eitaa logo
شهرستان ادب
1.3هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
267 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻درون حجره یکی بود و دست و پا می‌زد (در روز شهادت دردانه‌ی امام رضا علیه السلام، جوادالائمه علیه السلام، شعری می‌خوانیم از حاج که در رثای این حضرت سروده‌اند) ▪️میان حجره چنان ناله از جفا می‌زد که سوز ناله‌اش آتش به ماسوا می‌زد به لب ز کینه‌ی بیگانه هیچ شکوه نداشت و لیک داد، ز بیداد آشنا می‌زد شرار زهر ز یک‌سو، لهیب غم یک‌سوی به جان و پیکرش آتش، جداجدا می‌زد گذشت کار ز کار و نداشت کار به کس در آن میانه فقط آب را صدا می‌زد صدای ناله‌ی وِی هی ضعیف‌تر می‌شد که پیک مرگ بر او از جنان صلا می‌زد برون حجره همه پای‌کوب و دست‌افشان درون حجره یکی بود و دست و پا می‌زد ستاده بود و جواد الائمّه جان می‌داد ازو بپرس که زخم زبان چرا می‌زد ☑️ @ShahrestanAdab
🔻در قاب قلب (ضمن تبریک به مناسبت سال‌روز میلاد #امام_حسن مجتبی علیه‌السلام، ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از استاد #علی_انسانی در ستایش ایشان به‌روز می‌کنیم) ▪️ای از بهار، باغِ نگاهت بهارتر از فرش، عرش در قدمت خاکسارتر شبنم ز پاکی تو، به گلبرگ‌‌ها نوشت گُل پیش روی توست ز هر خار، خوارتر باران کرَم نمود و ترنُّم کنان سرود کز هرچه ابر، دستِ تو گوهرنثارتر در قاب قلب عکس به جز هشت و چار نیست کز هر چه یادگار شده ماندگارتر شهر مدینه با فقرا جمله واقفند آن شهر کس نداشت ز تو سفره‌دارتر ایّوب دید صبرِ تو، بی‌صبر گشت و گفت چشم فلک ندیده ز تو بردبارتر نامت حَسَن، و لیکْ به هر حُسْن، احسنی ناورده دست صُنْع، ز تو شاهکارتر بودی لبالب از غم و دردِ نهان، و لیک آئینه‌ای نبود ز تو بی‌غبارتر باشد یکی، قیامِ حسین و قُعود تو گشتی پیاده تا که شود او سوارتر درد دل تمام، زخم، نه از تیغ، از زبان دردت زخم پیکر او بی شمارتر ☑️ @ShahrestanAdab
🔻خاتم سلیمانی (دو رباعی از استاد #علی_انسانی برای سپهبد شهید قاسم سلیمانی) ▪️یک عمر شهید بود و دل باخته بود بردشمن و نفس خویشتن تاخته بود از پیکر سوخته، نبودش باکی او سوخته‌ای بود که خودساخته بود ▪️دیدند دراو غیرت ایرانی هست! درعشق علی خلوص سلمانی هست با دیدن انگشتری‌اش فهمیدند او نیست و خاتم سلیمانی هست #برای_سپهبد_سلیمانی ☑️ @ShahrestanAdab
🔻پربازدیدترین مطالب سایت شهرستان ادب در دی‌ماه ۱۳۹۸ در حوزه‌های مختلفِ شعر و داستان به ترتیب میزان بازدید از این قرارند: ▪️همه شعرها برای «سردار سپهبد » shahrestanadab.com/Content/ID/11408 ▪️۱۷۹ گل پرپر | شعر در سوگ جان‌باختگان پرواز shahrestanadab.com/Content/ID/11440 ▪️خاتم سلیمانی | دو شعر shahrestanadab.com/Content/ID/11409 ▪️خدا خون‌خواه توست | شعری از برای «سردار سلیمانی» shahrestanadab.com/Content/ID/11407 ▪️شعرهای در سوگ شهید سپهبد قاسم سلیمانی shahrestanadab.com/Content/ID/11436 ▪️فرزند شایستۀ ایران | یادداشت برای «سردار سلیمانی» shahrestanadab.com/Content/ID/11401 ▪️دومین آهنگ شهرستان ادب در رثای سردار شهید قاسم سلیمانی shahrestanadab.com/Content/ID/11434 ▪️کوه آهن | شعر برای «سردار سلیمانی» shahrestanadab.com/Content/ID/11437 ▪️کابوس موشک‌های ایران | شعری از خطاب به «ترامپ» shahrestanadab.com/Content/ID/11426 ▪️بالاترین مقام | یادداشت برای «سردار سلیمانی» shahrestanadab.com/Content/ID/11394 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻تبعید داغ (ستون شعر و پرونده سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب تازه‌ترین اثر استاد به‌روز می‌کنیم. گفتنی‌ست این کتاب توسط به چاپ رسیده است) ▪️خوش، آن‌که دلش آینه‌گردان تو باشد گر سر بشود، در خم چوگان تو باشد با عشق تو دل‌بسته درِ خویش به هرکس آیینۀ من، آینه‌گردان تو باشد بر مجمر عشق تو نهادیم، همه عمر در سینه کبابی‌ست، که بریان تو باشد هر داغ که تبعید شود از جگرِ چاک آید سرِ آن سفره که مهمان تو باشد هرچشم کجا اشک تواند به تو ریزد؟ این شور فقط خاص نمکدان تو باشد 🔗 «رخصت» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸داغ دل (شعری از استاد به مناسبت شهادت علیه‌السلام) 🔹از مهر، آسمان مدینه اثر نداشت من سفره‌‌ام کباب، به غیر از جگر نداشت «ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌‌ایم» جز داغ دل، نصیب، جگر بیشتر نداشت بردند اگر به بزم عدو نیمه‌‌شب مرا آن‌جا یزید و چوب تر و تشت زر نداشت از کودکانِ لرزه به پیکر فتاده‌‌ام یک تن امید دیدن روی پدر نداشت گویی مدینه رسم شده خانه سوختن سهمی دگر ز مادر خود این پسر نداشت غم نیست خانه‌‌ام اگر آتش گرفت، شکر گر خانه سوخت، فاطمه‌‌ای پشت در نداشت ☑️ @ShahrestanAdab
هقت تن دنبال یک پیکر روان وز پی آن هفت تن، هفت آسمان... @shahrestanadab
چه شب‌ها که من بودم و چاه بود گواه شب و چاه و من، ماه بود چه شب‌ها که از آهم افروخت چاه نمی‌بود اگر اشک، می‌سوخت چاه ز بس بستر اشک من، خاک شد دل خاک هم در غمم چاک شد دلم سر پی گریه در چاه داشت که شب، چاه و چشمه به هم راه داشت به تو گفتم ای چاه! دردم بسی منه در میان راز من با کسی تو ای چاه! امانت‌نگهدار باش به لب مهر نِه، کنز اسرار باش ز غم‌های روزان و آهِ شبان تو را گوش دیدم، نگردی زبان؟! دلم با کسی جز تو نجوا نکرد کسی چاه را ظرف دریا نکرد علی همدل و هم‌زبانی نداشت که شب‌ها به گوش تو سر می‌گذاشت فلک همدل و همزبانم گرفت ز من همسر مهربانم گرفت ز رازی که شب‌ها نخفتم مگوی نگویی به گوشَت چه گفتم، مگوی اگر یافتی گوش محرم بگوی فراوان شنیدی ولی کم بگوی @shahrestanadab