شهرستان ادب
🔻گشایش پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی در سایت شهرستان ادب
goo.gl/WLmJVy
▪️«پروندهپرتره» یکی از فعالیتهای سایت شهرستان ادب است که در آن، هربار به بررسی آثار و وجوه ادبی یک شخصیت برجستۀ ادبی پرداخته میشود. پیش از این نیز پروندهپرترۀ نویسندگانی چون نادر ابراهیمی، محمود دولتآبادی، گابریل گارسیا مارکز و شاعرانی چون فردوسی، شهریار،طاهره صفارزاده، محمدرضا شفیعی کدکنی و قیصر امینپور در سایت شهرستان ادب منتشر شده بود.
همزمان با بازگشایی این پرونده، مطالب تازهای در سایت شهرستان ادب با موضوع حمیدرضا شاهآبادی منتشر خواهد شد. برای مطالعه مطالب این پرونده به صفحۀ ویژۀ حمیدرضا شاهآبادی در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید:
🔹پروندهپرترهی حمیدرضا شاه آبادی
🔗 shahrestanadab.com/حمیدرضا-شاه-آبادی
گفتنیست حمیدرضا شاهآبادی، سوم خرداد سال 1346 در تهران بهدنیا آمد و جز دورۀ لیسانس که در دانشگاه تبریز سپری کرد، مابقی دوران تحصیلش را در همین شهر سپری کرد. در جوانی به داستاننویسی علاقهمند شد و بدون بهره گرفتن از هر نوع استاد و آموزش، چند داستان نوشت. او همزمان، در حوزههای سینما و تئاتر هم تجربههایی را پشت سر گذاشت؛ تجربههایی که حاصلشان ساختِ چند فیلم کوتاه و نوشتن چند نمایشنامه و کارگردانی و بازیگری در چند نمایشنامۀ دیگر بود .
اوّلین داستان شاهآبادی در سال 1368 در یک مجلّۀ هفتگی چاپ شد؛ «قبل از باران»، داستان تنهایی دختری روستایی است که با شوهرش به تهران میآید. او که در این شهر، کاملاً غریب است، یک شب بعد از دعوا با شوهرش، با قهر از خانه بیرون میآید؛ امّا چون جایی برای رفتن ندارد، بعد از پشت سر گذاشتن چند حادثه به خانه برمیگردد .
تحصیل در رشتۀ تاریخ، که از سال 1367 آغاز شد، او را به علم تاریخ و وقایع تاریخی علاقهمند کرد. پس از مدّتی، رابطۀ نزدیکی بین تاریخ و ادبیّات داستانی برقرار کرد و بر فعّالیت در دو حوزۀ داستاننویسی و پژوهش تاریخی متمرکز شد. او در بیشتر داستانهایش، نگاهی تاریخی دارد، حتّی اگر همۀ وقایع داستان در دورۀ معاصر بگذرند. در پژوهشهای تاریخی نیز ضمن رعایت مستندات، به حوادث و شخصیّتها همچون حوادث و شخصیّتهای داستانی نگاه میکند و از یافتههایش، روایتی نزدیک به داستان ارائه میدهد .
تجربۀ فعّالیت در کسوت معلمی طی یک دورۀ پنج ساله و همچنین فعّالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، شاهآبادی را به نوشتن برای کودکان و نوجوانان علاقهمند کرد؛ از اینرو بخشی از آثار این نویسنده، برای این گروه سنّی نوشته شدهاند .
حمیدرضا شاهآبادی، دارای مدرک کارشناسیارشد در رشته تاریخ است و علاوه بر آن، دو بورس مطالعاتی را در کتابخانۀ بینالمللی مونیخ با موضوع ادبیات کودک گذراندهاست .
بهترین آثار شاهآبادی به شرح زیر، قابل دستهبندی هستند :
🔸الف- ادبیات داستانی
دایرۀ زنگی. (مجموعۀ داستان کوتاه). انتشارات کمان. 1380
دیلماج. (رمان). انتشارات افق. 1385
لالایی برای دختر مرده. (رمان نوجوان). انتشارات افق. 1386
اعترافات غلامان. (رمان نوجوان). کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. 1389
وقتی مژی گم شد. (رمان نوجوان). کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. 1391
هیچکس جرأتش را ندارد. (رمان نوجوان). کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. 1392
کافۀ خیابان گوته. (رمان). 1394
🔸ب- پژوهشهای تاریخی
تاریخ آغازین فراماسونری در ایران. (دو جلد). انتشارات سورۀ مهر. 1376
مقدمه بر ادبیات کودک. (بحثی در تحوّل تاریخی مفهوم کودکی). کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. 1382/ حاصل پژوهش در کتابخانه بینالمللی مونیخ
نهضت مشروطه (از مجموعۀ تاریخ فکر ایرانی). انتشارات افق. 1382
از آرمان تا واقعیت. (مقاله). مقایسۀ تطبیقی کتاب «احمد» از طالبوف تبریزی و کتاب «امیل» از ژان ژاک روسو
در فقدان کودکی. (مقاله). بررسی وضعیت کودکان ایرانی در دوره قاجار
زمینههای تاریخی خلق کتاب «پیتر شلخته» اثر هاینریش هافمن. (مقاله به زبان انگلیسی). حاصل تحقیق در کتابخانه بینالمللی مونیخ
شاهآبادی هماکنون مدیریت انتشارات «مدرسه» را بر عهده دارد و از مدرّسان مدرسهی رمان شهرستان ادب است.
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 لالایی برای بیدار کردن دختران ایران
(یادداشت #مجید_اسطیری بر کتاب #لالایی_برای_دختر_مرده در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی )
▪️ «... حکایت فروخته شدن تعداد زیادی از دختران قوچان در سحرگاه انقلاب مشروطه، حکایتی تلخ و شرمآور است که بر اساس شواهد اگرچه در زمانهی خودش نقل آن بسیار فراگیر بوده و مایهی برانگیختن احساسات ملی و اعتراضات اجتماعی شده، اما به مرور زمان در میان حوادث تاریخی عهد مشروطیت به دست فراموشی سپرده شده و چنان تلقی شده که تأثیر مهمی بر شکل دادن وقایع سیاسی اجتماعی نداشته است. دکتر افسانه نجمآبادی در کتاب ارزشمند «حکایت دختران قوچان» در باب نشست غبار فراموشی بر این ماجرا مینویسد:
«علیرغم اهمیت این داستان در آن سالها، در تاریخنگاریهای بعدی انقلاب مشروطه "حکایت دختران قوچان" از یاد رفته و رویدادهایی چون چوب خوردن سه تاجر قند بازار تهران و... به عنوان وقایعی که آغازگر این انقلاب بود، به یادها ماندهاست.»
لالایی برای دختر مرده چند راوی و چند فضای متفاوت دارد که همگی در ماجرای دو دختر دبیرستانی به هم میرسند. راوی اصلی رمان که داستان با روایت او آغاز میشود و به انجام میرسد، نویسندهای است که بهطوراتفاقی در تاریخ به ماجرای فروخته شدن تعداد زیادی از دختران قوچانی به ترکمانها برخورده و تصمیم گرفته کتابی درباره این ماجرا بنویسد و این واقعه تاریخی در حال فراموشی را یادآوری کند... »
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9566
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 زیستن میان تاریخ و ادبیات
(کتابشناسی حمیدرضا شاهآبادی به قلم #حسین_سامانی در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی )
▪️ «... شاهآبادی جایی میان تاریخ و ادبیات زندگی میکند. آثار او نیز بازتاب زندگی اوست، با نگاهی ویژه به ادبیات کودک و نوجوان؛ کودکانی که تاریخسازان آیندهاند. در این مجال نگاهی به آثار داستانی او میاندازیم:
1ـ دایرۀ زنگی، کمان (1385):
اولین مجموعهداستان منتشرشدۀ شاهآبادی، شامل 7 داستان در فضای جنگ است. داستانهایی سرراست که رنگوبوی خاطره دارند اما متفاوت از داستانهای جنگی معمول، خواننده را به چالش میکشند. این مجموعه با «داستان صادق»، خبر از ظهور نویسندهای قصهگو را میدهد که تلخی تاریخ را با مهارتش در نویسندگی میآمیزد.
2ـ دیلماج، افق (1385):
اثری شناختهشده در میان خوانندگان ادبیات داستانی است و جایزۀ ادبیات «واو» و جایزۀ غنیپور را نیز در کارنامۀ خود دارد. رمانی تاریخی که با فاصلهگذاری، مسخ شخصیت اصلیاش را از لابهلای روزنوشتها و حوادث دوران قاجار و مشروطه روایت میکند. دیلماج با طرح داستانی جذاب و تعلیقی که با نثر قجری و ماهرانۀ شاهآبادی در سراسر کتاب پخش شده است، بستن کتاب را برای خوانندهاش سخت میکند... »
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9578
☑️@ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻نویسنده، قاضی، خداوندگار
(یادداشتی از #هادی_خورشاهیان و #لیلا_عباسعلی_زاده در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️ «..."حمیدرضا شاهآبادی" یک نویسنده است. اینگزاره البته به همین سادگی که خوانده میشود، نوشته نشده است. نویسنده، جهانی را خلق میکند. برای جهانش تصمیم میگیرد و دربارۀ اتفاقها قضاوت میکند. آیا نویسنده در جهان داستان، خداوندگار است؟ به این سؤال جوابی نمیدهیم و میگذاریم در حدّ سؤال باقی بماند. بحث اکنون بر سر عدالت نویسنده است. تناسب مجازات با جُرم، نقطۀ ثقل این بخش از نوشتار ماست. قاضی، حکمی را صادر میکند که باتوجه به همۀ مدارک، متناسب با جُرمی است که اتفاق افتاده است. آیا نویسنده، قاضی است و مخاطب میتواند حکمت حکم را متوجه شود یا نویسنده، خداوندگار متن است و الزاماً مخاطب حکمت حکم را در اولین و یا حتی آخرین دقت هم متوجه نخواهد شد؟
برویم سراغ بخش دوم مقدمۀ این مقدمه...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9582
☑️@ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 چرا «کافهی خیابان گوته» رمانی عمیقاً فمنیستی است؟
(یادداشت #محمدقائم_خانی بر رمان #کافه_خیابان_گوته در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی )
▪️«... رمان «کافۀ خیابان گوته» فضای کاملاً مردانه دارد. تاریخ در روایت راوی، تنها در زنجیرۀ علّت و معلول دیده میشود. زندگی تنها زیر سایۀ مبارزه معنی مییابد. هر نسل تنها آن مقدار اهمّیّت دارد، که وارد جریان مبارزه میشود. تشکیلات حرف اوّل و آخر را میزند. «مرام»ها و «ایسم»ها، تکلیف همه را معیّن میکند، حتّی تکلیف آیندۀ فرزند یک کمونیست را و حتّی فرهنگ؛ فرهنگ هم ذیل مبارزه معنی مییابد. کافه وسیلهای میشود برای گسترش ایدئولوژی و کافۀ فرزند در آلمان هم باز تنها به همین کار میآید. فضای کافه مردانه است؛ صحبتها مردانه است؛ حتّی کارگر زن کافه هم، رفتار و برخوردی مردانه دارد. همه چیز مرتّب و منظّم، سر جای خود نشسته است. هیچ چیز از قاعده بیرون نیست. برای هر چیزی، قالبی معیّن وجود دارد. خلاصه اینکه، «کافه خیابان گوته» فضای کاملاً مردانه دارد. بله، میشد حکم کلّی صادر کرد که «کافه خیابان گوته» فضای کاملاً مردانه دارد، اگر و تنها اگر «آذر» در داستان نبود.
آذر، زنی است که مردانگی رمان را -به همان معنی که فمینیستها بهکار میبرند- به چالش میکشد... »
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9565
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻دیلماج، تلاشی برای خلق رمان تاریخی
(یادداشتی از #مهدی_کفاش بر رمان #دیلماج در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️«...کتاب شروع کُند و کمارتباطی به موضوع اصلی، یعنی دیلماج، دارد. فصل اول، نامهی کوتاهی است که آقای مزین، مدیر انتشارات اندیشه و تحقیق، به آقای ناصری نوشته است. موضوع نامه در مورد کتاب "سیری در زندگی و افکار میرزایوسف دیلماج" و اینکه بخشهای اضافی زیادی دارد، بیش از آنکه به تحقیق و تفسیر تاریخی توجه داشته باشد، به قصهپردازی و ایجاد جذابیتهای داستانی توجه داشته است. در ادامه بخش مقدمهی کتاب فوق میآید. هنوز به فصل اول اصلی رمان دیلماج گویا نرسیدهایم، چون فصل بعدی شمارهی یک را در پیشانی دارد!
- از ویژگیهای خوب رمان دیلماج، طراحی زبان رمان است. زبان اثر نه نثر سختخوان منشیانهی مستوفیان دربار ناصری است و نه نثر معیار یا رسمی امروزی. با این حال زبان رمان، فاصلهی تاریخی 1303 تا امروز را بهخوبی نشان میدهد.
- شاهآبادی ایدهپرداز خوبی است، اما هنوز جسارت و شجاعت عبور از روایت تاریخی را ندارد و در چنبرهی استناد تاریخ گرفتار است. او پژوهشگر تاریخ است و کارشناسی ارشد تاریخ دارد؛ اما زمانی که در قامت یک داستاننویس قرار است روایتگر دیلماج باشد، باید به تخیل خود میدان بازتری میداد. او امکانات فراوانی برای خلق داستانی پرکشش در دورهی پرالتهاب مشروطه در اختیار داشت که میتوانست باعث خلق شخصیتهایی ماندگار و بهیادماندنی شود، اما نتوانسته از قالب یک مورخ فاصله بگیرد و از استنادات و اسناد تاریخ برای آفرینش دروغی کامل اما باورپذیر استفاده کند...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9589
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 پایبندی شدید به تشکیلات
(یادداشت #علیرضا_علاءالدینی بر رمان #کافه_خیابان_گوته در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی )
▪️ «... نکتهی اصلی این رمان، اهمیت تشکیلات در گروه مبارزاتی چپگرایانه و در عین حال منتج شدن به پوچگرایی در این گروهها میباشد. همانطور که اشاره شد، علیرغم وجود تشکیلات و پایبندی اعضا به آن، به دلیل عدم حضور اعتقادات الهی، اعضا همهی وقایع و اتفاقات را در این دنیای فانی نتیجهگیری نموده و حتی بدون تحمل کوچکترین سختی، همراهان خود را تحویل ساواک داده و اسباب گرفتاری همرزمان خود را فراهم نمودند. کما اینکه در گروههای مبارز دیگری که دارای نگرشهای چپ و التقاطی بودهاند، این نوع نگرش وجود داشته که نمونهی آن را میتوان به درگیریهای درون سازمان مجاهدین خلق در اوایل دههی 1350 اشاره نمود که پس از ضربهی ساواک به این گروه، افرادی که دارای نگرش غیراسلامی بودهاند، همچون وحید افراخته، همرزمان خود همچون صمدیه لباف را لو داده و درنهایت خود نیز به اعدام محکوم گردیدند. دقیقاً بر خلاف عملکرد گروههای مسلمان، همچون روحانیت مبارز و دیگر اعضای گروههای مبارز که در ذیل معارف اسلامی به مبارزه میپرداختهاند... »
این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9567
☑️@ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻حمیدرضا شاهآبادی: «خیلی از مسائل تاریخی را نمیتوان با زبان تاریخی مطرح کرد و باید با زبان داستان صحبت کرد»
(مصاحبهی ویژهی #محمدقائم_خانی و #حسین_سامانی با حمیدرضا شاهآبادی در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️«...خوشحالم که این حرفها را از شما میشنوم. واقعیتش این است که به همۀ این موضوعات فکر میکردم. این آشفتگی ذهنی، این بیتحلیلی و دوربودن از یک فلسفۀ جهانشناختی کامل که بتواند همهچیز را مشخص کند و اینکه از یک شاخه به شاخهای دیگر برویم و از مفاهیم کاملاً عرفانی تا مفاهیم کاملاً مارکسیستی هی تغییر جهت بدهیم و سراغ آنها برویم؛ در عین حال از چیزی کم نگذاریم. یعنی آدمهای این داستان بهقول شما هم کمیک رفتار میکنند، هم تراژیک نسبت به تاریخ و از این نظر خواننده میتواند این کتاب را بعد یکسال یا پنج سال دوباره بخواند و به همان نسبتی که دیدش به تاریخ عوض میشود، نگاهش به کتاب هم عوض شود.
من در این کار به دنبال این بودم که از فرم بهعنوان یک ابزار روایت استفاده کنم. یعنی از کوتاه و بلند بودن فصلها بگیرید تا حرفتویحرف آمدن، تا اینکه برای هر فصل یک گفتمان غالب در نظر میگرفتم که این گفتمان برمیگشت به یکی از شخصیتها که هرکدام از آنها بهنوعی داشت شخصیت اصلی را تعریف میکرد...»
ادامهی این مصاحبه را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9569
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻غم زن بودن
(یادداشت #سیده_زهرا_محمدی بر کتاب #لالایی_برای_دختر_مرده در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️«...در این که ما ایرانیها حافظۀ تاریخی مناسبی نداریم جای بحثی نیست. همۀ ما خوب میدانیم که ما مردم ایران از تمام تاریخ کشورمان یک عدد، دوهزارساله را از حفظیم. حالا این تاریخ دوهزارساله برای کِی و کجاست و از کجا آمده است و آمدنش بهر چه بود را نمیدانیم. همین عدد را حفظ کردیم و در تاکسی و صفحات اجتماعی و گاهگاه اگر دستی به قلم داشته باشیم در روزنامههایمان برای روزهای خاصی از سال از آن یادی میکنیم. مثل روز روشن است که ما بیش از حد تصور، تاریخ نابلدیم.
از آنجایی که درس تاریخ با آن معلمهایی که داشت؛ معلمهایی که انگار همین چند ثانیه قبل از کلاس از دل یکی از تاریخهای زمان قدیم بیرون آمده بودند. و حالا بعد از سالها که سروکلهشان پیدا شده، رسالت خود میدانستند که با همان ادبیات روزهای دور برایمان تاریخ بگویند. خب هیچوقت تاریخگفتن این مسافران زمان برایمان جذاب نبود؛ چون گویا زبانمان مشترک نبود و از دو دنیای متفاوت بودیم. تاریخ را باید با قصه و داستان و حتی یک وقتهایی با طنز گفت که به دل آدم بنشیند. و هرکس با شنیدنش آن را با پوست و گوشت خود لمس کند...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9700
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻تاریخ و رازهای سر به مهرش
(یادداشت #معصومه_انصاریان بر کتاب #دروازه_مردگان در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️«...در رمان دروازۀ مردگان نویسنده موفق میشود همراه با شخصیتهای داستان، من و شمای خواننده را از دروازۀ مردگان عبور دهد. همانطور که رضا و بچههای دیگر عمارت نویان خان، شکور را یک روز بعد از غرق شدن در حوض کنار سفرهی صبحانه میبینند که روی نانش کره میمالد، ما نیز این صحنۀ وحشتناک را میبینیم و از تصور آن لرزه به تنمان میافتد.
این که نویسنده چطور و با چه ترفندهایی موفق میشود دنیای خیالین خود را به باور ما برساند، موضوع یادداشت پیشروست. از همان صحنههای آغازین رمان، نویسنده نشانهها و سرنخهایی میگذارد و زمینه را برای ورود به دنیایی وحشتناک آماده میکند...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9718
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻نویسندۀ دروغگو!
(یادداشت #علی_ششتمدی بر کتاب #کافه_ی_خیابان_گوته در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️«...برجستهترین ویژگی این کتاب حمیدرضا شاهآبادی، کشش و جذابیت ماجراست. نثر روان و سرعت منطقی و متناسب روایت، کمک میکند تا این مطالعۀ لذتبخش، سریعتر انجام گیرد. گفتن از جزئیات قصه، ممکن است لذت مطالعۀ کتاب را از مخاطب بگیرد؛ به همین دلیل در این متن، سعی میکنم بدون لو دادن ماجرا، در مورد خود اثر بنویسم.
در نگاه اول، ساختار روایت، کلیشه به نظر میرسد: یک نویسنده که ماجرای زندگی فردی دیگر را از قول او مینویسد؛ اما در پایان داستان متوجه میشویم که قضیه به این سادگی نیست. "نسبی بودنِ" روایت، به ما نشان میدهد که خود نویسنده، غیر از راوی بودن، یک شخصیت تأثیرگذار در داستان هم هست! او "دروغگو" است و یکباره متوجه میشویم که نمیشود به گفتههایش اعتماد کرد. بهخصوص جایی که در صفحات آخر کتاب میگوید: مأمورانِ "شما"! این "شما" همان صاعقهای است که برق از سر مخاطب میپراند و او را متوجه میکند که بر اساس دادههای دریافت شده از روایت، قضاوت نکند...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9720
☑️ @ShahrestanAdab
🔻https://www.instagram.com/p/Bt_grV7Hbix/
▪️تصاویری از کارگاه #یکشنبه_های_داستان موسسه شهرستان ادب، با حضور #مجید_قیصری، #حمیدرضا_شاه_آبادی، #علی_اصغر_عزتی_پاک، #مجید_اسطیری، #مهدی_صفری، #محمدقائم_خانی، #سیدحسین_موسوی_نیا و...
یکشنبه بیستوهشتم بهمنماه
برای دیدن تصاویر بیشتر به سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10108
☑️ @ShahrestanAdab
🔻با لطافت سخن گفتن درباره خشونت!
(یادداشتی از #مجید_اسطیری در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️«...حمیدرضا شاهآبادی یکی از نویسندگان شناختهشدۀ کشور ماست، که همیشه آثاری در خور توجّه از او دیدهایم. عمدۀ آثار وی را کتابهای داستانی برای نوجوانان تشکیل میدهد؛ امّا در این یادداشت کوتاه، مروری داریم بر سه اثری که وی برای بزرگسال به نگارش درآوردهاست و همچنین در پایان مطلب، نگاهی داریم به رمان نوجوان «لالایی برای دختر مرده» که بسیار قابل ستایش است:
«دایرۀ زنگی» (1380) اوّلین و تنها مجموعهداستان حمیدرضا شاهآبادی است که از هفت داستان کوتاه با موضوع جنگ تشکیل شدهاست؛ داستانهای این مجموعه از زوایا و فواصل مختلف به جنگ و تبعات آن پرداختهاند؛ چنان که در داستان «رمل و آینه» هر لحظه ممکن است هلیکوپتر راوی، مورد اصابت گلولۀ دشمن قرار بگیرد و در داستان «داستان صادق» از زاویۀ دید اوّل شخص جمع، با جامعهای روبرو هستیم که در سالهای جنگ و پس از آن دربارۀ جوانی که از جبهه برنگشته است قضاوتهای مختلف میکنند و نویسنده از این طریق به کالبدشکافی فرهنگی جامعۀ خودش میپردازد.
از همین نخستین اثر شاهآبادی مشخّص است با نویسندهای طرف هستیم که به فرم اهمّیّت میدهد؛ چرا که برای تعریف کردن هر قصّه، بهترین فرم ممکن را برگزیده است...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10373
☑️ @ShahrestanAdab
🔻از تهران تا فرانکفورت
(یادداشت #آزاده_جهان_احمدی بر کتاب #کافه_خیابان_گوته در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️«...یکی از مهمترین مسائل در روایتگری داستان، نقطۀ آغازین و گرهگشایی در پایان کتاب است. نویسنده در ابتدای داستان با ارائۀ سرنخهایی مناسب، مخاطب را جذب داستان میکند. گرهگشایی که در فصل آخر کتاب بهوقوع پیوسته، حرفهای و هنرمندانه است بهگونهای که مخاطب در پایان کتاب به پاسخ بسیاری از معماهای ایجاد شده در ذهنش دست پیدا میکند. اگرچه بهلحاظ محتوا پایان کتاب تلخ است و به شکل غریبی کیانوش مستوفی از خودش انتقام میگیرد، اما از نظر تکنیک روایت و گرهگشایی، قابل قبول است. همچنین باید به عدم روایت خطی داستان اشاره کنیم. در اینکتاب با یکروایت عادی روبهرو نیستیم اینچنین که داستان و حوادث از نقطۀ الف شروع بشود و بعد به نقطۀ ب برسد و سپس مرحلهبهمرحله براساس توالی زمانی، داستان بازگو شود. در اینکتاب همواره با شکست زمان روبهرو هستیم...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10413
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 تسلیت به جناب آقای شاهآبادی
▪️ با نهایت تاسف با خبر شدیم جناب آقای «حمیدرضا شاهآبادی» نویسنده سرشناس کشورمان به سوگ از دست دادن خواهر خویش نشسته است.
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب و مجموعه داستاننویسان همراه با این موسسه، مصیبت وارده را به جناب آقای شاهآبادی صمیمانه تسلیت میگویند و از خداوند منان برای آن بانوی درگذشته، طلب رحمت و بخشش میکنند.
گفتنیست #حمیدرضا_شاه_آبادی پژوهشگر تاریخ، داستاننویس و نمایشنامهنویس معاصر است. وی از نویسندگان در حوزه ادبیات نوجوان و بزرگسال و یکی از مدیران با سابقه در حوزه نشر و کتاب است. سایت شهرستان ادب پیش از این پروندهای را به معرفی و بررسی آثار این نویسنده اختصاص داده بود:
🔗 shahrestanadab.com/حمیدرضا-شاه-آبادی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻دیلماج؛ مترجم شکست زبان روشنفکری
(یادداشت #محمدجواد_معینی بر کتاب #دیلماج در پروندهپرترۀ #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️«...باری باید دربارۀ رمان دیلماج سخن بگویم؛ رمانی تاریخی که زبان روشنفکری را به تجربه مینشیند. هرچند طول و عرض این خاک بارها این حدیث غلط را آزموده، اما آزمودن به طریق رمان چیز دیگریست. نسبتی که رماننویس با رمان دارد، با نسبتی که خوانندۀ رمان با رمان دارد، بسی متفاوت است.
شکستی که در رمان به نمایش گذاشته میشود، میتواند موجب تذکر خواننده شود. البته هنر رمان باید به تمامیت خویش ظاهر شود؛ نه پشت داستان، دروغی باشد و نه هدایت انسانها. بلکه تنها و تنها جلوی روی آنها نهادن امکاناتی که داشتهاند و میتوانند داشته باشند.
اما رمان و تاریخ و تجربۀ دیگربارۀ تاریخ در رمان خطی ظریف است که وانگهی کجسلیقگی نویسندۀ آن میتواند اثری زشت بیافریند...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10559
☑️ @ShahrestanAdab
🔻قهرمانِ قلعۀ جنی
(یادداشت #سمیه_آورند بر رمان نوجوان #هیچکس_جرئتش_را_ندارد در پروندهپرترۀ #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️«رمان "هیچکس جرئتش را ندارد" در روستای بهرامآباد اتفاق میافتد که هیچیک از اهالی، زندگی تجملاتی ندارند. سر جادۀ روستا قلعهای وجود دارد که از اموال خان آن روستا بوده و بعد از فوت او به قلعۀ تکیه معروف میشود. اما حالا سهسال است که به قلعۀ جنی مشهور شده و هیچکس پا به آنجا نمیگذارد؛ زیرا یکی از اهالی که ساحره است، علائم وجود جنها را دیده و مردم جرأت پاگذاشتن به قلعه را ندارند.
روزی یکی از اهالی پیر و سرشناس محل، حالش وخیم میشود و آرزو میکند که در روزهای پایان عمرش دستمال تعزیهخوانیاش را روی سینهاش بگذارند. حال آنکه دستمال در قلعۀ جنی جا مانده است. حمید، فتاح، یونس و قادر که از نوجوانان ده بودند، تصمیم میگیرند که هرطورشده وارد قلعۀ جنی شوند و آن دستمال را بیاورند؛ اینجاست که تازه اتفاقهای رمان آغاز میشود...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10836
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 داستان در محاصرۀ تاریخ
(یادداشت #سمیه_سیدیان بر رمان #لالایی_برای_دختر_مرده در پروندهپرترۀ #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️ «...دختران و زنان پیوسته از گذشته در تاریخ، قربانی حوادث تلخ روزگار و جبر حاکمیت زورگو شدهاند. شاید انتخاب دختران قوچانی در دوران مشروطیت که مضمون اصلی رمان « لالایی برای دختر مرده » است، بخشی از ادای دین محمدرضا شاهآبادی به تاریخ این مرز و بوم است. چنانچه خود او نیز در مصاحبه به این نکته اشاره داشته که: «در روایتی تاریخی، آصفالدوله ـحاکم خراسانـ در سال ۱۳۲۳قمری، دختران نوجوان را در ازای مالیات در دوران خشکسالی مزارع، طلب میکرده و به ترکمنها میفروخته».
ایدۀ اولیۀ نگارش لالایی برای دختر مرده، به مدد روایت تاریخی و ترجیعبند شعری از دهخدا شکل گرفت، تا آنجا که تبدیل به دغدغهای برای شاهآبادی شد. شاهآبادی که علاوهبر داستاننویسبودن، پژوهشگر تاریخ نیز میباشد، با شنیدن خبری در خصوص دیدهشدن دختری با دستهای سوخته در شهر قزوین، دغدغۀ نوشتن دربارۀ این موضوع برای او پررنگتر شد تا سرانجام بهصورت «لالایی برای دختر مرده» منتشر شد...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11130/
☑️ @ShahrestanAdab
🔻از مبارزه تا انتقام | یادداشت #سمیه_سیدیان بر #کافه_خیابان_گوته
(در پروندهپرترۀ #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️«...شاهآبادی قصه تعریف میکند، همان که لازمه و پیشبرندۀ یک رمان واقعی است. او داستانش را بیهیچ پیچیدگی تعریف میکند، بدون اینکه مخاطب حس کند که در حال حلکردن معماست. رمان با خردهروایتهای کوچک، راهش را پیدا میکند. جدا از روابط عاشقانۀ نخنما در داستانهای چریکیِ اینچنینی، شاهآبادی داستانش را روی لبۀ تیغ پیش برده و سعی بر آن داشته تا حد امکان از فرورفتن در کلیشهها خودداری کند.
رمان، اطنابی ندارد، این عدم اطناب و ایجاز، تا آنجا پیش میرود که روند و سیر اتفاقها تند پیش میرود و ریتم رمان تند میشود. هراتفاقی سر جای خودش میافتد...»
🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11158
☑️ @ShahrestanAdab
🔻در امتداد هم | یادداشت #علی_اصغر_عزتی_پاک مدیر دفتر داستان شهرستان ادب
(به بهانۀ درخشش دو رمان #مدرسه_رمان در جایزۀ جلال)
▪️امشب که ۲۱ آذرماه سال ۱۳۹۸ است، ما در جشن اختتامیۀ #جایزه_جلال آل احمد بودیم. در این شب دو تن از دوستان نویسندهام جایزه گرفتند؛ یکی تقدیر شد با #وضعیت_بی_عاری و دیگری تحسین شد با #پس_از_بیست_سال. اولی #حامد_جلالی است که من از دهۀ هفتاد دوستش هستم، و دومی #سلمان_کدیور که در دهۀ نود افتخار آشنایی و رفاقتش را پیدا کردم. به این دوستیها افتخار میکنم. تبریک میگویم بهشان و روزهای بهتری را برایشان آرزو میکنم. در خوانشی که من دارم، این دو کتاب در امتداد هم هستند؛ بیاینکه نویسندههاشان چنین قصدی داشته باشند و یا خبری از کار همدیگر گرفته باشند هنگام نگارش. هر دو ریشههای افتخارآمیز و عبرتآموزمان را میجویند و به تصویر میکشند تا راهی فراروی ما بگذارند برای فردا و فرداها. هر دو دغدغهمند هستند و هر دو از عمق جان برآمدهاند. پس اگر که بر دلها مینشینند و تسخیر میکنند برای ساعاتی خوانندگانشان را، حق است و اقتضای قانونی نانوشته اما مسلط. شنیدن صدای این دو نویسنده و دیگر نویسندههای کشورمان، با تمام تنوع و اختلاف دیدگاههایشان، بر همگان فرض است و البته برای میهنمان پربرکت.
ممنونم از سرکار خانم #بلقیس_سلیمانی و آقایان #محمدحسن_شهسواری و #حمیدرضا_شاه_آبادی برای همراهی و راهنمایی؛ و از #علی_محمد_مودب برای همه چیز.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻تبریک به «حمیدرضا شاهآبادی» مدرس «مدرسۀ رمان» شهرستان ادب
▪️جایزۀ کتاب سال در سیوهفتمین دورۀ خود، برگزیدگانش را شناخت و در مراسمی با حضور مسئولان عالیرتبۀ کشور در تالار وحدت، با معرفی برندگان و اهدای جوایز به کار خود پایان داد.
#حمیدرضا_شاه_آبادی نویسندۀ مطرحی که در حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان آثار شناختهشدهای دارد، موفق شد جایزۀ کتاب سال را در بخش داستان تألیفی ادبیات کودک و نوجوان، دریافت کند. این جایزه بابت کتاب «دروازۀ مردگان: ۱. قبرستان عمومی» به شاهآبادی تعلق گرفت.
گفتنیست حمیدرضا شاهآبادی از مدرسان #مدرسه_رمان شهرستان ادب است که پیش از این سایت شهرستان ادب طی پروندهپرترهای اختصاصی، به بررسی آثار و فعالیتهای این نویسندۀ مهم پرداخته بود.
🔗 پروندهپرترۀ حمیدرضا شاهآبادی:
shahrestanadab.com/حمیدرضا-شاه-آبادی
شهرستان ادب و همۀ هنرمندان همراه با این مجموعه، این موفقیت را به آقای شاهآبادی تبریک گفته و برای این نویسندۀ گرامی آرزوی موفقیتهای روزافزون دارد.
☑️ @ShahrestanAdab