eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت221 - نمی‌دونم
💔

 
📕 رمان امنیتی  ⛔️
✍️ به قلم:  



طبیعی نیست.🤨

سرِ دردناکم نبض می‌زند و ماری که درون سینه‌ام بود دوباره زبان دوشاخه‌اش را نشانم می‌دهد.🐍

گلویم تلخ می‌شود. عکس پلاک را می‌گیرم و برای محسن می‌فرستم. تلفن را برمی‌دارم و شماره داخلی محسن را می‌گیرم:
- محسن جان، ببین با پردازشگر تصویر می‌تونی پلاک رو بخونی؟

- خیلی تلاش کردم آقا، ولی نشد. نمی‌دونم چرا انقدر مخدوشه. بازم تلاشمو می‌کنم.

- دستت درد نکنه.

و قطع می‌کنم. دوباره دیدن فیلم‌ها را از سر می‌گیرم؛ این بار برای دیدن رفتار خود موتورسوار.

صالح با آرامش از ماشینش پیاده می‌شود. خیابان انقدر عریض هست که خیالش کم و بیش از ماشین‌های عبوری راحت باشد.

موتورسوار دارد نزدیک می‌شود به صالح؛ اما علت این که انقدر به حاشیه خیابان نزدیک است را نمی‌فهمم.

می‌توانست از وسط خیابان رد شود. چندان شلوغ نبود خیابان.

سرعتش به عنوان یک موتورسیکلت که در یک خیابان وسط شهر تهران حرکت می‌کند، بیش از حد زیاد است و نزدیکی غیرطبیعی‌اش به حاشیه خیابان، مشکوک و عجیب.🤨

شاید فکر کنید من بیش از حد به همه چیز مشکوکم؛ اما در شغل من، باید به خودت هم شک کنی چه رسد به یک موتورسوار ناشناس.

چندبار فیلم را جلو و عقب می‌زنم تا مطمئن شوم این که حس می‌کنم موتوسوار کمی به راست متمایل شده برای زدن به صالح، حاصل  نیست.

نه نیست. واقعا این اتفاق افتاده. واقعا خواسته بزند به صالح و بعد هم، فقط یک لحظه کوتاه متوقف شده.🤨

نه برای این که خودش بخواهد؛ برای این که به طور طبیعی برخوردش با صالح، سرعتش کم شده است.

بعد هم با یک نگاه کوتاه به پشت سرش، سریع گازش را می‌گیرد و می‌رود.

چهره‌اش پیدا نیست؛ اما از حالاتش می‌شود حدس زد از این اتفاق چندان نترسیده. حالتش بیشتر شبیه آدمی ست که کارش را انجام داده و می‌خواهد برود؛ نه آدمی که بخواهد فرار کند.

سریع از میان مردم و ماشین‌ها لایی می‌کشد تا از تصویر دوربین اول خارج شود. فیلم دوربین بعدی را پخش می‌کنم؛ خیابان بعدی. پیاده نمی‌شود. 

انقدر خیابان به خیابان می‌رود و من انقدر از فیلمی به فیلم بعدی می‌روم که دوربین‌ها گمش می‌کنند.

انقدر حرفه‌ای و تمیز خودش را گم و گور کرد که می‌توانم قسم بخورم جای دوربین‌ها و نقطه کورشان را از قبل می‌دانست.🤨


... 
...



💞 @aah3noghte💞
 @istadegi
قسمت اول