شهرستان ادب
🔻 پیشبینی شکست
( یادداشتی از #حمید_بابایی در #پرونده_رمان_فانتزی شهرستان ادب)
▪️«... میتوان کمی از خواننده عبور کرد و به جهان نویسندگان نیز پا گذاشت. یکی از مهمترین آسیبهای ما در ادبیات علمی تخیلی و همینطور ادبیات فانتزی، عدم اطّلاع کافی نویسندگان از مباحث علمی است؛ درواقع، نویسندگان ما نه دانش کافی برای ورود به این عرصهها را دارند و نه حاضر هستند در این حوزهها تحقیق و تمرین کنند. حقیقتاً تحقیق و بررسی یکی از پازلهای گمشدهی ادبیات کشور ماست.
این امر نه تنها در مورد ادبیات فانتزی، که در مورد ادبیات علمی تخیلی نیز بهشدّت مصداق دارد و نویسندگان به بررسی مباحث علمی نمیپردازند...»
ادامهی این یادداشت را در پرونده رمان فانتزی سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9443
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 روایت عشق و خشونت در «خاکسفید»
(#خاک_سفید نام رمانی است از #حمید_بابایی که توسط نشر نیماژ منتشر شده است. #پروانه_حیدری در یادداشتی به معرفی این کتاب پرداخته است. این یادداشت را با هم میخوانیم.)
▪️ «... خاکسفید روایت آدمهایی است که قربانی محل زندگی خود میشوند و بر آنها برچسب زده میشود. انگار که راه گریزی برای فرار از این جبر جغرافیایی نیست. مانند اکبر که تنها به جرم بچۀ خاکسفیدبودن از دانشگاه اخراج میشود. یا بتول که مجبور میشود به یک زندگی عادی و عاقلانه تن دهد.
نویسنده ضمن ساختن فضاها، روابط آدمها و لحنهای متفاوت هرکدام از شخصیتها، روی مهمترین عنصری که میتواند از دل این خشونت سر بزند و زاده شود، دست گذاشته است؛ عشق. خاکسفید روایت دلدادگیهای نافرجام است. در این منطقه که منتظر بهانهای کوچک است تا ضامن چاقویی کشیده شود، شکمی دریده شود و خونی راه بیفتد؛ پویا میتواند به بتول دل ببندد، اکبر به هاسمیک و مریم به اکبر شاید. دو فصل اول و دو فصل آخر کتاب، طبق الگوی یکفصلـیکشخصیت پیش میرود... »
ادامه این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9866/
☑️ @ShahrestanAdab
🔻گفتوگوی چهل و یکم با عطار
(یادداشت #محمدقائم_خانی بر کتاب #چهل_و_یکم اثر #حمید_بابایی، به مناسبت قیام تاریخی مردم مشهد در مسجد گوهرشاد)
▪️«چهل عدد کمال است و همین عنوان "چهل و یکم" بر روی جلد کتابی کافی است که شک ببریم نویسنده قرار است در ادامه سنت خودمان، ما را برساند به نقطه ویژه کامل شدن، به گاهِ تماشای وصال، به زمانِ تکامل، به وقت رسیدن. چند صفحه که میرویم جلو و می بینیم که پای تذکره الاولیاء عطار وسط کشیده شده، شصتمان خبردار میشود که این داستان همین طوری رهایمان نخواهد کرد و دستمان را توی دست کسی اهل کمال خواهد گذاشت، کسی که سری توی سرها درآورده باشد. با دیدن حرم امام رضا علیهالسلام در همان ابتدای کار متوجه میشویم که هر اتفاقی هست در همین مکان خواهد افتاد، منتها نمیدانیم چه چیزی در انتظار ماست. این نشانهها کافی نیستند تا ما با یک قصه سروساماندار روبهرو باشیم. میشود بیسلیقگی نویسنده همه آنها را تکه پاره اینجا و آنجای اثر پخش و پلا بپاشد و آخر سر هم اثر با اظهار فضلی تمام شود...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11647
#قیام_گوهرشاد
☑️ @ShahrestanAdab