eitaa logo
شهرستان ادب
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
292 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
42.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ده‌سالگی «شهرستان ادب» به روایت 🔹زمانی رویایی داشتیم که در آن شهری از ادبیات تاسیس می‌شد. ده‌سال پیش برای بنا کردن همان رویا اولین قدم‌ها را برداشتیم و اولین سنگ‌ها را گذاشتیم. تا شهری از شعر و داستان و موسیقی بسازیم. حالا ده‌سال از عهدی که بر سر شهر بسته بودیم می‌گذرد و آماده می‌شویم که آن رویای بی‌انتها را تا آخرین لحظه مجالی که داریم طی کنیم. ما در این بنایی خیالی، دلگرم همراهی شما هستیم. ☑️ @ShahrestanAdab
28.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ده‌سالگی «شهرستان ادب» به روایت 🔹زمانی رویایی داشتیم که در آن شهری از ادبیات تاسیس می‌شد. ده‌سال پیش برای بنا کردن همان رویا اولین قدم‌ها را برداشتیم و اولین سنگ‌ها را گذاشتیم. تا شهری از شعر و داستان و موسیقی بسازیم. حالا ده‌سال از عهدی که بر سر شهر بسته بودیم می‌گذرد و آماده می‌شویم که آن رویای بی‌انتها را تا آخرین لحظه مجالی که داریم طی کنیم. ما در این بنایی خیالی، دلگرم همراهی شما هستیم. ☑️ @ShahrestanAdab
🔸حضرت سقا (شعری از به مناسبت سالروز ولادت علیه‌السلام) 🔹باز انگار جهان حادثه در سر دارد شهر یثرب سبدی یاس معطر دارد جبرئیل است که تکبیر مکرر دارد کودکی آمده که هیبت حیدر دارد چه جمالی چه کمالی چه قد و بالایی ماه مجنون و تو لیلاتر از لیلایی وصف اوصاف تو از عقل فراتر باشد چون که مدح تو فقط کار برادر باشد عاشق آن است که آیینه دلبر باشد یعنی عباس خودش یک تنه حیدر باشد تیر ما گر بخورد کنج هدف خوب‌تر است کربلایی شدن از راه نجف خوب‌تر است آمدی با دل دریا که تو دریا باشی آمدی نور دل حضرت مولا باشی میر و سردار و پناه دل آقا باشی تا که بر تشنه‌لبان حضرت سقا باشی یاد دادی به همه شیوۀ جانبازی را از تو آموخته‌ام غیرت و سربازی را راهی علقمه سقا شده ماشاءالله دشت در دشت چه غوغا شده ماشاءالله جنگ خیبر شده، مولا شده، ماشاءالله بیش از پیش چه زیبا شده ماشاءالله تیغ می‌راند و تکبیر اباعبدالله ذکر لا حول و لا قوة الا باللَّه ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ده‌سالگی «شهرستان ادب» به روایت 🔹زمانی رویایی داشتیم که در آن شهری از ادبیات تاسیس می‌شد. ده‌سال پیش برای بنا کردن همان رویا اولین قدم‌ها را برداشتیم و اولین سنگ‌ها را گذاشتیم. تا شهری از شعر و داستان و موسیقی بسازیم. حالا ده‌سال از عهدی که بر سر شهر بسته بودیم می‌گذرد و آماده می‌شویم که آن رویای بی‌انتها را تا آخرین لحظه مجالی که داریم طی کنیم. ما در این بنایی خیالی، دلگرم همراهی شما هستیم. ☑️ @ShahrestanAdab
32.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ده‌سالگی «شهرستان ادب» به روایت 🔹زمانی رویایی داشتیم که در آن شهری از ادبیات تاسیس می‌شد. ده‌سال پیش برای بنا کردن همان رویا اولین قدم‌ها را برداشتیم و اولین سنگ‌ها را گذاشتیم. تا شهری از شعر و داستان و موسیقی بسازیم. حالا ده‌سال از عهدی که بر سر شهر بسته بودیم می‌گذرد و آماده می‌شویم که آن رویای بی‌انتها را تا آخرین لحظه مجالی که داریم طی کنیم. ما در این بنایی خیالی، دلگرم همراهی شما هستیم. ☑️ @ShahrestanAdab
🔸فصل چهارم (شعری از به مناسبت سالروز ولادت علیه‌السلام) 🔹فصل چهارم است، ولی باز هم بهار تا عصر انتظار از آغاز هم بهار از کربلا اگر چه دلش آتش است و خون از خون دل کشیده گل ناز هم بهار هم دیده است خواهر خود را شکسته دل هم دیده سر به نیزۀ اعجاز هم بهار در مکتب صحیفه اگر درس خوانده‌ای هم دیده‌ای هزار گل راز هم بهار سجاده آسمان شده و پرکشیده است مرغ بهشت و موسم پرواز هم بهار 💠 ؟ اثر «نغمه مستشارنظامی» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
38.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ده‌سالگی «شهرستان ادب» به روایت 🔹زمانی رویایی داشتیم که در آن شهری از ادبیات تاسیس می‌شد. ده‌سال پیش برای بنا کردن همان رویا اولین قدم‌ها را برداشتیم و اولین سنگ‌ها را گذاشتیم. تا شهری از شعر و داستان و موسیقی بسازیم. حالا ده‌سال از عهدی که بر سر شهر بسته بودیم می‌گذرد و آماده می‌شویم که آن رویای بی‌انتها را تا آخرین لحظه مجالی که داریم طی کنیم. ما در این بنایی خیالی، دلگرم همراهی شما هستیم. ☑️ @ShahrestanAdab
29.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔸 شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹دلا تا باغ سنگی، در تو فروردین نخواهد شد به روز مرگ، شعرت، سورۀ یاسین نخواهد شد فریبت می‌دهند این فصل‌ها، تقویم‌ها، گل‌ها از اسفند شما پیداست، فروردین نخواهد شد مگر در جستجوی ربّنای تازه‌ای باشیم وگر نه صد دعا زین دست، یک نفرین نخواهد شد مترسانیدمان از مرگ، ما پیغمبر مرگیم خدا با ما که دلتنگیم، سر سنگین نخواهد شد به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله‌ور در باد بگو تا انتظار این است، اسبی زین نخواهد شد 💠 آثار «محمدحسین انصاری‌نژاد» و «علیرضا قزوه» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸محشر کبری (شعری از به مناسبت سالروز ولادت حضرت علیه‌السلام) 🔹«در آن تاریک، دل می‌بُرد ماه از عالم بالا گرامی باد این رخشنده، این تابانِ بی‌همتا شب است و خرده‌های خندۀ ماه از ورای ابر می‌افتد روی آب و می‌پرد خواب از سر دریا شب است و می‌تکاند آسمان از دامنش آرام کمی از مانده‌های نور را بر سفره‌ی صحرا می‌اندازد فلک بر صورت خورشید روانداز و می‌خوابانَد او را روی پای خویش تا فردا شب است و آسمان پیراهنی از هالۀ مهتاب به تن کرده‌ست چون صوفی که بر تن می‌کند شولا میان چادر شب ماه زیباتر شود آن‌سان که بین لشکر دشمن جمال یوسف لیلا خوشا لیلا که در دامان جوانی این‌چنین پرورد که دارد خوف از پروردگار خویشتن تنها تعالی الله رویش را که «والفجر» است تفسیرش تعالی الله مویش را که «والیل اذا یغشا» ملاحت می‌چکد از ساحت پیشانی‌اش هر بار که در نزد پدر پایین می‌اندازد سر خود را کسی چون او پر از سُکر خدا گشته‌ست پا تا سر...» 💠 ادامۀ این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11838 💠 اثر «رضا یزدانی» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«فرض کنید در وضعیتی خاص گیر کرده‌اید، مثلاً مجروح شده‌اید. حالا پرستاری شما را مداوا می‌کند و شما شیفته پرستار می‌شوید. چه می‌کنید؟ حالا سئوال دیگری که پیش می‌آید این است که اگر پرستاری شیفته یک مجروح شود داستان چطور پیش می‌رود؟ و حالا زمان بسیاری از این حادثه گذشته باشد و میان این دو جدایی افتاده باشد و تمام این دلتنگی‌ها بخواهد در قالب رمان و با نامه پیش برود چه اتفاقی می‌افتد؟ این‌ها می‌تواند پرسش هایی باشد که در رمان نقل گیتی مطرح کرد. رمان بین دو فضای مختلف سعی کرده است روایتی جذاب و عاشقانه را در دل جنگ طرح کند. البته ابتداباید به این مسئله نگاه کرد که آیا عشق نوعی جنگ نیست؟ آیا دوست داشتن دیگری به نوعی وارد شدن به یک جنگ با خود و دیگری نیست؟ نقل گیتی به نوعی راویت همین درگیری‌ها و حرفاست. بودن‌ها و نبودن‌ها...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11839 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
37.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹تلاش‌ می‌کنم‌ این‌روزها به‌ او برسم‌ غزل‌، بهانه‌ی‌ خوبی‌ست‌ تا به‌ او برسم‌ نشسته‌ام‌ همه‌ شب‌ پشت‌ پلک‌هایش‌ تا همین‌ که‌ باز کند دیده‌ را، به‌ او برسم‌ نشسته‌ام‌ که‌ سر از خواب ناز بردارد نشسته‌ام‌ که‌ در این‌ ماجرا به‌ او برسم‌ تمام دغدغه‌های‌ شبانه‌ام‌ شده‌ است‌ که‌ من‌ چه‌ وقت‌؟ چگونه‌؟ کجا به‌ او برسم‌؟ کمی‌ نیاز، کمی‌ عاشقی‌، کمی‌ احساس‌ مرا بس‌ است‌ که‌ بی‌ادّعا به‌ او برسم‌ دلم‌ خوش‌ است‌ به‌ پایان این‌ غزل‌، شاید خدا بخواهد و در انتها به‌ او برسم‌ فقط‌ خدا کند، این‌ سرنوشت ما باشد: که‌ او به‌ من‌ برسد زود یا به‌ او برسم‌ 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🎼 🔹خواننده: 🔸ترانه: 🔹آهنگساز و تنظیم: 🔸ضبط: 🔹تولید دفتر موسیقی موسسهٔ فرهنگی هنری شهرستان ادب ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«بیائید کمی از سوالات معمولی فاصله بگیریم و خودمان را جای شخصیت اصلی بگذاریم و ببینیم در چنین موقعیتی چه می‌کنیم؟ اگر بچه نداشته باشید و بعد از مدت‌ها دوا و درمان کردن خدا به شما فرزندی عطا کند، برای حفظ او چه خواهید کرد؟ احتمالاً با کل دنیا وارد نبرد می‌شوید. حالا کمی داستان را بغرنج‌تر می‌کنیم. بیائیم و فرض کنیم که در این زمانه و در کشاکش این که خبر را به همسرتان بگوئید او را از دست بدهید، حالا چه می‌کنید؟ اگر فرزندی را قرار باشد به دنیا بیاورید که پدر ندارد، باز هم حاضرید او را نگه دارید؟ البته همه این‌ها را با شرایط اکنون ببینید. همین وضعیت اجتماعی و همین تورم و سایر مسائل... "سدا" چنین روایتی دارد، روایتی در مورد زنی که همسرش را از دست داده و حالا باید بار یک زندگی با فرزندی که در راه است را بر دوش بکشد...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11849 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔸 شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹جای آن‌که رعد باشم تا پریشانت کن کنم کاش باران می‌شدم تا بوسه‌بارانت کنم کاش دریا… تا در آغوشت بگیرم موج موج کاش ساحل... تا مگر بر سینه مهمانت کنم یا نسیمی... دست پنهان نوازش بر تنت یا زلال آب چشمه... تا دوچندانت کنم عاقبت شاعر شدم، گاهی گریزِ در خودم ناگزیرم می‌کند از خود گریزانت کنم تو سراسر سازشی، شوق است آبادم کنی من دمادم زلزله، بیم است ویرانت کنم من زمستانم، نمی‌خواهم زمین‌گیرم شوی تو بهارانی، نمی‌خواهم زمستانت کنم می‌روی، باشد! ولی ای خوب! پیش از رفتنت این غزل را هم بخوان، شاید پشیمانت کنم 💠 آثار «محمدحسین نجفی» و «سعید پورطهماسبی» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸مظهر تمام صفات خدا (شعری از به مناسبت ولادت ، عجل‌الله‌تعالی) 🔹یا حامدُ بحقّ محمّد بیا بیا ای مظهر تمام صفات خدا بیا یا عالیُ بحقّ یدُاللهی علی ای ذوالفقارِ صیقلی مرتضی بیا یا فاطرُ بحقّ دعاهای فاطمه ما را ببر شهید از این کوچه، یا بیا یا محسنُ بحقّ حسن خنده‌ای بزن ای التیام زخم جگرهای ما بیا احسانُک القدیم، حسین آشنا شدیم چیزی نمانده قبله شود کربلا، بیا 💠 اثر «مهدی جهاندار» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«ابراهیم اکبری دیزگاه در کارهایش نشان داده است که همواره به دنبال سوژه‌های خاص می‌رود. این طرز نوشتن از همان آثار ابتدایی‌اش کاملاً مشخص است. نگاه او به تاریخ هم برآمده از همین رویکرد خاص است. در واقع دیزگاه وارد گفت‌وگویی خاص با تاریخ می‌شود و هر بار سعی می‌کند قرائتی جدید از تاریخ به ما بدهد. نوشتن در مورد انقلاب و حوادثش کار هر نویسنده‌ای نیست. چرا که با توجه به رویکرد گفتمانی ما، نویسنده برای تن ندادن به برخی بازی‌ها، یا مجبور به سانسور است و یا در بازی‌ای مشخص تمام جوانب را به سویی می‌برد که روایتی کلیشه‌ای و تکراری شکل بگیرد. در چنین وضعیتی دیزگاه با هوشمندی سعی می‌کند حوادث را طوری قرار دهد که حتا در صورتِ آگاهی به انتهای حادثه، این سئوال را از خودمان بپرسیم: اگر این اتفاق نمی‌افتاد چه می‌شد؟...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11851 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹حالا تو مراد منی و شعر مریدت حالا نفسی می‌شود آیا نکشیدت هر بار گره‌خورده نگاهت به نگاهم یک چشم به حرف آمد و یک چشم شنیدت دل‌بستگی ساقه خشکیده و ریشه‌ست دل بستنِ انگشت من و موی سپیدت بی‌عطر تنت سخت پریشانم و ای کاش می‌شد کلمه از حجره عطار خریدت ای شانه تو خانه‌ترین خانه ممکن! سرمستم و در دست من افتاده کلیدت دل را به تنم می‌کنم و با تو می‌آیم پیراهن بخت است، الهی به امیدت! 💠 آثار خانم محمدزاده را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔹برای خانهٔ سوخته، باز شاید بشود خانه‌ای بنا کرد. دل سوخته را بگو چه کنیم؟ 🔸 ، ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«فکر کنید ازدواج کرده‌اید. شب وقتی مهمانان رفته‌اند و شما با همسرتان خلوت کرده‌اید تا برای اولین بار پرده از روی او بردارید و با هم دمی را بگذرانید، همسر شما رازی را بر ملا می‌کند که تمام زندگی شما را زیر و رو می‌کند. بگذارید کمی ساده‌تر و صریح‌تر بگوییم. اگر بفهمید کسی که دوستش دارید و برای بدست آوردنش تلاش کرده‌اید، به شما خیانت کرده چه می‌کنید؟ در واقع برای حفظ جان شما، تمام دوستان شما را لو داده است؛ حالا چه می‌کنید؟ آیا دوست داشتن و حفظ شما مجوزی می‌شود برای لو دادن دوستان شما؟ رمان تشریف در بستری تاریخی اتفاق می‌افتد و به حوادث قبل از انقلاب اختصاص دارد. علی‌اصغر عزتی پاک سعی کرده است در این رمان با نگاهی هوشمندانه داستانی جذاب را دل حوادث پیش از انقلاب بیان کند...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11855 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹باز هم نی‌لبک و زمزمۀ چوپان‌ها برّه‌ها، بوی علف، همهمۀ چوپان‌ها مثل یک مزرعۀ جاری پنبه، آرام می‌رود تا دل صحرا رمۀ چوپان‌ها مثل یک تشنه که از راه رسیده‌ست به آب چشمه سیراب شد از قمقمۀ چوپان‌ها ردّ پای گِله‌ای تلخ همیشه باقی‌ست در افق‌های نگاه همۀ چوپان‌ها گرگ اندوه بزرگی‌ست به اندازۀ کوه پشت تبدارترین واهمۀ چوپان‌ها باز انگار همین گرگ اجل برگشته می‌خورد خون دل از جمجمۀ چوپان‌ها گوش کن آینه را، می‌شنوی از آن سو از غم نی‌لبک و زمزمۀ چوپان‌ها 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 و معرفی سه اثر ،‌ و 💠 متن کامل این خبر را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11840 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی ادب بوک تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«فوتبال یکی از سیاسی‌ترین ورزش‌های دنیاست. بسیاری بر این باورند که اَبرصنعت فوتبال دیگر از یک ورزش صرف خارج شده و تبدیل به مسئله ای بین ورزش، سرگرمی و سیاست شده است. تعداد اعضای فیفا از اعضای سازمان ملل بیشتر است. کتاب‌هایی که در حوزه ورزش نوشته می‌شود در کل جهان دارای مخاطب وسیعی هستند. این کتاب‌ها عموماً به ورزش و مخصوصاً زندگی شخصیت‌های ورزشی (مثلاً فوتبالیست‌ها) می‌پردازند. در کشور ما البته به این مسائل زیاد پرداخته نمی‌شود. اگر فوتبالیستی در دوره اوجش کتابی (مثلاً مجموعه اشعارش را منتشر کند، بدون توجه به کیفیت اثر)، آن کتاب احتمالاً پرفروش خواهد شد. اما این که داستانی با درام ورزشی بسازیم، از مسائلی است که کمتر جامعه ادبی ما به آن پرداخته است...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11857 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
28.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹ای روح ده‌سالۀ من، در شعرهای دبستان امشب بخوان با دلم باز باران و باران و باران با من بیا عاشقانه از کوچه‌ها سوی خانه یک دست در دست بابا، یک دست در دست مامان در خانه خواهر، برادر، لبخند و گرمای کرسی بیرون در، تک‌درختی زیر لحاف زمستان در قابی از نور و از دود، رؤیای اشرافی‌ات بود تصویر شاه جوانی بر شمعدان‌ها و قلیان تاجِ سرت، سینه‌ریزت، انگشترت، گوشوارت با سیم‌های مسی بود، یادت می‌آید؟ پری‌جان! باید که عطرش بماند در خاطرت تا همیشه بنویس امشب شکسته صدبار از روی گلدان حتّی چهل‌سال دیگر حس کن که ده‌ساله هستی نم‌نم بخوان تا که هستی، باران و باران و باران 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«بسیاری فکر می‌کنند داستان کوتاه قالبی سهل و ساده است، هم در خواندن و هم در نوشتن. کاملاً به عکس، گونه‌ای دشوار است در نوشتن و حتی خواندن. البته منظور داستان کوتاهی است که مخاطب را با خود همراه کند و چیزی به او بیفزاید و یا او را با اکنون و گذشته‌اش پیوند بدهد. "خط مرزی" اثری است که در دو ساحت در حال حرکت است. اول آن که سعی می‌کند مخاطب را با خود همراه کند و دوم اینکه مفهومی را به او ارائه کند. حال بیایید در مورد یکی از داستان‌ها با هم حرف بزنیم. فکر کنید فرمانده عملیاتی هستید و قرار است به منطقه‌ای حمله کنید. شما حمله کرده‌اید و هرچه به سرتان آمده، روایتی دارد که می‌شود بیان کرد و یا نکرد. حال نویسنده‌ای سال‌ها بعد می‌خواهد این داستان را برای شما نقل کند. نویسنده از طرف کسی سخن می‌گوید که کشورش مورد تجاوز قرار گرفته است. شما چگونه روایت می‌کنید که تنفرتان از کشور مهاجم، در نوشته‌تان موج نزند؟...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11861 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab