شهرستان ادب
🔻تو مرگ را به سُخره گرفتی
(پرونده #ادبیات_عاشورایی سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #دلم_دهلی_است سرودهی جناب آقای #عزیز_مهدی تازه میکنیم)
▪️آوردهاست بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر «واعطشا»ی تو در مشام
نجوای بغضِ یائسه ی ابرهاست این:
«برآنِ تنِ بدونِ سرِ بیکفن، سلام!»
هفتاد و یک ستاره که بر نیزه رفتهاند،
صف بستهاند پشت سر تو به احترام
با چشم بسته میگذری تا که آفتاب
از دیدنات خجل نشود روی پشتبام
تو پیک پادشاه بقایّی و بیکلام
آوردهای پیام به این ملکِ بیدوام
تو مرگ را به سُخره گرفتیّ و دیگران
دلخوش به دینِ بیخطرند و مقام و نام
طولی نمیکشد که جهان بشنود که نیست
حجّی قبولتر ز همین حجّ ناتمام
آنقدر دور نیست که دستی به انتقام
تیغ تو را دوباره برون آرَد از نیام
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻غروبِ جمعهی تهران
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #دلم_دهلی_است سرودهی جناب آقای #عزیز_مهدی تازه میکنیم)
▪️غروبِ جمعهی تهران که تعطیلاند دُکّانها،
کِی از وابستگی وا میشود دل در خیابانها؟
نبستم چشم و دل عمری به روی صورتِ خوبان
به دنبالِ غزالی، چشم میدوزم به مژگانها
دلم پوسید بی یاری... نسیمی نیست؛ عیّاری
نچرخید آسیابِ عشق، با افسونِ توفانها
نگاهم دست شُست از حسرت و گفتم وضو دارم
چراغی بود و آن را نیز کُشتم در شبستانها
شفق، عکسیست از آفاقِ جانِ حیرتایجادم
نمیگنجند در اوهامِ گُلدانها، گلستانها
پس از این، دوست دارم دوست را چون جان و جانم اوست
خوشا حالِ پریشان و خوشا حالِ پریشانها
زغالی تَفته شد دل، در نِیِستانی که من باشم
سماعِ اینجهانی، باد، مُفتِ چنگِ قلیانها!
☑️ @ShahrestanAdab
🔻گره گشا
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #دلم_دهلی_است سروده #عزیز_مهدی بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است)
▪️دلا! بیا وُ به عشق کسی دچار مشو
اسیر عشق خدا باش و غصّهدار مشو
به غیر اشک و جدایی، ز غیر، هیچ مجوی
به جز طریق خدا را طلایهدار مشو
ز خویش بگذر و بیهوده لاف عشق مزن
به شوق دیدن اغیار، بیقرار مشو
به رخ کشیدن اعمال، عین بیدینیست
به راز سینه بگو: باش و آشکار مشو
علاج خفتن تو چیست جز شکفتن تو؟
بیا اقامه بخوان؛ غافل از بهار مشو
گرهگشای تو عشق است؛ عشق قُدسی او
«وان یکاد» بخوان؛ خوار هر نگار مشو
☑️ @ShahrestanAdab