شهرستان ادب
🔻پرونده کتاب لیلیِ آذر سروده اعظم سعادتمند در سایت شهرستان ادب گشوده شد
▪️به بهانه موفقیتهای پی در پی مجموعه شعر #لیلی_آذر سروده سرکارخانم #اعظم_سعادتمند ششمین پرونده کتاب سایت شهرستان ادب را به این مجموعه شعر ارزشمند اختصاص میدهیم.
«پروندههای کتاب» عنوان یکی از سری پروندههای سایت شهرستان ادب است که در هر صفحۀ خود به یکی از کتابهای امروز ادبیات خلاقه - اعم از شعر، مجموعه داستان و رمان - میپردازد. پیش از این پرونده کتابهایی چون #بی_کتابی، #وقت_معلوم، #همه_چیز_مثل_اول_است و #عطر_عربی در سایت شهرستان ادب منتشر شده بود که همگی مربوط به ادبیات داستانی بودند. اینک برای اولین مجموعه شعر و در ششمین ایستگاه «پرونده کتاب» سراغ کتاب «لیلی آذر» میرویم. کتابی که از ابتدای انتشارش تاکنون توانسته مورد توجه مخاطبان جدی شعر و منتقدان قرار بگیرد. تا آنجا که در هفتههای اخیر شاهد بودیم این مجموعه شعر علیرغم کمترین تبلیغات توانست در دو جایزه «قلم زرین» و «پروین» نامزد شود و دیروز هم در جایزه پروین مورد تقدیر قرار بگیرد.
در پرونده «لیلی آذر» به جز انتشار اخبار مربوط به کتاب و بازنشر مصاحبههای مولف با موضوع این کتاب و نوشتههای هیئت تحریریه شهرستان ادب در دیگر رسانهها، گزارشها و یادداشتهایی اختصاصی منتشر خواهند شد.
گفتنیست «لیلی آذر» که توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده، سومین مجموعه غزل سعادتمند پس از #گنجشک_های_پاییز منتشر شده در سال ۹۰ و #باران_پس_از_برف انتشار سال ۹۴ است که چهل و یک غزل عاشقانه از این شاعر جوان را در بر میگیرد.
برای مطالعه مطالب پرونده «لیلی آذر» به صفحه اختصاصی این کتاب در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید.
🔗shahrestanadab.com/پرونده-کتاب-لیلی-آذر
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻تو مثل این درختی
(به مناسبت #روز_دختر شعری زیبا از استاد #مرتضی_امیری_اسفندقه بخوانید)
▪️تو مثل این درختی
سرشار
از جوانه
و
این درخت چون توست
لبریز
از ترانه
بین درخت و دختر
ربطیست
شاعرانه
☑️ @ShahrestanAdab
9.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 با خاطرات اردوی تیرماه #آفتابگردانها
✅ (بخش اول)
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻شعر خوب، موجود زندۀ جاودانهایست که بالاخره کشف خواهد شد!
(گفتگو با شاعر مجموعه غزلِ #لیلی_آذر)
▪️«...شعر سرودن کار آسانی نیست؛ این را آنها که اهل دلاند و تا امروز دنبال روشهای مکانیکی برای تولید شعر نگشتهاند، بهخوبی درک میکنند. شعر باید خودش بیاید! و در آخر بنا به تجربه، باید دستی به سر و گوش آن کشید که مرتب و شُستهرُفته بنشیند گوشهای از دفتر شاعر. بنابراین تلاش آنها که سالها کوشیدهاند که با کلمات و بازیهای زبانی و ترفند، لباس زیبایی تن شعرشان کنند که در این جشنواره و آن کنگره خوش بدرخشد و خریدار داشته باشد، تلاشی بیمورد است. سینۀ درخشان تاریخ، تنها حافظ نامهاییست که وفادارِ دل ماندهاند؛ نه در بندِ کف و هورای زودگذر رفیقان! همۀ اینها را گفتم برای ذکر این حقیقت: #اعظم_سعادتمند، بیاغراق و بیتعارف، از شاعرانِ دستۀ اول است. شاعری که برای "گنجشکهای پاییز" و "باران پس از برف" غزلهایی ناب سروده و آخر بار "لیلیِ آذر" را به دنیای شعر تقدیم کرده است...»
ادامۀ گفتگوی #المیرا_شاهان با اعظم سعادتمند که پیش از این در ماهنامه «نزدیک» منتشر شده است را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9253
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻حقیقت در لباسِ روایت | یادداشتی از #مریم_سادات_حسینی
(مروری بر کتابِ #این_هم_مثالی_دیگر)
▪️«...این هم مثالی دیگر جلد دوم از مجموعه جستار روایی نشر اطراف است. روی جلد، زیر عنوان اصلی نوشته: "چهار جستار از حقایق زندگی روزمره". احتمالاً به محض دیدن جلد کتاب، از خودمان بپرسیم ژانر جستار با سایر ژانرهای متداول چه تفاوتی دارد؟
جستارها راههایی نرم و ملایم و در عین حال هوشمندانهاند برای گفتن حقایق سخت و پیچیده. جستار را در ترجمۀ واژۀ essay آوردهاند. هوشمندی از مؤلفههای اصلی جستارنویسی است. اگر هم کمی شیطنت چاشنی این هوشمندی شده باشد که چه بهتر. یک جستار ممکن است از اینجا شروع شود که نویسنده صبح برای صبحانه چه خورده، بعدش با کدام همسایه مشغول گپ و گفت شده و همینطور تا شب چه اتفافات ریز و درشتی برایش افتاده است. البته که این جزئیات روایی و داستانی طبق منطقی خاص کنار هم چیده میشوند و غایتی را دنبال میکنند. نویسنده انتخاب میکند از چه بگوید و از چه نگوید و چه چیز را کنار چه چیز قرار بدهد تا در نهایت به مقصودش برسد. نویسنده قرار است با کمک این جزئیات از امری کلی و جدی، یعنی از یک حقیقت برای ما حرف بزند. یا بهتر است بگویم نویسنده قرار است در دل همین اتفاقات روزمره، دنبال معنایی بگردد.
جستارها روایت/داستان هستند و نیستند. درونمایۀ یک مقالۀ جدی را دارند و ندارند. جستارها در مرز میان روایت/داستان و مقاله حرکت میکنند. بخش اعظم جذابیتشان را هم از همینجا میگیرند؛ چون میتوانند مخاطبان هر دو گروه را شیفتۀ خود کنند: روایت/داستاندوستها و مقالهدوستها...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9265
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻پنجره ها
(شعری میخوانید از کتاب تازه منتشر شدهی #بعد_از_بنفشه_ای_که_نیامد سرودهی #عباس_باقری)
▪️دیوار ها
جوری لم داده اند روی سینه ی خاک
که خورشید مجبور میشود
هر روز
راهش را کج کند به سمت بیغوله ها
و از خاموشی و سکوت گلایه کند
*
عاقبت، امّا
از درون دیوار ها
پنجره هایی برخواهند خواست
که نشانی خانه ها را به خورشید بدهند.
آینه ها را
طوری روی تاقچه ها بچینند
که پلک ها
از خواب های عادت،بدشان بیاید
و پرنده ها هر بامداد،
روشنایی را به منقارشان بگیرند
بیاورند برای مردم ابری
برای مادرانی
که میخواهند رخوت شبانگاهی شان را
از بستر ها بتکانند
برای عابرانی
که شمعدانی ها را
کنار پنجره ها خوب میبینند
برای زوج هایی که دوست داشتن را
کنار پنجره ها یاد میگیرند...
*
دیوار ها نمیدانند
از پنجره ها
چه کار های شوق بر انگیزی ساخته است
☑️ @ShahrestanAdab