eitaa logo
شهرستان ادب
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
292 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
شهرستان ادب
🔻عرض تسلیت خدمت جناب آقای (در پی درگذشت پدر این نویسنده و پژوهشگر گرامی) ▪️متاسفانه با خبر شدیم آقای دکتر محمدرضا سنگری _نویسنده و پژوهشگر گرامی_ در غم از دست دادن پدر گرامی خود به سوگ نشسته است. موسسه شهرستان ادب، این مصیبت را به آقای سنگری صمیمانه تسلیت می‌گوید و از خداوند منان برای آن مرحوم طلب رحمت و بخشش می‌کند. ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻رهبر انقلاب با استقبال از فعالیت‌های موسسه و فرمودند: «کاری که شهرستان ادب شروع کرده بسیار کار مهم و ارزشمندی است و باید ادامه پیدا کند» ▪️شب گذشته جمعی از نویسندگان و داستان‌نویسان با رهبر انقلاب حضرت دیدار و گفتگو کردند. در این دیدار چندین نفر از نویسندگان سخن گفتند و وظیفه خود به عنوان نویسنده‌ عصر انقلاب اسلامی و کاری که بر عهده دارند را بازگو کردند. آنها چهره حرکتی را که با ایده‌های نو، و آرمان‌خواهی دنبال می‌کنند در محضر رهبر معظم انقلاب ترسیم کردند. محور سخنان نویسندگان جوان حاضر در جلسه بر گزارش از کارهایی بود که انجام داده‌اند و یا در حال انجامش هستند. این نویسندگان بیشتر برنامه‌ها و ایده‌های‌شان را مطرح کردند و رویکردشان طرح پیشرفت‌ها و دستآوردها بود. توصیف حرکت رو به جلو و نوشتن از ایران، برای ایران و تولید متن امیدآفرین و گفتمان‌ساز همطراز با ارزش‌های ملهم از انقلاب اسلامی از دغدغه‌های طرح‌شده در این جلسه بود. همچنین ایران‌دوستی، ارزشمندی زندگی انسان ایرانی و تقلّا برای نشان دادن گونه‌ای از زندگی ایرانیان که در آن کار و زحمت عبادت است و سازندگی و امید به فردای بهتر موجب حرکت، جزو مباحث نویسندگانی بود که تلاش کرده‌اند این مسائل را در آثارشان منعکس کنند. به‌زعم نویسندگان حاضر در این جمع، باید فضای سیاه غالب بر آثار داستانی معاصر را پشت سر بگذاریم و انسان ایرانی مسلمان را که مجاهدانه رو به آینده دارد، بسازیم. یکی از نویسندگان حاضر در جلسه نیز گفت کار ما به عنوان نویسنده نه خلق کابوس که ساختن رؤیاست. ▪️متن کامل این گزارش را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9601 ☑️ @Shahrestanadab
شهرستان ادب
🔻بازگشت خون (یادداشتی از در پرونده شهرستان ادب) ▪️ «... بشر وحشت‌زده از انقلاب صنعتی و قلبِ تارانده شده از حقیقتِ معنا مگر می‌توانست جز وحشت را روایت کند. نمی‌خواهم نافی ژانر باشم، ولی اگر تعاریف اساتید را با انصاف و دقت بررسی کنیم، بسیاری از تکنیک‌ها و شاخص‌های هر ژانر را در ژانر دیگر و در ادبیات تواریخ مختلف خواهیم یافت. در معیّن کردن ژانر علمی تخیّلی بسیاری داستان‌های 1920 به بعد را برشمرده‌اند، امّا نتوانسته‌اند از خیر فرانکشتاین(1818 م) یا سری ژول ورن‌ها بگذرند. حتّی دکتر جکیل و مستر هاید و .... . یک مثال نامأنوس هم داستان هاروت و ماروت به علاوۀ داستان حلّ معمای یأجوج و مأجوج با مفرغ؛ یعنی می‌خواهی این‌ها را در ژانر علمی تخیّلی قرار ندهی؟! همین مثال‌ها را نمی‌توان در ژانر وحشت گنجاند و با کمی مسامحه بعضی‌شان را در ژانر فانتزی؟! سؤال من این است: «چرا بعد از آن همه شعار رئالیستی و کوبیدن بر طبل ادبیّات واقع‌گرا، سه ژانر وحشت، علمی تخیّلی و فانتزی (اجازه دهید بگویم اتفاقاً به همین ترتیب) مورد توجّه قرار گرفتند؟» بیشتر از تعیین محدودۀ تاریخی و شاخص‌ها، مهم این است که بشر می‌خواهد با روایت‌گریِ این گونه‌ها، جواب مسائل، نیازها و امیالش را در ماوراء طبیعت یا فوق طبیعت بکاود. بشر وقتی چهرۀ مسخ‌شدۀ خود را در آیینۀ تمام‌قدّ ارتباط با خودِ دیگرش دید، چنان وحشت کرده بود که سعی کرد دَهشت خود را تقصیر فوق طبیعت بیندازد. آن مقدار طبیعت‌گرایی و انس با طبیعت را تنها با تولید ادبیّات وحشت می‌شد تخلیه کرد. بعدها سیاستمداران، همۀ این دست‌آوردها را مانند ابزار به خدمت خود درآورند و در مسیر منافع خود از آن بهره بردند... » ادامه‌ی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9474/ ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻ای هرگز و همیشه (نوزدهم مهرماه سالروز تولد استاد و بیستم مهرماه روز بزرگداشت لسان‌الغیب، شیرازی است. این تقارن را با انتشار شعری از استاد شفیعی برای حافظ، گرامی می‌داریم. شما را به خواندن این شعر دعوت می‌کنیم) ▪️مستی و هوشیاری و راهی و رهزنی ابری و آفتابی و تاریک‌روشنی هرکس درون شعر تو جویای خویش و تو آیینه‌دار خاطر هر مرد و هر زنی در پایتخت سلسلهٔ شب، که شهر ماست همواره روح را به سوی روز، روزنی نشناخت کس تو را و شگفتا که قرن‌هاست حاضر میان انجمن و کوی و برزنی این سان که در سرود تو خون و طراوت است صدبیشه‌ ارغوانی و صدباغ، سوسنی ای هرگز و همیشه و نزدیک و دیر و دور! در هر کجا و هیچ کجا، در چه مأمنی؟ در مسجدی و گوشهٔ میخانه‌ات پناه آلودهٔ شرابی و پاکیزه دامنی هر مصرعت عصارهٔ اعصار و ای شگفت! کاینده را به آینگی صبح روشنی نشگفت اگر که سلسلهٔ عاشقان دهر امروز خامُش‌اند و تو گرم سرودنی آفاق از چراغ صدای تو روشن است خاموشیت مباد که فریاد میهنی! ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻در اخبار نبشته‌است... | شماره سوم (گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات در ایران و جهان به روایت شهرستان ادب) ▪️ تازه‌ترین ستون سایت شهرستان ادب است. در سومین مطلب ستون «در اخبار نبشسته است» از شما دعوت می‌کنیم گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات -در ایران و جهان- را به روایت شهرستان ادب بخوانید. مطالب این هفته، از نوشته‌های هفته گذشته پابلیشرز ویکلی، خبرگزاری مهر، خبرگزاری ایبنا، ایسنا و گاردین، و با همکاری گردآوری شده است. این اخبار را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9597 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 پایبندی شدید به تشکیلات (یادداشت بر رمان در پرونده‌پرتره‌ی ) ▪️ «... نکته‌ی اصلی این رمان، اهمیت تشکیلات در گروه مبارزاتی چپ‌گرایانه و در عین حال منتج شدن به پوچ‌گرایی در این گروه‌ها می‌باشد. همان‌طور که اشاره شد، علی‌رغم وجود تشکیلات و پایبندی اعضا به آن، به دلیل عدم حضور اعتقادات الهی، اعضا همه‌ی وقایع و اتفاقات را در این دنیای فانی نتیجه‌گیری نموده و حتی بدون تحمل کوچک‌ترین سختی، همراهان خود را تحویل ساواک داده و اسباب گرفتاری هم‌رزمان خود را فراهم نمودند. کما اینکه در گروه‌های مبارز دیگری که دارای نگرش‌های چپ و التقاطی بوده‌اند، این نوع نگرش وجود داشته که نمونه‌ی آن را می‌توان به درگیری‌های درون سازمان مجاهدین خلق در اوایل دهه‌ی 1350 اشاره نمود که پس از ضربه‌ی ساواک به این گروه، افرادی که دارای نگرش غیراسلامی بوده‌اند، همچون وحید افراخته، همرزمان خود همچون صمدیه لباف را لو داده و درنهایت خود نیز به اعدام محکوم گردیدند. دقیقاً بر خلاف عملکرد گروه‌های مسلمان، همچون روحانیت مبارز و دیگر اعضای گروه‌های مبارز که در ذیل معارف اسلامی به مبارزه می‌پرداخته‌اند... » این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9567 ☑️@ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 پرونده‌ی در سایت شهرستان ادب گشوده شد (همزمان با بیست‌ودوم مهرماه، روز تجلیل از اسرا و مفقودین) ▪️ همین‌طور که تقویم را ورق بزنیم و حساب‌های روزهای آمده و نیامده را بکنیم، کافی‌ست به آخرین روزهای مهرماه برسیم تا کمی مکث کنیم و چشم بدوزیم به عنوانی که توی مستطیل روبه‌روی این روز به‌چشم می‌آید: روز تجلیل از اسرا و مفقودین. جنگ تحمیلی هشت ساله دفاع مقدس برگی از تاریخ این سرزمین است که تاریخ انقضائی ندارد و هر روزی که بگذرد، وجوهی جدید از آن برای نسل‌های جدیدتر و حتی افرادی که جنگ را از نزدیک لمس کرده‌اند، آشکار می‌شود. ازآنجایی‌که ادبیات آینه تمام‌نما و راوی صادق پدیده‌های اجتماعی و تاریخی است، درمورد جنگ نیز سکوت نمی‌کند و به روایت هنرمندانه این پدیده‌ می‌پردازد. موضوع جنگ بارها دستمایه خلق آثار هنری و ادبی‌ای همچون شعر، داستان کوتاه، خاطره، رمان و... شده است و بخش ارزشمند و مهمی از تاریخ ادبیات این کشور را به خود اختصاص داده است. شهرستان ادب نیز به‌دلیل اهمیت این بخش از ادبیات کشور، در قالب پرونده‌ای با عنوان «ادبیات جنگ و دفاع مقدس» از وجوه مختلفی به بررسی و تحلیل این نوع ادبی پرداخته است. این پرونده تا به امروز با یادداشت‌هایی درمورد کتاب‌های دفاع مقدس همچون «کجا بودی الیاس»، «قوش»، «خط مرزی» و... به‌روز شده است. همچنین در این پرونده یادداشت‌هایی در حوزه ادبیات جنگ و دفاع مقدس منتشر شده است؛ از جمله: 🔸گذاراز رئالیسم جادویی به رئالیسم عرفانی؛ یادداشتی بر کتاب » | یادداشتی از 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/8981 🔸 تمایز ادبیات منتقد از ادبیات سیاه‌نمای دفاع مقدس |یادداشتی از 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/2572 🔸سرمايه‌داری آمریكا نیت دموكراسی يا آزادی‌خواهی ندارد | بازخوانی نوشتاری از درباره ادبیات دفاع مقدس 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/759 این بار نیز به‌مناسب روز تجلیل از اسرا و مفقودین، شهرستان ادب اقدام به بازگشایی مجدد این پرونده در قالب یادداشت معرفی کتاب، نقد و بررسی، مصاحبه و گزارش و... کرده است. شما می‌توانید برای خواندن مطالب این پرونده به لینک زیر مراجعه کنید: 🔗https://shahrestanadab.com/ادبیات-جنگ-دفاع-مقدس ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 برگ‌های آرزو ( پرونده‌ی شهرستان ادب را با شعری معروف از ادامه می‌دهیم) ▪️کاش چون پاییز بودم، کاش چون پاییز بودم کاش چون پاییز خاموش و ملال‌انگیز بودم برگ‌های آرزوهایم یکایک زرد می‌شد آفتاب دیدگانم سرد می‌شد آسمان سینه‌ام پردرد می‌شد ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می‌زد اشک‌هایم همچو باران دامنم را رنگ می‌زد وه، چه زیبا بود اگر پاییز بودم وحشی و پر شور و رنگ‌آمیز بودم شاعری در چشم من می‌خواند شعری آسمانی در کنار قلب عاشق شعله می‌زد در شرار آتش دردی نهانی نغمه‌ی من همچو آوای نسیم پر شکسته عطر غم می‌ریخت بر دل‌های خسته پیش رویم چهره‌ی تلخ زمستان جوانی پشت سر آشوب تابستان عشقی ناگهانی سینه‌ام منزلگه اندوه و درد و بدگمانی کاش چون پاییز بودم، کاش چون پاییز بودم ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 چیستی ادبیات جنگ (یادداشت در پرونده ) ▪️« ... در بعضی رمان‌ها اگرچه هیچ‌کدام از حوادث و اتفاقات داستان در زمان جنگ وقوع نیافته‌اند، شخصیت‌ها و کنش آن‌ها در صحنه‌های نبرد و جنگ نیست و هیچ نشانی از تسلیحات، فضای جنگی و تنش وجود ندارد، اما جنگ چنان با موضوع داستان و زندگی شخصیت‌ها گره خورده است که نمی‌توان این اثر را اثری غیر از داستانی جنگی دانست. برای مثال در تمامی صفحات رمان موفق «تفنگت را زمین بگذار» اثر دالتون ترامبو ما شاهد توصیف و حضور هیچ سرباز، وضعیت جنگی و یا توصیفی از صحنه‌های نبرد نیستیم. شخصیت اصلی این رمان سربازی آمریکایی است که در جریان جنگ جهانی اول، همة اعضای حیاتی بدن خود را از دست داده اما زنده مانده است. این رمان که از زبان «جو» این سرباز آمریکایی روایت می‌شود، بدون داشتن فضا و اتمسفری جنگی، رمانی با موضوع جنگ است، زیرا مخاطب از خلال روایت تلخ و ناامیدانة راوی و دست و پا زدن او بین زنده ماندن و مردن به مصائب جنگ و حضور او به‌عنوان سرباز پی می‌برد. از این دست رمان‌ها چه در ادبیات داستانی جنگ در غرب و چه در ادبیات داستانی جنگ در ایران، به‌وفور دیده می‌شود... » ادامه‌ی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9564 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻عرض تسلیت خدمت جناب آقای ▪️با خبر شدیم جناب آقای هادی خورشاهیان _نویسنده و شاعر گرامی_ سوگوارِ از دست دادن دایی بزرگوار خود، جانباز سرافراز مرحوم «محمد هاشم‌آبادی» شده است. موسسه شهرستان ادب و مجموعه نویسندگان همراه با این موسسه، این مصیبت را به آقای خورشاهیان صمیمانه تسلیت می‌گویند و از خداوند منان برای آن مرحوم طلب رحمت و بخشش می‌کنند. گفتنی‌ست رمان تازه‌ترین نوشته هادی خورشاهیان است که امسال از سوی انتشارات شهرستان ادب راهی بازار نشر شده است. ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 دیدار با راهزن (نُهمین صفحه از را به بازخوانی صفحه‌ای از رمان اختصاص می‌دهیم، به بهانه‌ی 15 اکتبر، تولد ) ▪️ «... ناگهان مرد ریشوی ژنده‌پوشی در سراشیب راه‌راه کوهستانی پدیدار شد. نفس‌نفس می‌زد، سلاحی نداشت. پشت سرش، دو پاسبان شمشیر به دست می‌دویدند و فریاد می‌زدند: - بگیریدش! جووانی خلنگ است! این دفعه گیرش انداختیم! مرد راهزن از دنبال‌کنندگانش جلو افتاده بود، امّا دودل می‌دوید و حالت کسی را داشت که می‌ترسد راه اشتباهی را در پیش گیرد و به دام افتد و اگر به همین‌گونه می‌دوید، پاسبان‌ها به زودی به او می‌رسیدند. درخت گردویی که کوزیمو روی آن بود، شاخه‌های بلندی داشت که دست به آن نمی‌رسید؛ امّا کوزیمو مانند همیشه ریسمانی همراه داشت که برای گذر از جاهای دشوار به کار می‌برد. ریسمان را پایین انداخت و یک سر آن را به شاخه گره زد. راهزن، با دیدن ریسمان که درست جلوی چشمش به زمین افتاد، لحظه‌ای دودل ماند، سپس آن را به دست گرفت و با چابکی بالا رفت. از آن آدم‌های دودل چالاک – یا اگر دلتان می‌خواهد چالاک دودل- بود که به نظر می‌رسد هیچ‌گاه توانایی بهره‌گیری از لحظه‌یِ مناسب را ندارند، با این همه هرگز آن را از دست نمی‌دهند... » ادامه‌ی این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9609 ☑️@ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 شگرد فتح (با گشایش پرونده‌ی در سایت شهرستان ادب، به بازخوانی شعری از کتاب 6410 روز تنهایی می‌پردازیم، سروده‌ی خانم .) ▪️ جوانه می‌زند انگار تاول از بدنت در آستانه‌ی گل دادن است پیرهنت یکی‌دو تاول کوچک شکفته خواهد شد و چند لکّه که گل شد به سبزه‌ی بدنت به دوست داشتنت خیره می‌شوم وقتی که شاخه‌ی گل سرخی‌ست گوشه‌ی دهنت به دوست داشتنم خیره می‌شوی وقتی که من نمی‌گذرم از چروک پیرهنت شگرد فتح تو بر دشمنت چه بود ای مرد که چند سرفه فقط مانده تا به باختنت شنیده‌ای که به آهوی تو چه می‌گویند؟! به ناگزیر مرا خوانده‌اند شیرزنت امان نمی‌دهد این سرفه عاشقم باشی همیشه در دل تو مانده نیمی از سخنت ☑️ @ShahrestanAdab