🔸خدایا چگونهای؟
(شعری از #قربان_ولیئی به مناسبت ولادت #امام_علی علیهالسلام)
🔹تا حس شود صدای تو، آب آفریده شد
چشمت غریب بود، شهاب آفریده شد
تحریر گامهای تو را در جواب آب
رودی که میرسد به شتاب آفریده شد
بیمهر تو چه میگذرد بر شب قلوب؟
دوزخ جواب بود و عذاب آفریده شد
ربط تو با تراب در ابهام مانده بود
صحرای تشنهکام و سحاب آفریده شد
پرسش مهیب بود: خدایا چگونهای؟
کعبه دهان گشود و جواب آفریده شد
💠 #موسیقی_نواحی_جان اثر استاد ولیئی را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
adabbook.com/موسیقی-نواحی-جان
#شعر_آیینی
☑️ @ShahrestanAdab
🔸نوشتن پیکرتراشی
(یادداشتی بر کتاب #رنج_و_سرمستی اثر #اروینگ_استون با ترجمۀ #پرویز_داریوش، به قلم #زینب_بردبار)
🔹«...طبع فلسفی پرویز داریوش در انتخاب اثر نقش مهمی دارد ولی وضع رماننویسی در ایران و همچنین مسائل هنرهای تجسمی دهۀ ۴۰ و ۵۰ نیز در این انتخاب حائز اهمیت بودند. رماننویسی در این دو دهه، بالنده و ماجراجو بود سبکهای مختلف به آزمون گذاشته میشد و مترجمان خود را موظف میدانستند که ما را با تجربههای موفق جهانی در هر سبک و سیاقی آشنا کند. کارنامۀ پرویز داریوش نشان میدهد که چقدر خود را موظف میدانست قدمهای مهم و اصیل را بردارد.
ترجمۀ آثار دورانسازی از آندره ژید، ویرجینیا ولف، فاکنر و ملویل گویای این حقیقت است که پرویز داریوش طرحی برای آشنایی ایرانیان با سپهر ادبیات جهان دارد به همین خاطر نویسندههای کلاسیک مانند هرمان هسه همانقدر توجه او را جلب میکردند که نویسنده پیشرویی همچون ولادیمیر ناباکوف دلمشغولش میداشت. رمان "رنج و سرمستی" همچون اثری که برای نویسندگان، هنرمندان تجسمی و اهل ذوق و فرهنگ به یک اندازه به آن نیاز داشتند، در میان اهل فن از شهرت خوبی برخوردار بود...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11809
☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸دریچه
(شعری از #مهدی_اخوان_ثالث با صدای #سیدوحید_سمنانی)
🔹ما چون دو دریچه روبروی هم
آگاه ز هر بگو مگوی هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آینده
عمر آیینه بهشت اما آه
بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه
اکنون دل من شکسته و خستهست
زیرا یکی از دریچهها بستهست
نه مهر فسون نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد
نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد
☑️ @ShahrestanAdab
🔸فقر هوگویی
(یادداشتی بر رمان #بینوایان اثر #ویکتور_هوگو به قلم #علیرضا_سمیعی)
🔹«در حالی که ویکتور هوگو به رمان بینوایان میبالد و دوستدارانش در سراسر جهان معمولاً این اثر را در میان ۱۰ رمان برتر تاریخ میدانند، فرانسویها اصرار دارند او را به عنوان شاعری بزرگ بشناسند. البته او بود که در ۱۸۲۷ مقدمۀ مفصلی بر "درام کرمول" نوشت و رمانتیسم را اختراع کرد. چه کسی بهتر از او که در جوانی حسابی تربیت شده بود و سرودن شعر را با ترجمۀ آثار "ویرژیل" از لاتین آغاز کرده بود. اما ویکتور هوگو طوری که انگار در قلمش کیمیا ریخته باشد، به هر چه دست میزد، میدرخشید: داستانهایی که برق میزنند، اشعار خیره کننده، نمایشهای گیرا و مقالههایی که آدم را مسحور میکند. با این حال وقتی با فرانسویهای راجعبه شاهکاری ادبی قرن نوزدهم حرف میزنید، دلشان میخواهد هرجور شده بحث را به "مادام بواری" و بقیه نوشتجات "فلوبر" منحرف کنند. اما هوگو باکش نیست و با سلیقۀ ادبی منتقدان مخالف است...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
Shahrestanadab.com/Content/ID/11813
☑️ @ShahrestanAdab
🔸نغمهای در باد
(واپسین نوشتۀ #ریونوسوکه_آکوتاگاوا با ترجمۀ #سونیا_محسنی)
🔹«هنوز هیچکس صراحتاً درباره وضعیت روانی کسی که قصد خودکشی دارد، ننوشته است. این شاید به خاطر مناعت طبع خود قربانی خودکشی بوده یا شاید هم به سبب عدم علاقه وی به وارسی شرایط روحی خود. در این نوشته که آخرین نامه من به شما است تلاش خواهم کرد شرایط روحی خود را برایتان شرح دهم. حتی اگر در شرح و توصیف انگیزههای خود با شکست مواجه شوم باز هم از اهتمام خود خشنود خواهم بود. رگنیر در یکی از داستانهای کوتاه خود مردی را به تصویر میکشد که خودکشی میکند اما خودش هم نمیداند برای چه. در بخش جنایی روزنامهها میتوان دلایل زیادی برای خودکشی یافت. از مشکلات مالی و فقر تا بیماریهای روانی. در نظر من اما اینها نمایانگر تمام آنچه فرد را به خودکشی کردن وامیدارد نیستند. اینها تنها عزیمتیاند به سوی دلیل راستین. اغلب کسانی که اقدام به خودکشی میکنند، همانطور که رگنیر نوشته است، از انگیزه خود برای این کار آگاه نیستند. خودکشی مانند تمام اقدامات ما شامل پیچیدگی انگیزههاست. آنچه مرا به خودکشی واداشته و مرا برانگیخته، حس مبهم اندوه است. حسی گنگ به آینده خویش...»
💠 متن کامل این نوشته را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11814
☑️ @ShahrestanAdab
🔹زندگی به هیچ نمیارزد اما ارزش هیچ چیزی به اندازه زندگی نیست.
🔸 #گفتوگو_با_مرگ، #آرتور_کستلر
#گفتاورد
☑️ @ShahrestanAdab
🔸چگونه میتوان از تولید انبوه گریخت؟
(مروری بر وضعیت ادبیات داستانی ایران در دهه نود شمسی، به قلم #محمدقائم_خانی)
🔹«اگر به هابز بگوییم "این روزها پروندههای امنیتی به یکی از مایههای اصلی تولید آثار ادبی یا سینمایی در ایران و جهان بدل شده است." چه خواهد گفت؟ آثاری که معمولاً بسیار پرفروش هستند و مورد توجه گروههای زیادی از مخاطبین قرار میگیرند. نخواهد گفت که رابطه امنیت و آثار ادبی و هنری محدود به موضوع اثر نمیشود؟ به خصوص اگر به لویاتان و بهیموت هابز توجه کنیم، این منظر پررنگتر خواهد شد. از نظر هابز، امنیت بنیاد زندگی و اصل و اساس بودن است در همه جلوههایش. به خصوص در کتاب بهیموت بیشتر به رابطه امنیت و روایت پرداخته است. بنابراین از نظر او، امنیت بنیاد، ساختار، غایت و اولویتهای ارزشدهی هر نوع بودنی را معین میکند. پس از نظر هابز اهمیتی ندارد که بدانیم چقدر به موضوع پروندههای امنیتی در داستانها پرداخته میشود، بلکه باید پرسید "چطور ساختار یک رمان امنیتی میشود؟"...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11815
☑️ @ShahrestanAdab
🔸رمان نوجوان #خواب_پلنگ نوشتۀ #هادی_حکیمیان، اثر تقدیری نوزدهمین جشنواره شهید حبیب غنیپور شد. گفتنیست این رمان توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است.
🔹از آنجا که بهدلیل شرایط شیوع کرونا اختتامیه نوزدهمین جایزهٔ ادبی شهید غنیپور در سال گذشته برگزار نشد؛ امسال برگزیدگان دو بخش دورهٔ نوزدهم و بیستم همزمان معرفی شدند.
🔹مؤسسۀ شهرستان ادب و همۀ هنرمندان همراه با این مجموعه این موفقیت را به آقای حکیمیان تبریک گفته و برای این نویسندۀ خوب کشورمان آرزوی توفیقات روزافزون دارد.
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab
🔸دوزخ
(یک صفحۀ خوب از کتاب #راشومون اثر #ریونوسوکه_آکوتاگاوا)
🔹«یوشیهیده که هنوز چشمهایش را با حالتی به زمین دوخته بود که از خشمی درونی حکایت داشت، پاسخ داد: "نه، عالیجناب، با کمال تأسف، این خبر به هیچوجه خوب نیست. ممکن است بخش بزرگی از کار پایان یافته باشد، اما هنوز بخشی وجود دارد که من قادر به کشیدن آن نیستم."
"چی! قادر به کشیدن نیستی؟"
درست است، قربان. به طور طبیعی، من تنها آنچه را که دیده باشم، میتوانم نقاشی کنم و یا حتی اگر موفق به کشیدن چیزی بشوم که برایم ناشناخته باشد، از این کار نمیتوانم هیچ احساس رضایتی را در خود احساس کنم. درست مانند این است که نتوانستهام پرده را نقاشی کنم. آیا عالیجناب، با این نظر موافق نیستند؟...»
💠 ادامۀ این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11819
#یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب
☑️ @ShahrestanAdab
🔸رمان نوجوان #دارم_می_رسم_جان_جان نوشتۀ #مهدی_کرد_فیروزجایی اثر برگزیده بیستمین دورۀ جشنواره ادبی شهید غنیپور شد. گفتنیست این رمان توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است.
🔹مؤسسۀ شهرستان ادب و همۀ هنرمندان همراه با این مجموعه این موفقیت را به آقای فیروزجایی تبریک گفته و برای این نویسندۀ خوب کشورمان آرزوی توفیقات روزافزون دارد.
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab
🔹خداوند شناخت واژه و آشنایی با كلمه را، رایگان به كسی نمیدهد و در ازای آن بهای بسیار بزرگی میگیرد كه این بها رنج شناختن مفاهیم این كلمات است.
🔸 #سیمین_دانشور
#گفتاورد
☑️ @ShahrestanAdab
🔸سووشون از سیاوش تا زری
(به مناسبت سالروز درگذشت #سیمین_دانشور، یادداشتی بر #سووشون به قلم #محمدقائم_خانی)
🔹«زری در سووشون چند بار درباره شجاعت صحبت میکند. حتی فراتر از آن، خود نویسنده هم درباره این موضوع نظر میدهد. آیا اینها کافی هستند که سووشون را رمانی درباره شجاعت بدانیم؟ مسلماً کافی نیستند. این که شخصیتی در داستان درباره موضوعی حرف بزند، و حتی دغدغه آن را داشته باشد، دلیل بر ارتباط ساختاری داستان با آن موضوع نیست. پس در کجای رمان باید به دنبال شجاعت باشیم تا بتوانیم ادعا کنیم فلان رمان درباره شجاعت است. موضعگیری نویسنده درباره موضوع هم اثری ندارد؟ یقیناً اثر دارد، اما هنوز به حد کفایت نمیرسد. پس کجا باید رد پای یک موضوع مثل شجاعت را در اثری مانند سووشون پی گرفت؟ کمی درنگ میتواند ما را به نقطه اصلی رهنمون کند، که همانا عمل است. شجاعت خود را در اراده نشان میدهد و اراده در عمل آشکار میشود. عمل هم که مبنای داستان مدرن است. پس احتمالاً مناسب خواهد بود که در عمل داستانی به دنبال شجاعت بگردیم و به موضوع نزدیکتر شویم. یوسف از همان ابتدای داستان اهل عمل نشان داده میشود، آن هم عملی شجاعانه. او قهرمان داستان، و قهرمان زندگی زری است، و تصمیمات شجاعانهاش را هم با صدای بلند اعلام میکند. آیا این نقطه برای اعلام ارتباط رمان با موضوع شجاعت کافی است؟...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11818
☑️ @ShahrestanAdab
🔸خورشید
(شعری از #احمد_حیدری به مناسبت شهادت #امام_کاظم علیهالسلام)
🔹زمین دست توسل زد به پایش آسمان حتی
ستاره در ستاره پیرو اش شد کهکشان حتی
اگر چه دور تا دورش در و دیوار زندان بود
نشد خاموش خورشیدی که بوده نیمهجان حتی
تجلی داشت در والکاظمین الغیظ طوری که
تجرّی داشت پیش صبر او زخم زبان حتی
معیّن کرد با یک گوشهچشمش رزق عالم را
کسی که لب نزد آسوده بر یک لقمه نان حتی
کریم است آنچنان که باورم خواهد شد آن دنیا
اگر گویند بخشیده به زندانبان امان حتی
امام و دست بسته، قصه تا کی میشود تکرار
مدینه، شام یا بغداد؟ ساکت شد زمان حتی
مسیحا بود یا یوسف؟ همان مردی که در زندان
هدایت شد ز انفاسش زن آوازهخوان حتی
همه دیدند از این گُل نمانده غیر گلبرگی
بعید است اینکه بشناسد تنش را باغبان حتی
غریبی یعنی آن شاهی که بعد از رنج زندانش
نشد تشییع روی شانههای شیعیان حتی
#شعر_آیینی
☑️ @ShahrestanAdab
🔸درخت جوان!
(بیستمین روز از اسفندماه زادروز شاعر معاصر و نام آشنای کشورمان #علی_محمد_مودب است. او خالق مجموعه شعرهای ماندگاری همچون #عاشقانه_های_پسر_نوح، #کهکشان_چهره_ها و #مرده_های_حرفه_ای است.
#یوسفعلی_میرشکاک، شاعر و چهره صاحبنظر شعر و ادبیات به مناسبت پاسخ به شعری که مودب به وی تقدیم کرده بود، شعری سروده است که با هم میخوانیم)
🔹«درخت جوان یاد کردی مرا
جوانیت بالنده باد
و از برگ و باری شگرف
به هرسال و هر ماه آکنده باد
نه تنها به اردیبهشت
به دی ماه نیز
سرت سروسان
دلت چون انار
بمانی برومند و دور از بد روزگار
درین راه دُشخوار
درفشی که بر دوش داری درخشنده باد
فرازت مبیناد رنگ فرود
جهان پیش چشم تو آیینهای باد هر بامداد
که خورشید میگوید این خاکدان را درود
تنت بیگزند
دلت شادمان
علیرغم بیداد و بد
بماناد این دوستی جاودان
به پیمان مهر خداوند خیبرگشای
جهان را به پیکار با اهرمن رهنمای
به عهدی که با مام آب و نمک بستهایم
که روح جهان است و بالاترین راز پروردگار...»
💠 متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11822
💠 آثار مؤدب را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸خاتم
(شعری با صدای #علیرضا_سمیعی از کتاب #صدای_بهتر_زخم)
🔹روی هر صدایی نام تو را مینویسم
بهخاطر سنگریزههای صدات
وقتی که قرنهاست سخن میگویی
بهخاطر هر تکه ماه
که روی نجوای شبانهات یافتم
به هوای زیبایی
که در چشمهات مرور میشد
برای کودکانی که در نامت چشم گذاشتند
به خاطر حسرت
که از جای خالیات برخاست
گذشتی و گلهای از قدیم دوباره شدند
رودخانه تعبیر چشم آدم شد
ابراهیم شعله کشید
موسی شنید
عیسی کلام شد
این ستارهبازی از روبهروی شما آغاز گشته است اکنون سلام
که در کنار هر جوابت تمدنی به راه میافتد
تنی که بر تو نماز میبرد
حرف به حرف
شراب میشود
💠 «صدای بهتر زخم» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
adabbook.com/صدای-بهتر-زخم
☑️ @ShahrestanAdab
🔸نمیگویم زمستان است
(شعری از #عباس_چشامی، به مناسبت ۲۲ اسفندماه، روز بزرگداشت شهدا)
🔹دل واماندۀ من باز هم تنگ است، زندان است
نگفته خوب میفهمم که تنگ مرد میدان است
خروشان است و در صحرای مادرزادی جانم
سراسر ابر و برق و رعد و خاک و باد و توفان است
به من میگوید از آنان بگو؛ از نامْنشناسان
از آنانی که کمترنامشان گویا شهیدان است
شهیدانی که هم رنگند و فرقی بینشان یا نیست
و یا قدر تفاوت در قرائتهای قرآن است
بگو این روز و شبها، روز و شبها وامدار کیست
بگو از کیست شب مهتابی و خورشید ارزان است
بگو چند است تخمینی، بهای اینکه میبینی
هنوز این قوم، ایرانی، هنوز این خاک، ایران است
حسابی کن، چه میزان شمع جای مرد میسوزد
درنگی کن چه میزان نامِ گل نام خیابان است
به یاد آور، ببین سرمایۀ آنها فقط نامی است
برای تو اگر آب و برای من اگر نان است
کجا هستی؟ کجاها مینشینی؟ ادّعایت چیست؟
به یادآور که اینجایی که هستی جای مردان است
هوا سرد است میدانی، هوا سرد است میدانم
ولی با این همه گل من نمیگویم زمستان است
☑️ @ShahrestanAdab
🔸رؤیای آمریکایی
(یک صفحۀ خوب از کتاب #مهاجران اثر #هاوارد_فاست)
🔹«وقتی دان به اتاق خودش در هتل بیلتمور رفت، روی بسترش دراز کشید و به سقف خیره شد. چهلسال داشت و اگر تاکنون کسی رؤیایی آمریکایی را در خواب دیده بود، او نیز مطمئناً چنان رؤیایی در سر داشت.
اکنون سال ۱۹۲۸ بود و فقط چهلسال از زمانی که مادر و پدرش در بندرگاه نیویورک از کشتی قدم به آیسآیلند گذاشته بودند میگذشت. پدرش ماهیگیری فرانسویایتالیایی بود که با همسری ایتالیایی، بدون ذرهای آشنایی با انگلیسی، سرگردان و بیآنکه در دنیای ایستساید نیویورک دوستی داشته باشد، قدم به آنجا نهاد. آنها ماجراهایی را که بر سرشان آمده بود، بارها و بارها برایش گفته بودند. آن روزهای گرسنگی در نیویورک، استخدام پدرش در یک گروه کار برای راه آهن آچیسن و توپکا و سانتافه، خطی که از فراز کوهها وارد سانفرانسيسكو میشد، نخستین دورنمای سانفرانسيسكو، آن شهر طلایی در کنار خلیج، مبارزه برای زندگی کردن و برای زندهماندن و برای بودن...»
💠 ادامۀ این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11823
#یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب
☑️ @ShahrestanAdab
🔸سرنوشت
(شعری از #محمود_درویش در زادروزش)
🔹در خانۀ مادرم، قاب عکسم، به من خیره شده است
و بس نمیکند از پرسیدن:
ای تو! ای میهمان من! آیا تو خود منی؟
آیا تو همان بیستسالگی منی،
بیعینکی
و بیچمدانی؟
که تنها روزنهای در دیوار اتاق کافی بود
تا ستارگان، شوق خیره شدن به ابدیّت را به تو بیاموزند
[ابدیّت چیست؟ به خودم گفتم]
و ای میهمان من!... آیا تو خود منی همچنانکه ما پیش از این بودیم؟
پس کداممان، از حالات چهرهاش طفره میرود؟
آیا سم آن اسب سرکش را بر پیشانیات به یاد می آوری؟
یا با چهرهپردازی آن زخم را پیراستهای تا در دوربین زیباتر دیده شوی؟
آیا تو خود منی؟ آیا دل شرحهشرحهات را به یاد میآوری؟
دل شرحهشرحه با آن نیلبک قدیمی و پر ققنوس را؟
یا آن هنگام که راهت را عوض کردی دلت را نیز...؟
گفتم: آهای، من همان خود توام
اما از دیوار پایین پریدم تا ببینم
چه خواهد شد اگر سرنوشت مرا ببیند
در حالی که از باغهای معلقش، با احترام بنفشه میچینم...
شاید سلام برساند و بگوید:
به سلامت بازگرد…
و از این دیوار پایین پریدم تا ببینم
آنچه را که دیده نمیشود
و ژرفای دوزخ را بسنجم
☑️ @ShahrestanAdab
🔸فقدان خالقان زبان
(بخشی از مقاله «در باب متن مرجع ترجمه قرآن مجید» نوشتۀ #هوشنگ_گلشیری از کتاب #باغ_در_باغ)
🔹«با مقایسۀ سورۀ يوسف و داستان یوسف در تورات میتوان دریافت (هرچند جای دیگر هم گفتهام) که فرض قبلی سورۀ يوسف این است که مخاطب روایتی را در ذهن دارد. این نحوۀ روایت همان تذكر افلاطونی است که انگار این قصه در لوح روح مخاطب هست، حال اگر بهجایجای آن اشاره شود (شیوۀ اشارتی به جای عبارتی) تمامی قصه بیدار خواهد شد، به همین جهت قصه نه از آغاز که از میانه شروع میشود، مثل نقل خواب یوسف به پدرش. يعقوب هم با ذکر کاری که برادران خواهند کرد، آینده را باز میآورد، که شکستن شیوۀ خطی و توالی منطقی است. باز میان خواب دیدن يوسف و توطئۀ برادران خلئی است که با کنار هم دیدن آن دایرۀ خواب و گفتگو با يعقوب و این توطئه میتوان حجم قصه را بازآورد...»
💠 ادامۀ این متن را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11825
☑️ @ShahrestanAdab
26.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دهسالگی «شهرستان ادب» به روایت #علی_محمد_مودب
🔹زمانی رویایی داشتیم که در آن شهری از ادبیات تاسیس میشد. دهسال پیش برای بنا کردن همان رویا اولین قدمها را برداشتیم و اولین سنگها را گذاشتیم. تا شهری از شعر و داستان و موسیقی بسازیم. حالا دهسال از عهدی که بر سر شهر بسته بودیم میگذرد و آماده میشویم که آن رویای بیانتها را تا آخرین لحظه مجالی که داریم طی کنیم. ما در این معماری خیالی، دلگرم همراهی شما هستیم.
#سالنامه_شهرستان_ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔸ششگوشه
(شعری از #اعظم_سعادتمند به مناسبت سالروز ولادت #امام_حسین علیهالسلام)
🔹نامت دلیل محکم مرگ و حیات من
مهرت ثبات داده به اضلاع ذات من
باران دوستداشتنت بیمضایقه
بخشیده است جان به جماد و نبات من
محتاج عشق هیچ کسی جز تو نیستم
ششگوشۀ غمت همۀ کائنات من
در این شب قدیمیِ هر لحظه بیم موج
نورت همیشه آمده بهر نجات من
در راه کربلای تو افتاده اتفاق
ای مهربان، عزیزترین خاطرات من
هی مینویسم از تو و هی سبز میشوم
چشمت چه ریخته است مگر در دوات من
با یاد جمعۀ حرمت جور دیگری است
اشک دعای ندبه و آه سمات من
💠 #لیلی_آذر اثر خانم سعادتمند را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
#شعر_آیینی
☑️ @ShahrestanAdab
42.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دهسالگی «شهرستان ادب» به روایت #علی_داودی
🔹زمانی رویایی داشتیم که در آن شهری از ادبیات تاسیس میشد. دهسال پیش برای بنا کردن همان رویا اولین قدمها را برداشتیم و اولین سنگها را گذاشتیم. تا شهری از شعر و داستان و موسیقی بسازیم. حالا دهسال از عهدی که بر سر شهر بسته بودیم میگذرد و آماده میشویم که آن رویای بیانتها را تا آخرین لحظه مجالی که داریم طی کنیم. ما در این بنایی خیالی، دلگرم همراهی شما هستیم.
#سالنامه_شهرستان_ادب
☑️ @ShahrestanAdab
28.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دهسالگی «شهرستان ادب» به روایت #علی_اصغر_عزتی_پاک
🔹زمانی رویایی داشتیم که در آن شهری از ادبیات تاسیس میشد. دهسال پیش برای بنا کردن همان رویا اولین قدمها را برداشتیم و اولین سنگها را گذاشتیم. تا شهری از شعر و داستان و موسیقی بسازیم. حالا دهسال از عهدی که بر سر شهر بسته بودیم میگذرد و آماده میشویم که آن رویای بیانتها را تا آخرین لحظه مجالی که داریم طی کنیم. ما در این بنایی خیالی، دلگرم همراهی شما هستیم.
#سالنامه_شهرستان_ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔸حضرت سقا
(شعری از #مهدی_چراغ_زاده به مناسبت سالروز ولادت #حضرت_عباس علیهالسلام)
🔹باز انگار جهان حادثه در سر دارد
شهر یثرب سبدی یاس معطر دارد
جبرئیل است که تکبیر مکرر دارد
کودکی آمده که هیبت حیدر دارد
چه جمالی چه کمالی چه قد و بالایی
ماه مجنون و تو لیلاتر از لیلایی
وصف اوصاف تو از عقل فراتر باشد
چون که مدح تو فقط کار برادر باشد
عاشق آن است که آیینه دلبر باشد
یعنی عباس خودش یک تنه حیدر باشد
تیر ما گر بخورد کنج هدف خوبتر است
کربلایی شدن از راه نجف خوبتر است
آمدی با دل دریا که تو دریا باشی
آمدی نور دل حضرت مولا باشی
میر و سردار و پناه دل آقا باشی
تا که بر تشنهلبان حضرت سقا باشی
یاد دادی به همه شیوۀ جانبازی را
از تو آموختهام غیرت و سربازی را
راهی علقمه سقا شده ماشاءالله
دشت در دشت چه غوغا شده ماشاءالله
جنگ خیبر شده، مولا شده، ماشاءالله
بیش از پیش چه زیبا شده ماشاءالله
تیغ میراند و تکبیر اباعبدالله
ذکر لا حول و لا قوة الا باللَّه
#شعر_آیینی
☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دهسالگی «شهرستان ادب» به روایت #محمدمهدی_سیار
🔹زمانی رویایی داشتیم که در آن شهری از ادبیات تاسیس میشد. دهسال پیش برای بنا کردن همان رویا اولین قدمها را برداشتیم و اولین سنگها را گذاشتیم. تا شهری از شعر و داستان و موسیقی بسازیم. حالا دهسال از عهدی که بر سر شهر بسته بودیم میگذرد و آماده میشویم که آن رویای بیانتها را تا آخرین لحظه مجالی که داریم طی کنیم. ما در این بنایی خیالی، دلگرم همراهی شما هستیم.
#سالنامه_شهرستان_ادب
☑️ @ShahrestanAdab