشی ؛ نه آن که در کارگاه وقت گذرانی کنی.» می‌گفت :« من دیگر ناتوان و کُندذهن شده ام. تو باید کارها را به دست بگیری تا مطمئن شوم بعد از من عهدهٔ ادارهٔ کارگاه و مغازه برمی‌آیی.» در جوابش می‌گفتم :« اجازه بده زرگری را طوری یاد بگیرم که دست کم در شهرحلّه ، کسی به استادی من نباشد. اگر در کارم مهارت کامل نداشته باشم ، شاگردان و مشتری‌ها روی حرفم حسابی باز نمی‌کنند.» 🍂 ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 بسم الله الرحمن الرحیم #رویای_نیمه_شب #قسمت_اول 🌷 از چند پلهٔ سنگی پایین رفتم. فقط همین. و
💔 با تحسین به طرح و ساخته‌هایم نگاه می‌کرد و می‌گفت :« تو همین حالا هم استادی و خبر نداری.» می‌گفتم :« نمی‌خواهم برای ثروت و موقعیت شما به من احترام بگذارند. آرزویم این است که همهٔ مردم حلّه و عراق ، غبطهٔ شما رو بخورند و بگویند : این ابونعیم عجب نوه‌ای تربیت کرده!» به حرف‌هایم می‌خندید و در آغوشم می‌کشید. گاهی هم آه می‌کشید ، اشک در چشمانش حلقه می‌زد و می‌گفت :« وقتی پدر‌ِ خدابیامرزت در جوانی از دنیا رفت ، دیگر فکر نمی‌کردم امیدی به زندگی داشته باشم. خدا مرا ببخشد! چقدر کفر می‌گفتم و از خدا گله و شکایت می‌کردم! کسب و کار را به شاگردان سپرده بودم و توی مغازه و کارگاه ، بند نمی‌شدم. بیشتر وقتم را در حمام ‹ابوراجح› می‌گذراندم. اگر دل‌داری‌های ابوراجح نبود ، کسب و کار از دستم رفته بود و دق کرده بودم. او مرا با خود به نماز جماعت و جمعه می‌برد. در جشن‌هایی مثل عیدقربان و فطر و میلادپیامبر(صل الله علیه و آله) شرکتم می‌داد تا حالم بهتر شود. در همان ایام مادرت با اصرار پدرش ، دوباره ازدواج کرد و به کوفه رفت‌. شوهر بی‌مروتش حاضر نشد تو را بپذیرد. سرپرستی تو را که چهار ساله بودی به من سپردند. نگه‌داری از یک بچهٔ کوچک که پدر و مادری نداشت ، برایم سخت بود. ‹اُمّ‌حباب› برایت مادری کرد. من هم از فکر و خیال بیرون آمدم و به تو مشغول شدم. خدا را شکر! انگار دوباره پدرت را به من داده‌اند.» با آن که این قصه را بارها از او شنیده بودم ، باز گوش می‌دادم. ابوراجح می‌گفت :« هاشم ، تنها یادگار فرزند توست. سعی کن او را به ثمر برسانیم.» می‌گفت :« از پیشانی نوه‌ات می‌خوانم که آنچه را از پدرش امید داشتی ، در او خواهی دید.» ابوراجح را دوست داشتم. صاحب حمام‌ بزرگ و زیبای شهرحلّه بود. از همان خردسالی هروقت پدربزرگ مرا به مغازه می‌برد ، به حمام می‌رفتم تا ابوراجح را ببینم و با ماهی‌های قرمزی که در حوض وسط رخت‌کن بود ، بازی کنم. بعدها او دختر کوچولویش ‹ریحانه› را گه گاه با خود به حمام می‌آورد. دست ریحانه را می‌گرفتم و با هم در بازار و کاروان‌سراها پرسه می‌زدیم و گشت و گذار می‌کردیم. 🍂ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte💞