شهرستان ادب
🔻بازگشت خون
(یادداشتی از #اسماعیل_جلالی در پرونده #رمان_فانتزی شهرستان ادب)
▪️ «... بشر وحشتزده از انقلاب صنعتی و قلبِ تارانده شده از حقیقتِ معنا مگر میتوانست جز وحشت را روایت کند. نمیخواهم نافی ژانر باشم، ولی اگر تعاریف اساتید را با انصاف و دقت بررسی کنیم، بسیاری از تکنیکها و شاخصهای هر ژانر را در ژانر دیگر و در ادبیات تواریخ مختلف خواهیم یافت. در معیّن کردن ژانر علمی تخیّلی بسیاری داستانهای 1920 به بعد را برشمردهاند، امّا نتوانستهاند از خیر فرانکشتاین(1818 م) یا سری ژول ورنها بگذرند. حتّی دکتر جکیل و مستر هاید و .... . یک مثال نامأنوس هم داستان هاروت و ماروت به علاوۀ داستان حلّ معمای یأجوج و مأجوج با مفرغ؛ یعنی میخواهی اینها را در ژانر علمی تخیّلی قرار ندهی؟! همین مثالها را نمیتوان در ژانر وحشت گنجاند و با کمی مسامحه بعضیشان را در ژانر فانتزی؟!
سؤال من این است: «چرا بعد از آن همه شعار رئالیستی و کوبیدن بر طبل ادبیّات واقعگرا، سه ژانر وحشت، علمی تخیّلی و فانتزی (اجازه دهید بگویم اتفاقاً به همین ترتیب) مورد توجّه قرار گرفتند؟» بیشتر از تعیین محدودۀ تاریخی و شاخصها، مهم این است که بشر میخواهد با روایتگریِ این گونهها، جواب مسائل، نیازها و امیالش را در ماوراء طبیعت یا فوق طبیعت بکاود.
بشر وقتی چهرۀ مسخشدۀ خود را در آیینۀ تمامقدّ ارتباط با خودِ دیگرش دید، چنان وحشت کرده بود که سعی کرد دَهشت خود را تقصیر فوق طبیعت بیندازد. آن مقدار طبیعتگرایی و انس با طبیعت را تنها با تولید ادبیّات وحشت میشد تخلیه کرد. بعدها سیاستمداران، همۀ این دستآوردها را مانند ابزار به خدمت خود درآورند و در مسیر منافع خود از آن بهره بردند... »
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9474/
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻ای هرگز و همیشه
(نوزدهم مهرماه سالروز تولد استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی و بیستم مهرماه روز بزرگداشت لسانالغیب، #حافظ شیرازی است. این تقارن را با انتشار شعری از استاد شفیعی برای حافظ، گرامی میداریم. شما را به خواندن این شعر دعوت میکنیم)
▪️مستی و هوشیاری و راهی و رهزنی
ابری و آفتابی و تاریکروشنی
هرکس درون شعر تو جویای خویش و تو
آیینهدار خاطر هر مرد و هر زنی
در پایتخت سلسلهٔ شب، که شهر ماست
همواره روح را به سوی روز، روزنی
نشناخت کس تو را و شگفتا که قرنهاست
حاضر میان انجمن و کوی و برزنی
این سان که در سرود تو خون و طراوت است
صدبیشه ارغوانی و صدباغ، سوسنی
ای هرگز و همیشه و نزدیک و دیر و دور!
در هر کجا و هیچ کجا، در چه مأمنی؟
در مسجدی و گوشهٔ میخانهات پناه
آلودهٔ شرابی و پاکیزه دامنی
هر مصرعت عصارهٔ اعصار و ای شگفت!
کاینده را به آینگی صبح روشنی
نشگفت اگر که سلسلهٔ عاشقان دهر
امروز خامُشاند و تو گرم سرودنی
آفاق از چراغ صدای تو روشن است
خاموشیت مباد که فریاد میهنی!
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻در اخبار نبشتهاست... | شماره سوم
(گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات در ایران و جهان به روایت شهرستان ادب)
▪️ #در_اخبار_نبشسته_است تازهترین ستون سایت شهرستان ادب است.
در سومین مطلب ستون «در اخبار نبشسته است» از شما دعوت میکنیم گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات -در ایران و جهان- را به روایت شهرستان ادب بخوانید.
مطالب این هفته، از نوشتههای هفته گذشته پابلیشرز ویکلی، خبرگزاری مهر، خبرگزاری ایبنا، ایسنا و گاردین، و با همکاری #گروه_ترجمه_شهرستان_ادب گردآوری شده است.
این اخبار را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9597
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 پایبندی شدید به تشکیلات
(یادداشت #علیرضا_علاءالدینی بر رمان #کافه_خیابان_گوته در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی )
▪️ «... نکتهی اصلی این رمان، اهمیت تشکیلات در گروه مبارزاتی چپگرایانه و در عین حال منتج شدن به پوچگرایی در این گروهها میباشد. همانطور که اشاره شد، علیرغم وجود تشکیلات و پایبندی اعضا به آن، به دلیل عدم حضور اعتقادات الهی، اعضا همهی وقایع و اتفاقات را در این دنیای فانی نتیجهگیری نموده و حتی بدون تحمل کوچکترین سختی، همراهان خود را تحویل ساواک داده و اسباب گرفتاری همرزمان خود را فراهم نمودند. کما اینکه در گروههای مبارز دیگری که دارای نگرشهای چپ و التقاطی بودهاند، این نوع نگرش وجود داشته که نمونهی آن را میتوان به درگیریهای درون سازمان مجاهدین خلق در اوایل دههی 1350 اشاره نمود که پس از ضربهی ساواک به این گروه، افرادی که دارای نگرش غیراسلامی بودهاند، همچون وحید افراخته، همرزمان خود همچون صمدیه لباف را لو داده و درنهایت خود نیز به اعدام محکوم گردیدند. دقیقاً بر خلاف عملکرد گروههای مسلمان، همچون روحانیت مبارز و دیگر اعضای گروههای مبارز که در ذیل معارف اسلامی به مبارزه میپرداختهاند... »
این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9567
☑️@ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 پروندهی #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس در سایت شهرستان ادب گشوده شد
(همزمان با بیستودوم مهرماه، روز تجلیل از اسرا و مفقودین)
▪️ همینطور که تقویم را ورق بزنیم و حسابهای روزهای آمده و نیامده را بکنیم، کافیست به آخرین روزهای مهرماه برسیم تا کمی مکث کنیم و چشم بدوزیم به عنوانی که توی مستطیل روبهروی این روز بهچشم میآید: روز تجلیل از اسرا و مفقودین.
جنگ تحمیلی هشت ساله دفاع مقدس برگی از تاریخ این سرزمین است که تاریخ انقضائی ندارد و هر روزی که بگذرد، وجوهی جدید از آن برای نسلهای جدیدتر و حتی افرادی که جنگ را از نزدیک لمس کردهاند، آشکار میشود. ازآنجاییکه ادبیات آینه تمامنما و راوی صادق پدیدههای اجتماعی و تاریخی است، درمورد جنگ نیز سکوت نمیکند و به روایت هنرمندانه این پدیده میپردازد. موضوع جنگ بارها دستمایه خلق آثار هنری و ادبیای همچون شعر، داستان کوتاه، خاطره، رمان و... شده است و بخش ارزشمند و مهمی از تاریخ ادبیات این کشور را به خود اختصاص داده است.
شهرستان ادب نیز بهدلیل اهمیت این بخش از ادبیات کشور، در قالب پروندهای با عنوان «ادبیات جنگ و دفاع مقدس» از وجوه مختلفی به بررسی و تحلیل این نوع ادبی پرداخته است.
این پرونده تا به امروز با یادداشتهایی درمورد کتابهای دفاع مقدس همچون «کجا بودی الیاس»، «قوش»، «خط مرزی» و... بهروز شده است. همچنین در این پرونده یادداشتهایی در حوزه ادبیات جنگ و دفاع مقدس منتشر شده است؛ از جمله:
🔸گذاراز رئالیسم جادویی به رئالیسم عرفانی؛ یادداشتی بر کتاب #دخیل_هفتم» | یادداشتی از #محمد_حنیف
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/8981
🔸 تمایز ادبیات منتقد از ادبیات سیاهنمای دفاع مقدس |یادداشتی از #مجید_پورولی_کلشتری
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/2572
🔸سرمايهداری آمریكا نیت دموكراسی يا آزادیخواهی ندارد | بازخوانی نوشتاری از #منوچهر_آتشی درباره ادبیات دفاع مقدس
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/759
این بار نیز بهمناسب روز تجلیل از اسرا و مفقودین، شهرستان ادب اقدام به بازگشایی مجدد این پرونده در قالب یادداشت معرفی کتاب، نقد و بررسی، مصاحبه و گزارش و... کرده است.
شما میتوانید برای خواندن مطالب این پرونده به لینک زیر مراجعه کنید:
🔗https://shahrestanadab.com/ادبیات-جنگ-دفاع-مقدس
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 برگهای آرزو
( پروندهی #شعر_پاییزی شهرستان ادب را با شعری معروف از #فروغ_فرخزاد ادامه میدهیم)
▪️کاش چون پاییز بودم، کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملالانگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد
آسمان سینهام پردرد میشد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ میزد
وه، چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگآمیز بودم
شاعری در چشم من میخواند شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله میزد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمهی من
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم میریخت بر دلهای خسته
پیش رویم
چهرهی تلخ زمستان جوانی
پشت سر
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینهام
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم، کاش چون پاییز بودم
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 چیستی ادبیات جنگ
(یادداشت #فاطمه_بهروزفخر در پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس )
▪️« ... در بعضی رمانها اگرچه هیچکدام از حوادث و اتفاقات داستان در زمان جنگ وقوع نیافتهاند، شخصیتها و کنش آنها در صحنههای نبرد و جنگ نیست و هیچ نشانی از تسلیحات، فضای جنگی و تنش وجود ندارد، اما جنگ چنان با موضوع داستان و زندگی شخصیتها گره خورده است که نمیتوان این اثر را اثری غیر از داستانی جنگی دانست. برای مثال در تمامی صفحات رمان موفق «تفنگت را زمین بگذار» اثر دالتون ترامبو ما شاهد توصیف و حضور هیچ سرباز، وضعیت جنگی و یا توصیفی از صحنههای نبرد نیستیم. شخصیت اصلی این رمان سربازی آمریکایی است که در جریان جنگ جهانی اول، همة اعضای حیاتی بدن خود را از دست داده اما زنده مانده است. این رمان که از زبان «جو» این سرباز آمریکایی روایت میشود، بدون داشتن فضا و اتمسفری جنگی، رمانی با موضوع جنگ است، زیرا مخاطب از خلال روایت تلخ و ناامیدانة راوی و دست و پا زدن او بین زنده ماندن و مردن به مصائب جنگ و حضور او بهعنوان سرباز پی میبرد. از این دست رمانها چه در ادبیات داستانی جنگ در غرب و چه در ادبیات داستانی جنگ در ایران، بهوفور دیده میشود... »
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9564
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻عرض تسلیت خدمت جناب آقای #هادی_خورشاهیان
▪️با خبر شدیم جناب آقای هادی خورشاهیان _نویسنده و شاعر گرامی_ سوگوارِ از دست دادن دایی بزرگوار خود، جانباز سرافراز مرحوم «محمد هاشمآبادی» شده است.
موسسه شهرستان ادب و مجموعه نویسندگان همراه با این موسسه، این مصیبت را به آقای خورشاهیان صمیمانه تسلیت میگویند و از خداوند منان برای آن مرحوم طلب رحمت و بخشش میکنند.
گفتنیست رمان #برهنه_در_برهوت تازهترین نوشته هادی خورشاهیان است که امسال از سوی انتشارات شهرستان ادب راهی بازار نشر شده است.
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 دیدار با راهزن
(نُهمین صفحه از #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب را به بازخوانی صفحهای از رمان #بارون_درخت_نشین اختصاص میدهیم، به بهانهی 15 اکتبر، تولد #ایتالو_کالوینو)
▪️ «... ناگهان مرد ریشوی ژندهپوشی در سراشیب راهراه کوهستانی پدیدار شد. نفسنفس میزد، سلاحی نداشت. پشت سرش، دو پاسبان شمشیر به دست میدویدند و فریاد میزدند:
- بگیریدش! جووانی خلنگ است! این دفعه گیرش انداختیم!
مرد راهزن از دنبالکنندگانش جلو افتاده بود، امّا دودل میدوید و حالت کسی را داشت که میترسد راه اشتباهی را در پیش گیرد و به دام افتد و اگر به همینگونه میدوید، پاسبانها به زودی به او میرسیدند. درخت گردویی که کوزیمو روی آن بود، شاخههای بلندی داشت که دست به آن نمیرسید؛ امّا کوزیمو مانند همیشه ریسمانی همراه داشت که برای گذر از جاهای دشوار به کار میبرد. ریسمان را پایین انداخت و یک سر آن را به شاخه گره زد. راهزن، با دیدن ریسمان که درست جلوی چشمش به زمین افتاد، لحظهای دودل ماند، سپس آن را به دست گرفت و با چابکی بالا رفت. از آن آدمهای دودل چالاک – یا اگر دلتان میخواهد چالاک دودل- بود که به نظر میرسد هیچگاه توانایی بهرهگیری از لحظهیِ مناسب را ندارند، با این همه هرگز آن را از دست نمیدهند... »
ادامهی این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9609
☑️@ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 شگرد فتح
(با گشایش پروندهی #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس در سایت شهرستان ادب، به بازخوانی شعری از کتاب 6410 روز تنهایی میپردازیم، سرودهی خانم #پونه_نیکوی.)
▪️ جوانه میزند انگار تاول از بدنت
در آستانهی گل دادن است پیرهنت
یکیدو تاول کوچک شکفته خواهد شد
و چند لکّه که گل شد به سبزهی بدنت
به دوست داشتنت خیره میشوم وقتی
که شاخهی گل سرخیست گوشهی دهنت
به دوست داشتنم خیره میشوی وقتی
که من نمیگذرم از چروک پیرهنت
شگرد فتح تو بر دشمنت چه بود ای مرد
که چند سرفه فقط مانده تا به باختنت
شنیدهای که به آهوی تو چه میگویند؟!
به ناگزیر مرا خواندهاند شیرزنت
امان نمیدهد این سرفه عاشقم باشی
همیشه در دل تو مانده نیمی از سخنت
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻حمیدرضا شاهآبادی: «خیلی از مسائل تاریخی را نمیتوان با زبان تاریخی مطرح کرد و باید با زبان داستان صحبت کرد»
(مصاحبهی ویژهی #محمدقائم_خانی و #حسین_سامانی با حمیدرضا شاهآبادی در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️«...خوشحالم که این حرفها را از شما میشنوم. واقعیتش این است که به همۀ این موضوعات فکر میکردم. این آشفتگی ذهنی، این بیتحلیلی و دوربودن از یک فلسفۀ جهانشناختی کامل که بتواند همهچیز را مشخص کند و اینکه از یک شاخه به شاخهای دیگر برویم و از مفاهیم کاملاً عرفانی تا مفاهیم کاملاً مارکسیستی هی تغییر جهت بدهیم و سراغ آنها برویم؛ در عین حال از چیزی کم نگذاریم. یعنی آدمهای این داستان بهقول شما هم کمیک رفتار میکنند، هم تراژیک نسبت به تاریخ و از این نظر خواننده میتواند این کتاب را بعد یکسال یا پنج سال دوباره بخواند و به همان نسبتی که دیدش به تاریخ عوض میشود، نگاهش به کتاب هم عوض شود.
من در این کار به دنبال این بودم که از فرم بهعنوان یک ابزار روایت استفاده کنم. یعنی از کوتاه و بلند بودن فصلها بگیرید تا حرفتویحرف آمدن، تا اینکه برای هر فصل یک گفتمان غالب در نظر میگرفتم که این گفتمان برمیگشت به یکی از شخصیتها که هرکدام از آنها بهنوعی داشت شخصیت اصلی را تعریف میکرد...»
ادامهی این مصاحبه را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9569
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻آخرین آیینهها
(تازهترین مطلب از پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس را با شعری از کتاب #تاهمین_غزل سرودهی #غلامعلی_مهدی_خانی بهروز میکنیم که در ابتدای آن شاعر نگاشته است :
«در بحبوحهی جنگ، کودکستانی در بروجرد مورد حملهی هوایی دشمن قرار گرفت و ویران شد. نتیجهی تأثر شدیدم، این غزل است» )
▪️خفته یا پهلوی هم یا اینکه تکتک زیر خاک
با کتاب قصه دخترهای کوچک زیر خاک
مادری انگار دارد بچهاش را در بغل
دختری خوابیده با تنها عروسک زیر خاک
شاید آنجا بچهها جشن تولد داشتند
کوچهای بازیچه بود و باغ میخک زیر خاک
آه، نه از کوچه پیدا بود و از دلشورگیش
کودکستانیست مدفون گشته بیشک زیر خاک
موشکی آن آخرین آیینهها را هم شکست
زخمی از ترکش، بدنهای مشبّک زیر خاک
آسمان لبریز حسرت بود و کوچه غرق بهت
بیصدا افتاده اجساد چکاوک زیر خاک
مادری در بین مردم جیغ میزد وای! وای!
باز کودک باز کودک باز کودک زیر خاک
☑️ @ShahrestanAdab