eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥 | ببینیم شهید امید در اردوی جهادی🍂 🌿 ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم را جز به اهل درد نمی دهند... ... 💞 @aah3noghte💞
14.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 اینو ببینید و کیف کنین👌 امیرالمؤمنین و تفسیر ناقوس راهب مسیحی و عکس العمل راهب ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_شصت_و_چهار راوی: مادر شهید طولی ن
✨ انتشار برای اولین بار✨

  

راوی: مادر شهید

 من اصلا نمی دانستم قضیه از چه قرار است. سردرگم پرسیدم :«مگر من چه کار کرده ام؟!»😳
 گفت :«بیا اینجا!» و دست مرا گرفت و به حیاط برد. 


رختخواب را نشان داد :«آخر این چیه که برای من درست کرده ای؟» گفتم :«مگر چه کرده ام؟ خب! رختخواب ساده ای انداخته ام تا یک امشب را راحت استراحت کنی.»

گفت :«مگر من می توانم در چنین جایی بخوابم؟ اصلا هیچ وقت دیده ای روی چنین رختخوابی استراحت کنم؟ چرا می خواهی مرا بدعادت کنی؟ چرا می خواهی مرا از راهی که دارم بازداری؟»


گفتم :«آخر یک رختخواب چطور مانع راه تو می شود؟!» 
گفت :«اگر من در این جای نرم و راحت بخوابم، وابستگی پیدا می کنم و بازگشتم به جبهه و آن شرایط، سخت و دشوار می شود.»


 دیدم واقعا مضطرب و ناراحت است، در حالی که من آرامش و راحتی او را می خواستم، گفتم :«خب! حالا باید چه کنم؟» 
گفت :«اگر جسارت نمی شود این رختخواب را جمع کن. یک بالش و روانداز به من بده، همین جا راحت بگیرم بخوابم.» گفتم :«آخر این طوری که نمی شود، تو مهمان من هستی، من شرمنده می شوم.»

 گفت :«باور کن من اینطور راحت ترم.»

با اینکه برایم خیلی سخت بود، هر چه گفت عمل کردم. بالش و روانداز ساده آوردم و او خوابید. تا دیروقت به این رفتارش فکر کردم....


گفتم :«او عادتش همین است مادر جان! اینجا هم که می خوابد معمولا یک بالش زیر سر و یک پتو روی خودش می کشد و می خوابد. بچه ی عجیبی است، خدا حفظش کند.» 
محمدعلی ساعتی کنارم نشست و سپس رفت.



بعضی از روز ها خانه برایم به قدری دلگیر می شد که اگر به قرآن و نماز و یاد خدا برای آرامش قلبم رو نمی آوردم، حتما دچار مشکل روحی می شدم، چون نه تنها محمدحسین و محمدشریف، بلکه غلامحسین و محمدهادی هم راهی جبهه شدند و آنها نیز مرا تنها گذاشتند.
واقعا از این همه دوری به تنگ آمده بودم. با خودم گفتم این بار که غلامحسین بیاید با او صحبت می کنم و به او می گویم دیگر تحمل این همه فراق را ندارم...

... 
...



💞 @aah3noghte💞


 
💔 دلم برای اون وقتی که میری سلام میدی جلویِ ضریح و هی خادم ها با اون پَرها میزنن بهت و میگن حرکت کن تنگ شده عزیزدلم.. ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 دلت را که به شهدا بدهی برایت سنگ تمام می گذارند دنیایت اگر با یاد شهدا باشد هم دنیا را داری هم آ
💔 چه میکند اگر در هجران چکیده شود!!! و چه راه ها باز می کند اگر در تاریکی نیمه شب ها باشد و تنہا شب زنده داران به مقام محمود خواهند رسید... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 💢مقابله با متهم شرور و شهادت پلیس دهه هشتادی به گزارش پایگاه خبری شهدای ناجا، ساعاتی قبل تیم عملیاتی پلیس پایتخت در حین ماموریت انتظامی، با متهمی که قصد متواری شدن را داشت درگیر، که متاسفانه طی این درگیری سرباز عبدالجبار مختوم نژاد بر اثر ضربات چاقو در قلب مجروح می گردد. بر اساس این گزارش، شهید مختوم نژاد که با رشادت و دلاوری فراوان مانع از فرار متهم شده بود بر اثر شدت جراحات وارده به درجه رفیع شهادت نائل گردید سرباز متولد 1380، مجرد و اهل و ساکن شهر گنبد استان گلستان بود. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 علی ای حقیقت حق علی ای ولی مطلق تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل
💔 ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی بشناختم خدا را چو شناختم علی را به خدا نبرده‌ای پی اگر از علی جدایی اَللَّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ‌عَلِيِّ‌بْنِ‌أَبِي‌طَالِبٍ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 لا تَخَف و لا تَحزَن انّا مُنَجّوک مترس و غمگين مباش، قطعاً ما نجات دهندۀ تو هستیم. تا تو هستی مرا چه باڪ از تلاطمات ؟! ❤ سوره عنڪبوت| ۳۳ ... 💕 @aah3noghte💕