eitaa logo
لطفاوارد گروه بعدی شوید
63 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.6هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی: ✨اول این که سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! ✨دوم این که در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی! ✨سوم این که در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی!!!... 🔶پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد: 💫اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد. 💫اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است. 💫و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست. https://eitaa.com/shahrah313 شاهراه ظهور 1احادیث https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401 شاهراه ظهور2شهدا
لطفاوارد گروه بعدی شوید
#کتاب‌دا🪴 #قسمت‌صد‌هجدهم🪴 🌿﷽🌿 پل را که رد کردیم و در جاده آبادان - ماهشهر افتادیم، باز هم جمع
🪴 🪴 🌿﷽🌿 ذهنم دیگر از شلوغی و هیاهو رها شده بود و به شهدا فکر می کردم. خصوصا به اسماعیل سعبری که توی خانه عیدی صدایش می کردند. مادرش عیدی را عاشقانه دوست داشت. پدر خانواده سعبری چند وقت مریض احوال بود و در بستر افتاده بود. من که در کودکی با خواهران اسماعیل خصوصا رقیه دوست و همبازی بودم، از طریق آنها در جریان وضعیت شان قرار می گرفتم، اسماعیل و ابراهیم برای گذران زندگی کار می کردند و کمک خرج مادرشان بودند، مادرشان هم خیلی تقلا می کرد، بچه هایش در سختی نباشند. وقتی پدر اسماعیل به رحمت خدا رفت، بار تمام زندگی بر دوش این ها افتاد. عاقبت، اسماعیل بعد از آن دوران سخت این طوری قربانی شد، بین شهدا یک کشته عراقی هم بود که روز قبل بچه های سپاه او را آورده بودند. طبق گفته آنها به غسال ها، این نیروی عراقی در حال تسلیم شدن به نیروهای ما بود که از پشت او را می زنند. غیر این کشته، چند جنازه عراقی هم روزهای قبل، مردها دفن کرده بودند و من فقط توی دفتر مینوشتم؛ قبر شماره فلان عراقی است چهره این کشته عراقی را خوب دیده بودم. تیر از پشت به سرش خورده بود و از جلو بیرون آمده بود. به خاطر همین، صورتش به هم ریخته بود. بیست و هفت، هشت سالی سن داشت. پوستش خیلی تیره و جثه اش هیکلی بود. روی کفنش هم نوشته بودند، سرباز عراقی، از خودم می پرسیدم: الان به خانواده این جوان عراقی چه می خواهند بگویند؟ حتما با اینکه خودشان او را زده اند با کمال وقاحت می گویند: پسر شما اسیر شده یا شاید هم بگویند مفقود شده، حالا جسد او را با خودمان به ماهشهر میبردیم در حالی که زن و بچه اش، مادر و خواهرش چشم به راه او هستند و فکر میکنند دارد می جنگد و روزی بر می گردد. بعید هم نیست سراغ خانواده اش بروند و بگویند: پسر شما خائن بود. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘
🪴 🪴 🌿﷽🌿 بعد آن بیل و کلنگ بود. بعضی از بیل و کلنگ ها از برقی که می زدند، معلوم بود تر هستند. دسته های چوبی شان هم تمیز بود. کم کم جمعیت دور وانت جمع شدند و سرک کشیدند. با دیدن شهدای به خون خفته توی سر و صورت خود می زدند و واویلا میگفتند. زنها گریه می کردند، پسر بچه های ده، دوازده ساله با تعجب نگاه می کردند. این روحیه مردم ترغیبم کرد درباره مظلومیت شهدا چیزی بگویم. چون گریه و تأسف دردی را دوا نمی کرد. این ها که رفته بودند و باید فکری به حال زنده ها می شد. الان فرصت خوبی برای گفتن این حرف بود. روز قبل سرگردی را جلوی مسجد جامع دیده بودم که روی وانت رفته بود و با صلابت درباره وضعیت خطوط حرف می زد و سربازها و نیروها را برای رفتن و جنگیدن تهییج میکرد. اسمش را همانجا پرسیدم. گفتند: سرگرد ارتشه. اسمش سرگرد شریف نسبه وقتی دیدم تمام مسئولین ماهشهر هم آمده اند و به ردیف ایستاده اند در تصمیمم مردد شدم. تا چند دقیقه با خودم کشمکش داشتم، چیزی بگویم یا نگویم. فکر می کردم اگر حرف نزنم در حق مردمی که در خرمشهر هستند، ظلم کرده ام. حرف بابا یادم افتاد که گفته بود هنوز خبر این بدبختی ها به گوش مردم شهرهای دیگر نرسیده. اگر امام بداند توی خرمشهر و این اتفاق ها می افتد آرام نمی نشیند. من آن موقع ازش پرسیدم: کی نمی ذاره؟ کی مانع میشه خبرها درست منتقل بشه؟ بابا گفت: این بنی صدر خائن. به خاطر همین، به خودم گفتم: حالا که می توانم چیزی از جریانات خرمشهر بگویم اگر ساکت بمانم و حرف نزنم من هم خیانت کرده ام. ولی اگر حرف هایم فایده ای نداشته باشد چی؟ یک دفعه دل به دریا زدم و گفتم: هر چه بادا باد. نهایتا می گویند. دختره دیوانه شده، خب بگویند. چادرم را مرتب کردم. یک دفعه بلند شدم و لبه وانت ایستادم. شروع کردم به صحبت و گفتم: مردم اینا جوانهای مظلوم خرمشهر هستند که به این روز افتادند. اینها به خاطر دفاع از ناموس و شرفشان، به خاطر دین و مملکتشان کشته شدند، سه روزه که به خاطر نبود آب و کفن، به خاطر بمباران هواپیماها نتونستیم اینا رو به خاک بسپاریم. سه روزه که بدن اینا مثل شهدای کربال روی زمین زیر آفتاب مونده همین طور که حرف میزدم اشکهایم می ریخت. چند بار بغض گلویم را فشرد و حلقم سوخت. ساکت شدم و دوباره ادامه دادم: توی خرمشهر مردم آب و برق ندارن. تو مضیقه اند. امنیت ندارد. حتی جرأت نمیکنن بروند لب شط آب بردارن. توی این شرایط که مردم با چنگ و دندون از آب و خاکشون دفاع میکنن، نیروهای ما اسلحه ندارن درحالی که من از سربازها و ارتشیها خودم شنیدم ما از نظر اسلحه و تجهیزات در مملکتمان کمبودی نداریم. ما به زمانی ژاندارم منطقه بودیم. ولی خائنها نمی گذارن نیرو و اسلحه وارد خرمشهر بشه. شماها مظلومیت خرمشهری ها را به گوش مسئولین برسونید. هر کس هر طور میتونه کمک کنه، برادرهای سپاه، ارتشیها اگه اسلحه دارید، بفرستید خرمشهر فرمانداری، شهرداری از هیچ کمکی دریغ نکنید. مردم توی مضیقه اند و.. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘
🪴 🪴 🌿﷽🌿 در بین حرف زدن های من، حسین و عبدلله کمکم میکردند و می گفتند: بگو کفن نداریم. آب نداریم. جالب تر اینکه اگر احیانا کسی در بین جمعیت حرف میزد، عبدلله داد میزد: برادر گوش کن این حرفها رو داره برای شما میگه.آخرش گفتم: هرکس در قبال کاری که میکنه مسئوله. من اینجا احساس مسئولیت کردم که این حرف ها رو برای شما بگم. حالا شما خودتون میدونید و خدای خودتون. خرمشهر مال من یا مال این شهید نیست. خرمشهر مال همه ایرانه. صدام اومده همه ایران رو بگیره. اگه جلویش نایستیم، امروز خرمشهر رو میگیره. فردا میاد اینجا رو تصرف میکنه. پس باید با چنگ و دندون از مملکتمون دفاع کنیم. ما که گفتیم؛ سرباز امام هستیم، حالا باید نشون بدیم که سرباز واقعی اش هستیم و گوش به فرمانش داریم. جمعیت تکبیر گفت و به دنبالش شعار مرگ بر صدام، مرگ بر آمریکا و مرگ بر خائن سر دادند از وانت که پایین آمدم، زنها دور و برم را گرفتند. یک عده سر و رویم را می بوسیدند و دلداری و امیدواری بهم می دادند. میگفتند: کاش ما هم آنجا بودیم می توانستیم کار بکنیم، خوش به حال تو یک عده هم درباره وضعیت خرمشهر می پرسیدند. بعضی ها هم دعا میکردند. خدا یارتون باشه، خدا حفظتون کنه. ماشاء لله این دختر مثل شیر میمونه... از این حرف ها خجالت میکشیدم. دوست نداشتم این طور درباره ام بگویند، مشغول حرف زدن با مردم بودم که پاسداری جلو آمد و گفت: خواهر تشریف بیارید، امام جمعه می خوان با شما صحبت کنند. تعجب کردم. کمی هم هول شدم، امام جمعه چه می خواهد بگوید. چه چیزی می خواهد بپرسد. من چه باید بگویم؟ توی دلم گفتم: خدایا خودت کمک کن. راه افتادم و به طرف امام جمعه رفتم. بغل دست او فرمانده سپاه ماهشهر، فرماندار، رییس ژاندارمری و شهردار بیخ تا بیخ کنار غسالخانه قبرستان ایستاده بودند. به محض دیدن من جلو آمدند، سلام کردند و ضمن معرفی خودشان هر کدام چیزی گفتند و تشکر کردند. امام جمعه گفت: ما افتخار میکنیم به شیر زن هایی مثل شما، شما رسالت زینبی انجام می دهید. بعد پرسید: چه کاری از ما بر می آید؟ شما چی لازم دارید؟ ما در خدمت هستیم گفتم: الان هیچی. فقط تنها خواهشم اینه که به جسد سرباز عراقی که بین شهدای ماست بی حرمتی نشه. چون این بنده خدا در حال تسلیم شدن به نیروهای ما بوده که توسط نیروهای عراقی کشته میشه گفت: نگران نباشید. او هم مسلمانه و ما طبق آداب اسلامی دفنش میکنیم. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘
43-91.01.20.mp3
18.21M
💠سلسله سخنرانی با موضوع یاد مرگ ✅ جلسه چهل و سوم 🔹 چند نوع ایمان داریم ؟ و هر کدام چه ویژگی هایی دارند؟ 🔹چگونه عقاید خودمون رو محکم کنیم؟ 🔹 ملاک بندگی چیست؟ ❇️❇️❇️❇️❇️
این که گناه نیست 24.mp3
4.77M
24 ✅رفاقت با خدا، و لقمه ی حرام اصلاً توی یک ظرف جا نمی گیرن! وجود تو، یا جای خداست، یا جای لقمه حرام❗️ اول ظرفِ وجودت رو پاک کن! خدا خودش درُ وا میکنه و میاد
12_Moghadam_Arbaeen_94-01_(www.rasekhoon.net).mp3
5.85M
(🏴)همراه با مداحی های ویژه پیاده روی👣 اربعین ۳۵ پای پیاده از نجف تا کربلا 🎙کربلایی جواد مقدم
Meysam Motiee - Ma Arbaein Narafteha Gonah Darim [128].mp3
9.04M
🏴مداحی های ویژه جامانده های پیاده روی اربعین۶ اگه امسال میومدم الان توو موکبا بودم 🎙حاج میثم مطیعی
▪️ روزی امام صادق علیه‌السلام به شخصی فرمودند: از كجا می‌آیی؟ گفت: از دورترين نواحى يمن. حضرت فرمودند: تو از فلان و فلان مكان هستى؟ گفت: بله. فرمودند: براى چه به اینجا آمدى؟ ▫️ عرض كرد: به قصد زيارت امام حسين علیه‌السلام آمدم. حضرت فرمودند: آیا فقط براى زيارت آمده‌ای و هيچ حاجت ديگرى نداشتى؟ عرض كرد: هيچ حاجتى نداشتم مگر آنكه در کنار قبر مطهر آن حضرت نماز خوانده، جنابش را زيارت كرده و سپس از حضرتش خداحافظى كرده و به سوی اهل و عیالم برگردم. ▪️ حضرت فرمودند: در زيارت آن حضرت چه می‌بینید؟ عرض كرد: زيارتش موجب بركت در عمر خود، اهل و اولاد، اموال ما بوده و حوائج و خواسته‌هایمان برآورده شده و گرفتاری‌های ما بر طرف می‌شود. ▫️ حضرت به او فرمودند: اى برادر يمنى آيا از فضيلت زيارت آن حضرت بيشتر از اين برايت نگويم؟ مرد گفت: زيادتر بفرمایید. فرمودند: زيارت امام حسين(ع) معادل يك حج مقبول و پاکیزه‌ای است كه با رسول خدا(ص) انجام شود. ▪️مرد از اين گفتار تعجب كرد. حضرت فرمودند: آرى، به خدا سوگند معادل دو حج مقبول و پاکیزه‌ای است كه با رسول خدا(ص) انجام شود. آن مرد بر تعجبش افزوده شد پس بدين ترتيب امام(ع) بر تعداد حج‌های مقبول می‌افزودند تا اينكه در آخر فرمودند: ▫️ زيارت آن حضرت معادل با سى حج مقبول، پاكيزه و بدون گناه است كه با رسول خدا(ص) انجام گيرد. 📚 ثواب الاعمال، ج ۱، ص ۱۸۱ ▪️ «الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج» https://eitaa.com/shahrah313 شاهراه ظهور 1احادیث https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401 شاهراه ظهور2شهدا
16.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥اصلا این کلیپ را از دست ندهید🤌 💥به کربلای جهانی خوش آمدید 💥ای به فدای خودت و زائرانت❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/shahrah313 شاهراه ظهور 1احادیث https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401 شاهراه ظهور2شهدا
امام صادق(ع): آنکه خدا خیرش را بخواهد عشق حسین را به قلب او می اندازد...
امام صادق علیه السلام: 🔸پدرم به من فرمود: پسرم! هر كس با دوست بد همنشينى كند سالم نمى ماند، و هر كس سخن خود را مهار نكند پشيمان مى گردد، و هر كس به جاهاى بد رفت و آمد کند آماج تهمت و بدگمانى مى شود. 📚 مستدرک الوسائل (باب الحج) جلد ۸ صفحه ۳۳۹