eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته👌 فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تابه‌چشمشون‌بیاییم خریدنےبشیم اصل مطالب، سنجاق شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر در عکسها☝ 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 ۵ مجید از همان شب تصمیم می‌گیرد که برود. او تصمیمش را گرفته بود؛ اماروحیه شوخ او حتی رفتنش را به شوخی گرفته است. حتی با شهید شدنش هم انگار سر شوخی دارد.😇 مجید تمام دنیا را به شوخی گرفته بود. عطیه درباره رفتن مجید و اتفاقات آن دوران می‌گوید: «وقتی ‌فهمیدیم گردان امام علی رفته برای اعزام، ما هم رفتیم آنجا و گفتیم راضی نیستیم و مجید را نبرید.😐 آنها هم برای مجید بهانه آوردند که چون نداری، هستی و داری تو را نمےبریم 😠و بیرونش می‌کنند.😟 بعد از آن به گردان دیگری رفت که ما بازهم پیگیری کردیم و همین حرف‌ها را زدیم و آنها باز هم مجید را بیرون انداختند😏 تا اینکه مجید رفت اسلامشهر و خواست ازآنجا برود.😨 راستش دیگر آنجا را پیدا نکردیم (خنده) وقتی هم فهمید که ما مخالفیم. خالی می‌بست که می‌خواهد به برود. بهانه هم می‌آورد که کسب‌وکار خوب است. ما با آلمان هم مخالف بودیم.😐 مادرم به شوخی می‌گفت: "مجید همه پناه‌جوها را می‌ریزند توی دریا"😱 ولی ما در فکر و خیال خودمان بودیم، نگو مجید می‌خواهد سوریه برود و حتی تمام دوره‌هایش را هم دیده است.😜☺️ روزهای آخر که فهمیدیم تصمیمش جدی است، مادرم بیمارستان بستری شد.😱 هر کاری کردیم که حتی الکی بگو نمی‌روی. حاضر نشد بگوید. به شوخی می‌گفت: «این مامان خانم فیلم بازی می‌کند که من سوریه نروم»😁😂 وقتی واکنش‌هایمان را دید گفت که نمی‌رود.😐😔 ... 💕 @aah3noghte💕 📛