eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
3.5هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته👌 فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تابه‌چشمشون‌بیاییم خریدنےبشیم اصل مطالب، سنجاق شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر در عکسها☝ 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 ...79 احساس میکردم به اندازه ی یک کوه سنگین شدم! چندین ساعت بی هدف تو خیابونا پرسه میزدم و به اتفاقی که افتاده بود فکر میکردم...! بار اولی بود که یه پسر منو از خودش میروند! هوا تاریک شده بود که به خونه برگشتم. مرجان رو به بهونه ی امتحان ، از سر خودم باز کرده بودم و دلم میخواست فقط بخوابم! جوری بخوابم که دیگه بیدار نشم... بدون شام به اتاقم رفتم، احساس حماقت بهم دست داده بود. تقصیر خودم بود. اون حتی تا به حال بیشتر از دو ثانیه منو نگاه نکرده بود، نباید الکی برای خودم اینهمه فکر و خیال میکردم. ولی چرا اینجوری شده بود....! زانوهام رو بغل کردم و رفتم تو فکر! -باید دلیل این کارهاش رو بفهمم... یه روز میگه میخوام کمکت کنم، یه روز میگه دیگه روم حساب نکن! یه روز میگه تا هروقت خواستی بمون تو خونم، یه روز میگه دیگه بهم زنگ نزن! اخه چرا اینجوری میکنه....😣 دو هفته فرجه برای امتحانات داشتم ولی تنهاچیزی که نبود،حس درس خوندن بود! تا ساعت سه ،کلافه تو اتاقم قدم میزدم، یه بار اهنگ گوش میدادم، یه بار سیگار، یه بار دراز میکشیدم و سقف رو نگاه میکردم، دیگه نمیتونستم به خودکشی فکر کنم! من دنبال آرامش میگشتم، اما اون موجود سیاه،اون شب بهم فهمونده بود که بعد مرگ هم خبری از آرامش نیست! من دنبال آرامش میگشتم، اما پیداش نمیکردم! من دنبال آرامش میگشتم، و "اون" ، توی آرامش غرق بود! پس هرچی بود،همونجا بود! پیش اون! باید میفهمیدم چی به چیه! باید پیداش میکردم! با فکری که به سرم زد، لبخندی به نشونه ی پیروزی زدم و رفتم رو تخت. صبح بعد رفتن مامان و بابا، با عجله حاضر شدم و رفتم بیرون. نمیدونستم کاری که میکنم درسته یا نه، حتی ممکن بود ساعت ها معطل بشم، اما مهم نبود. برای منی که حوصله ی هیچ کاری رو نداشتم و حالا یه نقطه ی نور پیدا کرده بودم، همین کار شاید بهترین کار بود! ساعت نزدیک یازده بود که رسیدم. نمیدونستم چقدر باید صبرکنم و اصلا شاید امروز قصد بیرون رفتن نداشت! چاره ای نداشتم،سر محله‌شون ماشین رو پشت یه نیسان پارک کردم و عینک آفتابیم رو زدم. چندتا خوراکی خریده بودم که باهاشون سرگرم بشم! نیم ساعت گذشته بود که ماشینش رو از سر خیابون دیدم،خودم رو کشیدم پایین تا منو نبینه! از اینکه با ماشین خودم اومده بودم پشیمون شدم! اگر شک میکرد خیلی بد میشد! بعد چند لحظه اومدم بالا و دیدم که یکم عقب تر از من پارک کرده!! با دستم زدم رو پیشونیم! فکرکردم حتما لو رفتم ... اما اون اصلا حواسش به من نبود! داشت با گوشیش صحبت میکرد، بعدم سرشو تکیه داد به صندلی و چشماشو بست! نمیدونستم چرا نرفته خونه! منتظر چیه؟ منتظر کیه؟ بعد حدود پنج دقیقه چهارتا مرد،با لباسای زشت و گشاد و کثیف رفتن سمت ماشینش و سوار شدن!!😳 بیدار شد و با لبخند با همشون یکم صحبت کرد و دنده عقب از خیابون خارج شد!! با تعجب نگاهش کردم! دوست داشتم بفهمم کجا میره اما حماقت بود که با این ماشین بیفتم دنبالش! از دست خودم حرصم گرفت و به ناچار برگشتم خونه. از فردا باید حواسمو جمع میکردم که یه وقت سوتی ندم!! به مرجان زنگ زدم و خبر دادم که میرم پیشش. "محدثه افشاری" @aah3noghte @RomaneAramesh ‼️
💔 پرواز را طاووس ها هرگز نمےفهمند سرگرم خود باشی... اسارت شڪل مےگیـرد... #آھ_اےشھادت... #نسئل_الله_منازل_شھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_پانزدهم چله رو به یاد #شھیدمحرم_ترک💞 #شھیدروح_الله_قربانی💞 #شھیدحمید_سیاهکالی_مرادی💞 + رفیق شھیدمون❤️ شروع مےکنیم ان شالله از دعای خیرشون بےنصیب نمونیم و اسم ما هم در لیست اسامیِ یاران آخرالزمانی مولا مهدی قرار بگیرد.. و موثر باشیم در ظهور امام #دعای_عهد رو ان شالله بعد از نماز صبح بخونیم و تو لیست سربازان مهدیِ فاطمه حاضری بزنیم💖 #زیارت_عاشورا فراموش نشه😉❤️ از پست پین شده، بقیه اذکار و دعاها رو ببین و ان شالله استفاده کن در طول روز هم با هم مطالبی راجع به خودسازی شهدا میخونیم ان شالله و الگو میگیریم😊 #التماس_دعاے_شھادت #آھ... 💕 @aah3noghte💕 #همسنگرےها! #جانمونین☝️ یه وقت اگه یه روز بجا نیاوردی نگی دیگه نمیخونم‼️ دوباره شروع کن💪 این ماه شیاطین، به زنجیر کشیده شدن⛓ تو این ماه، رسیدنمون به خدا، زودتر از ماههای دیگه س.✌️ #ان_شاءالله
💔 #ایھاالارباب دلِ گرفتۀ ما، کی چو غنچه باز شود؟! مگر صبا برساند به من، هوای تو را... #صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله #آھ_ڪربلا 💕 @aah3noghte💕
💔 ... میگفتن: "جان" امانتی است که باید به "جانان" رساند. اگر خود ندهی، می ستانند. فاصله و همین خیانت در امانت است.. هم مےگفتن چه خوب است در سن جوانی و برای عمه سادات جانمان را بدهیم... مےبینی رفیق!؟ تا شبیه شھدا نشوی شھید نخواهی شد جواد حرف زدنش هم مثه شھدا شده بود ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ✍‍ "حجابٺ" را محڪمـ نگھـ دار... نگـاه نڪن ڪھـ اگـر حجاب و فڪر درسٺ داۺٺھـ باۺے مسخـره اٺ مےڪنند آنھـا ۺیطـان هستند... ۺُما بھـ حضرت زهـرا ( س ) نگــاه ڪن❤️ ڪھـ چگـونھـ زیسٺ و خودش را حفـظ ڪرد... . فرازی از وصیٺ : بھـ خـواهرش ... 💕 @aah3noghte💕
💔 #سېڊٺےېآزێنب خوبی... چنانکه عاشقی‌ات انتخاب نیست عشق تو بُرده از دل ما اختیار هم... #زینبیون #پاکستان #پیام_آسیدعلی #آھ_اےشھادت... 💕 @aah3noghte💕
💔 وطن آنجاست که رتبه ۴ کنکور سراسری درس و دانشگاه را رها مےکند و در مقابل دیوانهء تا بُن دندان مسلحی که با حمایت شرق و غرب، رویای تصرف یک هفته ای تهران را در سر مےپروراند سینه سپر مےکند... #شھیدمهدی_زین_الدین #آھ_اےشھادت... 💕 @aah3noghte💕
💔 قسمت دوازدهم همراه سیدمهدی رفتند بالای تپه‌ای که مشرف بود به روستا و با دوربین محل قبضه را شناسائی کردند. حامد قطب‌نما را از کوله‌اش درآورد و هدف را انداخت لای تیغه‌ی عمودی قطب‌نما و مسافت را تخمین زد. دفترچه‌اش را درآورد و عددهائی را رویش نوشت. بعد حاصل جمع و تفریق‌ها را که شده بود گرای محل استقرار قبضه‌ی مینی‌کاتیوشا، پشت بی‌سیم خواند برای آتش‌بار توپ‌خانه و چند ثانیه بعد... خانه و قبضه‌ی مینی‌کاتیوشا و چند نفری که کنار قبضه بودند، باهم رفتند هوا در همان شلیک اول.💥 ... ... 📚 💕 @aah3noghte💕
💔 #چله_ی_شھدایی #مےخواےشھیدبشی⁉️ تا آنجا که می توانست در روزهای جنگ #روزنوشت می نوشت و یادداشت های دوران مقاومت او جزء زیباترین دست نوشته های تاریخ دفاع مقدس است. اگر روزنوشت های این شهید را از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ مطالعه کنیم متوجه رشد جهشی او خواهیم شد این رشد بیهوده نبود کتابهایی که مطالعه می کرد📚 جلساتی که شرکت می‌کرد🗣 نوارهای بزرگانی که گوش میداد.. در رشد او موثر بود. از سال ۱۳۵۸ #برنامه_خودسازی_امام_خمینی را که برای شروع خودسازی داده بودند، همراه دیگر یارانش اجرا می کرد این دستورالعمل عبارتند از: 1- #نماز های پنج گانه را در پنج نوبت بخوانید. 2-روزهای دوشنبه وپنج شنبه را حتی المقدور #روزه بگیرید. 3-اوقات #خواب را کم کرده و بیشتر قرآن بخوانید. 4-به تهیدستان #انفاق کنید. 5-برای #عهد و پیمان اهمیت فوق العاده ای قائل شوید. 6-از مواضع #تهمت دوری کنید. 7-در #مجالس_پر_خرج و باشکوه شرکت نکرده و خود نیز چنین مجالسی نداشته باشید. 8- #لباس_ساده بپوشید. 9-زیاد #صحبت نکنید و دعاهای روزانه را بخوانید.(به خصوص دعای روز سه شنبه) 10- #ورزش کنید. 11-بیشتر #مطالعه کنید. 12- #دانشهای_فنی را بیاموزید. 13- #دانش_عربی و تجوید را بیاموزید و در هر زمینه ای هشیار باشید. 14- کار نیک خود را #فراموش کنید و #گناهان_گذشته را به یاد آورید. 15-از نظر #مادی به تهیدستان و از نظر #معنوی به اولیاء الله بنگرید. 16-از #اخبار_روز واخبار مربوط به #امور_مسلمین با اطلاع شوید #شھیدمحمدرضا_ربیعی_زاده #نسئل_الله_منازل_الشھداء #آھ_اےشھادت... 💕 @aah3noghte💕
💔 لحظه افطار حالم #کربلایی می‌شود حال خوب لحظه افطار را از من مگیر #آھ_ڪربلا... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 ...80 صبح، زودتر از ساعتی که دیروز راه افتاده بودم، از خونه دراومدم. یه ماشین رو برای چند ساعت کرایه کردم و راه افتادم به سمت همون جایی که دیروز قایم شده بودم! اتفاقات روز قبل تکرار شد و با دنده عقب از خیابون خارج شد! برای احتیاط ، عینک آفتابیم رو زدم و شالمو کشیدم جلو و دنبالش راه افتادم! واقعا شانس آوردم که تو چراغ قرمز و ترافیک و پیچ و خم و... گمش نکردم! بعد حدود نیم ساعت کنار خیابون نگه داشت. با فاصله ازش پارک کردم تا ببینم چیکار میکنه. همشون از ماشین پیاده شدن، بجز اون، بقیه همون لباسای زشت دیروز تنشون بود! از صندوق عقب یه کیسه برداشت و با هم رفتن سمت ساختمون نیمه کاره ای که چندتا کارگر جلوش مشغول کار بودن. به همه دست دادن و رفتن تو!! بعد چنددقیقه اون هم با یه دست لباس زشت مثل لباس بقیه از ساختمون خارج شد و یه کیسه گذاشت تو ماشین و برگشت !! با چشم و دهن باز داشتم نگاه میکردم! یعنی اون کارگر ساختمون بود!!!!؟؟؟😧 یعنی چی!؟ ناامیدانه نفسمو دادم بیرون... انتظار داشتم از جاهای عجیب و غریب سر دربیارم! و حالا....!😒 اما سعی کردم به خودم امید بدم! بالاخره قبل یا بعد از اینجا یه جاهایی میرفت دیگه! من باید میفهمیدم اون با این وضعش، این آرامش رو از کجا میاره! باید میفهمیدم کیه و چیکار میکنه! تا اینجا میدونستم یه آخوند خوش تیپه، که خودش و ماشینش و خونش پر از آرامشن! به وقتش دعوا میکنه، فقط زمینو نگاه میکنه، خونش پر از عطر و انگشتر و کتابه، و کارگر یه ساختمونه!! هرچند همه چی تا اینجا جدید و عجیب بود برام، ولی این همه ی اون چیزی نبود که من دنبالش بودم! تا عصر همونجا کشیک میدادم. کم کم داشت پیداشون میشد. یه بار دیگه اومد کیسه رو برد و با لباس های تمیز خودش برگشت. سوار ماشین شدن و برگشتن محلشون. همونجا سر خیابون ماشینو نگه داشتم،تصمیم گرفتم یکی دو ساعتی صبر کنم،اگر پیداش نشد بعد برم خونه. قبل تاریکی هوا ماشینش از سر خیابون پیچید. روشن کردم و رفتم دنبالش. خیابونا آشنا بودن برام!! ماشین رو که نگه داشت،فهمیدم اینجا کجاست! پیاده شد و رفت تو همون مسجدی که دفعه ی پیش رفته بود! صدای اذان تو خیابون پیچید و چندنفری از لابه لای جمعیت خودشونو به مسجد رسوندن! بارها برای این آدما احساس تأسف کرده بودم اما حالا تقریبا میشد گفت که نظری ندارم! بیشتر برام جالب بود که چجوری به چیزی که ندیدن اعتقاد دارن! شاید اینا هم مثل اون،خدا رو دیده بودن!! این دفعه اومدنش طول کشید! چندنفر از مسجد اومدن بیرون، معلوم بود که تموم شده! اما از اون خبری نبود! ماشینو بردم جلو و رو به روی مسجد نگه داشتم. خواستم داخلو نگاه کنم که یهو دیدم با سه نفر داره میاد بیرون! دو تا مرد میانسال و یکیشون هم کمی جوون تر از اون ها بود. سریع رومو برگردوندم تا منو نبینه! صداشون نزدیک و نزدیکتر میشد! تا اینکه دقیقا کنار ماشین ایستادن!! نفسمو حبس کردم و شالمو جلوتر کشیدم و به طرف خیابون نگاه کردم! یکی از مردها گفت " حاج آقا! انصافا تعارف میکنی؟؟ " صدای خنده ی "اون" اومد و یکی دیگشون که بنظرم اون جوون تره بود، گفت " شما برای ما ثابت شده ای آقاسجاد، ولی این دفعه دیگه نمیتونی ما رو بپیچونی! " باز خندید و صدای خودش اومد "چه پیچوندنی داداش؟ تو که میدونی...." اون یکی پرید وسط حرفش "آخه حاج آقا اینجوری که نمیشه! شما از وقتی پیشنماز این مسجد شدی یه قرون هم نگرفتی!" باز صداش اومد "آقای غفاری آخه این چه حرفیه برادر من! مگه من قبلا برای شما توضیح ندادم؟؟ من نذر کردم برای این کار هیچ پولی نگیرم! بعدم امام زمان،فداشون بشم، جلو جلو با ما این پولا رو تسویه کردن! ما چندساله داریم از سفره آقا میخوریم که همین کارا رو انجام بدیم دیگه! اگرم پولی برای من گذاشتید کنار، بدین به نیازمندای محل! والسلام! دیگه چه حرفی میمونه؟؟" اونی که اول از همه صحبت کرده بود ادامه داد "هیچی حاجی جون! دمت گرم! چی بگم!" باهم خداحافظی کردن و رفتن. داشتم فکر میکردم که یعنی چی! مگه آخوندا از همین کارا پول در نمیارن!!؟ دنبالش رفتم، وقتی دیدم داره میره سمت خونه ،منم از همونجا برگشتم سمت خونمون! "محدثه افشاری" @aah3noghte @RomaneAramesh ‼️
💔 ... میگـن امشب تولد یه آقازاده ست.. آقازاده پسر آقازاده.. اصلا آقا تر از این خانواده و خاندان مگه داریم؟! معطل چیزی نباش زیاد نمیخاد ڪبرا ، صغرا بچینی... 💚 میلاد قاسم ابن الحسن مبارڪ .... 💕 @aah3noghte💕
💔 "گوگل هم نمی‌تواند، عراقچی که هیچی"😏 در گوگل که شهید #سیدمصطفی_موسوی را سرچ کنید عکس دونفر آدم با دوتا قیافه متفاوت می‌آید.😳 جالب است بدانید که اشتباهی رخ نداده و هر دوتا سید مصطفی موسوی هستند.😊 هر دو عکس از شهدای مدافع حرم هستند. هر دوتا از جوانترین شهدای مدافع حرم هستند. هر دوتا متولد سال ۷۴ هستند. هر دوتا در حلب شهید شده‌اند. هر دو تا در سال ۹۴ شهید شده‌اند. فقط یکی ایرانی است و یکی افغانستانی است.❤️ حالا جالب‌تر اینکه این دو شهید نزدیک دو ماه تاریخ شهادت شان باهم فرق دارد ولی خبرشهادت اولی که فردای همان‌روز منتشر شد خیلی ازسایتها با عکس‌ دومی کار کرده‌اند. باور کردنی نیست.😐 سید مصطفی موسوی (ایرانی) ۲۱ آبان ۹۴ سه روز بعد از تولدش و در بدو ورود به سن بیست سالگی وقتی در ریف جنوبی حلب شهید شد سید مصطفی موسوی (افغانستانی) زنده بود. داشت بی‌خبر از شهید ایرانی درحلب می‌جنگید ولی عکس رزمنده افغانستانی زنده را در سایتها بعنوان شهید ایرانی منتشر کردند.😅 #خون_شریکی در دفاع از حرم کاری کرد که حتی الآن هم بعد از ۴ سال، گوگل هم دیگر نمی‌تواند ماها را از هم تفکیک کند، عراقچی که هیچی. #فاطمیون_قهرمان #عراقچی #آھ_ز_بےبصیرتی 💕 @aah3noghte💕
💔 وقتی سربازان انقلاب در فضای مجازی معادلات غربگرایان را بهم میریزند✌️ عراقچی حرف هاش درمورد برادران افغان رو پس گرفته😏 از طرفی فضای مجازی پر شده از جلوه های اتحاد و ارادت مردم ایران و افغانستان به همدیگه هرطور می خواستیم برنامه ریزی کنیم بعید بود این حجم از اتحاد و اظهار عشق این دو ملت به هم علنی بشه👐 دوران بزن در رو هم تمام شده💪 به خیال خودشان در قرارگاه های فضای مجازی به ظاهر انقلابی نفوذ کرده اند و آنها را دچار اختلال کرده اند اما ببینید قدرت نوظهور سربازان آتش به اختیار امام خامنه ای را😏 🔹ازین به بعد معادلات جنگ روانی دشمنان را بهم خواهیم ریخت ✌️ 💪
4_5949382354752505909.mp3
8.96M
💔 #مناجات 👌 🎼 یک عمر اگر توبه شکستی بازآ.. #حاج_میثم_مطیعی 💕 @aah3noghte💕
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_شانزدهم چله رو به یاد شهید دفاع مقدس #شھیدرضارضایی💞 شهید ترور #شھیدعلے_صیادشیرازی💞 شهد مدافع حرم #شھیدعلی_شاهسنایی💞 + رفیق شھیدمون❤️ شروع مےکنیم ان شالله از دعای خیرشون بےنصیب نمونیم و اسم ما هم در لیست اسامیِ یاران آخرالزمانی مولا مهدی قرار بگیرد.. و موثر باشیم در ظهور امام #دعای_عهد رو ان شالله بعد از نماز صبح بخونیم و تو لیست سربازان مهدیِ فاطمه حاضری بزنیم💖 #زیارت_عاشورا فراموش نشه😉❤️ از پست پین شده، بقیه اذکار و دعاها رو ببین و ان شالله استفاده کن در طول روز هم با هم مطالبی راجع به خودسازی شهدا میخونیم ان شالله و الگو میگیریم😊 #التماس_دعاے_شھادت #آھ... 💕 @aah3noghte💕 #همسنگرےها! #جانمونین☝️ یه وقت اگه یه روز بجا نیاوردی نگی دیگه نمیخونم‼️ دوباره شروع کن💪 این ماه شیاطین، به زنجیر کشیده شدن⛓ تو این ماه، رسیدنمون به خدا، زودتر از ماههای دیگه س.✌️ #ان_شاءالله
💔 شش سحر قوتم شده اشك دمادم ريختن تا محرم مےكُشد من را غم شش ماهه اي... #آھ_ڪربلا 💕 @aah3noghte💕
💔 ... آرزوها گاهی تبدیل به حسرت میشن مثلا حسرت اینکه یه باره دیگه یه سلفی با 💔 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ⁉️ به یاد دارم فرزندم اسماعیل به نماز اول وقت آن هم جماعت علاقه ی خاصی داشت.😍 روزی که می خواست به جبهه برود همه داخل ماشین نشستیم تا با او به محل اعزام خدمت برویم متوجه شدیم که ایشان در داخل ماشین نیست.😳 بعد از کمی جستجو دیدیم از مسجد جامع می آید او برای اقامه ی نماز جماعت اول وقت رفته بود. منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان 💕 @aah3noghte💕
💔 +روزه گرفتن فقط نخوردن نیست! یک ماه خدا بهانه داده دستت....! روزه زبان و قلب و فکرت را هم بگیر! نه غیر خدا بگو...! نه بشنو....! نه ببین....! نه به غیر فکر کن....! نه حب غیر را به دلت وارد کن...! ؟
💔 #پروفایل😍 #مدافعانه💪 #آھ_اےشھادت... 💕 @aah3noghte💕
💔 💞 از قبل به پدر و مادرم گفته بودم دوست دارم مهريه ام يك جلد قـرآن و يك اسلحه باشد.😍 اينكه چه جور اسلحه اي باشد، برايم فرقي نداشت.😬 پرسيد: «نظرتون راجع به مهريه چيه؟» گفتم: هرچي شما بگين. گفت: «يك جلد قرآن و يك كلت كمري، چطوره؟» گفتم: قبول.😇 هيچ كس بهش نگفته بود؛ نظر خودش بود. قبلاً به دوستانش گفته بود: «دوست دارم زنم اسلحه به دوش باشه.»😌 ... 💕 @aah3noghte💕