🔻قطار
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #کهکشان_چهره_ها سرودۀ #علی_محمد_مودب بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است)
▪️تقّ و تقّ و تقّ و تقّ
تِلِق و تِلِق، تِلِق و تِلِق!
میروی و دل درون سینهام
تا سحر ادای رفتن قطار را
در میآورد!
تقّ و تقّ و تقّ و تقّ
تِلِق و تِلِق، تِلِق و تِلِق!
با قطار ابرها
زودتر بیا
ورنه این قطار نقنقو
ایستگاه را به جستوجوی تو ترک میکند!
☑️ @ShahrestanAdab
🔻روایت روزهای جنگ و لحظههای زندگی
(کتابشناسی مجید قیصری به قلم #مرتضی_شمس_آبادی در پروندهپرترهی #مجید_قیصری)
▪️ «۱- صلح، ۱۳۷۴، حوزۀ هنری
صلح، اولین اثر منتشرشده از مجید قیصری است.
۲- جنگی بود، جنگی نبود، ۱۳۷۵، نشر صریر
ویراستاری این اثر را علیرضا قزوه برعهده داشته است.
۳- طعم باروت، ۱۳۷۷، نشر صریر
۴- نفر سوم از سمت چپ، ۱۳۷۹، نشر کمان
۵- ضیافت به صرف گلوله، ۱۳۸۰، نشر پالیزان
مجموعۀ دو داستان: جنگی بود جنگی نبود، ضیافت به صرف گلوله
نامزد جایزه پکا (مهرگان ادب) در سال ۱۳۸۰
در ضیافت به صرف گلوله، "سرهنگ سمرقندی" در تاریخی مشخص به منزلی دعوت میشود که هیچگونه آشنایی قبلی با صاحب خانه و محل مورد نظر ندارد. او ناگزیر به محل دعوتشده میرود، اما کسی را آنجا نمیبیند. از دروازۀ باز منزل پای به صحن حیاط میگذارد، اما اثری از کسی نیست...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10661
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 خردهنگاهی به داستان کوتاه از دریچۀ ویلای کاکاییها
(تازهترین مطلب پروندهکتاب #ویلای_کاکایی_ها اختصاص دارد به یادداشتی از #محمد_شمس_الدینی. این یادداشت را با هم میخوانیم.)
▪️ «... محیط زیست، موضوعی اساسی و مغفول در هنر ایرانی است. «ویلای کاکاییها» یکی از تلاشهای نخستینی است که در جهت ورود به موضوع مهم مسائل اقلیمی و محیط زیست، صورت گرفته است. مجموعۀ ده داستان کوتاه از ده نویسندۀ جوان که البته به در دسترسترین لایۀ مسائل محیط زیست پرداخته است. تجاوزات انسانی در محیط زیست مانند ویلاسازی مفرط، تخلیۀ نخالهها در طبیعت، حفر غیرقانونی چاه آب، انقراض برخی گونههای حیوانی، شهریسازی و روستازدایی، تغییرات اقلیمی مانند خشک شدن تالابها و آلودگی هوا و تصرفاتی ولایی در خلقت مانند نماز استسقا، دستمایۀ ده داستانی شدهاند که نمایان تلاش نویسندگان این داستانها شده است...»
ادامۀ این مطلب را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10662
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 یک هلو هزار هلو؛ تلاش برای به بار نشستن میوۀ عدالت
(در سالروز درگذشت #صمد_بهرنگی، نویسندۀ مطرح حوزۀ کودک و نوجوان معاصر، یادداشتی می خوانید از #نیلوفر_بختیاری که به معرفی یکی از آثار این نویسنده پرداخته است؛ یک هلو هزار هلو).
▪️ «... صمد بهرنگی از جمله نویسندگانیست که همواره هدف تعلیم و تربیت را در نگارش داستانهای خود دنبال کرده است. او ادبیات کودک و نوجوان را مجالی برای امر و نهیها و باید و نبایدهایی چون «سحر خیز باش تا کامروا باشی!»، «با ادب باش!» و ... نمیداند. بلکه برای افزایش آگاهی اجتماعی کودکان و نوجوانان میکوشد تا ذهن پرسشگر و خلاق آنان را با مفاهیمی چون عدالت و راستی و درستی آشنا کند. او این هدف را در مقالات خود بیان نموده و در آثار خود نیز منعکس کرده است.
بهرنگی همانگونه که در زندگی واقعی خود نیز فقر را از نزدیک لمس کرده و تجربه سالها معلمی در روستاهای محروم را داشته است... .»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7295
☑️ @ShahrestanAdab
🔻کلمه
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از #م_موید، (#محمدحسین_مهدوی) بهروز میکنیم)
▪️آغاز کجاست؟
که بگویم غزل
آغاز کجاست؟
که بگویم کلمه
آغاز کجاست؟
که بگویم نام
سپاس را
شناختم
با شناختِ پدرم
که آسمان را میدید و آسمان را نمیدید
و شنیدم
فرمانی را بر خاک
و خاکی را فرمانی
مادرم
سیاه را دوست میدارد
شب
آه می کشد
و صبح
آمده نیامده
دامانِ مادرم را
لبِ حوض
خیس میبیند
مادرم
خودش را
میپوشاند
و تاریخم
انبانیست
از نیاکانی
که در غزل میگریستند
با کلمه نماز میخواندند
و از نام میگریختند
تا به نام رسند
در بیدا
در میهنه
در همدان
اینجا چیستیهایم
خاک را
فرو میدارند
و فرمان را
فرا
و او
نهادهاش را دوست دارد
که ما
به خیابان میآییم
من نهاده توام
تو نهاده منی
و به خانه میرویم
دستم مهربانگاهِ سرِ تو میشود
دستت مهربانگاهِ سرِ من میشود
و خرسندم در مرگ
و شکیبایم در زندگی
که تبارِ دمهایی بودهام
که در غزل میگریستم
و در کلمه نماز میخواندم
و از نام میگریختم
تا به نام رسم
و اگر بخواهی
و نمیخواهم نخواهی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻سیمین دانشور، برون یا درونِ سایۀ جلال
(یادداشتی از #پژمان_سرلک در پروندهپرترۀ #سیمین_دانشور)
▪️«...در دنیای پیشین و در دنیای امروز معمولاً وقتی دو هنرمند با هم ازدواج میکنند در هرزمینهای، یکی از ایشان در نگاه مردم، منتقدین و... در سایۀ سرد میشود. به این معنی که شهرت و آثار وی تحتالشعاع دیگری قرار میگیرد و او را باعنوان همسر فلانشخص میشناسند. ممکن است چنین دیدگاهی در آن خانواده هرگز وجود نداشته باشد، اما آنهایی که بیرون ایستادهاند، چنین برداشتی دارند و نمیشود در این مورد به کسی خرده گرفت. قاعدتاً در بسیاری از موارد دو شخص همسطح نیستند؛ غالباً یکی از دیگری کار را زودتر آغازیده و شهرت بیشتری کسب کرده یا بهطورمثال کار زن را نسبت به مرد برتری دادهاند و از این قبیل...»
ادامۀ این مطلب را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10665
☑️ @ShahrestanAdab
🔻حیرانی | نقد و بررسی کتاب #گوساله_سرگردان
(به قلم #مهدی_زارع در پروندهپرترهی #مجید_قیصری)
▪️ «در کوچه و خیابان هستند، در کوه و دشت، لابهلای مردم، توی ویرانهها، نوسازها، متروکههای باستانی و مصنوعات مدرن... هرجایی که فکرش را بکنی، هستند و بودنشان نه فقط حضور انسانی ساده که حضوری سراسر ادراک است. در بالاترین سطح هوشیاری، با تمام حواسشان و منتظر که ماجرایی، شخصیتی، فضایی یا مضمونی، تلنگر کوچکی بزند تا لذت کشف ایدۀ داستان جدید، در خونشان بجوشد و تمام وجودشان را تسخیر کند.
فیلم دیدن، کتاب خواندن، سفر و هر کار دیگری که از یک داستاننویس سر میزند، فقط و فقط برای تجربۀ مجدد همان لذتی است که ابتدای یک زیست تازه است. زیستن با کسانی که کشفشان میکنی و ماجراهایی که درگیرشان میشوی. داستاننویسی کاری تماموقت است، اگر به معنای واقعی محقق شود. داستاننویسی نه فقط یک فعل، که در شکل حقیقی خود توصیفی است از یک سبک زندگی...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10664
☑️@ShahrestanAdab
🔻به راههای نرفته
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از سرکار خانم #نازنین_مرادی بهروز میکنیم)
▪️به راههای نرفته بگو که در راهی
بگو که ماندن بی های و هو نمیخواهی
برو به اوج خودت از ستارهها بگذر
به آسمان که رسیدی بگو چه کوتاهی
بتاب و وام بگیر از زلالی خورشید
که ماهتاب بگوید خدا! عجب ماهی!
عیار ارزش هر چیز گوهر عشق است
اگر که کوه بزرگی، اگر پر کاهی
بزن جوانه بزن سبز شو که میدانم
تو همچو دانه به راز درخت آگاهی
به قلهها که رسیدی به خاطرت بسپار
به سنگهای نخستین نگاه کن گاهی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻پربازدیدترینهای بهار ۱۳۹۸ سایت شهرستان ادب
▪️با پایان نخستین فصل از سال ۱۳۹۸ و در تازهترین مطلب پروندۀ #سالنامه_شهرستان_ادب، کارنامۀ این فصل را مرور میکنیم و پربینندهترینهای بهار ۱۳۹۸ سایت شهرستان ادب را با شما مخاطبان عزیز در میان میگذاریم.
پربازدیدترین مطالب سایت شهرستان ادب در فروردین، اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۸ (و در سه حوزۀ «خبرها»، «یادداشتها» و «شعرها» و به ترتیب میزان بازدید هر بخش) را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10668
☑️ @ShahrestanAdab
🔻من درنای سیبری را خوردهام | داستانی از کتاب ویلای کاکاییها نوشته #فرناز_شهیدثالث
(پروندهکتاب #ویلای_کاکایی_ها)
«اگر بابا آن روز زیادی هول نشده بود، اگر برف و كولاك آنقدر زود و پیشبینی نشده به راه نمیزد، اگر من درنای سیبری را نخورده بودم، حالا همه چیز یك جور دیگر بود. حتماً امروز هر كدام از ما آدمهای دیگری بودیم و داستان من داستان دیگری میبود. اینكه میگویم همة ما، یعنی هم خودم و بقیة كسانی را كه در این داستان نقشی دارند حساب كردهام و هم شمایی را كه همین حالا این داستان را دست گرفتهاید و میخوانید. شك نكنید كه دنیای شما هم دنیای دیگری میشد. دنیایی كه در آن هنوز درناهایی سفید از سرمای استخوانسوز زمستان سیبری سر به راهِ سرزمینی گرمتر میگذاشتند و مدتی در همین تالابهای شمالی خودمان میچرخیدند. تالابهایی كه روزگاری كشیمها و آبچلیكها و باكلانها در آن میگشتند و سر زیر آب میكردند و آنقدر ماهی میگرفتند تا سیر شوند...»
متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10675
☑️ @ShahrestanAdab
🔻تحلیل تخصصی با سیر عرضی در آثار مجید قیصری
(یادداشتی از #محمد_قارونی در پروندهپرترهی #مجید_قیصری)
▪️«مجید قیصری از داستاننویسهای مطرح دهۀ ۸۰ و ۹۰ ایران است. مخاطب کتابخوان اینسالها او را بیشتر به نوشتن داستانهای کوتاه، حول محور جنگ تحمیلی با رویکردی متفاوت از نویسندگان قبل و همدورهاش میشناسد؛ رویکردی که میتوان بهصورت خلاصه آن را انسانگرایانه، صلحطلب و خارج از قواعد مرسوم توصیف جنگ معرفی کرد. حالآنکه وسعت کار قیصری در این محدوده، منحصر نمیشود و مخصوصاً در سالهای اخیر، مضامین متنوعتر چه در قالب داستان کوتاه و چه رمان را در برمیگیرد...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10673
☑️@ShahrestanAdab
🔻بیست و هفتمین میزگرد #بوطیقا در شهرستان ادب
🔖خلاصه:
eitaa.com/shahrestanadab/1968
📖مشروح و 📸گزارش تصویری این نشست به زودی منتشر خواهد شد.
#دن_براون
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻بیست و هفتمین میزگرد #بوطیقا در شهرستان ادب 🔖خلاصه: eitaa.com/shahrestanadab/1968 📖مشروح و 📸گزارش
📕 بیست و هفتمین میزگرد از سری میزگردهای آزاد ادبی #بوطیقا در مؤسسهی شهرستان ادب برگزار شد و مهدی کفاش، گووان مهر اسماعیل پور، محمدقائم خانی و علیرضا سمیعی دربارهی #دن_براون به بحث و گفتوگو پرداختند.
خلاصۀ جلسه:
✔️ #مهدی_کفاش: «دو ویژگی مهم آثار دن براون فرم خاص و مضمون انتقادیشان است. فرم خاص روایت او و استفاده از پینوشتها اقتباس سینمایی را مشکل میکند. او در یک نگاه انتقادی پستمدرن به گذشتهی ساختگی نقد وارد میکند.»
✔️ #گووان_مهر_اسماعیل_پور: «دن براون مثل اکثر نویسندههای ایرانی معاصر بیشتر فیلم دیده تا کتاب خوانده باشد. دن براون در رمانهایش دکوپاژ سینمایی کرده نه ادبی. حتی بخشبندی کتابهایش هم مانند سکانس سینمایی است.»
✔️ #محمدقائم_خانی: «دن براون روی یک نقطهی واقعی از تاریخ دست گذاشته است. او به سه شاخه (تاریخ هنر، علم و مذهب) توجه دارد و به دنبال جریان مفقودی در هر سه شاخه است.»
✔️ #علیرضا_سمیعی: «ماهیت راز باعث میشود که نویسندهای مثل دن براون بتواند چنین داستانهایی بنویسد. دن براون اختلافاتی را که دربارهی حقیقت یک راز وجود دارد، رد میکند. او معتقد است اصلاً حقیقتی وجود ندارد و همهی اینها برساختهی ما هستند.»
▪️گزارش و مشروح این نشست به زودی منتشر خواهد شد.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻قوس قزح مجاز | داستانی از نعلینهای آلبالویی نوشته #مهدی_نورمحمدزاده
(پروندهکتاب #نعلین_های_آلبالویی)
«...قبل اینکه بهش اشاره کنم فقط یکی سفارش بدهد، گوشی را قطع میکند. حالم از ساندویچ و پیتزا بههم میخورد. شاید یکسالی میشود که مشتری "پیتزا پنگوئن" شدهایم و دیگر فهیمه دستش گرم نمیشود برای پختن غذای خانگی. حق هم دارد بهنظرم.
"غذای گرم، مال خونۀ گرمه. وقتی تو حواست به من و خونه نیست، انگار همهچیز یخ زده. تو واقعاً منو دوست داری؟!".
بعضیوقتها از خودم بدم میآید. نمیدانم اگر فهیمه بداند که ساعتها با یکزن غریبه چت میکنم و درددل میگویم، چه احساسی نسبت به من خواهد داشت. اصلاً باورش میشود که من اهل خیانت باشم؟!
کاش کمی باهوش بود، آنوقت حتماً چیزهایی بو میکشید. از ساعتها سکوت و ور رفتن من با گوشی و کانالهای ماهواره. اصلاً کاش خودش همهچیز را میفهمید. شاید آنوقت، اینقدر داغون و افسرده نمیشدم!
"معلومه که دوستت دارم! من فقط کمی گرفتارم. میخوام مدتی تنها باشم و تو خودم. همین!"...»
متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10693
☑️ @ShahrestanAdab
🔻گل سرخ
تشییع پیکر ۱۵۰ شهید تازهتفحصشده دوران دفاع مقدس باردیگر فضای سرزمین و پایتخت ایران اسلامی را معطر کرده است. خانم #اعظم_سعادتمند شاعر جوان و توانمند کشورمان غزل تازه خود را به این شهیدان عزیز اختصاص داده است
▪️نیمی پرستو، نیم خاکستر... گل سرخ
برگشتهای از دشتها پرپر گل سرخ!
پیچیدهای در بادها ای روح پرچم
ای از تمام باغ خوشبوتر گل سرخ!
آرامشم را با تو میگیرم در آغوش
آبیتری از هر چه نیلوفر گل سرخ!
خوابیدهای بیآنکه لالایی بخوانم
بگذار سر بر دامن مادر گل سرخ!
آماده بودم صبح تا شب، سیچهل سال
با شوق اینکه میرسی از در گل سرخ!
میبوسمت در باد تا باقی بماند
عطری از این دیدارِ سرتاسر گل سرخ
ما را بگیر این روزها هم در پناهت
ای اولین، ای آخرین سنگر! گل سرخ!
☑️ @ShahrestanAdab
🔻کدام شعرهای امام خمینی موسیقی شدند؟
(یادداشتی از #الهه_عزیزی_فرد در پروندۀ #امام_خمینی_و_ادبیات)
▪️«...شعر حقیقیترین تجلیگاه اندیشۀ شاعران است. جنبههای وجودی هر شاعری، بیشتر از هرجای دیگر در شعرش منعکس میشود. هرچند شخصیت سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت #امام_خمینی (ره)، بیشتر و پیشتر مورد توجه همگان بوده است، اما اساسیترین اندیشهها و عقاید ایشان در اشعارشان نهفته است. با سیر در دیوان اشعار امام (ره) میتوان منزلت ادبی و عرفانی ایشان را بهتر از هرعرصۀ دیگری شناخت.
دیوان سرودههای امامخمینی (ره) مجموعهای سرشار از عقاید عرفانی و بیان عشق به معشوق ازلی و معبود حقیقی است. دیوان اشعار ایشان جلوهگاه رهایی انسان از خودبینی و خودخواهی و رسیدن به صفا و صمیمیت و اخلاص است...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10663
☑️ @ShahrestanAdab
🔻تناوب متن | نقد و بررسی کتاب #جشن_همگانی
(یادداشتی از #علی_ششتمدی در پروندهپرترهی #مجید_قیصری)
▪️«خواندن جشن همگانی، هزینه دارد! از آن کتابها نیست که راحت بخوانی و بعد بگذاری کنار و این "تجربۀ مطالعه" با بستهشدن کتاب تمام شود. کتابی است که میرود روی اعماق جانت ـجایی که اکثر ما خوب نمیشناسیمش و کنترل خوبی روی آن نداریمـ مینشیند، حساب آنجا را میرسد و یکباره میبینی تو ماندهای و یکآوارۀ عجیبوغریب در دلت که تا مدتها نمیتوانی بهراحتی با آن کنار بیایی.
بهبیاندیگر، کتاب "جشن همگانی" حال آدم را عوض میکند؛ یعنی بعد از خواندن -و حتی در طی خواندنش- دیگر آن آدمی که سابق بودهای، نیستی. شدهای یکآدم دیگر!
اما سؤال مهم اینجاست که این کتاب چطور این کار را با خوانندهاش میکند؟...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10676
☑️ @ShahrestanAdab
🔻ترانههای تر | معرفی کتاب #سالهای_بی_ترانگی سروده #محمدرضا_ترکی
(یادداشتی از #مرضیه_رحیمی)
▪️«سالهای بیترانگی ششمین مجموعهشعر از محمدرضا ترکیست که در آن هم غزل میخوانیم، هم رباعی و هم شعرهای نو و نیمایی و گاه حتی تکبیتهایی که یکباره از ذوق سرشار او جوشیدهاند و چون چشمهای کوچک، به موجزترین شکل ممکن، معانی عمیقی را در ذهن خواننده جاری میکنند. شگفتا که سال های بیترانگیِ ترکی، پر ترانهتر و و پر از ترانههایِ تر است.
این مجموعه مملو از شعرهایی صمیمیست با احساسی سرشار که شاعر در اغلب آنها با تصویرهایی ناب، آنچه را که در ذهن دارد در پیش چشم خواننده مجسم میکند. وقتی میگوید:
چون جوجۀ گنجشک که از لانه بیفتد/ افتاد به دست تو دل دربهدر من (ص ۱۲)
یا:
این عشق آتش است، تو یک جنگل بلوط/ جنگل حریف آتش سوزان نمیشود (ص ۸۴)
و...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10666
☑️ @ShahrestanAdab
🔻صبح صادق
(ضمن عرض تسلیت به مناسبت سالروز شهادت موسس مذهب شیعه و ششمین پیشوای معصوم مسلمانان، #امام_صادق علیهالسلام شما را به خواندن شعری از شاعر توانمند اصفهانی آقای #علی_فردوسی در ستایش این امام همام دعوت میکنیم)
▪️با هر نخی که دوخته هر کهنه سوزنی
جز او عبای دین ننشسته است بر تنی
تابیده است و مشق شب آسمان شده
صبح است و صادق است، چه تکلیف روشنی
اکسیر عشق یافته جابر کنار او
این عشق و این دلم، چه طلایی! چه آهنی!
شیرازه کرده دفتر اوراق علم را
چه منطق اصیل و چه فقه مدوّنی
ای وسع فهم ما همه از آسمان تو
اندازهی نگاه از آن سوی روزنی
پس کو رواق و مسجد و گلدسته و حرم؟!
ای شاه محتشم، چه غریبانه مدفنی
آه من است و گوشهی چشمی نگاه تو
دست است و دامن است، چه دست و چه دامنی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻در اخبار نبشتهاست... | شماره بیست و پنجم
(گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات در ایران و جهان به روایت شهرستان ادب)
▪️این هفته در بیست و پنجمین مطلب #در_اخبار_نبشته_است، خبرهایی داریم از رمان اول نویسنده جوان ویتنامی درباره جنگ ویتنام، انتشار کتابی برای یادآوری اشغال فلسطین، دلیل محبوبیت اورول، ترامپ و آزار اخلاقی یک خانم نویسنده، و روایت یک دیدار از زبان شاعر افغانستانی . از شما دعوت میکنیم گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات -در ایران و جهان- را به روایت شهرستان ادب بخوانید.
مطالب این هفته، از نوشتههای هفته گذشته خبرگزاری فارس، ایبنا، گاردین، نیویورکتایمز، لیبراسیون، رویترز، مشیبل و با همکاری #گروه_ترجمه_شهرستان_ادب گردآوری شده است.
این اخبار را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10697
☑️ @ShahrestanAdab
🔻عشق حلیمه و مهابت سهکاهن | یادداشت #محمدقائم_خانی بر رمان #سه_کاهن
(پروندهپرترهی #مجید_قیصری)
▪️«بسیاری در بحث روایت امر قدسی، همۀ توجه خویش را بر رازگونگی و نامکشوفی آن میگذارند و بدینترتیب بهراحتی حکم میرانند که "وضوح و تفصیل، دشمن روایت امر قدسی است". سپس میگویند که استعاره و دیگر صنایع ادبی برای همین بهکار میآیند که حرف را در لفافه بپیچند و بر ابهام و ایهام بیفزایند. اینان قرائتی خاص از امر قدسی دارند و آن قرائت را بر متن مقدس، تحمیل میکنند.
مراجعه به متون مقدس نهتنها بر این ادعا صحه نمیگذارد، بلکه در اکثر موارد خلاف آن را نشان میدهد. این عده دقت نمیکنند که امر قدسی یکصفت بارز دیگر هم دارد؛ تعالی و علو. اتفاقاً دشمن اصلی تعالی، تردید و ریب است...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10689
☑️ @ShahrestanAdab
🔻بیداردلان
(امروز، دهم تیرماه، روز بزرگداشت #صائب_تبریزی است. شاعر بزرگ ایرانی که اشعار او در سبک هندی شهرت ویژهای یافتهاند. به این بهانه شما را به خواندن غزلی عرفانی از این شاعر بزرگ دعوت میکنیم)
▪️عارفانی که ازین رشته سری یافتهاند
بیخبر گشته ز خود تا خبری یافتهاند
سالها مرکز پرگار حوادث شدهاند
تا ازین دایرهها پا و سری یافتهاند
چشم این سوختگان آب سیاه آورده است
تا ز سرچشمۀ حیوان خبری یافتهاند
سالها کف به سر خویش چو دریا زدهاند
تا ز دریای حقیقت گهری یافتهاند
بار برداشتهاند از دل مردم عمری
تا ز احسان بهاران ثمری یافتهاند
سالها غوطه چو شب در دل ظلمت زدهاند
تا ز چاک جگر خود سحری یافتهاند
گر سر از جیب نیارند برون معذورند
در نهانخانۀ دل سیمبری یافتهاند
بستهاند از دو جهان چشم هوس چون یعقوب
تا ز پیراهن یوسف نظری یافتهاند
دلشان تنگتر از چشمۀ سوزن شده است
تا ز سر رشتۀ مقصود سری یافتهاند
دست بیداردلان آبله فرسوده شده است
تا ازین خانۀ تاریک دری یافتهاند
همچو پروانه درین بزم ز سوز دل خویش
بارها سوخته تا بال و پری یافتهاند
مکش از رخنۀ دل پای تردد زنهار
که درین کوچه ز سیمرغ پری یافتهاند
گرد مجنون نظرباز، غزالان شب و روز
چون نگردند، که صاحبنظری یافتهاند
صائب از گریۀ مستانه مکن قطع نظر
که ز هر قطرۀ اشکی گهری یافتهاند
☑️ @ShahrestanAdab
🔻نظری به شعر سبک اصفهانی
(شعر سبک اصفهانی "هندی" بیش از هر شاعر دیگری با نام #صائب گره خورده است. در روز بزرگداشت این شاعر شهیر، یادداشتی میخوانیم از #علی_داودی که به این سبک شعری و نفوذش در جامعۀ شعری و تأثیراتش نگاهی داشته است)
▪️ «...باری شعر اصفهانی در ساخت، آمیزهایست از صنعت "تکنیک" و تزیین! شعری که علیرغم پیچیدگی و ظاهر رنگارنگش چندان مشکل نیست؛ چراکه با کشف الگوی صنعتگری آن ساختنش از عهدۀ هر انسان هوشمند و باذوقی، اعم از بقال و نانوا و بنا، برمیآید.
اتفاقاً رویکرد صنعتی به شعر، در دورۀ بعد خود را بهتر نشان میدهد. وقتی که برای اصلاح افراط هندیگری، شاعران مکتب انحرافیِ بازگشت را بنیان میگذارند. در مکتب هندی دنیا، دنیای ظاهر است؛ بهعبارتی همان بخش ملموس در اسلوب معادلۀ بیتها. پارۀ نامحسوس هم ارائۀ حکمیست کلی که ای بسا سخن خود شاعر هم نباشد؛ یعنی شعری که ترسیم زیبایی و غرابت است "عمدتاً خیال" بهوسیلۀ مضمونسازی با آرایۀ اسلوب معادله در شکل تمثیل و تلمیح...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10704
#صائب_تبریزی
☑️ @ShahrestanAdab