شهید شو 🌷
``💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت9 اب
`💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت10 با شرمندگی سرم را پایین انداختم. حرفش اعصابم را خرد کرد؛ یاد چندسال پیش افتادم. لبم را گاز گرفتم و حواسم را جمع کردم در همان اتاق حاج رسول. فکر کنم خودش هم فهمید یاد چه چیزی افتادهام که دوباره جدی شد: این رو بخون. تا فردا ساعت نُه و نیم صبح وقت داری نظرت رو بگی و تیم بچینی و کارِت رو شروع کنی. پرونده را گرفتم و مات نگاهش کردم. حاج رسول با همان حالت خاص خودش گفت: من دیگه کاریت ندارما! کاری نداری؟ این حرف حاج رسول معروف است و یک معنی بیشتر ندارد: برو بیرون تا خودم بیرونت نکردم! الان که فکر میکنم، میبینم این که این پرونده آمد زیر دست من، عنایت خودِ حضرت زینب علیهاالسلام بود. غیر از برکاتی که خود پرونده داشت و خطری که از سر کشور دفع شد، یک جورهایی به خودِ من هم روح تازه بخشید. **** سلام نمازم را میدهم و سجده شکر میروم. دلم نمیخواهد سر از سجده بردارم. نمیدانم زنده میرسم به خط خودی یا نه؟ دلم از آن چیزی که در این مدت دیدهام حسابی گرفته است. بغض، خودش را از گلویم بالا میکشد و در چشمانم تبدیل به اشک میشود. هنوز اعصابم از ماجرای صبح بهم ریخته است. دوست ندارم به این فکر کنم که آن دختر سوری الان کجاست. او اولین دختری نیست که آرزوها و امید و خوشبختیاش، پای هوس داعشیها سر بُریده شده است؛ و متاسفانه آخرینش هم نخواهد بود. تعجب کردهام از این که با وجود دیدن این ماجرا، هنوز زندهام؛ شاید اثر دست کمیل باشد. جای دستانش روی سینهام هنوز داغ است. سر از سجده برمیدارم و قرآن کوچکم را از جیبم در میآورم و بازش میکنم. سوره مائده میآید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٥٤﴾ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿٥٥﴾ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ﴿٥٦﴾ (ای اهل ایمان! هر کس از شما از دینش برگردد [زیانی به خدا نمیرساند] خدا به زودی گروهی را میآورد که آنان را دوست دارد، و آنان هم خدا را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان فروتناند، و در برابر کافران، سرسخت و قدرتمندند، همواره در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ سرزنش کنندهای نمیترسند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد میدهد؛ و خدا بسیار عطاکننده و داناست. سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانی [مانند علی بن ابی طالب اند] که همواره نماز را برپا میدارند و در حالی که در رکوعند [به تهیدستان] زکات میدهند. و کسانی که خدا و رسولش و مؤمنانی [چون علی بن ابی طالب] را به سرپرستی و دوستی بپذیرند [حزب خدایند،] و یقیناً حزب خدا [در هر زمان و همه جا] پیروزند.) زیر لب آیات را میخوانم. چقدر دلم برای این آیات تنگ شده بود. دارد دیر میشود، قرآن را میبندم و میبوسم. قبل از آن که قرآن را سر جایش برگردانم، مادر ابوعزیز میگوید: ما هاد ابنی؟(اون چیه پسرم؟) و به قرآنِ توی دستم اشاره میکند. به چهره شکسته و خستهاش لبخند میزنم و میگویم: کتاب الله. قرآن. با دقت نگاهم میکند و از تعجب اخم میکند. بعد از چند ثانیه میگوید: ألست شيعي؟(مگر شیعه نیستی؟) و با چشمانش به مُهر تربتی که مقابلم گذاشتهام اشاره میکند. منظورش را نمیفهمم و میگویم: إی. انا شیعی.(بله من شیعهم.) -هل يقبل الشيعة القرآن أيضا؟(شیعهها هم قرآن رو قبول دارند؟) بغض در گلویم جان میگیرد. به پیرزن حق میدهم اینطوری فکر کند. الان بیشتر از ده سال است که تکفیریها و سلفیها با تمام توانشان سعی دارند میان شیعه و سنی اختلاف بیندازند و در مناطق سنینشین سوریه، علیه شیعه تبلیغات میکنند. اصلا همین اختلافها بود که سوریه را به اینجا کشاند؛ وگرنه تا قبل از تفرقهافکنیِ تکفیریها، شیعه و سنی داشتند کنار هم زندگیشان را میکردند و مشکلی با هم نداشتند. آه میکشم از مظلومیت شیعه. تازه یادم میافتد داعش به این مردم گفته است شیعهها قرآن را قبول ندارند. مفاتیح را نشان مردم میدادند و میگفتند شیعه، کتاب جدید آورده است بجای قرآن! دوباره لبخند میزنم: کلنا مُسلِمون. القرآن كتابنا جميعاً.(همه ما مسلمونیم. قرآن کتاب همه ماست.) #ادامه_دارد... #خط_قرمز #به_قلم_فاطمه_شکیبا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...
💔
#قرار_دلتنگی 😔
السلام علیك مخاطب خاص من :)💙
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
یک #آیت_الکرسی و #سه_صلوات، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر
#سلام_امام_زمانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#قرار_عاشقی
چه خاطرات خوشی من رقم زدم آنجا
کبوتر دل من پَر زده حرم آقا
تمام زندگیم نذر راه جانان است
نفس کشیدن من هم به عشق سلطان است
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 امسال اینجوری گذشت سال بعد دعا کن زنده باشیم و این ایام، در مسیر کربلا ما به دعای تو، بسیار امی
💔
اونجایی که یه آدم
به درجه #شهادت میرسه
#خدا بهش میگه:
یه جوری عاشقت میشم که صداش
دنیا رو پُر کنه"
این خیلی قشنگه... خیلی....
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#کپےبدونتغییردرعکس
شهید شو 🌷
💔 #آه... کپشن با شما حرفهای دلتون رو با سردار بزنین طرح #نائب_الزیاره در این طرح، شما نام #ش
💔
#آه...
و باز دعا میکنیم برای #ظهورِ مولای عزیزتر از جانمان
تا با آمدن آن امام،
دیگر بار
چشممان به لبخند تو نیز روشن شود...
خیال خنده های تو، شد آرزوی هر شبم🥀...
#سردار_قاسم_سلیمانی
#حاج_قاسم
#سردار_سلیمانی
#آھ_ارباب...
#آھ_یازینب...
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#اربعین
#محرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 همیشه از حرمت، بوی سیب می آید صدای بال ملائک، عجیب می آید! سلام! ضامن آهو، دلِ شکستهِ ی من به پا
💔
آدمی زنده به عشق است،
دلم میخواهد
صبح برخیزم و در صحن، نفس تازه کنم...
" أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰا"
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#یک_حبه_نور
"اَعْطَيْتُكَ ما تُريدُ"
خدا میگه:«بهتر از اون چیزی که میخوایی بهت میبخشم»✨
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#شکرگزارباشیم
زندگیم عالی نیست اما من برای هر چی که دارم شکر گزارم 🤲🏻
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
سالگرد تولد🖤
جوانترین استاد خلبان
سرلشکر #شهید_سیدعلی_اقبالی_دوگاهه
به فجیع ترین و بی رحمانه ترین وضعیت این نابغه ی خلبان رو به شهادت رسوندند
به دستور صدام ملعون دو ماشین جیپ از دو طرف با طناب هایی که به بدن این خلبان پر افتخار بسته بودند با سرعت حرکت میکنه و زنده زنده بدنش را به دو نیم کرده طوریکه نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی دیگر در موصول عراق مدفون شد
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
پیکر مطهر شهید مدافع حرم هادی شریفی در عملیات تفحص در سوریه کشف و هویت او از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید مدافع حرم هادی شریفی، متولد ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۶۱ در شهر مقدس قم است. او در روز ۲۷ بهمن ماه سال ۹۴ برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) راهی سوریه شد و در ۱۳ فروردین ماه سال ۹۵ به شهادت رسید. اما تأیید شهادتش بیش از هفت ماه به طول انجامید و اکنون بعد از ۵ سال از شهادتش بقایایی از پیکرش کشف شده و به کشور بازگشته است.
پیکر مطهر شهید مدافع حرم «هادی شریفی» اعزامی جمعی نیروی زمینی سپاه تیپ ۲۰ رمضان توسط تیم تفحص ایثارگران سپاه و نقسا کشف و از طریق ازمایش DNA توسط مرکز ژنتیک نور سپاه تعیین هویت شد.
خبر پیدا شدن پیکر مطهر شهید به خانواده، توسط سردار موحدی کیا فرمانده تیپ ۲۰ و سردار سفیدچیان معاون آماد نیرو زمینی اعلام شد.
#شهید_هادی_شریفی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
هدایت شده از شهید شو 🌷
AUD-20201019-WA0078.mp3
7.8M
💔
دعای هفتم صحیفه سجادیه
به #پویش_همگانی ختم دعای هفتم صحیفه سجادیه بپیوندید‼️
لطفا همراه با گوش دادن به صوت، زمزمه کنید...به نیت:
👈تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام
👈سلامتی رهبر و همه مسلمانان و شیعیان
👈رفع و دفع کامل ویروس کرونا
⌛️ زمان: جمعه ۱۴۰۰/۵/۲۹
✅به مدت ۴۰ روز
🏴انشالله اربعین، کربلا🤲
🔴لطفاً این پویش رو تکثیر کنید.
📣توجه:
هر زمانی که این پویش به دستتون رسید، دعا رو شروع کنید👈 حداقل به مدت ۴۰ روز
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
💔
#دم_اذانی
باری تعالی!
مآرو بابتِ همه وسایلِ
گمشدهای که سرِ نماز پیدا کردیم
ببخش.. :)
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آلعمران (۴۳) يا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَ
✨﷽✨
#تفسیر_کوتاه_آیات
#سوره_آلعمران
(۴۴) ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ
اينها از خبرهاى غيبى است كه ما به تو وحى مىكنيم، حال آنكه تو نزد آنان نبودى، آنگاه كه قلمهاى خود را (براى قرعه كشى) مىافكندند تا (به وسيله قرعه معلوم شود كه كداميك) كفالت مريم را بر عهده بگيرد ونزد آنها نبودى آنگاه كه (براى گرفتن سرپرستى مريم) با هم كشمكش مىكردند.
✅ نکته ها
همانگونه كه اشاره شد، پيش از تولّد مريم، مادرش نذر كرده بود كه فرزندش خادم بيتالمقدّس باشد. لذا پس از تولّد، نوزاد را در پارچهاى پيچيده به مسجد آورد و به بزرگان بنىاسرائيل گفت: اين كودك نذر مسجد است. چون اين مادر از خانوادهاى بزرگ و محترم بود، براى سرپرستى اين نوزاد، نزاع سختى در گرفت و بنا بر قرعه شد.
🔊 پیام ها
- انبيا از طرف خدا بر گوشهاى از غيب آگاه مىشوند. «مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ» يكى از جلوههاى اعجاز قرآن، گزارشات غيبى و نقل نهفتههاى تاريخ است.
- برخى حكايتهاى قرآن، تنها از طريق وحى براى رسول خدا كشف شد و قبل از آن نه در كتابى بود و نه در سينهاى. «مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ»
- يكى از راههاى شناخت تاريخ پيشينيان، وحى است. «ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ»
- يكى از راههاى حلّ اختلاف، قرعه است. «يُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ» امام باقر عليه السلام فرمود:
اوّلين كسى كه مورد قرعه قرار داده شد مريم عليها السلام بوده، و اين قرعهكشى در زمان يتيمى آن حضرت بوده است.
- يك گذشت از مادر واين همه كرامت براى فرزند. «نَذَرْتُ ... أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ» مادرِ مريم با آنكه سالها صاحب فرزند نمىشد، ولى به خاطر نذرى كه كرده است از فرزند دلبندش مىگذرد، ودر مقابل بزرگان بنىاسرائيل براى سرپرستى او سر ودست مىشكنند.
- بزرگان، در قبول مسئوليّتهاى مقدّس با هم رقابت مىكنند. «أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ»
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
شهید شو 🌷
💔 شهادت در روز اربعین روابط عمومی کل سپاه در اطلاعیهای از شهادت دو تن از مجروحان حادثه آتشسوزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
مراسم وداع باشهید اقتدار #شهید_اربعین
مهندس #شهید_حسین_عابدی
مشکین دشت کرج
طرح #نائب_الزیاره
در این طرح، شما نام #شهید مورد نظر خودتون را برای ما میفرستید و ما در اسرع وقت، از طرف شما #نائب_الزیاره خواهیم بود (شهدای اصفهان ـ درچه ـ کرمان ـ شاهرود)
👈ادمین #مدافع کانال هم بیشتر عکسهای عراق، سوریه، لبنان، فلسطین ، فارس، خوزستان و راهیان نور را میفرستند✨
البته شما هم از طرف همسنگری هاتون، #نائب_الزیاره شهدای شهرشون هستید و برامون عکس می فرستید🌸
تصاویر ارسالی اعضا کانال #آھ...
#کلیپ
#استوری
#آھ_ارباب...
#آھ_یازینب...
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#اربعین
#محرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
`💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت10 با
`💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت11 آه میکشم از مظلومیت شیعه. تازه یادم میافتد داعش به این مردم گفته است شیعهها قرآن را قبول ندارند. مفاتیح را نشان مردم میدادند و میگفتند شیعه، کتاب جدید آورده است بجای قرآن! دوباره لبخند میزنم: کلنا مُسلِمون. القرآن كتابنا جميعاً.(همه ما مسلمونیم. قرآن کتاب همه ماست.) لبخند مادرانهاش، دندانهای کرمخوردهاش را به رخ میکشد. دلم میسوزد برای او و همه مردمی که اینجا زیر یوغ داعش، از سادهترین امکانات درمانی هم محرومند. قرآن جیبیام را سر جایش میگذارم. چشمم میافتد به دستان پیرزن که آرام روی پایش کشیده میشود. پایش درد میکند و صورتش هربار از درد در هم میرود. دلم میخواهد کاری برایش بکنم؛ نمیتوانم بگذارم اینجا درد بکشد. نگاه ناامیدانهای به کولهام میکنم؛ نمیدانم برای چه. تهِ کوله، یک ورق قرص مسکن پیدا میکنم. تا در منطقه جنگی نباشی، این را نمیفهمی که قرص مسکن در منطقه جنگی از طلا هم باارزشتر است. از دیدن قرصها ذوق میکنم و آنها را به پیرزن میدهم: إتفضلی. هذه الحبوب تقلل الألم.(بفرمایید. این قرصها دردتون رو کم میکنه.) چهرهاش از هم باز میشود و ناباورانه قرصها را میگیرد. این مردم الان چندین سال است که غذای درست و حسابی هم ندارند چه رسد به دارو. دستانش را بالا میگیرد و میگوید: شکرا. الله یحفظک ابنی.(ممنونم. خدا حفظت کنه پسرم.) دستم را بر سینه میگذارم: حفظکم الله انشاءالله.(خدا شما رو حفظ کنه انشاءالله.) و از جایم بلند میشوم. ابوعزیز میآید داخل اتاق و میگوید: یجب الذهاب. انها یتأخر.(باید بریم. دیر میشه.) کولهام را برمیدارم و با لباسهای جدید و مدارک شناسایی و ترددی که ابوعزیز بهم داده، آماده رفتن میشوم. مادرِ ابوعزیز با این که پایش درد میکند، به سختی از جا بلند میشود و میگوید: اعتن بنفسک ابنی. فی امان الله.(مواظب خودت باش. در پناه خدا.) در تاریکی شب، پنهانی و پشت سر ابوعزیز خودمان را میرسانیم به یک خانه متروکه. یک تویوتا لندکروز مشکی و گلمالی شده و درب و داغان با پلاک سعودی داخل حیاط خانه است. ابوعزیز میگوید: خزانها ممتلئ. لیس لدیها مشکلۀ.(باکش پره. مشکلی نداره.) -شکراً اخی. الله یحفظک انشاءالله.(ممنونم برادر. خدا حفظت کنه.) و بقیه پولش را میدهم. بالاخره نمیشود بگوییم جوان مردم، در چنین شرایطی برایمان ماشین جور کند و پولی بهش ندهیم. باید بتواند در این شرایط سختی که داعش برایشان درست کرده، زندگیاش را بچرخاند و شکم خودش و مادرش را سیر کند. پول را میگیرد و چشمان گود رفتهاش برق میزنند: الله یبارک!(خدا برکت بده!) خودرو را بررسی میکنم تا خیالم راحت شود که ایمنی لازم را دارد. سوار میشوم. ابوعزیز در حیاط را برایم باز میکند تا از خانه خارج شوم. از الان باید یادم باشد در لباس نیروهای داعشم؛ هرچند حتی شبیه شدن به چنین موجوداتی هم حالم را بد میکند. یک رانندگی طولانی درپیش دارم؛ حدود چهارصد کیلومتر. آیۀالکرسی میخوانم و صدتا صلوات را به حضرت امالبنین علیهاالسلام هدیه میکنم که خودشان مراقبم باشند. نمیدانم سالم میرسم به نیروهای خودی یا نه؛ اما دوست ندارم زنده دست داعشیها بیفتم. در ذهنم جوابهایی که برای ایستهای بازرسی آماده کردهام را مرور میکنم. برای این که خوابم نبرد، زیر لب و برای خودم روضه میخوانم. هنوز هم دارم حاشیه فرات رانندگی میکنم و بوی فرات خودش را میکشد داخل ماشین. در حاشیه فرات رانندگی کردن هم عالمی دارد...انگار فرات هم دارد پابهپای من میآید و روضه میخواند. اصلا خود فرات در دیدرس نیست؛ اما ذهنم خودش میرود تا لب فرات. با یک دست روی زانویم میزنم و دم میگیرم: مستان همه افتاده و ساقی نمانده/یک گل برای باغبان باقی نمانده...صحرا همه گلگون شده/ هر بلبلی دلخون شده/ مظلوم حسینم...مظلوم حسینم... پدرم با هیچ شعری به اندازه این گریه نکرد. این شعر را که میشنید کلاً به هم میریخت؛ عرق میکرد، صورتش سرخ میشد و نفسش به خسخس میافتاد. دو دستی میزد توی سرش و به یک نقطه خیره میشد. طوری نگاه میکرد که انگار دارد صحنه را میبیند؛ نگاهش رنگ ناباوری داشت؛ مانند آنهایی که در یک حادثه دچار شوک شده اند و نمیتوانند باور کنند. انگار هرچه استاد کریمخانی میخواند را بابا دیده بود. #ادامه_دارد... #خط_قرمز #به_قلم_فاطمه_شکیبا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه... مجاز است
شهید شو 🌷
💔 مراسم وداع باشهید اقتدار #شهید_اربعین مهندس #شهید_حسین_عابدی مشکین دشت کرج طرح #نائب_الزیار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
مراسم تشییع شهید اقتدار، شهید اربعین
#شهید_سیدمرتضی_کریمی
فردیس کرج
طرح #نائب_الزیاره
در این طرح، شما نام #شهید مورد نظر خودتون را برای ما میفرستید و ما در اسرع وقت، از طرف شما #نائب_الزیاره خواهیم بود (شهدای اصفهان ـ درچه ـ کرمان ـ شاهرود)
👈ادمین #مدافع کانال هم بیشتر عکسهای عراق، سوریه، لبنان، فلسطین ، فارس، خوزستان و راهیان نور را میفرستند✨
البته شما هم از طرف همسنگری هاتون، #نائب_الزیاره شهدای شهرشون هستید و برامون عکس می فرستید🌸
تصاویر ارسالی اعضا کانال #آھ...
#کلیپ
#استوری
#آھ_ارباب...
#آھ_یازینب...
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#اربعین
#محرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
ببینید این طرح ، چقدر برکت داره
همه الان ثواب تشییع شهید رو بردیم
ممنون از کسانی که شرکت می کنند در این طرح🌹
#نائب_الزیاره
💔
#قرار_دلتنگی 😔
یک نفر مانده از این قوم که برمیگردد
ان شاءالله
🤲 اللهم عجل لولیک الفرج
یک #آیت_الکرسی و #سه_صلوات، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر
#سلام_امام_زمانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
آسمان،
فرصت پرواز بلندیست ولی
قصه اینست چه اندازه کبوتر باشی ..🕊
🗓 هفتم مهرماه #سالروز_شهادت فرماندهان بزرگ دفاعمقدس شهیدان #کلاهدوز، #فکوری، #نامجو، #فلاحی و #جهان_آرا گرامیباد🌷
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
امروز روز #آتشنشان بود
یاد دلیر نوجوانی که هیچ وظیفه ای نداشت
اما به دل آتش زد
و آسمونی شد
#آتشنشان
#شهید_آتشنشان
#شهید_علی_لندی
#شهید_نوجوان
💞 @shahiidsho💞
💔
♡مدافعان حرم، تجسمی عینی اما غریب!♡
🍃حریمِ حرم را کفتارها محاصره میکنند، غرق در خیالِ غارت و سوزاندن. #تاریخ مرور میشود،
#ظهر_عاشورا، مردی میانه میدان تنها و صدایی که در دشت طنین انداز میشود: "هَل مِن ناصِرِ یَنصُرُنی...؟"😔
🍃تاریخ تکرار میشود اما اینبار، پاسخِ ندایِ امامزمان، #لبیک مدافعانی است که در دل حسرتِ نینوا دارند! قرار نیست #اسارت تکرار شود... مرور تاریخ متوقف میشود! همانجایی که #سجادها رگ غیرتشان میجنبد که مبادا
کفتاری به #حرم جسارت کند.
🍃میروند تا مرهمی شوند بر غربتِ امام زمانمان! سردار غریب* در وصیت نامه اش نوشت، #امام_زمان(عج) غریب است، نباید آقا را فراموش کنیم چون ایشان هیچوقت مارا فراموش نمیکنند😞
🍃به راستی چقدر، روز و شبمان را به یادِ آقا سپری میکنیم؟ سجاد در یاریِ امام زمانش، سر و صورت و هرآنچه که داشت فدا کرد.
اما ما، تا به حال به خاطر مولایمان از لذت یک #گناه گذشته ایم؟🥺
🍃او سفارش کرده است، اگر درد و دل و مشورتی داریم به مزارش برویم که به لطف خدا حاضر است و #منتظر ما.
🍃سجادها #عاشقانه جان را فدای محبوب میکنند. چقدر شبیه آنها بوده ایم؟
#شهادتت_مبارک ، روسفیدِ عالم🕊
*"سردار غریب" لقبیاست که به شهید دادند، چون خیلی #مظلوم بودند♡
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_سجاد_زبرجدی
📅تاریخ تولد : ۱۹ بهمن۱۳۷۰
📅تاریخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🕊محل شهادت : حلب، سوریه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞