eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_هشتاد_و_دوم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے ڪشیش فڪر مےڪــرد که شیوه ے برخورد عل
💔 ✨ نویســـنده: علـــے فرمود: "این ڪــارها و این رســم ها هیــچ سودے براے مـن و شمـا ندارد، زیرا مـن مانند امیــران نیستم ڪـه از و تڪریـــم ها خشنــود شوم و شایسته ڪـه شما خود را به زحمـت بیندازید. در مــورد آذوقــــه هم حاضــــــر نیستم چیزے از روزے شما را بخـــورم، مگر آن ڪه آن را بگیرید." آن ها گفتند: "یا امیـــر المؤمنیــن قبــول است؛ به شرط آن ڪه آن را خود ما تعییـــن ڪنیم." امام فرمودند: "خیـــر! در این صــورت شما قیمـــت درستـــے بر آن نخواهید گذاشت." آن ها پرسیدند: "چه عیبـــــــے دارد؟! ما مےخواهیــــم آن را به شمـا هدیــه بدهیــم. مگر هدیـــه دادن است ڪه ما را از آن بــــاز مےدارے؟" امام پاســخ دادند: "هدیــــــه دادن نیست، اما هدیــه گرفتن من عنوان امیــــر از شما مردم نیازمند، ڪـار شایسته اے نیست." در روایتـــے خوانــدم ڪـه مـردے به نام علاء بن زیاد حارثــے به امیــر مومنــان عرض ڪرد: "یا علــــــــے! از دست بـرادرم عــــاص گلایـــه دارم." حضــرت فرمـــود: "چه ڪـار ڪـرده است؟ " گفت: "عبایــے پوشیده و از دنیا ڪناره گیرے نموده است." حضرت فرمـــود: "از او بخواهیـــد به نــزد مــن آیـد." وقتــے عـــــــاص به خدمـــــت امــام رسید، امــام خطــــاب به او فرمــود: "شیطـــــان تو را فریــــب داده است! چــرا به زن و فرزنــدت رحـــم نمےڪنــــے؟ گمان مےڪنـــے خداونـــد دوست ندارد از نعمت هایـــش برخوردار شوے؟! در حالــــے ڪه خداونــد نعمت هایش در روے زمیـــن را براے مؤمنانـــش قرار داده است." عاص گفت: "یا اميــر المؤمنیـــن! اگر چنیــن است، چرا خــود از لبــاس هاے و زبــــر و غذاهاے استفاده مےڪنید؟" ... 😉 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @chaharrah_majazi
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_صد_و_سی_و_یکم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے به #یادش آمد که علی نه در برابر تش
💔 ✨ نویســـنده: آن ها را بدون این که باز کند به دست راستش گرفت و چشم به مردم دوخت که در بین آنها چهره های آشنا می دید: "بسیار خوشحالم که قبل از فرا رسیدن مرگ و فرو شدن در خاک این توفیق حاصل شد که یک بار دیگر شما مؤمنين عزیز را از نزدیک ملاقات کنم. خدا را به خاطر هر آن چه به ما کرده و هرچه . این سال ها که از شما دور بودم، قلبم با شما بود. همان طور که پدر کار پیانس گفتند، من همه ی جوانی ام را صرف این کلیسا کردم. بیروت اگرچه زادگاه من نبود، اما عمر طولانی خود را در میان این شهر و شما مردمان خوبش گذراندم و خوشحالم که اینک در کنار شما هستم. از شما پوزش می طلبم که متن ام را نوشته ام و برایتان می خوانم. اگر خسته تان کردم، بر من ببخشایید." سپس برگه هایی که توی دستش بود را باز کرد. عینکش را به چشم زد و شروع کرد به خواندن.... سپاس خدایی را که سخنوران از ستودن او عاجزند و حسابگران از شمارش نعمت هایش ناتوان و تلاشگران از ادای حق او درمانده اند. خدایی که افکار ژرف اندیش، ذات او را درک نمی کنند. اوست بخشنده ی تمام نعمت ها و دفع کننده ی تمام بلاها و گرفتاری ها او را می ستاییم و در برابر مهربانی ها و نعمت های فراگیرش، به او ایمان می آوریم؛ چون مبدأ هستی و آغاز کننده ی خلقت آشکار اوست. از او هدایت می طلبیم؛ چون راهنمای نزدیک اوست. از او یاری می طلبیم که توانا و پیروز است و به او توکل می کنیم؛ چون تنها و کفایت کننده اوست. ای مؤمنین! به دنیا نبندید که آب دنیای ، تیره و گل آلود است. ... 😉 ... 💕 @aah3noghte💕 @chaharrah_majazi این رمانی‌ست که هر شیعه ای باید بخواند‼️
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_صد_و_سی_هشتم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے پس چه نیرومند و بزرگوار است خدا و
💔 ✨ نویســـنده:  ای مردم! خدا هایی برای پند گرفتن از شنیدنی ها و چشم هایی برای کنار زدن ها به شما بخشیده است و هر عضوی از بدن را اجزای متناسب و هماهنگ عطا فرموده است تا در ترکیب ظاهری صورت ها و دوران عمر با هم سازگار باشند، با بدن هایی که منافع خود را تأمین می کند و قلب هایی که را به سراسر بدن با فشار می رساند. از نعمت های شکوهمند خدا برخوردارند و در برابر نعمت‌ها شکر گذارند و از خدادادی بهره مندند. پس سلامتی و صحت بدن های خود را بدانید و بدن هایتان را از مال سیراب نکنید. پس ای مردم خود را قبل از این که مورد سنجش قرار گیرید. پیش از آن که را برسند، حساب خود را برسید و بدانید همانا آن کس که خود را یاری نکند و پند دهنده و هشدار دهنده ی خویش نباشد، دیگری هشدار دهنده و پند دهنده ی او نخواهد بود. کشیش نفس بلندی کشیده عینکش را برداشت و به مردم چشم دوخت. برگه های کاغذ را تا کرد و در جيب قبایش گذاشت. دست هایش را به حالت دعا مقابل سینه اش گرفت و گفت: "همه با هم دعا می کنیم." مردم از روی نیمکت هایشان برخاستند و دست ها را مقابل سینه هایشان گرفتند: "خدایا از ما در گذر! آنچه از اعمال نیکو که تصمیم گرفتیم و انجامش ندادیم ما را ببخش. خدایا ببخشای آنچه را که با زبان به تو نزدیک شدیم ولی با قلب آن را ترک کردیم. خدایا! ببخشای های اشارت آمیز و بی فایده و خواسته های دل و لغزش های زبان را. خدایا! به تو پناه می بریم از آن که در سایه ی بی نیازی تو، تهی دست باشیم یا در پرتوی روشنایی هدایت تو، گردیم یا در پناه قدرت تو بر ما ستم روا دارند. خدایا! ما به تو پناه می بریم از آنکه از فرمودنی تو بیرون شویم یا از دین تو خارج گردی با هوای نفسانی پیاپی بر ما فرود آید که از هدایت ارزانی شده از جانب تو سرباز زنیم. خدایا! را با بی نیازی نگهدار و با شخصیت ما را لکه دار مفرما. خدایا! ما را کن. گناهان را ببخشای و توفيق ترک از گناهان را پیش از مرگ نصیبمان فرما. آمین..." ... 😉 ... 💕 @aah3noghte💕 @chaharrah_majazi این رمانی‌ست که هر شیعه ای باید بخواند‼️
💔 اتمام حجت آیت الله شب زنده دار به نقل از مقام معظم رهبری: ✍🏻 هرکس از دستش کاری برای اسلام و برمی آید، است که سکوت کند و کاری نکند! بسم الله...