💔
حال یاران #نوح
وقتی سال ها روی زمین خشک
و در مقابل یک اکثریت مطلق استهزاکننده، کشتی می سازند،
حال دوستان ابراهیم
وقتی دشمنان،
جدی جدی او را در آتش مهیبی می اندازند،
حال مومنان به موسی
وقتی غیبت او ده روز بیش تر طول
می کشد و مردم در مسیر پرستش گوساله سامری قرار دارند،
حال حواریون عیسی
وقتی جامعه گمان می برد او را کشته است،
حال آن عده از سپاهیان طالوت
که هنگام رسیدن به چشمه آب
و با وجود تشنگی زیاد، چیزی نمی نوشند، در حالی که
در قلت بی سابقه ای، در مسیر نبرد هولناکی هستند؛
حال آن سه نفری
که تنها، در کنار کعبه نماز می خواندند
و روی تمام زمین، کسی جز آن ها مومن نبود،
حال فاطمهٔ پیامبر،
بعد رفتن رسول خدا،
و حال علی ...
حال علی بعد از دفن فاطمه اش ...
این حال،
میراثی است که تا قیامت،
نسل به نسل، به ارث می رسد...
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی
الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ
#چند_تکه_دلتنگی
#حال_این_شبهای_زینب...💔
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_نود_و_هشتم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے ڪشیش انگشتش را لاے ڪتاب گذاشت، آن را
💔
✨ #قدیس ✨
#قسمت_نود_و_نهم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
ڪشیش با تبسـم گفت:
"من هم از دیدنتان خوشحال شدم خواهــر. دست خـدا به همراهتـان."
پیـرزن ڪه رفت، ڪشیش به دوردست ها نگاه ڪرد.
در افــق دیـد او، در قلـب دریایـے آبــے و آرام، چند ڪشتــے شنــاور بودنـد.
ڪشیــش ڪتاب را ڪه هنوز انگشتش در بین صفحـات آن بود، بالا آورد و به جلد آن نگاه ڪرد؛ ڪلمــه ے علــے در زمینه ے ڪرم و مشڪے جلـد، ڪمے برجسته به چاپ رسیده بود.
با انگشت روے این برجستگــے دست ڪشید و فڪر ڪرد #علــے نیز چون #عیســے و #موســے و #نــوح، از امـت خویش چه زخم ها خورده است!
بےمهرے مــردم نسبت به رهبرے ڪه پرچم هدایتشان را به دست گرفته بود و آن ها را به بهشـت خداونـد دعـوت مےڪرد، نهایت جهل و عنــاد بـود.
چــراغ در دست هاے علــے بـود و آن ها تاریڪے را جستجو مےڪردند.
چون موش هاے ڪور، از آفتاب و روشنایے مےگریختند و در دالان هاے تاریڪ زمین، آرام مےگرفتند.
ڪشیش، عینڪش را به چشم زد و ڪتاب را گشود تا سرنوشت علــے و امتش را از لابه لاے سطور سیــاه خطوط ڪتاب، جستجو ڪند:
معاویــه با آرامــش خاطر ، نفس مےڪشد.
از خطر بزرگــے به سلامت جسته است.
نزدیـڪ است سپیده ے دولتش بدمد.
آرزویــے ڪه شب هاے زیادے فڪرش را مشغول ڪرده بود، اڪنون رشد یافته، شاخ و برگ رویانده، شڪـوفا شده، جوانه ها زده و بالاخره به ثمر نشسته است.
اخبارے خوش، یڪے پس از دیگرے به او مےرسد.
نبرد نهــروان، نبــرد دشمنان معاویــه با یڪدیگر، ڪشندگان زیادے برجا گذاشته است.
بسیارے، خویشان و دوستــان و اقـوام خود را از دست داده اند، عزادارنـد و تخــم اختـلاف، بیـن آن ها جوانــه زده است.
♦️رمان قدیس 👈 شرح اتفاقات حکومت علی (ع) با رویکرد کشیش مسیحے♦️
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوعه😉
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
@chaharrah_majazi
این رمانیست که هر شیعه ای باید بخواند‼️