🔹برای خانهٔ سوخته، باز شاید بشود خانهای بنا کرد. دل سوخته را بگو چه کنیم؟
🔸 #آتش_بدون_دود، #نادر_ابراهیمی
#گفتاورد
☑️ @ShahrestanAdab
🔸#معرفی_بهاره | کتاب #تشریف اثر #علی_اصغر_عزتی_پاک
(تحریریۀ سایت شهرستان ادب)
🔹«فکر کنید ازدواج کردهاید. شب وقتی مهمانان رفتهاند و شما با همسرتان خلوت کردهاید تا برای اولین بار پرده از روی او بردارید و با هم دمی را بگذرانید، همسر شما رازی را بر ملا میکند که تمام زندگی شما را زیر و رو میکند. بگذارید کمی سادهتر و صریحتر بگوییم. اگر بفهمید کسی که دوستش دارید و برای بدست آوردنش تلاش کردهاید، به شما خیانت کرده چه میکنید؟ در واقع برای حفظ جان شما، تمام دوستان شما را لو داده است؛ حالا چه میکنید؟ آیا دوست داشتن و حفظ شما مجوزی میشود برای لو دادن دوستان شما؟
رمان تشریف در بستری تاریخی اتفاق میافتد و به حوادث قبل از انقلاب اختصاص دارد. علیاصغر عزتی پاک سعی کرده است در این رمان با نگاهی هوشمندانه داستانی جذاب را دل حوادث پیش از انقلاب بیان کند...»
💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11855
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab
14.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #شعر_و_تماشا
🔸شعرخوانی #حامد_فلاحی_راد
از کتاب #بی_چشمداشت سرودهٔ #موسی_عصمتی
🔹باز هم نیلبک و زمزمۀ چوپانها
برّهها، بوی علف، همهمۀ چوپانها
مثل یک مزرعۀ جاری پنبه، آرام
میرود تا دل صحرا رمۀ چوپانها
مثل یک تشنه که از راه رسیدهست به آب
چشمه سیراب شد از قمقمۀ چوپانها
ردّ پای گِلهای تلخ همیشه باقیست
در افقهای نگاه همۀ چوپانها
گرگ اندوه بزرگیست به اندازۀ کوه
پشت تبدارترین واهمۀ چوپانها
باز انگار همین گرگ اجل برگشته
میخورد خون دل از جمجمۀ چوپانها
گوش کن آینه را، میشنوی از آن سو
از غم نیلبک و زمزمۀ چوپانها
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab
21.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #وحید_یامین_پور و معرفی سه اثر #کاهن_معبد_جینجا، #ارتداد و #نخل_و_نارنج
💠 متن کامل این خبر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11840
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی ادب بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
#معرفی_کتاب
☑️ @ShahrestanAdab
🔸#معرفی_بهاره | کتاب #رمق اثر #مجید_اسطیری
(تحریریۀ سایت شهرستان ادب)
🔹«فوتبال یکی از سیاسیترین ورزشهای دنیاست. بسیاری بر این باورند که اَبرصنعت فوتبال دیگر از یک ورزش صرف خارج شده و تبدیل به مسئله ای بین ورزش، سرگرمی و سیاست شده است. تعداد اعضای فیفا از اعضای سازمان ملل بیشتر است.
کتابهایی که در حوزه ورزش نوشته میشود در کل جهان دارای مخاطب وسیعی هستند. این کتابها عموماً به ورزش و مخصوصاً زندگی شخصیتهای ورزشی (مثلاً فوتبالیستها) میپردازند. در کشور ما البته به این مسائل زیاد پرداخته نمیشود. اگر فوتبالیستی در دوره اوجش کتابی (مثلاً مجموعه اشعارش را منتشر کند، بدون توجه به کیفیت اثر)، آن کتاب احتمالاً پرفروش خواهد شد. اما این که داستانی با درام ورزشی بسازیم، از مسائلی است که کمتر جامعه ادبی ما به آن پرداخته است...»
💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11857
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab
28.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #شعر_و_تماشا
🔸شعرخوانی #ماهرخ_درستی
از کتاب #لیلی_آذر سرودهٔ #اعظم_سعادتمند
🔹ای روح دهسالۀ من، در شعرهای دبستان
امشب بخوان با دلم باز باران و باران و باران
با من بیا عاشقانه از کوچهها سوی خانه
یک دست در دست بابا، یک دست در دست مامان
در خانه خواهر، برادر، لبخند و گرمای کرسی
بیرون در، تکدرختی زیر لحاف زمستان
در قابی از نور و از دود، رؤیای اشرافیات بود
تصویر شاه جوانی بر شمعدانها و قلیان
تاجِ سرت، سینهریزت، انگشترت، گوشوارت
با سیمهای مسی بود، یادت میآید؟ پریجان!
باید که عطرش بماند در خاطرت تا همیشه
بنویس امشب شکسته صدبار از روی گلدان
حتّی چهلسال دیگر حس کن که دهساله هستی
نمنم بخوان تا که هستی، باران و باران و باران
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab
🔸#معرفی_بهاره | کتاب #خط_مرزی اثر #سیدحسین_موسوی_نیا
(تحریریۀ سایت شهرستان ادب)
🔹«بسیاری فکر میکنند داستان کوتاه قالبی سهل و ساده است، هم در خواندن و هم در نوشتن. کاملاً به عکس، گونهای دشوار است در نوشتن و حتی خواندن. البته منظور داستان کوتاهی است که مخاطب را با خود همراه کند و چیزی به او بیفزاید و یا او را با اکنون و گذشتهاش پیوند بدهد. "خط مرزی" اثری است که در دو ساحت در حال حرکت است. اول آن که سعی میکند مخاطب را با خود همراه کند و دوم اینکه مفهومی را به او ارائه کند.
حال بیایید در مورد یکی از داستانها با هم حرف بزنیم. فکر کنید فرمانده عملیاتی هستید و قرار است به منطقهای حمله کنید. شما حمله کردهاید و هرچه به سرتان آمده، روایتی دارد که میشود بیان کرد و یا نکرد. حال نویسندهای سالها بعد میخواهد این داستان را برای شما نقل کند. نویسنده از طرف کسی سخن میگوید که کشورش مورد تجاوز قرار گرفته است. شما چگونه روایت میکنید که تنفرتان از کشور مهاجم، در نوشتهتان موج نزند؟...»
💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11861
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab
23.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #شعر_و_تماشا
🔸شعرخوانی #علی_داودی
از کتاب #مرور_پنجره_ها سرودهٔ #سیدوحید_سمنانی
🔹نگاه کن به ستاره، غروب، دریا، من
به شروهخوانی امواج و آسمان با من
نگاه کن که چگونه دوبیتی اشکم
غزلغزل نفسم را نوشته بر دامن
تو از قبیلۀ ابری، شکوفه میبخشی
رواج میدهم اما تب عطش را من
همیشه قاب تماشا کشید افکارم
که بهت آینه را دید و حرف زد با من
کسی نگاه مرا در سکوت خانه نخواند
کسی ندید دلم را، ندید... حتی «من»
و بغض سد صدا شد، بیا مسافر نور!
از این سکوت - از این پل - عبور کن تا من
دو بال سبز خودم را به شانهات دادم
تو از تمام قفسها پریدی اما من...
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab
🔸هیچ
(نوسرودهای از #میلاد_عرفانپور)
🔹هیچ دیدهای آیا هیچ را؟ من آن هیچم
در حساب دل: صفرم، از قرار جان: هیچم
دوستان دلبندم، تا بهعرش بردندم
راستی مگر چندم؟
من که همچنان، هیچم
نردبانی از فردا، نردبانی از رؤیا
نردبانی از حاشا، چند نردبان، هیچم
من، عزیز جانت؟ نه! از مسافرانت؟ نه!
آه... نیستم حتی گرد کاروان... هیچم
متن گنگ اوهامم، خواب بیسرانجامم
خوبی از نگاه توست، خوبتر بخوان، هیچم
چند ناگهان، اشکم
چند ناگهان، حسرت
چند ناگهان، دردم، چند ناگهان، هیچم
ضرب در چه خواهم شد؟
جمع با که؟ بیهودهست
من که از تو جاماندم
تا ابد همان هیچم
💠 آثار «میلاد عرفانپور» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab
🔸#معرفی_بهاره | کتاب #آوازهای_روسی اثر #احمد_مدقق
(تحریریۀ سایت شهرستان ادب)
🔹«ما به واسطه ادبیات افغانستان که توسط این نویسندگان نوشته و به ما عرضه میشود با تاریخ و حوداث مربوط به این کشور آشنا میشویم. کشور افغانستان در تاریخ چند ساله خود بعد از جدایی از ایران، تحولات عجیبی را سپری کرده است. تحولاتی که این کشور از سر گذرانیده شامل جنگهای طولانی داخلی و هجوم بیگانگان بوده است. این جنگهای متعدد که بر این کشور و مردم صبورش تحمیل شده، دستمایه بسیاری از داستانها و رمانها قرار گرفته است.
نویسندگان افغان بسیاری هستند که برای مهاجرت به ایران آمده و به واسطه یکی بودن زبان به نوشتن داستان روی آوردهاند. یکی از این نویسندگان احمد مدقق است که با "آوازهای روسی" بخشی از تاریخ و فرهنگ کشور افغانستان را در رمانش آورد...»
💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11864
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab
15.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #شعر_و_تماشا
🔸شعرخوانی #محمدحسن_بیات_لو
از کتاب #بهارخواب سرودهٔ #محمدحسین_نجفی
🔹ممنون دم از سپیده دم از صبحدم زدی
ممنونم از دمیدن خورشید دم زدی
ممنون دم از امید به آیندهای بعید
آن روز رو سپید که میخواستم زدی
ممنون که مشقهای شب روزگار را
ای صبح در نگاه تو جاری! قلم زدی
در کسوت بهار به پاییزم آمدی
مفهوم فصلها را ممنون به هم زدی
ممنونم از تو، از تو که این خاطرات را
در متن بدترین لحظاتم رقم زدی
از پیش من چه زود، چنان رود رد شدی
ممنون که چند ثانیه با من قدم زدی
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab
🔸صدای رمضان
(شعری از #علیرضا_قزوه در پرونده #رمضانیه)
🔹آمدم تا که ببوسم کف پای رمضان
دلم از سینه برون زد به هوای رمضان
شاد و خندان برو از خانۀ من ای شعبان
کآمد از کوچه و از باغ، صدای رمضان
ماه مردم رجب و ماه پیمبر، شعبان
آمده سر بنهد پیش خدای رمضان
ملکالعرش مرا زیر پر خود گیرد
من اگر لب بگشایم به ثنای رمضان
هر چه روز و مه و سال است بود یک شب قدر
هیچ ماهی نگذارند به جای رمضان
از چه رو سر ننهادی به در حضرت عشق؟
هان چرا دل نسپردی به خدای رمضان؟
جامۀ عرش به تن کرد و ردای ملکوت
هر که بر قامت دل کرد قبای رمضان
او چه کرده ست بجز لطف به جان من و تو
ما چه کردیم بجز هیچ برای رمضان؟
رمضان رمز رسیدن به دل و دلدار است
دل به دلدار مده جز به بهای رمضان
نفس خود را بشکن، موسم خیبرشکنیست
چون علی(ع) نیست کسی قلعهگشای رمضان
اگر از توبه نریزم به سر دل آبی
با چه رو سر بگذارم به سرای رمضان
آخرت آمد و ما اول کاریم هنوز
توشهای جمع نکردیم برای رمضان
جان من فدیۀ الغوث شب قدرش باد
عمر من گو برود، باد بقای رمضان
ما غلامیم غلامیم غلام شب قدر
ما گداییم گداییم گدای رمضان
هر چه خواندیم و نخواندیم قضا گشت نماز
میروم روزه کنم نو به قضای رمضان
گر نبخشید گناهان من مسکین را
روز محشر بنویسید به پای رمضان
رمضان ماه خدا، ماه بشر، ماه علی(ع)ست
که خدا خورده قسم خود به ولای رمضان
یک جهان نور و سرور است و حضور است و عبور
میروم دل بسپارم به دعای رمضان
💠 آثار استاد قزوه را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab