eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 🤲🏻 خدایا شکرت که سالمم با همه دردهام درد بدتری ندادی 🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 : از این برکت استفاده کنین و خنک بشید🤣🤣🤣 ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #قرار_دلتنگی😔 ادای منتظرا رو در نیاریم! امام زمان زیاد از این منتظرایی که منتظر نیستن داره:) کسی
ولی‌ دمِ بعضی‌ها گرم‌ که با‌ گوشی هم‌ چشمشون‌ رو‌ پاک نگه میدارن.. تویِ این زمونه چشم پاک که سهله، گوشیِ پاک هم کم پیدا میشه! چشمی که قراره‌ یوسف‌ زهرا‌ رو‌ ببینه حیف‌ نیست‌ حرا‌م‌ ببینه؟!
💔 می گفت که حواست به دو تا چیز باشه : ۱. نماز اول وقتت ۲. جلوی چشمتو بگیر... بقیه اش درست میشه♥️
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آل‌عمران (142) أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَ
✨﷽✨ (143) وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ‌ همانا شما مرگ (و شهادت) را (پس از جنگ بدر) پيش از آنكه با آن روبرو شويد سخت آرزو مى‌كرديد، پس آن را (در جنگ احد) ديديد، ولى (ناخوشايند به آن) نگاه مى‌كرديد. نکته ها در شأن نزول اين آيه آمده است: پس از جنگ بدر كه مسلمانان پيروز شدند و عدّه‌اى نيز به شهادت رسيدند، برخى مى‌گفتند: اى كاش! ما نيز در جنگ بدر در راه خدا به شهادت مى‌رسيديم. ولى همانها در سال بعد در جنگ احد پا به فرار گذاشتند كه در اين آيه مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفته‌اند. در زيارت شهداى كربلا مى‌گوييم: اى كاش! ما با شما بوديم و به شهادت مى‌رسيديم. آيا هيچ فكر كرده‌ايم كه در مقام عمل، چه مى‌كنيم؟! خوش بود گر مِحَك تجربه آيد به ميان‌ تا سيه روى شود هر كه در او غش باشد پیام ها 1- به تخيلات و آرزوهاى خود دل نبنديم و به هر شعار و شعاردهنده‌اى اطمينان نكنيد. «وَ لَقَدْ كُنْتُمْ ... فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ ...» 2- در ميدان عمل، مردان آزموده مى‌شوند. «رَأَيْتُمُوهُ ... وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» 🚩🍃اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم.🚩🍃 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ‌ ... 💕 @aah3noghte💕 وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔 آیت الله حق شناس وقتی وصیت نامه شهدا را می خواند می فرمود: «اینها اسراری در دلشان بوده که کسی نمی تواند بفهمد.» 🌳 لذا شهدا به گردن ما حق دارند. این نظام به سادگی به دست نیامده، برای این نظام خیلی زحمت کشیده شده و درخت این نظام با خون شهدا آبیاری شده است. راوی: استاد عرفان آیت الله تقوایی ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت95 - حیدر
💔

🔰  🔰
📕 رمان امنیتی  ⛔️

✍️ به قلم:  




اولین بارش نبود. حداقل من تا قبل از این هم یکی دو چشمه از این کارهایش را دیده بودم.

حامد با مرگ بازی می‌کرد.
یک بارش در عراق بود، همان وقتی که رفته بودیم برای حفاظت از زوار. فکر کنم سال نود و چهار بود.

در یکی از هتل‌های شهر کربلا بمب گذاشته بودند. 

وقتی رسیدیم بالای سر بمب، فهمیدیم تایمر دارد و تایمرش با کنترل از راه دور فعال می‌شود.

حامد یک نگاه به تایمر پنج دقیقه‌ی روی بمب کرد که داشت چشمک می‌زد و هنوز به کار نیفتاده بود و یک نگاه به من.

گفت: تا بچه‌های تخریب برسن این‌جا طول می‌کشه، اگه هتل رو تخلیه کنیم هم مردم می‌ترسن. معلوم نیست اونی که کنترل دستشه کِی تایمر رو فعال کنه.

راست می‌گفت. حامد یک نفس عمیق کشید و بمب را با احتیاط برداشت:
من اینو می‌برم خارج از شهر.

و راه افتاد به سمت خروجی هتل. عرق سرد روی تنم نشست.

در ذهنم دنبال راهی غیر از این می‌گشتم.

تا خواستم دهان باز کنم و حرفی بزنم، حامد اجازه نداد: 
تو هم رد کسی که کنترل بمب دستشه رو بگیر. نباید زیاد دور شده باشه. اگه موفق شدی قبل از فعال کردن تایمر پیداش کنی که هیچی، خیلی عالیه. اگرم نه من بازم پنج دقیقه وقت دارم برسم به یه زمین بایر اطراف شهر تا بمبش به کسی آسیب نزنه.

رسیدیم به در پشتیِ هتل. اعتراض کردم: داری دیوونگی می‌کنی!

قبل از این که سوار ماشینش شود، برگشت و با آرامش نگاهم کرد:
تمام این شهر حرم آقاست، توی حرم آقا هم جای این چیزا نیست.

- بذار من برم!

- تو بهتر می‌تونی اون تروریست رو پیدا کنی. موفق باشی. یا علی.

و رفت؛ با یک بمب حدوداً سه کیلویی.

دوست داشتم بنشینم روی زمین و زارزار گریه کنم، برای حامدی که مرگ را با خودش برده بود.

وقتی رد بمب‌گذار را زدیم و پیدایش کردیم، هنوز انقدر دور نشده بود که تایمر را فعال کند.

وقتی برگشت، حس الان را داشتم. اشک شوق تا لبه پلک‌هایم آمده بود.

حامد هم مثل الان، هیچ نشانی از ترس در صورتش نبود.

فقط لبخند زد و گفت: ، ما رو پناه خودشون می‌دونن؛ ولی  همه ما، پناه همه عالم خود .

***
هر چند ثانیه یک بار به بیرون خانه سرک می‌کشم.

حامد هنوز دارد نماز می‌خواند؛ کنار کوچه.

روی اموال مردم، حساس است.
با این که حکم شرعی‌اش را پرسیده‌ایم و می‌داند بخاطر شرایط جنگی و رها شدن خانه‌ها، نماز خواندن داخل آن‌ها هم اشکال ندارد، باز هم تا رضایت صاحب‌خانه را نگیرد داخل خانه‌ها نماز نمی‌خواند.
حتی اگر مطمئن باشد خارج از خانه در تیررس است.

کمیل به دیوار تکیه داده وقتی من را می‌بیند که برای چندمین بار سراغ حامد آمده‌ام، می‌گوید:
خب چکارش داری؟ برو به کارات برس، اینی که من می‌بینم حالا حالاها نمازش تموم نمی‌شه. سیمش تازه وصل شده. وقتی تموم شد خبرت می‌کنم.

...
...



💞 @aah3noghte💞

کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی ...`
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 این راهکار توصیه شده توسط آیت الله مصباح یزدی (ره) را فقط یک هفته امتحان کنیم... 🏴 السلام علیک أیتها الصدیقة الشهیدة 🏴 ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #قرار_عاشقی جونِ جوادت آقا خیلی دوست دارم من ؛)💔 #اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی #
آقای امام رضا د آخه دورت بگردم من تو فقیر تر از من داری مگه درِ خونت که راهم نمیدی ...؟
💔 ... تنہا ڪسانۍ شہید مۍشوند؛ ڪہ شہید باشند✨🌱
باید قتلگاهۍ رقـم زد؛
باید ڪشت!
منیت را،
تڪبر را،
دلبستگۍ را،
غرور را،
غفلت را،
آرزو هاے دراز را،
حسد را،
حرص را،
ترس را،
هوس را،
شہوت را،
حب دنیا را...
باید از خود گذشت! باید ڪشت نفس را... شہادت درد دارد! دردش ڪشتن لذت هاست... باید ڪشتہ شویم؛ تا شہید شویم..!! ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 هر صبحدم به شوق تو بیدار می‌شوم کِاُفتَد به بارگاه تو لَختی نگاه من #مولاعلی‌جانم اَللَّهُمَّ‌
💔 هر کسی را که خود فاطمه تأیید کند می نویسند که دیوانه ی حیدر باشد... السَّلامُ عَليکَ يا اَميرالمؤمنين علي ابن ابى طالِب عليه السلام. السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا سلام اللّه عَليها. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 وجعلنا نومکم سباتا و خوابتان را مایه استراحت و آرامش قرار دادیم سوره نبا، آیه ۹ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ‏زکاتِ عشق، به خودِ عاشق می رسد نه هیچ درویشِ مستحقِ دیگر. ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آل‌عمران (143) وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَ
✨﷽✨ «144» وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‌ أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى‌ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ‌ ومحمّد جز پيامبرى نيست كه پيش از او نيز پيامبران (ديگرى آمده و) در گذشته‌اند. (بنابراين مرگ براى انبيا نيز بوده و هست،) پس آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، شما به (آئين) گذشتگان خود بر مى‌گرديد؟ و هر كس به عقب برگردد، پس هرگز هيچ ضررى به خداوند نمى‌زند و خداوند بزودى پاداش شاكران را خواهد داد. نکته ها در تفاسير آمده است: در جنگ احد هنگامى كه شايعه گرديد محمّد كشته شد. اين شايعه‌ موجب شادى و روحيه گرفتن كفّار شد و جمعى از مسلمانانِ ضعيف‌الايمان پا به فرار گذاشتند. برخى به فكر گرفتن امان از ابوسفيان فرمانده كفّار افتادند. در برابر اين گروه، مسلمانانى با صداى بلند فرياد مى‌زدند: اگر محمّد هم نباشد راه محمّد و خداى محمّد باقى است، فرار نكنيد. «1» امام صادق عليه السلام فرمود: حساب قتل از مرگ جداست، وهر شهيدى در آينده تاريخ برگشته ودوباره خواهد مرد. زيرا قرآن مى‌فرمايد: «2» «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» «3» پیام ها 1- وظيفه پيامبر، رسالت و ابلاغ پيام خداست. «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ» 2- مگر با مرگِ انبياى قبل، پيروانشان از دين برگشتند؟! «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ...» 3- جامعه‌ى اسلامى بايد چنان تشكّل و انسجامى داشته باشد كه حتّى مرگ رهبر به آن ضربه‌اى نزند. «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‌ أَعْقابِكُمْ» 4- پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز تابع سنّت‌هاى الهى و قوانين طبيعى همچون مرگ و حيات است. «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ» 5- انتشار شايعه، از حربه‌هاى دشمن است. «ماتَ أَوْ قُتِلَ» (با توجّه به شأن نزول) 6- عمر پيامبر محدود است، نه راه او. «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ» 7- فردپرستى ممنوع. راه خدا كه روشن شد، آمد و شد افراد نبايد در پيمودن خط الهى ضربه وارد كند. «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ» 8- ايمان خود را چنان ثابت و استوار سازيد كه حوادث تاريخ آن را نلرزاند. «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ» 👈 زمانى به نوشتن اين آيه رسيدم كه بنيانگذار جمهورى اسلامى حضرت امام خمينى قدس سره به ملكوت اعلى پيوست و در تشييع پيكر ايشان حدود ده ميليون نفر در تهران شركت كردند. مسلمانان ايران براساس همين آيه بر پيمان خود استوار ماندند و با انتخاب رهبرى عادل و فقيه؛ «آيةالله خامنه‌اى» با امام و آرمان‌هاى بلند او تجديد بيعت نمودند. 9- دست برداشتن از خط انبيا، سقوط و عقب‌گرد است. «انْقَلَبْتُمْ عَلى‌ أَعْقابِكُمْ» 10- كفر مردم، ضررى براى خداوند ندارد. «فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ» 11- مقاومت در راه حق، بهترين نوع شكر عملى است كه پاداشش با خداست.«سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ» 🚩🍃اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم.🚩🍃 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ‌... 💕 @aah3noghte💕 وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔 ‏« اللّهم یَسر لنا بلوغ ما نتمنّی » خدایا آسان کن ؛ برای ما رسیدن به آنچه آرزومندیم ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 کربلای 4 از زبان شهید حاج قاسم سلیمانی شادی روح شهدا و امام شهدا صلوات ... 💞 @aah3noghte💞
💔 غربیها با اجیر کردن چند نفر اینجوری کودکان عراقی رو از حالا عاشق و دلباخته غرب می کنند همونایی که تمام زیرساختهای عراق رو نابود کردن و صدها هزار نفر رو کشتن و بعدش داعش رو به جون مردم انداختن و ... ما که قهرمانانی مثل حاج قاسم سلیمانی داشتیم چه کردیم؟! ✍ جناب آقای استیون ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت96 اولین
💔

🔰  🔰
📕 رمان امنیتی  ⛔️

✍️ به قلم:  



کمیل به دیوار تکیه داده وقتی من را می‌بیند که برای چندمین بار سراغ حامد آمده‌ام، می‌گوید:
خب چکارش داری؟ برو به کارات برس، اینی که من می‌بینم حالا حالاها نمازش تموم نمی‌شه. سیمش تازه وصل شده. وقتی تموم شد خبرت می‌کنم.


نگاهی به آسمان نیمه‌تاریک مغرب می‌اندازم و نفسم را با حرص بیرون می‌دهم.

کمیل می‌خندد: تازه این نماز مغربشه. عشا هنوز مونده!

سرم را تکان می‌دهم، به کمیل چشم‌غره می‌روم و برمی‌گردم داخل.

سیاوش دارد بین بچه‌ها غذا پخش می‌کند. در ظرف یک‌بارمصرف را باز می‌کنم و اشک شوق در چشمانم جمع می‌شود از غذای شاهانه‌مان: سیب‌زمینی آب‌پز و پنیر و نمک به ضمیمه نان.

میان جمعی که از ایرانی‌ها و بچه‌های فاطمیون تشکیل شده می‌نشینم.

اعضای تیم شناسایی‌ام هم میانشان هستند؛ اما هیچ‌کس نمی‌داند این‌ها بچه‌های شناسایی‌اند.

یک نفر از بچه‌های ایرانی دارد خاطره تعریف می‌کند: آقا ما همون اوایل توی دمشق با این تکفیریا درگیر شده بودیم، درگیری خونه به خونه بود. خیلی نزدیک بودیم بهشون، یعنی ما توی یه اتاقای خونه بودیم، اونا توی اتاق دیگه...

مجید می‌پرد وسط حرفش: کم لاف بِزِن بابا! نیمی‌شِد که!

سیدعلی می‌زند پس کله مجید: تو که اون روزا سوریه نبودی چرا الِکی حرف می‌زِنی؟

صدای این دوتا از چندکیلومتری تابلو است انقدر که لهجه‌شان غلیظ است.

مجید با سیدعلی کله می‌گیرد: نه که تو اون‌جا بودِی!

سیدعلی کم می‌آورد و به کسی که خاطره تعریف می‌کرد نگاه می‌کند:
خب ادامه‌شا بوگو!

مرد غر می‌زند:
خب نمی‌ذارین بگم که. کجا بودم...؟ آهان... این تکفیریا تا فهمیدن ما مدافع حرمیم شروع کردن فحش دادن و گفتن شما رافضی و مرتد هستین.
یه رفیقی داشتم اسمش صالح بود. وقتی دید این تکفیریا دارن رجز می‌خونن خیلی غیرتی شد، عربی هم بلد نبود، دیگه همین‌طوری شروع کرد جواب دادن، همش داد می‌زد انت شیعه علی بن ابی‌طالب! انت پیرو سیدعلی خامنه‌ای! حالا نگو می‌خواسته بگه ما شیعه‌ایم، اشتباهی گفته و بلد نبوده. ما مونده بودیم بخندیم یا بجنگیم. همش بهش می‌گفتم صالح! باید بگی انا شیعه! باید بگی نحن شیعه!

همه می‌زنند زیر خنده. نمی‌دانم چرا من کلا به این راحتی‌ها خنده‌ام نمی‌گیرد؛ با این که کاملا خنده‌دار بودن ماجرا را درک می‌کنم.

کمیل هم حتی دارد می‌خندد، ولی من فقط لبخند می‌زنم و شروع می‌کنم به پوست گرفتن سیب‌زمینی. 

هنوز ناخنم را توی پوست سیب‌زمینی فرو نکرده‌ام که صدای فریادی از بیرون خانه می‌شنوم.

همه ساکت می‌شوند. یک نفر دارد کمک می‌خواهد: -ساعدنی! ساعدنی! زوجتي تموت!(کمکم کنید! کمکم کنید! زنم داره می‌میره!)

با شنیدن جمله آخرش، ظرف غذا را می‌گذارم روی زمین و اولین نفر بلند می‌شوم و به طرف در می‌روم.

مردی از مردم بومی شهر السعن است.

چون این مناطق تازه آزاد شده، تعداد ساکنانش کم‌اند و وضعیت خدماتی در شهر خیلی خوب نیست.

بیرون می‌دوم. مرد دارد گریه می‌کند و اشک می‌ریزد. 

جلو می‌روم، شانه‌هایش را می‌گیرم و تکانش می‌دهم تا به خودش بیاید: ما المشكلة؟(مشکل چیه؟)

نگاهم می‌کند و می‌نالد: زوجتي في حالة مخاض، لكن ليس لدي سيارة لنقلها لعيادة. (زنم درد زایمان داره؛ ولی ماشین ندارم که ببرمش درمونگاه.)

ماشینی که تحویل گرفته‌ام کنار حیاط پارک است. 

نگاهش می‌کنم. مرد ضجه می‌زند: زوجتي تموت!(زنم داره می‌میره!)


رو می‌کنم به مرد؛ به عمق چشمان عاجز و ملتمسش. 

صورت سبزه‌اش از عرق برق می‌زند و قطرات اشکش با عرق قاطی شده.

ما برای حفظ جان مردم این‌جاییم؛ مگر نه؟


...
...



💞 @aah3noghte💞