شهرنامه (تحلیل شاهنامه، مثنوی)
📺کمیک موشن جذاب از دوران پادشاهی هوشنگ
🎞در این کمیک موشن کارتونی می توانید حوادث دوران هوشنگ را به صورت یکجا ببینید.
✅در قسمت های هشتم، نهم و دهم به شرح و تحلیل حوادث این دوران پرداختیم.
❇️قسمت هشتم: آباد شدن جهان توسط هوشنگ، کشف و استخراج آهن، روان کردن آب در دشتها و پدید آمدن کشاورزی
❇️قسمت نهم: مفهوم سرمایه در شاهنامه، بهبود پوشش آدمیان در دوران هوشنگ، ارتباط پوشش با تمدن و شهر
❇️قسمت دهم: کشف آتش، مقایسه اسطوره یونانی پرومته با داستان هوشنگ، جشن سده
با معرفی شهرنامه به دیگران در تقویت هویت ملی، سهیم باشیم👇
🆔 @shahr_naame
هدایت شده از اطلاع رسانی اداره استعدادهای درخشان استان اصفهان
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷سلسله نشست های تخصصی بررسی علم و دین
🔺تحلیل و بررسی نظریه تکامل
🔻با حضور قاسم قربانی و دکتر ماجد بحری
🔸دبیرستان شهید اژهای ۱
🔷 کانال اطلاعرسانی اداره استعدادهای درخشان استان اصفهان
https://eitaa.com/sampad_isfahan
آنچه در #قسمت_یازدهم شهرنامه خواهیم دید:
🔹چرا در روایت اساطیری شاهنامه، در دورانهای ابتدایی، انسان به صورت مستقیم با دیوها می جنگد؟
🔹ربط پیشرفت شهر و تمدن با حذف جدال مستقیم با دیو
🔹زبان نمادین اساطیر
با معرفی شهرنامه به دیگران در تقویت هویت ملی، سهیم باشیم👇
🆔 @shahr_naame
شهرنامه (تحلیل شاهنامه، مثنوی)
📺 آغاز به کار تلویزیون اینترنتی شهرنامه 📣 هدف شهرنامه بازخوانی برگهای زرین هویت ایرانی اسلامی است.
قسمت دهم شهرنامه منتشر شد.
در تلاش بودیم مباحثی که در این قسمت صحبت شد را از زوایای دیگر بررسی کنیم و برای شما پوشش دهیم🌷
@shahr_naame
‼️ اگر هرکدام از درامدها را نخواندهاید یا قصد مرور دارید میتوانید روی لینک مدنظر کلیک کنید:
🔹️دعوتنامه کانال شهرنامه
🔸️پادشاهی هوشنگ 3/3:کشف آتش: فروغ ایزدی
🔹️آتش؛ نیروی اهریمنی یا فروغ ایزدی؟!
🔸️صوت قسمت دهم
🔹️جشن سده
🔸سد یا صد؟
🔹کمیک موشن از دوران پادشاهی هوشنگ
🔸آنچه در قسمت یازدهم خواهیم دید
با معرفی شهرنامه به دیگران در تقویت هویت ملی، سهیم باشیم👇
🆔 @shahr_naame
طهمورث دیوبند ۱/۲: دیو چو بیرون رود فرشته درآید
#قسمت_یازدهم
✅ برای تماشای این قسمت از برنامه به کانال ما از طریق این لینک مراجعه کنید👇
آپارت: https://www.aparat.com/v/R9lQb
یوتیوب: https://youtu.be/Rd0vgjefPyw
با معرفی شهرنامه به دیگران در تقویت هویت ملی، سهیم باشیم👇
🆔 @shahr_naame
نقش برجسته طهمورث در کتابخانه کنگره امریکا
با معرفی شهرنامه به دیگران در تقویت هویت ملی، سهیم باشیم👇
🆔 @shahr_naame
⚜️در عهد طهمورث دو اتفاق بسیار بزرگ می افتد که تمدن را با سرعت نور وارد دوران جدیدی می کند…
یکی از این اتفاقات کوتاه کردن دست دیو از دخالت مستقیم و سخت در زندگی انسان هاست👹
در اساطیر تمامی ملت ها، نخستین روزهای حیات اجتماعی بشر، پر از داستان مبارزه مستقیم و فیزیکی با موجوداتی شریر و شیطانی روایت می شود.
✅ منشأ این روایت یکسان جهانی از نخستین روزهای حیات شهرهای بشری در سراسر دنیا چه می تواند باشد؟
برای بررسی این پرسش و رهیافتی به پاسخ آن #قسمت_یازدهم شهرنامه را ببینید.
با معرفی شهرنامه به دیگران در تقویت هویت ملی، سهیم باشیم👇
🆔 @shahr_naame
طهمورث و رام کردن یوزپلنگ🐆
شاهنامه داستان کارهای طهمورث را با یک روایت شگفت انگیز آغاز می کند. او موفق می شود حیوانات درنده ای چون یوزپلنگ و باز شکاری را رام کند و از آنها برای شکار استفاده کند.
🔴 به نظر می رسد، بیان این داستان، مقدمه ای تمثیلی است برای کار بزرگی که بعدها به آن دست می زند، یعنی: اسیر کردن و رام کردن دیوان و استفاده از آنان برای بنای تمدنی جدید. طهمورث ابتدا در یک تمرین، نیروهای درنده طبیعت را در جهت اهداف انسان، رام می کند؛ الگویی که در نبرد او با دیو به کار می آید.
✅ برای مشاهده این داستان قسمت یازدهم شهرنامه را ببینید:👇
آپارت: https://www.aparat.com/v/R9lQb
یوتیوب: https://youtu.be/Rd0vgjefPyw
با معرفی شهرنامه به دیگران در تقویت هویت ملی، سهیم باشیم👇
🆔 @shahr_naame
این شعر مرحوم سلمان هراتی، همچنان یکی از تکان دهنده ترین اشعار فارسی در توصیف امام زمان است. تکان دهندگی آن نه به خاطر فرم و قالب، که به خاطر تصویری است که از امام زمان در آن منعکس شده است؛ تصویری بسیار متفاوت با آن چه که اهالی منبر ، برای مردم معرفی می کنند.
می توان سطرهای فراوانی در تحلیل سیمای امام زمان در این شعر نوشت، اما هر چه بنویسم، تنها از ابهت آن می کاهد. خود شعر به اندازه کافی گویاست. تنها به این بیندیشید که در ابتدای دهه شصت، چنین شعری تا چه حد خلاقانه و مرزشکن بوده است.
شما را به خواندن آن دعوت می کنم:
او همین جاست همین جا
نه در خیال مبهم جابلسا
و نه در جزیره خضرا
و نه هیچ کجای دور از دست
من او را می بینم
هر سال عاشورا
در مسجد بی سقف آبادی
با برادرانم عزاداری میکند
او را پشت غروبهای روستا دیدم
همراه مردان بیدار
مردان مزرعه و کار
وقتی که "بالو" بر دوش
از ابتدای آفتاب بر میگشتند
او را بر بوریای محقر مردم دیدم
او را در میدان شوش در کوره پز خانه دیدم
او را به جاهای ناشناخته نسبت ندهیم، انصاف نیست
مگر قرار نیست او نقش رنجها را
از آرنجمان پاک کند
و در سایه استراحت
آرامش را بین ما تقسیم کند
او همه جا هست
در اتوبوس کنار مردم می نشیند
با مردم درد دل میکند
و هر کس که وارد اتوبوس میشود
از جایش بر می خیزد
و به او تعارف میکند
و لبخند فروتنش را به همه می بخشد
او کار میکند، کار، کار
و عرق پیشانی اش را
با منحنی مهربان انگشت نشانه پاک میکند
در روزهای یخبندان
سرما از درز گیوه پاره اش
وارد تنش میشود
و او به جای همه ما از سرما می لرزد
او با ما از سرما میلرزد
او بیشتر پیاده راه میرود
اتومبیل ندارد
کفشهایش را خودش پینه میزند
او ساده زندگی میکند
و سادهء دیگر کسی است که مثل او
هنوز هم
نخلهای کوفه عظمتش را حفظ کرده اند
او از خانواده شهداست
شبهای جمعه به مزار شهدا می رود
و روی قبر شهدا گلاب می پاشد
باور کنید فقیرترین آدم روی زمین
از او ثروتمند تر است
او به جز یک روح معصوم
او به جز یک دل مظلوم هیچ ندارد
و خانهء خلاصهء او نه شوفاژ دارد نه شومینه
او هم مثل خیلیها از گرانی، از تورم
از کمبود رنج میبرد
و از آدمهای فرصت طلب بدش میآید
و از آدمهای متظاهر متنفر است
او خیلی خوبست
او همه جا هست
برادرانم در افغانستان با حضور او دیالکتیک را سر بریدند
و عشق را برگزیدند
او در تشییع جنازه "مالکم ایکس" شرکت کرد
و خطابه اعتراض را
در سایه مقدس درخت "بائوباب"
برای سیاهان ایراد کرد
سیاهان او را میشناسند
آخر او وقتی میبیند
آفریقا هنوز حق ندارد به مدرسه برود
دلتنگ میشود
چندی پیش یک شاخه گل سرخ
بر مزار "خالد اسلامبولی" کاشت
و گامهای داغش را
چنان در کوچه های یخ زده مصر کوبید
که حرارت آن تا دوردستهای خاورمیانه را
متفکر کرد
او خیلی مهربان است
وقتی "بابی سندز" را خودکشی کردند!
او به دیدن مسیح رفت
و ما را با خود تا مرز مهربانی برد
باور کنید اگر او یک روز
خودش را از ما دریغ کند
تاریک میشویم
خدا کند ما را تنها نگذارد
و گرنه امیدی به گشودن پنجره بعدی نیست
او یعنی روشنایی یعنی خوبی
او خیلی خوب است
خوب و صمیمی و ساده و مهربان
من میگویم تو میشنوی
او خیلی مهربان است
او مثل آسمان است
او در بوی گل محمدی پنهان است.
ارباستان 18/4/1364
@shahr_naame
شهرنامه (تحلیل شاهنامه، مثنوی)
این شعر مرحوم سلمان هراتی، همچنان یکی از تکان دهنده ترین اشعار فارسی در توصیف امام زمان است. تکان د
✅بیایید این تصویر باشکوه را از مردی که در میان ماست؛ با ما زندگی می کند، با ما می نشیند و با ما برمی خیزد؛ با ما و بیشتر از همه ما درد می کشد و بار امت را مثل یک پدر بر دوش می کشد با تصویر رایجی که از موعود امت داریم، مقایسه کنیم. شاید بهترین شعر برای بیان تصویر رایج، شعر مشهور «به طه به یاسین به معراج احمد» باشد که به زیبایی توسط علی فانی خوانده شده و بارها و بارها شنیده ایم.
🔸امام زمان شعر «به طه به یاسین»، زلف پریشان و خال سیاه دارد و گریبانش مملو از عطر ملیح است. دائما مشغول ذکر و قرآن خواندن به صوت حجازی است. صبح را در عراق مشغول زیارت عتبات است و شبان گاه به شام می رود و گاهی هم آهنگ سمت خراسان می کند. او حج جمیلی دارد و جاهی جلیل و برای سربازی اش کافی است صبح جمعه ندبه بخوانیم. و نهایت دعای ما آن است که همدم و محرم و هم رکاب سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش باشیم.
🔹چهره این امام زمان، همان چهره «معشوق» و «شاهد» ادبیات غنایی فارسی است. او شاعرانه و ملیح است و زمختی زندگی این دنیای ما را بر نمی تابد؛ با این ضمیمه که در بیابان ها سرگردان است و کارش عبادت است و نهایت حضورش در میان مردم، زیارت شام و عراق و خراسان و به جا آوردن حج است.
🔸امام زمان «به طه به یاسین» ویترین بسیار زیبایی است که به درد آن می خورد که وقتی از کار و زندگی فارغ شدیم، به چهره اش خیره شویم، چند قطره اشک بریزیم و با خیال زیارت مشترک کربلا با او، کمی از دردهایمان را تسلا بخشیم. او ما را رها کرده است و تنها برای ما دعا می کند و اشک می ریزد؛ او برای این که یکی از ما و امام ما باشد، منتظر ظهور است...
🔹امام زمان شعر سلمان هراتی اما در اتوبوس کنار ما می نشیند و با ما کار می کند و عرق می ریزد. او سعی می کند «همین زندگی» عادی ما را معنا ببخشد ولو با کار کوچکی مثل بلند شدن از صندلی اتوبوس و تعارف کردن جایش به ما و بخشیدن لبخندی فروتنانه. او در کنار افغان ها با شوروی مبارزه می کند و سیاهان را به گرفتن حقوقشان فرا می خواند. او واقعا، واقعا، واقعا، همین الان هم امام امت است و ظهور، فقط ظاهر شدن همین امامتی که الان هم دارد...
🔸امام زمان «به طه به یاسین» نماز می خواند اما برای بخشیدن انگشتری اش به ما فقیران باید تا ظهور صبر کند اما امام زمان شعر سلمان، همین الان هم در نمازش مصداق آیه ولایت است. هم رو به سمت خدا دارد و هم دستش در دست امت است. او فرزند و وصیّ همان پیامبری است که در بازارها و کوچه های این دنیا راه می رود و یادگار علی. همان علی که این آیه در شأن او نازل شد:
إنّما وَلیّکُم اللهُ وَ رسولُهُ وَ الّذینَ آمَنوا الّذینَ یُقیمونَ الصّلاةَ وَ یُؤتونَ الزَّکاةَ وَ هُم راکعونَ
سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند.
او در شهر است و نه در جزیره خضراء...
@shahr_naame