💔
"داود عابدی، خيلی دوست داشت مثل حضرت زهرا (س) #شهيد بشه؛ هميشه اين را می گفت. صبح روز عمليات بدر، در مسيری كه دوشكاهای دشمن بدجوری شليک می كردند، داود را ديدم كه چهارزانو روی زمين نشسته.
كلاه مشكی ای روی سر، موهای كوتاهش را پوشانده بود و ريش انبوه و مشكی اش همچنان زيبا می نمود.
چفیهی سفيدی به دور كمر بسته بود. جلو كه رفتم، ديدم گلولهای از پهلوی چپ او وارد و از پهلوی راستش خارج شده، خون داشت بيرون می زد، اما داود خونسرد نشسته بود. انگشتان دستهايش را درهم پيچيده بود و فشار می داد. خيلی بهخودش فشار می آورد.
در همان حال نشسته، باصدايی گرفته و سخت، زمزمهای به گوشم رسيد. داود بود كه می خواند :
ذكر دل بُوَد يا علی مدد
بی حدّ و عدد يا علی مدد
اين را كه به پايان رساند، آرام با صورت بر زمين افتاد و بهشهادت رسيد. همانگونه كه خودش دوست داشت، باعشق به حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع).
حمید داودآبادی
#شهید_داود_عابدی مزار : بهشت زهرا (س) ، قطعه ۲۷ ، ردیف ۱۱۷ ، شماره ۹
راوی: #شهید_غلامحسین_رزاقی مزار : بهشت زهرا (س) ، قطعه ۲۹ ، ردیف ۸۴ ، شماره ۱۸
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@hdavodabadi
💞 @aah3noghte💞
#کپےممنوع