💔
#بسم_الله
وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ...
آفتاب،
رجس را،
پاک میکند.
شما که شمس الشموسید...
لـَــختی
این سوترها بتابانید
نگاهتان را!
خورشید مهریان...
سوره مبارکه یونس آیه ۱۰۰
#با_من_بخوان.
#یک_حبه_نور✨
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
في هذا الصباح و کل صباح أحبك ...
در این صبح و در تمامی صبحها،
دوستت میدارم ...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- #ربیع_الاول ❤️
#امام_زمان🌱
ربیع ؛ شروع همهی نعمتهای بشر ...💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_ #آیهگرافی _
برا؎ تو آفریدم...
هرآنچہ را در زمین میبینے!
[ بقره : ۲۹🌱 ]
شهید شو 🌷
- #ربیع_الاول ❤️ #امام_زمان🌱 ربیع ؛ شروع همهی نعمتهای بشر ...💐
💔
⭐ ماه ربیع الاول، بهار زندگی است
رهبر انقلاب:
بعضی از اهل معرفت و سلوک معنوی معتقدند که ماه #ربیع_الاول، ربیع حیات و زندگی است؛
زیرا در این ماه، وجود مقدس پیامبر گرامی و همچنین فرزند بزرگوارش حضرت ابیعبدالله جعفربنمحمدالصّادق ولادت یافتهاند و ولادت پیغمبر سرآغاز همهی برکاتی است که خدای متعال برای بشریت مقدر فرموده است.
#ربیع_الاول
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
فرق امام با دیگر رهبران و لیدرها
امام از خارج از کشور توئیت نمیزد که ای مردم برید با شاه بجنگید، آزادی نزدیکه، شما میتونید، من همراه با مردم کشورم هستم.
امام سال ۴۲ بازداشت شد، ۱۱ ماه در زندان بود و سال ۴۳ آزاد شد و دوباره اعتراض را در قم آغاز کرد، شاه امام را از کشور اخراج کرد.
امام نرفت خارج تا تازه رهبر شود، او به اجبار تبعید شد و در زمانیکه بختیار و ارتش بر سرکار بود به کشور بازگشت. مهرآباد را بستند، گفتند هواپیما را احتمالا بزنند، اما امام گفت میآیم و آمد.
#خمینی در شجاعت با همه تفاوت داشت. او نماند تا پیروز شوند و بعد بازگردد.
#حسین_دارابی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸 هادی فِرز 🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت چهل و دو» هادی اگه الان به
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸 هادی فِرز 🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
«قسمت چهل و سه»
دزده به رییسش اشاره کرد که ینی تمام شد و هر چی داشتن برداشتم. رییسش هم که معلوم بود اینجاها نیست و داره رو اَبرا راه میره، اشاره کرد که ینی بذار برن.
هادی هم به محض اینکه دید میتونه حرکت کنه، گازشو گرفت و چنان با سرعت از اونا دور شد که همه مسافرا تو یه وجب ون، مثل ذرات معلقِ رانی، از این ورِ ون به اون ور میشدند.
هادی به طرز دیوانه واری رانندگی میکرد که هرطور شده از اونا دور بشه و خودشو برسونه به حد و مرزی که دیگه اونا نتونن اذیت کنند.
شب سختی بود. هم برای زائرا. هم برای هادی و پسره. هادی فقط عرقشو پاک میکرد و اصلا گوشش بدهکار داد و بیداد جمعیت نبود و فقط گاز میداد.
تا اینکه حوالی سه و چهار صبح رسیدند به موکب. هادی تا ون رو رسوند به موکب و چشمش به حاج اصغر افتاد، یه نفس راحت کشید و پیاده شد و خوابید رو زمین.
مرد و زن غارت شده هم با آه و ناله و گریه از ون خارج شدند.
اوس رحیم به پسره گفت چی شده؟ پسره هم همه چیزو برای اوس رحیم و حاج اصغر تعریف کرد.
حاجی گفت به بقیه چیزی نگین تا روحیه کسی به هم نخوره. به اینا هم بگو آروم باشن تا ببینم چیکار میشه کرد؟
چند تا از بچه ها فورا دویدند به طرف زائرا و آب و شربت دادند و آرامشون کردند. حاجی نذاشت دیگران متوجه بشن. نمیخواست بازتاب پیدا کنه و دهن به دهن بشه و دیگه نشه جمعش کرد. به خاطر همین، یه جا خالی کرد برای اینا و همه رو اونجا مستقر کرد و در رو هم بست و شروع کرد براشون حرف زدن.
هادی یه لیوان شربت خورد. یه نخ سیگار دود کرد. چند قدمی راه رفت تا نفسش جا اومد و یه کم خودشو جمع و جور کرد. رفت به طرف جایی که حاجی اونا رو جمع کرده بود. اوس رحیم دم در ایستاده بود که کسی وارد نشه. وقتی اوس رحیم چشمش به هادی خورد گفت: چیه برادر؟
هادی نزدیکتر رفت و یه چیزی دمِ گوشِ اوس رحیم گفت. اوس رحیم چشماش شد ده تا! گفت: واقعا؟
هادی هم سرشو تکون داد. اوس رحیم درو باز کرد و با هادی وارد شدند. حاج اصغر تا اونا رو دید گفت: مگه نگفتم کسی نیاد داخل؟
هادی نزدیکتر رفت و دمِ گوش حاج اصغر گفت: حاجی ... ببخشید ... باید حرف بزنیم ...
حاج اصغر با همون ابهت خاص خودش گفت: الان؟ تو این موقعیت؟ بذار واسه بعد!
هادی گفت: حاجی اتفاقا الان وقتشه!
حاجی گفت: وای بر احوالت اگه حرفت خیلی مهم نباشه! بگو ... چیه؟
ادامه دارد...
💕 @aah3noghte💕
@Mohamadrezahadadpour
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸 هادی فِرز 🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
«قسمت چهل و چهار»
هادی گفت: اگه یه چیزی بگم، فکر بد درباره ام نمیکنی؟
حاجی گفت: حرف بزن! زود باش!
هادی یه کم این پا اون پا کرد ... مکث کرد ... و تهش حرفی زد که چشمای حاج اصغر گرد شد و دهنش وا موند.
هادی گفت: نزاییده رو دستِ دزدِ ایرونی!🤬
هادی فرز نیستم اگه میذاشتم جلوی چشم خودم زائر امام حسین رو لخت کنن و همه چیشو بلند کنن!
حاج اصغر گفت: هادی چیکار کردی تو؟
هادی دست کرد تو جیبش و گفت: بفرما ... این دو گردنبند خانما ...
فورا دو تا از زنا با خوشحالی بلند شدند و اومدند و گردنبند رو از دست هادی گرفتند. حاجی با تعجب گفت: دیگه چیکار کردی؟
هادی دست کرد تو اون یکی جیبش و گفت: این هم سه چهار تا انگشتر طلا که بلند کرده بودند. لامصب گذاشته بود جیب پُشتیش. مصیبت کشیدم تا تونستم از جیبش کِش برم.🙁
سه چهار تا مرد و زن بلند شدند و با بلند شدن اونا، همه از سر جاشون پا شدند و دورِ هادی و حاج اصغر جمع شدند.
اوس رحیم که دیگه نگم. فکش از این هنرنمایی هادی فرز چسبیده بود به زمین! اون سه چهار تا انگشتر هم گرفتند و دادند به مردم.
هادی گفت: حاجی اینم شش تا النگویی که اون بی پدر از این بیچاره ها بلند کرده بود.
حاجی خنده اش گرفته بود و داشت از خوشحالی زائران بیچاره عراقی بال درمیاورد. نمیدونست اصلا چی بگه؟
فقط گفت: هادی خان! النگوها احیانا بیشتر نبوده؟ اینا میگن هشت تا النگو از اینا بلند کردنا.
هادی گفت: فکر نکنم. بگو دوباره بشمارن. شاید مثلاً دو تاش به هم چسبیده باشه!
حاج اصغر با جدیت، به چشمای هادی زل زد و گفت: آقا هادی!!
هادی هم یه کم این جیب اون جیب کرد و گفت: بذار دقیق تر نگاه کنم ... شاید فقط به خاطر روی گلِ حاجی ... آهان ... ایناش ... اینم آخریش ... بفرما
حاجی به هادی گفت: گفتم هشتا بوده! این شد هفت تا! اذیتشون نکن.
هادی با شیطنت گفت: حاجی منم نگفتم که موفق شدم همشو از اون اسکل بلند کنم.😅
حاجی دستشو به طرف هادی دراز کرد و گفت: زود باش پسرجان ... زود باش که کار دارم ...
خلاصه هادی علی رغم میل باطنیش، هشتمین النگو رو هم داد و همه خوش و خوشحال شدند. اوس رحیم به حاجی گفت: حاجی میخوای هادی رو بذاریم «واحد هر چیزی که گم شده است»؟ به خدا ... همه چی تو جیبش پیدا میشه!
حاجی هم همینطور که داشت ملت رو راهی میکرد با لحن خاص خودش گفت: از اون روزی میترسم که یه روز صبح از خواب پاشیم و ببینیم موکب رو سرمون نیست! بگن هادی کلِ موکبو بلند کرده رفته!😅
از آن روز هادی برای حاج اصغر و اوس رحیم و دو سه نفر دیگه که میدانستند هادی چطوری و با چه مهارتی جیب دزدها را زده و اموال مسروقه زائران امام حسین را به آنها برگردانده، یک هادی دیگر بود
ادامه دارد...
💕 @aah3noghte💕
@Mohamadrezahadadpour
💔
شهید جانش را فروخته و در مقابل آن، بهشت و رضای الهی را گرفته است که بالاترین دستاوردهاست.
به شهادت در راه خدا، از این منظر نگاه کنیم.
شهادت، مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمی گذارند این جان، مفت از دستشان برود و در مقابل، چیزی عایدشان نشود.
_مقام معظم رهبری_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
🎥حتما ببینید
پشت پرده ماجرای مهسا امینی
و اغتشاشات اخیر
فوت مهسا امینی با برنامه قبلی؟
افشای اسپانسر های علی کریمی در…
رد پای تجزیه طلب ها در...
ببینید حتما
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#امام_خامنهای:
🧕زن مسلمان ایرانی،تاریخِ جدیدی را در هشت سال دفاع مقدس در پیش چشم زنان جهان گشود.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#قرار_عاشقی
استادم میگن:
هوس کردید ضریح امام رضا رو ببوسید، صورت پدر و مادرتون و ببوسید، دل بچتون و شاد کنید، گره از کار کسی باز کنید.
نگو دورم، کاش مشهد بودم، امام رضا همونجاست، همون جا که به عشقش خادمش میشی و به همه خیر میرسونی🤍💚
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
🍃 مقيد بود هر روز زيارت عاشورا را بخواند.
حتي اگر كار داشت و سرش شلوغ بود، حتما سلام آخر زيارت عاشورا را ميخواند.
دائما ميگفت:
"اگر دست جوانان را در دست امام حسين سلام الله علیع بگذاريم، همه مشكلاتشان حل ميشود و امام با ديده لطف به آنها نگاه ميكند.
#شهيد_ابراهيم_هادى
#امام_حسین سلام الله علیه
#شهید_گمنام
💞 @shahiidsho💞
💔
بچهها باز بر این نقطه گذارید انگشت...👆
☘عشق، پَر...
🍂عاطفه، پَر...
🍃هر که بسیجیتر، پَر...
شادی روح شهدا صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#دعایسلامتیامامزمان🌹
#قرارهرشب🧡
بسماللهالرحمنالرحیم....🌼
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ
فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ
وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً، حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا🤲🏻🌺
شهید شو 🌷
💔 نوکری هستم که حسرتها عذابش کرده اند درهوایت بغضهای خسته آبش کرده اند بیقرارم دلخورم افسرده ام دل
💔
ڪربلایے شدنم
از ڪرَم ارباب اسٺ
رفتن و دیدن آنجا
به خدا یڪ خواب اسٺ
تا نرفتے بہ حـرَم
حـاجٺ دیدن دارے
درد اینجاسٺ ڪہ
دیدے و دلٺ ... بےتاب اسٺ
#ارباب
آه از دوری ...
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#ڪربلالازممدلمتنگاست
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#ما_ملت_امام_حسینیم
#آھ_ڪربلا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#بسم_الله
وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ
از حرف مردم و قضاوتشون میترسی؟ نترس! چیزی که باید نگرانش باشی قضاوت خدا در مورد خودته...
#با_من_بخوان
#یک_حبه_نور✨
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#وصیت سنگ قبر⬆️⬆️
✅آیا با کمی #گریه و یک #فاتحه شما
بر مزار من و امثال من
#مسئولیتی را که با رفتن خود
بر دوش تو گذاشته ایم
از یاد خواهی برد یا نه؟
ما #نظاره گرخواهیم بود!!
#شهید_رضا_نادری
#تلنگر
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞