eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 #رمان_رهــایـــے_از_شبـــ ☄ #قسمت_صد_و_بیست_و_نهم _من حرفم این نبود... من میگم خدا گفته ما نماز
💔 کامران ناگهان از ماشین پیاده شد. سرش رو از شیشه داخل آورد و در زیر قطرات بارون نگاهم کرد. نمیدونم بارون روی پلکش نشسته بود یا؟!.. دوباره پشت سرهم آب دهانش رو قورت داد.. _یادته بهت گفتم یه روز حسرت داشتنمو میخوری؟! الانم بهت میگم میخوری البته به یک شرط..اونم این که با کسی ازدواج کنی که دوسش نداشته باشی! من نمیتونم حال تویی که همیشه تو زندگی ناکام بودی رو بفهمم ولی میدونم رفتن ونرسیدن یعنی چی. میدونم چه حال بدی داره این حال لعنتی. این آخوندا میگن زیر بارون دعا مستجاب میشه. دلم میلرزه این دعا رو واست کنم ولی از خدا میخوام… قامتش رو صاف کرد و دست در جیب به آسمون خیره شد. دانه های درشت بارون به سرو صورتش میخورد. کلماتش مانند مته به جانم افتاد. او چی میخواست بگه؟! از ماشین پیاده شدم تا حالات صورتش رو ببینم. دندانهام از شدت استرس و شاید سرما به هم میخورد. کامران صورتش رو سمتم چرخوند و با زیباترین و خاص ترین حالت دنیا عمیق ترین نگاه عالم رو به صورتم کرد. ناگهان لبخندی عاشقانه به لبهاش نشست وجمله اش رو تموم کرد. _از خدا میخوام از این به بعد فقط سهمت رسیدن و رسیدن باشه. قلبم ایستاد.❤️باران تمام اضطرابم رو شست. نگاه کامران این قدر عمیق بود که تا ته وجودم رسوخ کرد. باز اشکم جاری شد. اینبار نمیدونم چرا؟حتی نمیدونم در اون لحظات احساس واقعیم چی بود؟! 🍃🌹🍃 سوار ماشین شدم و به مقابلم نگاه کردم. او به پنجره ی حاج مهدوی زد. حاج مهدوی شیشه رو پایین کشید! _ حاجی یه اعتراف کنم؟؟ حاج مهدوی نگاه معنی داری به صورت کامران کرد. انگار در درون او چیزی دیده بود که من نمیدیدم. با لحنی زیبا به او گفت: زیر بارون چقدر شبیه بچه مدرسه ایها شدی! من معنی کنایه ی زیبای او رو گرفتم. به گمونم کامران هم گرفت. چون نگاه خیسش خندید. گفت: _تو تنها آدم مذهبی ای بودی که تو دور وبرم دیدم و هرچه تلاش کردم نتونستم ازش متتفر باشم. بعد با لبخندی شیطنت آمیز گفت: بهت میخوره مبصر این کلاس باشی! شاید باز هم همدیگه رو دیدیم. شایدم نه ولی برام دعا کن. حاج مهدوی خنده ی زیبایی کرد و رو به آسمون دستها رو بالا برد وگفت: “اللهمّ أحْسِنْ عَاقِبَتَنَا فِی الأُمُورِ کُلِّهَا، وَأجِرْنَا مِنْ خِزْیِ الدُّنْیَا وَعَذَابِ الآخِرَهِ” کامران از پنجره ی او نیم نگاهی به صورت اشک آلود من انداخت و نجوا کرد: جواب اون سوال آخریمم گرفتم. دوباره قامت صاف کرد و دستش رو دراز کرد سمت حاج مهدوی. حاج مهدوی با دو دستش دستان او را به گرمی فشرد. _برو تا سرما نخوردی اخوی. صدای کامران میلرزید. گفت: نهایت تب میکنم دیگه. من با تب خو گرفتم این مدت حاجی.. وبا قدمهایی سنگین به سمت ماشینش رفت.. 🍃🌹🍃 سرم رو برگردوندم و رفتنش رو با بغض تماشا کردم.مطمئن بودم این آخرین تصویریست که از او در ذهنم به یادگار خواهد موند! صدای حاج مهدوی تصویر رو برهم زد. _اگه فکر میکنید هنوز دو دلید در انتخاب اون جوون تعلل نکنید. با تعجب برگشتم به سمت او که داشت به حرکت شیشه پاک کن نگاه میکرد. او منتظر جوابم بود. در دلم جواب دادم: کامران فهمید که چرا نمیتونم بهش فکر کنم. او که مرد بود شیفته ی تو شد. به من بگو چطوری دل ببندم به کامرانها وقتی عطر مسیحایی تو مستم میکنه؟چطوری به اون فکر کنم وقتی با عشق تو خدارو پیدا کردم؟ تو اون قدر آرومی که شور درونم رو میخوابونی. کامران مثل خودم پر از غوغاست. من با او باز هم نمیرسم. او سرش رو کمی متمایل به سمتم کرد. جواب دادم: من با خدا معامله کردم. هرجا خدا منو بکشونه همون سمت میرم ولی ازش خواستم اونجا هرجایی هست منو از آغوشش بیرون نندازه. حرفهای امشب کامران یک لحظه خوف به دلم انداخت. اگر جواب های شما نبود من باز پام میلغزید. اعتقادم سست میشد. کامران زنی رو میخواد که با معرفت و ایمان قوی به سوالاش جواب بده نه من که خودم تازه دارم خدا رو پیدا میکنم. عجب حزنی صداش داشت. گفت: _ان شالله روز به روز به معرفتتون افزوده میشه. خدا عاقبت همه مونو بخیر کنه. کمربندش رو بست و راه افتاد. پرسیدم: حاج آقا اون دعایی که برای کامران کردید…معنیش چی بود؟ او آهی کشید و گفت: _یعنی خدایا عاقبت ما را در تمام کارها نیکو بگردان و شر دنیا و عذاب آخرت را از ما دور بگردان. به معنی دعا دقت کردم. با خودم گفتم عجب دعای بی نقص و زیبایی..وچقدر مناسب حال کامران ومن بود. از ته دل به معنی دعا گفتم: آمین🙏 ادامه دارد… نویسنده: ... 💕 @aah3noghte💕
💔 #آیت_الله_مجتبی_تهرانی: اگر می‌خواهی #صدقه بدی همین‌طور صدقه نده! صدقه را از طرف امام رضا علیه‌السلام برای سلامتی آقا امام زمان علیه‌السلام بده! برای دو معصوم که #صدقه بدهی ممکن نیست خداوند این صدقه را رد کند. #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 شهیدحسن تهرانی مقدم: کاری که انجام میدهید، حتی نایستید که کسی بگوید خسته نباشید! ازهمان در پشتی بیرون بروید. چون اگر تشکر کنند، تو دیگر اجرت را گرفته و چیزی برای آن دنیایت باقی نمیماند☝️... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ☀️ معامله با خدا ❓ خداوند به چه کسانی وعده یاری و پیروزی داده است؟ 🔆 البته تحقق این وعده الزاماتی هم دارد... 😎 #کم_نیاری_بردی #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 دل... اگر دل را رها کنی؛ بی دلیل، علاقه پیدا میکند... و مقدارش را هم نمیتواند کنترل بکند❗️ اگر دل را رها کنی؛ بی دلیل، تنفر پیدا می کند و مقدارش را هم نمیتواند کنترل بکند...! باید دل را مهار کرد❌ و اِلا با تمام صفای باطن، دچار هرزگی خواهد شد... دل مهار شود؛ صفای بیشتری پیدا میکند و لذت بیشتری به آدم خواهد داد... استاد پناهیان ... 💕 @aah3noghte💕
💔 👇 ✅یک پسر مذهبی تمایل زیادی به گفتگو با دختر مذهبی دارد و بالعکس... و مذهبی ها بدلیل  بودن و  داشتن، زجر بیشتری از  ها میبرند و چون شمع، ذره ذره ی وجودشان از این وابستگی میسوزد... دلشان گیر یک پروفایل مربعی شکل *دو در دو* میشود... در رویاهایشان  ای میسازند از شخصیت هایی که پشت  ها مخفی شده است... و دلشان را گره میزنند به  ها و  ها و  موجود در آنها... ✨ آری... این یک واقعیت است، واقعیتی تلخ از زندگی مدرن و ماشینی ما... و همه چیز از یک جرقه شروع میشود، سلامی، شکلکی یا هر چیز دیگر... فرقی نمیکند، شکلک لبخند باشد یا غم و غصه و گریه... مهم اینجاست، که شکلک ها  اند،  میزنند،  میکنند و  میشوند!! دزد یک دل و قلب، و قلب، حرم خداست .حَرَمُ.الله...  انسانها تصویر سازی میکنند، از یک لبخند ساده برای خودشان زیباترین تصاویر را میسازند آنگونه که باب میل شان است... در  ، اعمالی را در  عمل مان میبینم و شگفت زده از خداوند سوال میکنیم خداوندا اینها دیگر چیست؟!ما که مرتکب چنین اعمالی نشدیم!! و آنجاست که  را نشان میدهند که ما   بوده ایم،  خلوتشان، و  اوقات و افکارشان. دلی که میبایست حرم امن الهی میبود و ما به ناحق  کردیم، خلوتی که میبایست با خدای خود می داشتند و ما از آنها دزدیدیم، و اوقاتی که باید به  سپری میشد و فکری که به  و  و  مشغول میشد و ما درگیر خودمان کردیم!! دل بردن جرم است، جرمی که خدا نمیبخشد، جرمی که حق الناس است، و اگر حق الله را هم ضایع کند، نارٌ علی نار میشود... بیایید کمی مراعات کنیم، کمی عاقلانه تر رفتار کنیم، و در استفاده از کلمات و شکلک ها کمی دقت مان را بالاتر ببریم. و خوشا بحال آنان که دلشان دزدیده میشود و در عطش دلبستگی میسوزند ،اما صبر میکنند و صبر میکنند و صبر... 😓 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 عجله کنید،خدا داره صداتون می‌کنه زمانی که صدای اذان به گوش میرسد دعوت نامه خدا ♥ برای بنده هایش ارسال می شود چقدر به دعوتنامه خدا لبیک میگوییم ؟ چقدر خدایی که صدایش میزنیم الویت داره به کارهای ما! چقدر خدایی را که دوستش داریم ، منتظر شنیدین دعوتنامه اش هستیم ؟ #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 #قرار_عاشقی #اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی #شهادت_امام_رضا #السلام_علیک_یا_شمس_الشموس #لبیک_یا_خامنه_ای #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5886257682804901420.mp3
4.95M
💔 اگه همه رهام کنن غمی ندارم همه ردم کنن امام رضا رو دارم ❤️ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ▪️دامن آلوده و بار گناه آورده‌ام ▪️گرچه آهی در بساطم نیست، آه آورده‌ام ▪️هر که هستم هر چه هستم بر کسی مربوط نیست ▪️بر امام مهربان خود پناه آورده‌ام #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕