eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 🔴 نظر در مورد ‼️وقتی داروی کودکان سرطانی تحریم است چطور برای ما بصورت گسترده واکسن میفرستند؟ 🔹کریم همتی رئیس جمعیت هلال احمر: وزارت بهداشت قصد دارد 16 میلیون دز واکسن آنفلوآنزا وارد کشور کند که نزدیک 2 میلیون دُز آن را هلال احمر تا دوشنبه آینده وارد می کند./شبکه خبر بیانات روشنگرانه امام خامنه ای (۹‌۹/۰۱‌/۰۳): سران آمریکا چند بار تا حالا گفته‌اند که ما حاضریم از لحاظ درمان و دارو به شما کمک کنیم؛ چند بار تکرار کرده‌اند که فقط شما از ما بخواهید تا به شما از لحاظ دارو و درمان کمک کنیم. این جزو آن حرفهای بسیار عجیب است که به ما می گویند که از آنها درمان بخواهیم و دارو. شما آمریکایی ها؛ متهمید به اینکه این ویروس را شما تولید کرده‌اید؛ من نمی دانم چه قدر این اتّهام حقیقی است؟!؟ امّا وقتی این اتّهام وجود دارد ؛ کدام عاقلی به شما اعتماد می کند که شما بیایید برای او دارو بیاورید؛ ممکن است داروی شما یک وسیله‌ای باشد برای اینکه این بیماری را بیشتر گسترش بدهد!!! هیچ اعتباری ندارید؛ به شما اعتمادی نیست. ... 🏴 @aah3noghte🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_بیست_و_ششم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے ایرینا توی آشپزخانه بود و داشت شام م
💔 ✨ نویســـنده: کیشیش گفت: "این کتاب آخری چی بود آوردم؟ ما ميخائيل بولگاکف؟ همه اش را خواندی؟" ایرینا دیس نخود پلو را روی میز گذاشت، خودش هم نشست و گفت: "مرشد و مارگاریتا، یکی از بهترین رمان هایی بود که خواندم. دو سه روزه تمامش کردم." کشیش آن شب خوش اقبال بود که در طول شام، ایرینا قصه ی رمان مرشد و مارگریتا را با همان اشتهایی که نخود پلویش را می خورد، تعریف کرد؛ چون از آن جایی که او که میلی به خوردن نداشت، توانست با همان یک کفگیر پلویی که کشیده بود ور برود تا ایرینا که کیفیت دست پختش را با اشتهای کشیش می سنجید، گمان کند او با اشتها مشغول خوردن است. بعد از شام، در جمع کردن میز به ایرینا کمک کرد تا هرچه زودتر به اتاق کارش برود و مطالعه ی را پی بگیرد. اما هنوز پشت میز کارش ننشسته بود که تلفن زنگ خورد. صدای دوستش پرفسور را شناخت. با آرامش روی صندلی نشست و پشتش را به آن تکیه داد. در جواب پرفسور که پرسیده بود "با باد آورده ات چه میکنی؟" گفت: "اخبار خوبی برایت دارم پرفسور. دیشب بخش هایی از آن را خواندم؛ با این که خواندنش برایم سخت بود، اما دارم به خطش عادت می کنم. موضوعش راجع به یکی از دین اسلام است. شخصی به نام که مسلمانان لبنان به او امام علی می گویند. شاید اسمش به گوشَـت خورده باشد." پرفسور گفت: من در مسائل دینی اطلاعات چندانی ندارم. در دین اسلام فقط را می شناسم. حالا این کتاب را خود علی که می گویی نوشته است؟" کشیش جواب داد: "نه... نویسنده اش مردی است که هم عصر علی بوده و قلم خوبی دارد. با یکی از دوستان نویسنده ام در لبنان تماس گرفتم، او چند جلد کتاب درباره على نوشته است. قرار است، به من کمک کند تا کتاب های مرتبط با علی را مطالعه کنم." پرفسور پرسید: "این دوستت که می گویی مسلمان است لابد!" کشیش گفت: "جالب است بدانی که او یک نویسنده و متفکر مشهور است. می گفت علی یکی از مردان بزرگ ماست. او را به عیسی مسیح تشبیه می کرد، اما نکته جالب تر این که علی کتابی دارد به نام . من این کتاب را در بیروت دیده بودم، اما هرگز رغبتی به مطالعه ی آن، نداشتم. دوستم می گفت نهج البلاغه تنها کتابی است که با مطالعه آن می توانی علی را آن چنان که هست ." پرفسور گفت: "حالا چه اصراری است که علی را بشناسی؟ همین که چنین کتابی دستت رسیده کافی است. خودت را خسته نکن." کشیش گفت: "درست می گویی پرفسور. میل من بیشتر به جمع آوری نسخه ی خطی است تا مطالعه و پژوهش در موضوع آنها، اما این کتاب با بقیه فرق می کند..." پرفسور گفت: "بله، میفهمم. روِشَت را قبول دارم و توصیه می کنم کتاب را با دقت بخوانی. خود من از خواندن نسخه ی خطی، بیشتر از نگهداری اش لذت می برم." کشیش گفت: "اگر یک دستگاه اسکنر در منزل داشتم، همه ی صفحات آن را برایت اسکن می کردم. دوست دارم تو هم آن را بخوانی." پرفسور گفت: "فعلا چنین کاری نکن؛ دستگاه های اسکنر معمولی ممکن است به کتاب آسیب برساند. بعدها یک روز کتاب را با خودت به انستیتوی نسخ خطی بیاور، ما اینجا دستگاه هایی داریم که می توانیم از کتابت میکرو فیلم تهیه کنیم. فعلاً زیاد وقتت را نمی گیرم، برو به کتابت را بخوان و هر وقت مشکلی پیش آمد به من زنگ بزن." ... 😉 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @chaharrah_majazi
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_بیست_و_هفتم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے کیشیش گفت: "این کتاب آخری چی بود آ
💔 ✨ نویســـنده: گوشے را قطع ڪرد. احساس خوبے بہ او دست داد. ڪتاب روے میزش باز بود. عینڪش را برداشت و قبل از آن ڪہ آن را بہ چشمش بزند، بہ ساعت دیوارے نگاه ڪرد. نیم تنہ اش را بہ طرف میز خم ڪرد و شروع ڪرد بہ مطالعہ: خانہ اے ڪہ در آن سڪونت دارم، فراخ است و دل گشا؛ خانه اے قدیمے بہ سبڪ منازل ، شاید بازمانده از سران رومے ساڪن در شام ڪہ با حملہ ے اعراب، شهر را ترڪ ڪرده و گریختہ بودند. غلامان و حرف شنویے دارم. بہ محمد و عبدالله هر یڪ پنج اتاق و مطبخ و پذیرایے داده ام تا با عروسان و نوه هایم در ڪنار هم باشیم. اوضاع بر وفق مراد، پیش مے رود. معاویہ نگران حملہ ے قریب الوقوع علــے است.!! مےترسد در نیمہ شبے یاران علــے وارد ڪاخش شوند و ڪارش را بسازند. به او گفتم: "علـــــــــــــــــــے مرد زدن از پشــت نیست، بہ خانہ اے تعرض نمے کند ڪہ در آن اهل خانواده اے خوابیده باشند. علــے اگر مرد بود، پیش از این بہ شام حمله ور مے شد و از روے جنازه هاے شامیان عبور مےڪرد. علت تأخیر او در حملہ بہ شام، متقاعد ساختن معاویہ بہ بیعت و ترڪ مخاصمہ است. علــے نیڪ مے داند ڪہ قدرت طلبے و اطاعت ناپذیرے معاویه، حاصلے جز ڪشتار مردم و در صفوف مسلمانان نخواهد داشت." معاویہ را وقتے دیدم، حال چندان خوشے نداشت. عبوس بود و عصبے. فڪر ڪردم بہ خاطر قتل جوان معترض شامے است. کلامم را با چند مزاح و لطیفہ آمیختم، با تمجید از سخنرانے اش در مسجد ادامہ دادم، اما گفتم: " ماندگار با مردم دارے سازگار نیست. حاڪمان ، مردم را جز گوسفند و میش نمے پندارند ڪہ باید از شیر آن ها نوشید و گوشتشان را قوت جسم و جان قرار داد. چوپان خوب، چوپانے است ڪہ نخست گوسفند را پروار کند، سپس او را ذبح نماید. از سویی، مےتواند سال ها بر مسند قدرت تڪیہ زند ڪہ شیوه هاے برخورد با مردم را نیڪ بداند. شمشیر و زور و ایجاد رعب و وحشت در دل مردم، شیوه اے است ڪہ بسیاری از حاڪمان از آن پیروے ڪرده اند و مےڪنند. اما این شیوه چندان دوام نمےآورد، بالاخره روزے خواهد رسید ڪہ مردم قیام ڪنند و در آن روز، حتے قادر نخواهے بود سربازان خود را بہ جنگ آن ها بفرستے؛ زیرا تو، خود این مردمند. حاڪمے ڪہ بہ دوام قدرت و حڪومت خود فڪر مےڪند بہ مردم را چاشنے و هایے مےڪند، ڪہ لازمہ ے هر حڪومتے است. مردم را فقط با و تدبیر مےتوان کرد. مردم طرفدار رسول الله و دینند، پس تو نیز چون آنان خود را خواه نشان بده و در مجالس و مراسم مذهبی شان حاضر شو. . علماے دینے و امامان جماعت دیندار را مےتوان بسیار خرید. آن ها بہ دنبال ڪاخ و پست و مقام هاے بالا نیستند؛ مبادا بہ آن ها پست هاے دولتے دهے ڪہ در آن صورت هیچ خدایے را بنده نیستند. آن ها را با ے بهشت، با تمجید و تشویق و با صلہ اے نہ چندان زیاد، مےتوان خرید. باید بہ مردم بدهے تا حرف هایشان را بزنند. در این صورت است ڪہ مےتوانے دوست و دشمنانت را باز شناسے. حاڪمے ڪہ نداند چہ تعداد با او دوست و چہ تعداد با او دشمنند هرگز نخواهد توانست حڪومت خود را دوام بخشد. ڪار تو با آن جوان معترض ڪار شایستہ ے یڪ حاڪم با نبود." ... 😉 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @chaharrah_majazi
💔 معنای «شهدا زنده اند» را خوب درک می کنم نظری با بیان اینکه من بعد از شهادت آقاحجت معنای واقعی «شهدا زنده اند» را درک کردم، گفت: ما حضور آقاحجت را از قبل پررنگ تر در کنارمان داریم و شخصاً هر جا در می مانم از شهید کمک می گیرم، برای مثال یک بار همان اوایل شهادت ایشان «مجتبی» و «محمدحسین» دو فرزند کوچکم با هم شروع به گریه کردند و من در آرام کردن شان عاجز بودم با استیصال به عکس شهید روی دیوار نگاه کردم و گفتم خودتان آرامشان کنید، جالب آنکه به چند دقیقه نرسید هر دو به آرامی خواب شان برد چیزی که اساساً در آنها بعید است و با صد ترفند هم خواب شان نمی برد. (همسر شهید) shabestan.ir 📚موضوع مرتبط: ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 🌸🌺آخرین کلمه‌ای که گفت «یا اباالفضل»بود 🔵بهبودی نیا- برای گفت و گو با خانواده شهید محرابی به منزل مادر این شهید می‌روم. زنگ در خانه مادر شهید محرابی را که می‌زنم، ناصر، یکی از برادران شهید در را باز می‌کند. هنوز درباز نشده است که محمدمهیار، کودک سه‌ساله شهید محرابی از لای در خودش را به کوچه می‌رساند و شروع به شیرین‌زبانی می‌کند. 🔵ذهنم درگیر آخرین دیدار شهید محرابی با کودکش می‌شود و کنجکاو می‌شوم که آخرین دیدار شهید محرابی با کودک سه‌ساله‌اش چه طور بوده است. شهید مدافع حرم، حسین محرابی را به‌جز اسم شناسنامه‌ای‌اش معمولاً با دو لقب دیگر می‌شناسند. 👈 بعضی‌ها او را به خاطر ارادت زیادش به امام رضا(ع) و شهادتش در روز شهادت این امام معصوم با لقب "شهید امام رضایی" ♥️خطاب می‌کنند 👈بعضی دیگر به خاطر لبخندهای معروفش لقب "شهید خنده" را به او داده‌اند. ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 - دڪتر‌‌نوار‌قلب‌مـرا؛ با‌وضو‌بڪَیر . . دندانھ‌های‌سین‌حـسین‌است‌‌،این‌خطوط! :)♥️ ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 عمریست رهین منت زهرائیم مشهور شده به عزت زهرائیم مُردیم اگر به قبر ما بنویسید ماپیر غلام حضرت زهرائیم ... 🏴 @aah3noghte🏴
همسنگرےها لطفا با دلهای پاکتون یک حمد شفا برای شفای عاجل تموم بیماران مخصوصا مادرها بخونین 🍃🌹
💔 😔 یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
end-8b.mp3
10.45M
💔 کتاب صوتی قسمت 8⃣ "زندگینامه و خاطرات رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای از دوران زندان و مبارزه با پهلوی" 👌 ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 مرد اگر شود زندگی رونق میگیرد و جان فدا خواهد کرد برای عشقش و فـڪر کن اگر جهانیان، عاشق شوند چه گلستانی شود آن دیار که مردمانش عاشق باشند و را تو مپندار که در قلب هر کسی پدید آید که تنها آنانکه پاڪ زیسته‌اند مےتوانند از شراره تابان عشق بهره‌مند شوند آری! 🥀 ... 💔 ... 🏴 @aah3noghte🏴 برای کپی، هشتک حذف شود
@Fanous استیکردرایتا 💚.mp3
8.91M
💔 بگیر از دلم یه سراغی... من ایرانم و تو عراقی... _چه فراقی...🥀 ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 💞 راز عاشقی حسین فرازی از دعای عرفه 💖 ... 🏴 @aah3noghte🏴
شهید شو 🌷
💔 #قسمت_بیستم تأثیرات شهید کاظمی در جنگ صرفاً تاثیر یک فرمانده لشکر نبود، که مثل ده یا دوازده ت
💔 نامه سردار به وزیر امور خارجه امریکا سازمان ادارای پنتاگون از ۷ لایه حفاظتی تشکیل شده است که از این میان ۴ لایه به طور خاص مربوط به کنترل ارتباطات با شخص وزیر دفاع یا رییس پنتاگون میباشد. کمی بعد از نامه اوباما نامه ای از تمام این لایه های امنیتی ، اطلاعاتی و حفاطتی عبور کرده و مستقیم ، روی میز کار وزیر دفاع یعنی لئون پانتا قرار میگیرد. ظاهر ساده نامه که هیچ آرمی از سازمان های مرتبط با پنتاگون در آن به چشم نمیخورد توجه وزیر را جلب کرده و وی آن را از روی میز برمیدارد … با باز کردن نامه و خواندن آن عرق سردی بر چهره پانتا مینشیند! یک نامه با سربرگ رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران … نامه حاوی عبارتی بود که قطعا برای رییس پنتاگون با آن عظمت حفاظتی باورکردنی نبود!: «اگر لازم باشد از این هم نزدیک تر خواهیم شد.» امضا : قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران 📚 🏴 @aah3noghte🏴
💔 *در آستانه هفته دفاع مقدس یاد کنیم : *یاد جبهه بخیر که دانشگاه خودسازی بود و کنکورش صداقت و اخلاص و متون آنرا انتشارات شهادت در کربلا با مرکب خون به چاپ میرساند.* *یاد موقعیت هایی‌ بخیر که کسی به فکر موقعیت نبود و قرارگاههایی که دل را بی قرار میکرد* *یاد سنگر بخیر که به غار ثور میماند وایستگاه صلواتی که محل استراحت ملائک بود.* *یاد جاده بخیر که ترجمه صراط المستقیم بود‌ وبه تفکر چپ و راست مهر باطل شد می زد* *یاد معبر بخیر که به پل صراط می ماند و به سنگر کمین که فاصله بین دنیا و آخرت بود* *یاد آبادان بخیر که به آبادی دل می پرداخت، خرمشهر که خرم به خون شهیدان شد، بستان که مزرعه عشق بود و سوسنگرد که با لاله و سوسن انس گرفت* *یاد هویزه بخیر که علم الهدی را تربیت کرد، دهلران که مردمان ساده ای داشت، موسیان که قوم موسی را به مسخره گرفت، مهران که بوی مهربانی میداد. کله قندی که مرگ در آن از عسل شیرین تر بود، قلاویزان که نردبان عروج بود و مجنون که داستان لیلی را بهتر بازگو میکرد.* *یاد هور العظیم بخیر که عظمت اسلام را به نمایش گذاشت، کارون که بارها به رنگ خون در آمد و اروند که روند جنگ را تغییر داد* *یاد فاو بخیر که کلاس وفاداری بود و دریاچه نمک که دل را به شور میانداخت* *یاد شلمچه بخیر که تکرار اُحُد و عاشورا بود و طلائیه که ارزش طلا را شکست.* *یاد کلاه آهنی بخیر که نگهبان سجده گاه ملائک بود، چفیه که سجاده عبادت بود و پلاک که شماره پرواز را نشان میداد.* *یاد لباسهایی بخیر که هیچ درجه ای نداشت، لباسهایی که ساده و بی اتو بودند پوتین هایی که بدون واکس بودن و هیچگاه بر پدال بنز و پورشه و لامبورگینی قرار نگرفتند.* *یاد آفتاب جبهه بخیر که به گرمی می تابید و ماهش که شرمنده ماههای زمینی بود و ستارگانش که به ستاره های زمینی چشمک می زد وعطرش که بوی باروت میداد.* *یاد گلوله هایی بخیر که قاصد وصال بودند و ترکش هایی که امر به معروف می کردند.* *یاد گونه هایی بخیر که بر آن اشک استغفار می غلتید و محاسنی که بر آن غبار تبرک می نشست، دعای کمیلی که پایانش پاکی بود و قنوتی که در آن توفیق شهادت طلب می شد* *یاد جهان آرا بخیر که به آرایش جهان پرداخت، نامجو که به دنبال نام و نشان نبود، کلاهدوز که از نمد انقلاب کلاهی برای خود نساخت، چمران که معلم اخلاق بود، زین الدین که زینت دین بود، باکری که مجسمه اخلاق بود، خرازی که بجز با خدا معامله نمیکرد آبشناسان که کسی او را نشناخت و صیاد که دلها‌ را شکار میکرد.* *یاد پیکرهایی که هیچگاه برنگشت، یاد مادرانی بخیر که بی صدا میگریستند و بچه هایی که هیچ گاه پدرانشان را ندیدند.* *یاد لبخندهایی بخیر که قهقهه شهادت بود، دستانی که به عباس اقتدا کردند و پاهایی که زوتر به بهشت پیوستند.* هیهات؛ که ما ماندیم و درد فراق یاران... *کجا رفت تأثیر سوز دعا، کجایند مردان بی ادعا* *کجایند شور آفرینان عشق، علمدار مردان میدان عشق* هفته دفاع مقدس گرامی‌باد شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 و مَن اَزکودکی🌱 آموخـتَم✎❝ مـیٰآنِ تَمـامِ عِشـق‌ھا♥️👣 عِشق‌بِھ چیزدیگَریسـت🖇🌿 ... 🏴 @aah3noghte🏴 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💔 مادر شهید همت به فرزند شهیدش پیوست حاجیه خانم نصرت همت به دلیل کهولت سن شامگاه یکشنبه در سن ۹۱ سالگی دار فانی را وداع گفت. ✍و تقدیر اینگونه رقم خورد که هفته دفاع مقدس امسال با نام جبهه‌ها آغاز شود (ماه)🌙 به قلم س.ر ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 اغراق نیست؛ جــاذبــه در اختیار توست...♥️✨ 📷 تصویری از رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با آئین تجلیل و تکریم از پیشکسوتان دفاع مقدس. ۹۹/۶/۳۱ ❤️ ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 من از تـو جز تـو نخواهم، که در طریقتِ عشـق بـه غیرِ دوستــ تمنا ز دوستــ رسوایـی‌ست رَبّ♥ ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 "اربعین‌ڪرببلاےهمہ‌راامضاڪن...✍🏻 این‌گدا بھـرزیاࢪت‌نگࢪان است🌙...❝ حسین..."♥️🖇 ...🌱🖐🏻 ... 🏴 @aah3noghte🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_بیست_و_هشتم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے گوشے را قطع ڪرد. احساس خوبے بہ او د
💔 ✨ نویســـنده: ـ "مردم در صورت از حاڪم، در پشت پرده ے نفاق و ظاهر فریبے بیان مےشوند، و هیچ مہلڪ تر از این نیست ڪہ مردم در ظاهر دوست و در باطن دشمن حاڪم باشند. تو مےتوانستے با آن جوان معترض و گستاخ، کارے نداشتہ باشے، حتے بہ روے او لبخند بزنے و دلجویے اش ڪنے. اما بعد، ترتیبے بدهے مأمورانت دور از مردم، او را دستگیر و بہ قتل برسانند. لازم نیست براے خفہ ڪردن صداے مخالفان، همان لحظہ و آشڪارا اقدام ڪنے. ڪافے است ڪمے صبور باشے و اجازه بدهے صداها برخیزد، سپس تصمیم بگیرے با آن صدا چہ ڪنے. تو....." معاویہ ڪہ در طول سخنانم ڪم حوصلہ و تا حدودے ڪلافہ نگاهم مےڪرد، حرفم را برید و پرسید: "آیا علــــــــــــــــے هم از همین اے ڪہ مےگویے بہره جستہ ڪہ همہ ے مردم ڪوفــہ مدینــہ و مڪــہ و سایر بلاد اسلامے با او بیعت ڪرده اند؟" پاسخ دادم: "خیر! شیوه علــے در حڪومت دارے، شیوه ے دیگرے است ڪہ هرگز بہ او نیست. او مردم را صاحب حق مےداند. روش او همان روش است. علــے پیرو مردمان و توده هاے زیرین جامعہ است. بہ ثروتمندان و اغنیا روے خوش نشان نمےدهد و در سفره‌ی آنان طعام نمےخورد. علــے روابطش را با مردم، براساس اصول دینے اش تنظیم ڪرده و هرگز بہ فڪر بقاے قدرت و حڪومت خود نیست. شنیدم ڪہ وقتے محمد بن ابی بڪر را بہ فرماندارے مصر برگزید، در حڪمے بہ او نوشت: ”با مردم، فروتــن، نــرم خو و مہربان باش. گشــاده رو و خنــدان باش تا بزرگان در ستمڪارے تـو طمــع نڪنند و ناتــوان ها در تو مأيوس نگردند.“ اما در واقع مردم بہ فڪر منافع خویشند؛ رابطہ شان با حڪومت بر همین اساس و پایہ تنظیم شده است. ڪافے است حڪومت، هایشان را سیر ڪند تا مردم پیرو آن حڪومت شوند این ڪہ مےگویند مردم مانند اند، سخن درستے است؛ . چموش‌ترین قوچ ها را ميتوان با مشتے علوفہ رام ڪرد تا شاخ هایشان فقط تزیینے بر سرهایشان باشد... پس معاویہ! راه نگہدارے را بیاموز ڪارگزارانت را از دوستان و اقوامت قرار بده؛ البتہ این راهے است ڪہ شما بنےامیه آن را پیموده اید. عثمان از این نظر با رسول خدا و دو خلیفہ پس از او متفاوت بود؛ او همہ ے بستگان خود را در رأس امور حڪومتے قرار داد و تو البته استاد بے بدیل این روش هستے"... معاویہ عمامہ اش را از سر برداشت، آن را روے زانویش گذاشت و گفت: "از علــے گفتے؛ بگذار سخنانے از او بر زبان آورم تا بگویے وصف حال تو ڪدام یڪ از آنان است. علــے مےگوید مردم ؛ گروهے اگر دست بہ فساد نمےزنند، براے این است ڪہ روحشان ناتوان و شمشیرشان ڪند است و امڪانات مالے در اختیار ندارند و گروه دیگر، آنانند ڪہ شمشیر ڪشیده و شر و فسادشان را آشڪار ڪرده اند، لشڪرهاے پیاده ے خود را گرد آورده و آماده‌ے ڪشتار دیگرانند، دین را براے بہ دست آوردن مال دنیا، تباه ساختہ اند ڪہ رئیس و فرماندهے گروهے شوند یا بہ منبرے رفتہ و خطبہ بخوانند. چہ بد ڪہ را بہاے جان خود بدانے و با آنچہ در نزد خداست، معاوضہ نمایے. گروه دیگر با اعمال آخرت، دنیا را مےطلبند و با اعمال دنیا در پے ڪسب مقام هاے معنوے آخرت نیستند، خود را ڪوچڪ و متواضع جلوه مے دهند، گام ها را ریاڪارانہ و ڪوتاه بر مےدارند، دامن خود را جمع ڪرده خود را همانند مؤمنان واقعے مے آرایند و پوشش الہے را در سایہ ے نفاق و دورویے و دنیاطلبے خود قرار مے دهند. برخے دیگر ڪہ با و ذلت و فقدان امڪانات، از بہ دست آوردن قدرت محروم مانده اند و خود را بہ زیور قناعت آراستہ و لباس زاهدان را پوشیده اند. اینان هرگز از زاهدان راستین نبوده اند..... لینک قسمت اول https://eitaa.com/aah3noghte/19645 ... 😉 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @chaharrah_majazi