💔
برای عملیات در سوریه بودیم که خبر دادند فرزند من به دنیا آمده است😅
همه بچهها مرا دوره کردند که باید شیرینی بدهی
من هم هیچ پولی در جیبم نبود
رو کردم به فاتح و گفتم:
«آقا رضا! مثل داداش من است؛😉
چه فرقی میکند؟ من و او ندارد؛
آقا رضا حساب میکند»😬
من شوخی کردم اما شھید فاتح بدون هیچ درنگی دست کرد در جیبش و پول داد به بچهها که بروند و شیرینی تولد بچه من را بخرند و بیاورند😅
#شهیدرضابخشی
#فاتح
#فاطمیون
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
اولين بار بود که من و فاتح با هم رفتيم مزار شهدای شهر اصفهان
اول رفتيم سر مزار شهدای گمنام و فاتحه ای خوندیم و...
اون روز رضا حال و هوای عجيبی داشت
حدودا يک ساعت يا بيشتر، با شهدا داشت درد و دل ميکرد
بعد نشستيم روی صندلی و عکس گرفتیم
به شوخی بهش گفتم:
"دادش_رضا اينجا عکس نگير شهيد ميشی"😅
مثل هميشه با سکوت و لبخند، فقط بهم نگاه کرد
همیشه به خودم میگم:
شايد اونجا يه لحظه پرده کنار رفته بود و فاتح اين روزهای شهادتش رو ديده بود...
خاطره ای به روایت دوست سردار شــهید«فــاتــح»
#شهیدرضابخشی
#فاتح
#فاطمیون
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
فاتح، مسئول نیروی انسانی تیپ شده بود، هنوز بسیاری از نیروها نمیشناختنش
یک روز عده ای از رزمنده ها آمدند اتاق نیروی انسانی، همشون خسته بودند، ضمن اینکه همشون هم دارای مشکلاتی بودند که پس از یک ماه حل نشده بود😬
عصبانیت در چهره هاشون مشخص بود، جوابهای من به دردشون نخورد، ناراحتیشون بیشتر شد و یقه منو گرفتن!😑
گفتم:
چرا نمیرن با مسئول اصلی صحبت کنید؟!😒
گفتن: کی مسئول اصلیه؟
یقم در دستشون بود و سرم رو چرخوندم و فاتح رو در محوطه دیدم که به دیواری تکیه داده بود
با دست نشونش دادم و گفتم:
اون شخص مسئول اصلیه!
با عجله از اتاق خارج شدند و بعضیهاشون میگفتن الآن میریم حسابشو کف دستش میذاریم
حدود سی نفری میشدن که به سمت فاتح رفتند
جمعیت فاتح رو دوره کردند و حدود ده دقیقه ای فاتح میون آنها دیده نمیشد😕
یک باره دیدیم همه جمعیت با آرامی متفرق شدند و هر کدام به سمتی رفتند
باعجله رفتم داخل محوطه و از یکی از رزمنده های معترض پرسیدم، چی شد؟
همینطور به راهش ادامه داد و گفت: #بابا_این_دیگه_کیه!
هرچی بهش میگیم باز به ما لبخند میزنه
آخرشم پیشانی ما رو بوسید و گفت پیگیری میکنه
دیدم فاتح همچنان به دیوار تکیه داده و تسبیح_آبی رنگش تو دستشه...
خاطره ای به روایت دوست شهید رضا بخشی
#شهیدرضابخشی
#فاتح
#فاطمیون
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
مثل لزوم نور برای درخت ها
هر روز لازم است که به یادت باشم
#شهید_احمد_شکیب_احمدی
#فاطمیون
#گلستان_شهدا
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
#شھیدی_که_عاشق_علےاکبر_بود
به نظرم مهدی یک خصلت ویژهای داشت که آن هم موجب شهادتش شد و آن علاقه و محبت خاصش به اهل بیت(ع) بود
شهید اخلاقش همهجا، زبانزد بود و همیشه لبخند به لب داشت
همیشه افراد را محترمانه صدا میکرد و این ادبش در محبت به اهل بیت(ع) هم ورود پیدا کرده بود
در بین اهل بیت(ع) عشق خاصی به حضرت #علی_اکبر(ع) داشت و ذکر همیشگیاش حضرت علی اکبر(ع) بود
وقتی میخواست از جایش برخیزد میگفت #یا_شاهزاده_علی_اکبر که حتی وصیت نامه اش را بعد از بسم الله الرحمن الرحیم، با «یا علی اکبر لیلا» آغاز کرده بود
هیئتی که ما داشتیم به نام حضرت علی اکبر بود، عضو هیئت شده بود و
همیشه تولد یا شهادت ایشان را الزاماً در خانه خودمان برگزار میکرد...
صحبت های پدر #شهید_مهدی_صابری
#فاطمیون
#آھ_اےشھادت...
💕 @aah3noghte💕
💔
ما توی بین الطلوعین ظهوریم
در بین الطلوعین شاید خیلی ها خوابشون ببره...
اما فضل الله المجاهدین علی القاعدین...
شهید توسلی فرمانده تیپ فاطمیون
وقتی روزهای اول جنگ سوریه بود از مشهد بلند شد گفت بچه ها من میخوام برم سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب س هرکی میاد بیاد
من هم برای حضرت زینب شرط نمیکنم تهران هم نمیرم بافرمانده ها هماهنگ کنم..
هرکی میاد بیاد...
شهید توسلی باتعداد کمی رفتن برای خدا برای دفاع از حضرت زینب
وقتی شهید شد ۵هزار نفر نیرو داشت
الان هم تیپ فاطمیون شده لشکر فاطمیون...
کی برای خدا قیام کرد و خدا کمکش نکرد؟؟
#حاج_حسين_يكتا
#شھیدعلیرضاتوسلی
#فاطمیون
#ظهور
#بین_الطلوع
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
ما میزبانان خوبی نبودیم...
قطعه ۵۰، از پایین قطعه ردیفی یکی در میان دور قطعه را پوشانده!
#فاطمیون خودشان را توی حدفاصل خالی شهدای تحمیلی تا لب قطعه جا دادهاند و رد قطعهها را که ادامه دهی در انتها به اوج میرسند.
بنشین که شاید مادری چشم بادامی آمد تا خاک را با گوشه چادرش از مرمری پاک کند و روضهای زمزمه کند که لهجهاش اجازه ندهد چیزی جز سوز مادرانه از آن بفهمی...
همرزمها سر میزنند
تا چندی قبل، هرروز لاله تازهای میآوردند توی قطعه میکاشتند
اما این روزها فقط پای کاشتههایشان گریه میکنند.😔
اگر شهیدانمان را دیدی که با پرچم سه رنگ کشورمان خاک میشوند، فاطمیون اما پرچم ندارند.
پیکرشان را در پارچه سبزی پیچیدهاند و دور از وطن به خاک میسپارند...
قطعه ۵۰ که رفتی روی سنگقبرها را نخوان!
تاریخ تولدها را از شهادتها تفریق نکن!
گیج میشوی!
به هم میریزی!
قطعه ۵۰ که رفتی بنشین، گریه کن، چیزی بخواه...
مردان جوانی که از وطن گریختند و کیلومترها دویدند تا از وطن اسلام دفاع کنند!
ما میزبانان خوبی نبودیم... نیش کلاممان سالهاست زخمشان کرده!
#فاطمیون_قهرمان
#عراقچی
#آھ_ز_بےبصیرتی...
💕 @aah3noghte💕
💔
#دلشڪستھ_ادمین...
«فردا شهید می شوم»😍
آخرین برگ دفتر خاطرات شهید #مدافع_حرم
حجت الاسلام و المسلمین #شھیدتقی_پور(شیخ ابوالقاسم) ...
#فاطمیون
بگو
کدام
رابطه
زمینی
مےتواند
زمان
عروج
و پر کشیدن را
از قبل
تعیین کند؟
هر چه هست
ارتباطی فـَراتر است
کاش مےچشیدیم لذت این عشق دوطرفه عبد و معبود را...💔
#آھ_اے_شھادت...
#شھادت_ڪجایی_ڪم_آورده_ام...
💕 @aah3noghte💕
مطالب ناب شھدایی اینجاست👆
#انتشارحتماباذکرلینک
#کپےپیگردالهےدارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
بغض #رهبر_معظم_انقلاب پس از پایان یک شعر/ به شهدای مظلوم فاطمیون پرداخته شود
🔹عاطفه جعفری از شاعران شناخته شده افغانستانی بود که در دیدار اخیر شاعران در محضر رهبر انقلاب به شعرخوانی پرداخت.
🔹محوریت شعر این شاعر درباره شهدای مدافع حرم فاطمیون بود که بغض رهبر انقلاب را به همراه داشت. معظم له پس از شعر این شاعر فرمودند: خیلی ممنون خانم، خیلی خوب، شهدای مظلوم فاطمیون جا دارد که به آنها واقعا پرداخته شود.
کوچههامان پر از سیاهی بود، شهر را از عزا درآوردند/ چشمهای ستارهها خندید، ماه را سمت دیگر آوردند
شاخههایی که سرفرازانند، میوههایی که جلوه باغند/ مادران مثل ام لیلایند،که پسر مثل اکبر آوردند
روی تابوتهایشان بستند، پرچمی که به رنگ خورشید است/ فاطمیون فدائیان حرم، سرورانی که سر برآوردند
قصهها را یکی یکی خواندند، آخر ماجرا سفر کردند/ عاشقی هم برایشان کم بود، عشق بردند و باور آوردند
عصر یک جمعه بهاری بود، همه در انتظارشان بودیم/ بادهای بهاری از هر باغ، لالههایی معطر آوردند
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
#فاطمیون
💕 @aah3noghte💕
💔
#دلشڪستھ_ادمین
نگاه کن!
هنوز هم مثل زمان زنده بودنش
همانند یک فرمانده غیور
خود را سپر نیروهایش کرده
و مگر نه اینکه
خود را سپر نیروهایش کرد تا از مخمصه
جان بدر برند؟
این دلاوری ها کار هر کس نیست
#محـرَم باید باشی و دغدغه جان نیروهای تحت فرمانت را داشته باشی
حتی اگر از #فاطمیون باشند
#شھیدجوادمحمدی
#فرمانده_محرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
#زیارت_مجازی
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
💔
باران
نگاه توست
که نشاط را
شکوفه مےدهد بر من
#شهید_میرزا_مهدی_صابری
#شهید_مدافع_حرم
#فاطمیون
#سالروزولادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#jihad
#martyr
متفاوت ترین کانال مذهبی شهدایی اینجاست
💔
آمد به خط #فاطمیون
شب که شد، گفتیم لابد مےرود یک جایی دور از هیاهوی رزمنده ها استراحت کند
کفش هایش را گذاشت زیر سرش، گوشه اتاق دراز کشید.
خودمان خجالت کشیدیم
اتاق را خلوت کردیم چند ساعتی استراحت کند...
#سردار_دلها
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#سردار_سلیمانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
اسمش احمد بود، از بچه های #فاطمیون و نیروهای #آقا_جواد
تمام خانواده و فامیلش در کشورهای اروپایی زندگی میکردند و او هم می توانست زندگی راحتی در یکی از این کشورها داشته باشد اما
دفاع از حرم عمه جان، برایش اولویت داشت...
یک روز قبل از شهادت جواد، زخمی شده بود و به عقب منتقل شده بود
دلش می سوخت که چرا بیشتر با فرمانده نبوده...
و سال بعد، حوالی سالگرد جواد، خودش هم شهید شد...
ثواب اعمال امروزمان تقدیم به #شهید_احمد_شکیب_احمدی و تموم شهدای فاطمیون، مخصوصا نیروهای جواد که با لحن افغانی بهش میگفتن #فرماندَ_محرم...
#شهید_احمد_شکیب_احمدی
#فاطمیون
#دلشڪستھ_ادمین💔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#انتشارحتماباذکرلینک
💔
#شــهادت، بارانےست که بر همه یکسان مےبارد
چطور بعضی ها #گل مےکنند
و بعضی چون خار...
و نم نم #باران اثری در آنها ندارد؟؟
خدایا!
#خارهای_نفسم را تو حرَس کن
درد جدا کردنشان را تحمل مےکنم
پیکر تازه تفحص شده #شهید_سیدامان_سادات
#فاطمیون
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
گم شده اند ....
در لابلای زیبایی شهدای لبنانی مثل
#شهید_احمد_مشلب
#شهید_علاء_نجمه
#شهید_جهاد_مغنیه
و ...
در بازار داغ شهدای مدافع حرم ایرانی
از سردار موی سپید کرده #شهید_حاج_حسین_همدانی گرفته تا جوان ترین شهید دهه هفتادی #شهید_سیدمصطفی_موسوی ...
شهدای #فاطمیون را مےگویم ....
چه مظلومانه مےجنگند...
زخمی مےشوند ....
اسیر مےشوند ...
سرشان بریده مےشود و ...
آری!
فقط چند روزی مےشوند تیتر یک همه کانال های شهدایی و مذهبی اما ...
دوباره آرام مےشود همه چیز
دوباره #غربت فاطمیون ، فریاد مےکشد در دلم
افغانی نیستم!!!
عـِرق ملی هم تا بخواهی دارم
ولی...
برایشان کم گذاشته ایم ... باور دارید؟؟؟؟
حالا هم که دیپلماسی برای افغان ها سنگ تمام گذاشت و کودکان را به خاک و خون کشید...
و آنان که ظلم کردند عاقبت خواهند دید که خدا یاور مظلومان است...
#بیشتر_غریب_نواز_باشیم
#افغانستان_تسلیت
#دشت_برچی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#آھ ...
دستمان را بگیرید ای #شهدا
اگر نباشید
دفن میشویم زیرخروار ها گناه
و غرق خواهیم شد در دریای نفس
اینجا، بدون شما به یقین
مبتلا به #گناه خواهیم مرد.
راه شما و یاد شما روشن کننده ی روشنایی مسیرمان است ؛
به یادمان باشید و برای نجاتمان امن یجیب بخوانید......
#شهداگاهینگاهی🕊😭
📸قطعه مدافعان حرم #گلستان_شهدای اصفهان #فاطمیون
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
میگفت...
#شهادت رو با هیچ چیز دیگه ای عوض نمےکنم
همون که شهید نشدن و زنده موندن تا ۳۰ سالگی رو ننگ می دونست واسه خودش....
#شهید_مهدی_صابری
#مدافع_حرم
#فاطمیون
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#کپےبدونتغییردرعکس
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت82 خنکی لیوان از بندبند انگشتهایم رسید به تمام تنم. جملهاش را با خودم تکرار کردم: آب نطلبیده مراده! مراد من آن لحظه #شهادت بود و هنوز هم هست. دوست دارم برگردم به حامد بگویم مگر نگفتی آب نطلبیده مراد است؟ پس چرا من هنوز به مرادم نرسیدهام؟ - خب چه خبر؟ صدای حامد من را از میان خاطرات، بیرون میکشد. یادم میافتد که یک بیسیم غنیمتی دارم. بیسیم را از جیبم بیرون میکشم و در هوا تکان میدهم: ببین چی پیدا کردم! حامد که دارد رانندگی میکند و حواسش به جلوست، نگاه کوتاهی به بیسیم میاندازد و میگوید: این چیه؟ - جنازه یکی از همین تکفیریها رو پیدا کردم، خمپارهانداز بود. بیسیمش هم افتاده بود کنارش. شاید شنودش به دردمون بخوره. حامد لبخند میزند و تندتر میراند. پشت بیسیم خطاب به کسی میگوید: ما داریم میایم. هوامونو داشته باشین. * دستانم را گرفتهاند که به زور من را بکشند داخل اتاقشان. خستهام؛ انقدر که حس میکنم الان است که تمام عضلاتم از هم بپاشند. با این وجود لبخند را روی لبم نگه میدارم. بین بچههای سوری و بچههای فاطمیون دعواست؛ سر چی؟ سر من و حامد!😅 با این که بچههای ایرانی خوابگاه جدا دارند، حامد ترجیح میدهد بیشتر با نیروهای تحت امرش باشد. چرا دروغ بگویم؟ ارتباط گرفتن با آدمهایی که در یک فرهنگ دیگر و با یک زبان دیگر زندگی میکنند خیلی سخت است؛ مخصوصاً وقتی قرار باشد به آنها آموزش بدهی و فرماندهیشان کنی. کار با بچههای افغانستانی #فاطمیون، آسانتر است چون هم زبانمان یکی ست و هم فرهنگمان بسیار به هم نزدیک است. راستش من اصلاً با نیروهای افغانستانی احساس بیگانگی نمیکنم. به حامد نگاه میکنم که نیروهایش دارند دستش را میکشند. حامد هم با وجود این که خستگی از چهرهاش میبارد، میخندد و هربار که دستش را محکم میکشند، بلندتر میخندد: آخ! یواش! آخرش هم بچههای فاطمیون و نیروهای سوری مینشینند پای میز مذاکره و من و حامد را بین خودشان تقسیم میکنند: من امشب در خدمت بچههای فاطمیون هستم و حامد با نیروهای دفاعالوطنی(دفاع ملی) به خوابگاهشان میرود. بچههایی که آن اوایل غرور عربیشان اجازه نمیداد زیر بار کسی بروند و حامد با همین بند محبت اسیرشان کرد، طوری که حالا برای آب خوردن هم از حامد اجازه میگیرند. میان همهمه بچههای فاطمیون میروم به خوابگاهشان. یکیشان املت درست کرده است؛ یک املت مَشتی که بتواند ده نفر مرد جنگی را سیر کند. یک املت در یک ماهیتابه بزرگ آلومینیومیِ کج و کوله، با رب گوجه فرنگی فراوان و به ضمیمه پیاز. آخ...دلم ضعف میرود از گرسنگی. بوی املت دارد با روح و روانم بازی میکند. همان که املت درست کرده، املت را میگذارد وسط سفره و همه را دعوت میکند برای خوردن. همان لحظه، دونفر از بچههای تیم شناسایی خودم میرسند. کسی نمیداند نیروهای من هستند. تمام آموزشهای تیم شناسایی #مخفیانه بود. اصلاً قرار نبود کسی بداند من نیروی اطلاعاتم. من فقط یک مربی معمولیام؛ همین. بشیر و رستم – همان دوتا نیرویی که گفتم – هم خستهاند و این را میشود از چهرهی وارفتهشان فهمید. فقط من میدانم که آنها کجا بودهاند و این دومین #عملیات_شناساییشان بوده. پیداست حال شوخی ندارند؛ ولی با یک لبخند بیرمق سعی میکنند با بچهها همراهی کنند. انقدر توی سر و کله هم میزنند که نمیفهمم چه خوردم، ولی بد نبود. بالاخره کمی سر و صدای معدهی بیچارهام خوابید و کمی بعدش هم بچهها یکییکی میخوابند. تمام وقت چشمم به بشیر و رستم است که خستهاند و نای حرف زدن ندارند. یک گوشه نشستهاند و هربار چشمانشان روی هم میرود. بشیر بیصدا جورابش را از پا درمیآورد و به تاول درشت پایش نگاه میکند؛ محصول یک پیادهروی طولانی در عملیات شناسایی. همه خوابند. رستم همانجا با تکیه به کولهپشتیاش خوابش برده، اما بشیر بیدار است و با صورتی که از درد جمع شده، به تاولش نگاه میکند. جلو میروم و کنارش مینشینم. #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...
💔
شاید بتوان او را جوانترین شهید مدافع حرم ڪشور نامید
اگر جوانترین شهید مدافع حرم کشور نباشد
بےشڪ جوانترین شهید مدافع حرم اصفهان است
ولادت : ۱۳۷۹
شهادت:۱۳۹۴ _سوریه
گلستان شهدای اصفهان
تا نمُردیم، تو دعا کن به شهادت برسیم🥀
#شهید_سیدمصطفی_حسینی
#فاطمیون
#روز_جوان
💞 @shahiidsho💞
💔
نیمه شعبان بعد شهید شده بود
ایام نیمه شعبان برا انتظامات پارک سوار جمکران بچه های پایگاه را برده بودم جمکران.
سیدمصطفی ، چون سنش خیلی کم بود گفتم شما اینجا وایسا چون خیلی اصرار کرده بود که کار کنه واسه امام زمان،
گفت فرمانده! میشه یه بیسیم هم به ما بدید؟
خیلی پسره آروم و با ادبی بود
دلم واسش سوخت یه بیسیمم دادم دستش
گفتم حرف بیخودی نزنی توش به مرکز وصله
تو گرمای تابستان قم تا 4عصر میخ کوب بدون چون و چرا سر جاش وایساده بود؛ صورتش سرخ سرخ شده بود و دماغش سوخته بود
وقتی خواستیم برگردیم گفت سال بعد هم منو با خودتون میارید؟
گفتم اگه جلسه های مسجد را منظم شرکت کنی میارمت...
سال بعد ایام نیمه شعبان گفتند خبری ازش نیست احتمالا دست داعش افتاده... بله! شهید شده بود
ما فکر میکردیم به سن و ساله ......😔
ما مدعیان صــــــــــف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند💔
#شهید_سیدمصطفی_موسوی
#فاطمیون
#نیمه_شعبان
💞 @shahiidsho💞
💔
ناجی پیکر پاک شهدا
شهید سیدعلی عالمی، با نام جهادی ابوسجاد یکی از فرماندهان لشکر فاطمیون که در درگیری با تروریستهای تکفیری، در دفاع از حریم آل الله، دهم آبان ماه ۱۳۹۴ به درجه والای شهادت رسید.
در اکثر عملیاتها، او می رفت و پیکر پاک شهدا را برای تحویل به خانوادههایشان به عقب میآورد.
ماجرای شهادت او هم به همین طریق رخ داده بود؛ ابوسجاد رفته بود که پیکر شهدا را به عقب منتقل کند که مورد هدف تک تیر انداز دشمن قرار میگیرد و به دوستان شهیدش میپیوندد.
این عکس اولین تصویر وی بعد از شهادت است..
#شهید_سیدعلی_عالمی
فدایی عمه جان #امام_زمان
#فاطمیون
💞 @shahiidsho💞
💔
پخش فیلم تلویزیونی «روحینا» با موضوع شهدای فاطمیون
«روحینا» روایت زنی افغانستانی است که همسرش در بحبوحه حضور داعش در سوریه به جمع مدافعان حرم پیوسته و سرنوشت جدیدی را برای خود و خانوادهاش رقم میزند.
پخش این فیلم امروز یکشنبه ۲ اردیبهشت،
ساعت ۲۱ از شبکه نمایش
و بازپخش آن دوشنبه ۳ اردیبهشت
ساعت ۷ و ۱۳ میباشد.
لطفا اطلاع رسانی کنید
فداییان عمه جان #امام_زمان
#فاطمیون
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
💔
لشکر پُرافتخار
یازدهمین سالروز تاسیس لشکر فاطمیون گرامی باد
#فاطمیون
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
💔
پیشگوئی شهادت😳
سید محسن با خانواده به عتبات مشرف شده و در نجف، هنگام زیارت قبرستان وادی السلام، یک قبر نمادین برای خودش درست میکند و روی قبر می نویسد:
شهید سید محسن
خانواده، سوال میکنن چرا قبل از اسمت نوشتی شهید؟
میگه: من مطمئنم یک روز شهید میشم🥀
#شهید_سیدمحسن_حسینی
#فاطمیون
فدایی عمه جان #امام_زمان
💞 @shahiidsho💞
"کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"