eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 میگفت: قرآن بخون تا آروم بشی...🥀 #دخترها_بابایی_اند #شهید_جواد_محمدی #شهیدجوادمحمدی #آھ_اے_شھا
💔 گاهی که شایعه هایی منتشر میشد و نگرانم میکرد میگفت: به این شایعات توجهی نکن! اینها هم بخشی از دشمن است برای فشار آوردن به خانواده‌ها تا مجبور شویم برگردیم... ... 💞 @aah3noghte💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از شهادت نیست"
فردا به شرط حیات دو تا کلیپ توپ میذارم واسه دهه هشتادیا آی دهه هشتادیا! خودتون دست کم نگیرین💪🏻 دست دهه هشتادیا رو بگیرین بیارین تو کانال
💔 شبتون آروم
هدایت شده از شهید شو 🌷
💔 🌹 🧡 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم....🌼 اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً، حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا🤲🏻🌺
💔 هر جای این کویــر خدا نمی‌شود روشـن نموده راه ،کسی گم نمی‌شود آری کریمه‌ای شده جوشـــان مرحمت جایی که چشمه هست تیمم نمی‌شود ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 تقاضای با ارزش یک زن قبل از بیرون کشیدن از زیر آوار توسط هلال احمر پس از ۱۸ ساعت‼️ 👌زن ایرانی ،عفت ایرانی و غیرت ایرانی با اغتشاشات چند ارازل و اوباش لکه دار نمیشود.. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🌱صــاحــب الــزمــان(عج): بــرای تعــجــیــل در فــرج بســیار دعــا کنیــد! کــه فــرج مــن ، فــرج وگــشــایــش کــار شــماســت 💚 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ‹ آیت الله احمدی میانجی › زندگی در کنار حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها قابل قیاس نیست با شهری که به ظاهر دارای آب و هوای خوب و امکانات زیاد است؛ تنفس در این حرم مطهر عبادت است‌. ‹ وفات کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیها تسلیت. › ... 💕 @aah3noghte💕
💔 این موارد را هم از شاه مهربانتان می دانید؟!!😏 جنایات شاه در ۱۳ آبان ۵۷ ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 کیا دهه هشتادی ان؟ خجالت نکش! ببین حضرت آقا در مورد دهه هشتادیا چی گفتند😍 حتما بفرستید برای دهه هشتادیا👌 ... 💞 @aah3noghte💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از شهادت نیست"
شهید شو 🌷
💔 کیا دهه هشتادی ان؟ خجالت نکش! ببین حضرت آقا در مورد دهه هشتادیا چی گفتند😍 #لبیک_یا_خامنه_ای
💔 آرمان هم دهه هشتادی بود🥀 ...و اما ماجرای آن شب آفتابی سخت! صبح چهارشنبه ۴ آبان مثل روزهای گذشته آرمان در درس های حوزه شرکت کرد. پیام های خوبی از سطح شهر تهران مخابره نمی شد. آشوبگران در چند نقطه تجمعاتی همراه با تخریب اموال عمومی برپا کرده بودند. ظهر بعد از اتمام کلاس آرمان وسایلش را جمع کرد و از طلبه ها خداحافظی کرد. دوستانش به شوخی گفتند: شهید نشی!؟ صبر کن آخرین عکس را هم ازت بگیریم! اما آرمان گویا افق نگاهش جای دیگری بود. با رفتار و الفاظی متواضعانه دوباره خداحافظی کرد و با عجله از حوزه خارج شد و خود را به بچه های گردان امام علی علیه السلام رساند. نماز مغرب را در مسجد به جماعت خواند. درگیری ها در شهرک اکباتان بالا گرفته بود. عده ای فتنه گر جهت هتک حرمت برخی شهروندان محترم و مردم مظلوم ، تجمع کرده و با شعارهای وقیحانه دست به آشوب و تخریب زده بودند. آرمان به همراه تعدادی از بسیجی ها برای شناسایی و ساماندهی اوضاع به فاز یک اکباتان رفتند. پرتاب سنگ از بالای برخی ساختمان ها موجب جدایی او از تیم شناسایی می شود. در چشم برهم‌زدنی غریبانه محاصره اش می کنند. اغتشاشگران از همه طرف به او حمله می کنند. با سنگ و چوب و لگد ، با هرچه که دستشان رسید زدند و فیلم گرفتند و فحاشی کردند! کربلایی به پا شده بود! غریب گیر آوردنش! لباس از تنش در آوردند، با تهدید و شکنجه از او خواستند به حضرات اهل بیت علیهم صلوات الله و حضرت آقا هتاکی کند! اما هیهات که تربیت شده ی مکتب سیدالشهداء سلام الله علیه دست از اعتقادات قلبی‌اش بکشد و جانش را به بهایی ناچیز بخرد! آرمان زیر بار حرف اراذل و اوباش نمی‌رود و بلای بزرگ را به جان می‌خرد. شکنجه شدت می یابد و بدن پاکش را با ضربات مکرر چاقو پاره پاره می کنند و در نهایت با کوبیدن تکه بلوک های سیمانی به سر مطهرش، به کما می رود! کفتارها بدن نیمه جانش را روی زمین می کشند و در گوشه ای از شهرک تنها رها می کنند. پس از ساعتی پیکر پر زخم و کبود و تقریبا بی جان آرمان به بیمارستان منتقل می شود. و سرانجام صبح جمعه ششم آبان ۱۴۰۱ آرمان عزیز به سبب شدت جراحات وآسیب ها در سراسر بدن مطهرش، چونان مولایش سیدالشهداء با به فیض شهادت نائل آمد و در آغوش خونین اباعبدالله الحسین علیه السلام آرام گرفت. بدن چاک چاک و کبود برادر شهیدمان تا ابد سندی بزرگ بر مظلومیت ملت شهید پرور ایران و فرزندان امام خامنه ای و رسوایی مدعیان دروغین آزادی و حقوق بشر است. • بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب مد ظله العالی در آستانه 13 آبان 1401 : آن طلبه‌ی جوان، طلبه‌ِی شهید جوان در تهران ــ آرمان عزیز! ــ او چه گناهی کرده بود؟ طلبه‌ِی جوان، دانشجو بوده آمده طلبه شده، متدیّن، مؤمن، متعبّد، حزب‌اللهی، شکنجه کنند زیر شکنجه او را بکشند، جسدش را بیندازند در خیابان، اینها کارهای کوچکی است؟ اینها که‌اند؟ این [را] باید فکر کرد؟ اینها که‌اند؟ این بچه‌های ما که نیستند، این جوانهای ما که نیستند اینها،‌اینها که‌اند؟ از کجا دستور میگیرند؟ چرا این کسانی که مدّعیِ حقوق بشرند اینها را محکوم نکردند؟ چرا قضیه‌ی شیراز را محکوم نکردند؟ اینها طرفدار حقوق بشرند؟ ... 💞 @aah3noghte💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از شهادت نیست"
🔰 مراسم بزرگداشت شهید آرمان علی‌وردی ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل اول🔹🔹 ««قسمت بیست و پنجم»» مرد: آ
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل اول🔹🔹 ««قسمت بیست و ششم»» مجید: سلام قربان. امر! محمد: سلام. از کمپ چه خبر؟ مجید: از بابک خبر ندارم اما از کمپ بی خبر هم نیستم. محمد: از اون دختره؟ مجید: بله. کارش شروع کرده. محمد: تونسته با رابطشون در کمپ ارتباط بگیره؟ مجید: روز دوم این کارو کرد. محمد: باریک الله. به چه اسمی؟ مجید: سوزان! 🔶 سوزان که دختری حدودا بیست و هفت هشت ساله و باریک و قد بلند بود، در حال بافتن موهای یه دختر عرب بود. همین جور که داشت موهاشو میبافت، باهاش صحبت هم میکرد: سوزان: دختر به این ماهی چرا باید پناهنده بشه؟ دختره: واسه بابام. نمیتونه بدون ما برگرده ایران. ما باید بریم پیشش و فکر کنیم ببینیم چطوری میشه برگردیم؟ سوزان: مگه کجاست؟ ترکیه است؟ دختره: گفته ترکیه هستم. سوزان: یه کم راست بشین و سرتو آویزون بگیر تا قشنگ موهات آویزون بشه. یه چیزی بپرسم راستشو میگی؟ دختره: بگو سوزان جون. دروغم چیه؟ سوزان: بابات چرا نمیتونه برگرده ایران؟ دختره: دوستاش. اونا اجازه نمیدن. سوزان: یه کم سرتو تکون بده تا بقیه موهات بیفته رو دستام. گفتی بچه کجایی؟ دختره: آبادان. سوزان: آهان. اوکی. مامانت چرا اینقدر میخوابه؟ شبا دیدم نمیخوابه. ولی روزا همش خوابه! دختره: چه میدونم. همش دعا میکنه که بابام سرش به سنگ خورده باشه و ما رو قاطی حماقتاش نکنه. سوزان: آخی. عزیزم. چرا؟ دختره دستای سوزانو گرفت. سوزان از بافتن متوقف شد. دختره یه نگاه احتیاط آمیز به اطرافش کرد و وقتی مطمئن شد، صورتشو به گوش سوزان نزدیکتر کرد و آروم گفت: میگن بابام داعشی شده. به خاطر همین نمیتونه بیاد پیش ما و مجبوریم ما بریم پیشش. سوزان: عجب. مگه به این راحتیه؟ دختره: نمیدونم. تو کسی سراغ نداری بتونه یه کاری کنه که بابامو زودتر ببینیم؟ کسی. آشنایی. دوستی. بابک شروع کرد و از همان روز به شناسایی و آنالیز رفتارهای آدم های دور و برش پرداخت. قرار شده بود افراد بزن بهادر و ضد آخوند با رگه هایی از شاه دوستی و سلطنت طلبی به تیبو معرفی کند. به خاطر همین گوشی همراهش را برداشت و صفحه ای برای خود باز کرد و شروع به نوشتن اسامی و مشخصات برخی افراد کرد. چیزی به ذهنش رسید و برای اینکه تیبو و ساز و کارش را تست بزند، تصمیم گرفت که از معرفی افراد ایرانی شروع نکند و برای بار اول از یک نفر پاکستانی شروع کرد. فهمید که در اتاق 11 هست و آنجا برای خودش کبکبه و دبدبه ای راه انداخته. به اتاق 11 رفت و دید همه جمع شده اند و این پاکستانی که اسمش «قاهر» بود در حال ادب کردن دو نفر جوانی هست که در اتاق 10 زندگی میکردند. قاهر با داد میگفت: محکم تر بزنین تو گوش همدیگه. صد تا. بشمار. جوان اولی میدانست که اگر نزند توسط آدم های قاهر کتک بدی میخورد، به خاطر همین شروع به زدن کرد. نفر مقابلش هم شروع کرد و پس از هر سیلی که میخورد، یکی به صورت مقابلش میزد و مردم هم میشمردند. جمعیت: 22 ، 23 ، ... بابک با بغل دستی اش که پیرمردی افغانی بود دقایقی گفتگو کرد. بابک: اینا چرا دارن همدیگه رو میزنن؟ پیرمرد: قاهر خان گفته! بابک: قاهر خان همین سیبیلیه است؟ پیرمرد: بله. یواش تر حرف بزن. میشنوه ها. بابک: حالا چیکار کردن اینا؟ پیرمرد: میگن قاهر گفته غذاشونو بدن به یکی از نوچه های قاهر اما اینا ندادن و الان هم دارن تاوان پس میدن. ادامه دارد... به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی @mohamadrezahadadpour 💕 @aah3nogte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥 لحظه پرتاب زیرمداری ماهواره‌بر قائم ۱۰۰ پیام های استراتژیک پرتاب موشک ماهواره بر قائم 1️⃣ موشک ماهواره بر، ساختاری مشابه موشک های قاره پیما دارد؛ در واقع می توان گفت امروز سپاه پاسداران علاوه بر یک ماهواره بر توانست یک که می تواند ۱۰۰ کیلوگرم محموله را حمل کند به فضا پرتاب کرد. 2️⃣ با توجه به توان اتمی ایران و عبور این کشور از نقطه گریز هسته ای (یعنی قابلیت ساخت فوری بمب اتم)، شلیک این موشک پیام های خاص خود را بر کشورهای منطقه و قدرت های جهانی دارد 3️⃣ استفاده از سوخت جامد در این ماهواره بر یعنی برای شلیک و همین امر میتواند قابلیت سپاه را در راهبرد ضربه دوم افزایش دهد. 4️⃣ ساخت و شلیک ماهواره برها در سالهای اخیر علاوه بر پیشرفت های صنعت اتمی مانند افزایش سطح و میزان غنی‌سازی اورانیوم و ساخت اورانیوم فلزی نشان میدهد جمهوری اسلامی به دنبال برقراری نوعی توازن قدرت با غرب و بالا بردن ضریب بازدارندگی خود است 5️⃣ ایران اگرچه حداکثر برد موشک هایش را ۲۰۰۰ کیلومتر عنوان کرده اما واقعیت های میدانی نشان میدهد که فراتر از این رقم هاست. 6️⃣ آمریکایی ها در پی آن بودند تا با تحریم های شدید، علاوه بر توان هسته ای ، قدرت موشکی ایران را نیز محدود کنند اما شلیک های اخیر نشان داد به وضوح دچار گشته اند 7️⃣ ایران از طریق چنین دستاوردهای بقای خودش را تضمین کرده و از وقوع جنگ علیه خود جلوگیری کرده اما همزمان از طریق متحدانش در یمن، عراق، لبنان، سوریه و.. سیاست های منطقه ای خود را دنبال می کند 👤 تقوی نیا
💔 گرفته‌ایم در آغوش تُربتش چون جان همیشه ملّت ما بوده در اَمانِ رضا(ع) ... 💞 @aah3noghte💞
💔 جنگ ترکیبی ... 💞 @aah3noghte💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از شهادت نیست"
شهید شو 🌷
💔 گاهی که شایعه هایی منتشر میشد و نگرانم میکرد میگفت: به این شایعات توجهی نکن! اینها هم بخشی از #جن
💔 آقاجواد سوریه که بود شبها موقع خواب، فاطمه پشت در اتاق می‌نشست و می‌گفت من بدون بابا نمی‌خوابم! تا بابا نیاید نمی‌خوابم! ... 💞 @aah3noghte💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از شهادت نیست"
💔 شبتون به همین دلنشینی
هدایت شده از شهید شو 🌷
💔 🌹 🧡 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم....🌼 اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً، حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا🤲🏻🌺
💔 لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ همه زندگی‌مو میدم نگاهتو میخرم... . ... 💕 @aah3noghte💕
💔 یک روز بعد از شهادت عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود. گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترک‌مان را در آن می‌نوشتیم. به‌محض بازکردن دفتر، دیدم برایم یک نامه نوشته با این مضمون که «همسر عزیزم! من به شما افتخار می‌کنم که مرا سربلند و عاقبت به‌خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست شهدای کربلا نوشته شود. آن دنیامنتظرت هستم 💍 ... 💞 @aah3noghte💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از شهادت نیست"