eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
292 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻«تولدت مبارك قاصدك مرگ»؛ مروری بر رمان تولدت مبارک جک نیکلسون نوشته #هانتر_اس_تامپسون (یادداشتی از #عبدالله_نظری در پروندۀ #ادبیات_ضدآمریکایی) ▪️«براي درك برخي امور آدم بايد زمان بيشتري صرف كند. نزديك شدن به درك آن‌چه كه در كتاب #تولدت_مبارک_جک_نيكلسون خواندم، نه تنها زمان كه حتي مطالعات ديگري مي‌طلبيد. هنوز هم نمي‌دانم چه چيزي خواندم. مقاله‌هاي يك روزنامه‌چي ناآرام؟ داستان كوتاه؟ مجموعه داستان به‌هم پيوسته؟ يا به قول خودش گانزو؟ اصلا گانزو چيست؟ تمام اين سوال‌ها برايم بي‌پاسخ هستند. نمي‌توانم درباره‌شان تصميمي بگيرم. اما تقريبا مي‌دانم اگر از چيزي لذت بردم، چه چيزي بوده. چيزي كه حالا سعي خواهم كرد در همين چند كلمه‌ي باقي مانده درباره‌اش حرف بزنم...» متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10652 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻آیینه (ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب تازه‌منتشرشدۀ #مرور_پنجره_ها سرودۀ #سیدوحید_سمنانی به‌روز می‌کنیم. گفتنی‌ست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است) ▪️حرف من و آیینه یک تصویر درهم بود تا بی‌نهایت گرچه روشن بود، مبهم بود «من» در خودم تکرار می‌شد، خسته از تکرار تکرار من در بهت این شفاف ماتم بود لبخند را در تکیه‌ای از اشک گم می‌کرد تقویم چشمانم که هر فصلش محرم بود می‌خواستم تا ماه را لبخند بنویسم شوقی شبیه قرص نان در سفره‌ام کم بود تقدیر گاه از پهلوی سهراب می‌جوشد گاهی از آن چاهی که در فردای رستم بود مثل تمام نخل‌ها در زیر بارغم گل‌پونه‌های شعر من آوازشان بم بود می‌خواستم تا آیه‌آیه جاودان باشم ماناترین تصویر در آیینه، آهم بود ☑️ @ShahrestanAdab
🔻فراخوان ثبت نام در سومین دوره آزاد آموزشی #زنگ_شعر ▪️ثبت‌نام در سومین دوره از دوره‌های آموزشی آزاد «مدرسه زنگ شعر» در دفتر شعرِ موسسۀ فرهنگی هنری «شهرستان ادب» آغاز شد. علاقمندان تا ۱۵تیرماه ۱۳۹۸ برای ثبت‌نام در این دوره‌ها، که با حضور مدرسان شعر و شاعران برتر کشور برگزار می‌شود، فرصت دارند. کلاس‌ها از ۲۰تیرماه به مدت ۶ هفته برگزار خواهد شد. این دوره با حضور شاعرانی چون آقایان دکتر #قربان_ولیئی، دکتر #اسماعیل_امینی، #بابک_نیک_طلب، #علی_محمد_مودب، #زهیر_توکلی، #مبین_اردستانی، #سیدوحید_سمنانی و سرکارخانم #ایمان_طرفه برگزار می‌شود. متن کامل این خبر را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10650 ☑️ @ZangeSher ☑️ @ShahrestanAdab
🔻https://www.instagram.com/p/By5m90cB_qH/?igshid=1uw9307bn2d2e ▪️تصاویری از ، چهارشنبه‌های به یاد ماندنی با حضور ،‌ و و... چهارشنبه بیست و نهم خردادماه ۱۳۹۸ ☑️ @ShahrestanAdab
🔻سیب (ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از #جلیل_صفربیگی به‌روز می‌کنیم) ▪️این سیب را چگونه دهانی نچیده است؟ این سیب را که این همه سرخ و رسیده است سیبی که عکس عادت و قانون و جاذبه سوی خودش تمام زمین را کشیده است بازار سیب سخت کساد است، حیرتا! این سیب را خدا ز چه باغی خریده است؟ بی شک کلید روضه‌ی رضوان به دست اوست آن باغبان که میوه چنین پروریده است این کیست؟ این که در تب سیبی چنین قشنگ دست و دل از تمام عزیزان بریده است این مرد، این که در پی یک میوه‌ی حلال از عرش تا به فرش خدا را دویده است؟ آری منم که در تب سیبی چنین قشنگ این گونه رنگ سبزِ سرودم پریده است ☑️ @ShahrestanAdab
🔻فاجعۀ ندیدن کاکایی‌ها | یادداشت #محمدقائم_خانی بر «ویلای کاکایی‌ها» (در پرونده‌کتاب #ویلای_کاکایی_ها) ▪️«رمان و داستان کوتاه، در شرایطی زاده شد که واقعیت خودش را بر حقیقت و هدف زندگی تحمیل کرد. حتی پس از افول رئالیسم و سربرآوردن دیگر مکاتب، هنوز هم این واقعیت بود که نحوۀ شکل‌گیری داستان را به نویسنده تحمیل می‌کرد. همیشه واقعیت (یا واقعیات)ی وجود داشت که نویسنده به آن واکنش نشان می‌داد. در شدیدترین حالت، که برخی داستان را از اساس شورش علیه واقعیت تعریف می‌کردند، ابتدا باید واقعیتی موجود می‌بود تا نویسنده واکنشی به آن نشان بدهد. داستان‌نویسان ایران اما هیچ‌گاه این‌گونه زیر فشار واقعیت قرار نگرفتند و مطلق‌العنان بودن آن را به رسمیت نشناختند. هرچند این ویژگی به ما امکان داد تا مسیرهایی خاص خودمان را بیازماییم، اما درمجموع داستان‌های ما را تنک و کم‌مایه کرد و قدرت روایت را از ما گرفت...» متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10633 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻درست مثل من (ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از #احد_ده_بزرگی به‌روز می‌کنیم) ▪️خیمه زده به دشت شب، ماه درست مثل من باز شکسته آینه، آه درست مثل من گاه شکسته بغض من، آه درست مثل ابر ابر به‌خود گریسته، گاه درست مثل من کاهش کوه کاه را در نفس صبا ببین همره باد می‌رود، کاه درست مثل من راه چو شیری فلک گم شده در هجوم خود راه به‌خود نمی‌برد، راه درست مثل من در ظلمات زندگی آب حیات در بغل رفته درون خود فرو، چاه درست مثل من ☑️ @ShahrestanAdab
🔻پربازدیدترین مطالب سایت شهرستان ادب در خردادماه ۱۳۹۸ در حوزه‌های مختلفِ شعر و داستان به ترتیب میزان بازدید از این قرارند : ▪️حاشیه و متن در سال ۱۳۹۸ به روایت شهرستان ادب 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10574 ▪️شعرهای کوتاه رمضانی 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10580 ▪️پیشانی تو | یک رباعی از 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10581 ▪️مروری بر همه کتاب‌های کودک و نوجوان | یادداشتی از 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10622 ▪️هفتمین دوره آموزشی در فصل تابستان برگزار می‌شود 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10605 ▪️پرونده در سایت شهرستان ادب گشوده شد 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10612 ▪️بیست و ششمین میزگرد : و نقد ادبی 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10644 ▪️«دیدار» | شعری از استاد 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10572 ▪️مشروح گفت‌و‌گوی روزنامه فرانسوی لوموند با 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10610 ▪️زبان دشمنی | یادداشتی از 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10642 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻گشایش پرونده‌پرترۀ در سایت شهرستان ادب ▪️«پرونده‌پرتره» یکی از فعالیت‌های سایت شهرستان ادب است که در آن، هربار به بررسی آثار و وجوه ادبی یک شخصیت برجستۀ ادبی پرداخته می‌شود. پیش از این نیز پرونده‌پرترۀ نویسندگانی چون نادر ابراهیمی، محمود دولت‌آبادی، گابریل گارسیا مارکز، حمیدرضا شاه‌آبادی و شاعرانی چون فردوسی، شهریار،طاهره صفارزاده، محمدرضا شفیعی کدکنی و قیصر امین‌پور در سایت شهرستان ادب منتشر شده بود. در تازه‌ترین پرونده‌پرتره داستانی سایت شهرستان ادب مانند پرونده پیشین که به حمیدرضا شاه‌آبادی اختصاص پیدا کرده بود، بار دیگرسراغ یکی از نویسندگان و چهره‌های فعال ادبیات داستانی امروز می‌رویم. مجید قیصری از نویسندگان صاحب نام، صاحبِ امضا و صاحبِ جایگاهی ممتاز در ادبیات داستانی معاصر است. نویسنده‌ای که تجربۀ سالیان بسیار او سبب شده است آثارش در جشنواره‌ها و مسابقات مختلف حرف اول را بزنند؛ از جایزۀ جلال آل احمد گرفته تا انجمن قلم ایران و جایزۀ اوراسیا. او همچنین دارندۀ نشان درجۀ یک هنری است. برخی از آثار قیصری به زبان‌های مختلف ترجمه و راهی بازار بین‌المللی کتاب شده‌اند. همچنین داوری مسابقات داستانی مهم نیز در کارنامه کاری او دیده می‌شود. مجید قیصری تدریس داستان را نیز همواره در کنار نویسندگی داشته است. نام کارگاه‌های داستان او در مؤسسۀ شهرستان ادب است که سال‌هاست روزهای یک‌شنبه در محل این مؤسسه برگزار می‌شود و نویسندگان جوان بسیاری در آن شرکت می‌کنند. اگرچه قیصری را بیش‌ازهرچیز با آثار داستانی‌اش در حوزۀ ادبیات جنگ می‌شناسند، اما آثار او خارج از این موضوع نیز توجه منتقدان و مخاطبانش را جلب کرده است. برای مثال مجموعه‌داستان جشن همگانی و یا رمان تحسین‌شدۀ سه‌کاهن. قیصری علاوه بر داستان کوتاه و رمان، در زمینۀ فیلم‌نامه‌نویسی نیز فعالیت دارد و فیلم «یک روز بخصوص» به کارگردانی همایون اسعدیان و به قلم مجید قیصری ساخته شده است. مجید قیصری نویسنده‌ای است که نمی‌شود او را در ادبیات داستانی امروز نادیده گرفت و یا از کنارش به‌سادگی عبور کرد. سایت شهرستان ادب جدیدترین پرونده‌پرترۀ خود را به این نویسندۀ مهم اختصاص داده است. در این پرونده‌پرتره اخبار، یادداشت‌ها، مصاحبه‌ها و مطالب مربوط به مجید قیصری و آثارش را می‌خوانید. برای مطالعۀ این پرونده به صفحۀ اختصاصی آن در سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید: 🔗shahrestanadab.com/مجید-قیصری ☑️ @ShahrestanAdab
🔻قطار (ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #کهکشان_چهره_ها سرودۀ #علی_محمد_مودب به‌روز می‌کنیم. گفتنی‌ست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است) ▪️تقّ و تقّ و تقّ و تقّ تِلِق و تِلِق، تِلِق و تِلِق! می‌روی و دل درون سینه‌ام تا سحر ادای رفتن قطار را در می‌آورد! تقّ و تقّ و تقّ و تقّ تِلِق و تِلِق، تِلِق و تِلِق! با قطار ابرها زودتر بیا ورنه این قطار نق‌نقو ایستگاه را به جست‌وجوی تو ترک می‌کند! ☑️ @ShahrestanAdab
🔻روایت روزهای جنگ و لحظه‌های زندگی (کتاب‌شناسی مجید قیصری به قلم در پرونده‌پرتره‌ی ) ▪️ «۱- صلح، ۱۳۷۴، حوزۀ هنری صلح، اولین اثر منتشرشده از مجید قیصری است. ۲- جنگی بود، جنگی نبود، ۱۳۷۵، نشر صریر ویراستاری این اثر را علیرضا قزوه برعهده داشته است. ۳- طعم باروت، ۱۳۷۷، نشر صریر ۴- نفر سوم از سمت چپ، ۱۳۷۹، نشر کمان ۵- ضیافت به صرف گلوله، ۱۳۸۰، نشر پالیزان مجموعۀ دو داستان: جنگی بود جنگی نبود، ضیافت به صرف گلوله نامزد جایزه پکا (مهرگان ادب) در سال ۱۳۸۰ در ضیافت به صرف گلوله، "سرهنگ سمرقندی" در تاریخی مشخص به منزلی دعوت می‌شود که هیچ‌گونه آشنایی قبلی با صاحب خانه و محل مورد نظر ندارد. او ناگزیر به محل دعوت‌شده می‌رود، اما کسی را آن‌جا نمی‌بیند. از دروازۀ باز منزل پای به صحن حیاط می‌گذارد، اما اثری از کسی نیست...» ادامه‌ی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10661 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 خرده‌نگاهی به داستان کوتاه از دریچۀ ویلای کاکایی‌ها (تازه‌ترین مطلب پرونده‌کتاب اختصاص دارد به یادداشتی از . این یادداشت را با هم می‌خوانیم.) ▪️ «... محیط زیست، موضوعی اساسی و مغفول در هنر ایرانی است. «ویلای کاکایی‌ها» یکی از تلاش‌های نخستینی است که در جهت ورود به موضوع مهم مسائل اقلیمی و محیط زیست، صورت گرفته است. مجموعۀ ده داستان کوتاه از ده نویسندۀ جوان که البته به در دسترس‌ترین لایۀ مسائل محیط زیست پرداخته است. تجاوزات انسانی در محیط زیست مانند ویلاسازی مفرط، تخلیۀ نخاله‌ها در طبیعت، حفر غیرقانونی چاه آب، انقراض برخی گونه‌های حیوانی، شهری‌سازی و روستازدایی، تغییرات اقلیمی مانند خشک شدن تالاب‌ها و آلودگی هوا و تصرفاتی ولایی در خلقت مانند نماز استسقا، دست‌مایۀ ده داستانی شده‌اند که نمایان تلاش نویسندگان این داستان‌ها شده است...» ادامۀ این مطلب را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10662 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 یک هلو هزار هلو؛ تلاش برای به بار نشستن میوۀ عدالت (در سالروز درگذشت #صمد_بهرنگی، نویسندۀ مطرح حوزۀ کودک و نوجوان معاصر، یادداشتی می خوانید از #نیلوفر_بختیاری که به معرفی یکی از آثار این نویسنده پرداخته است؛ یک هلو هزار هلو). ▪️ «... صمد بهرنگی از جمله نویسندگانی‌ست که همواره هدف تعلیم و تربیت را در نگارش داستان‌های خود دنبال کرده است. او ادبیات کودک و نوجوان را مجالی برای امر و نهی‌ها و باید و نبایدهایی چون «سحر خیز باش تا کامروا باشی!»، «با ادب باش!» و ... نمی‌داند. بلکه برای افزایش آگاهی اجتماعی کودکان و نوجوانان می‌کوشد تا ذهن پرسشگر و خلاق آنان را با مفاهیمی چون عدالت و راستی و درستی آشنا کند. او این هدف را در مقالات خود بیان نموده و در آثار خود نیز منعکس کرده است. بهرنگی همانگونه که در زندگی واقعی خود نیز فقر را از نزدیک لمس کرده و تجربه سال‌ها معلمی در روستاهای محروم را داشته است... .» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7295 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻کلمه (ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از ، () به‌روز می‌کنیم) ▪️آغاز کجاست؟ که بگویم غزل آغاز کجاست؟ که بگویم کلمه آغاز کجاست؟ که بگویم نام سپاس را شناختم با شناختِ پدرم که آسمان را می‌دید و آسمان را نمی‌دید و شنیدم فرمانی را بر خاک و خاکی را فرمانی مادرم سیاه را دوست می‌دارد شب آه می کشد و صبح آمده نیامده دامانِ مادرم را لبِ حوض خیس می‌بیند مادرم خودش را می‌پوشاند و تاریخم انبانی‌ست از نیاکانی که در غزل می‌گریستند با کلمه نماز می‌خواندند و از نام می‌گریختند تا به نام رسند در بیدا در میهنه در همدان اینجا چیستی‌هایم خاک را فرو می‌دارند و فرمان را فرا و او نهاده‌اش را دوست دارد که ما به خیابان می‌آییم من نهاده توام تو نهاده منی و به خانه می‌رویم دستم مهربانگاهِ سرِ تو می‌شود دستت مهربانگاهِ سرِ من می‌شود و خرسندم در مرگ و شکیبایم در زندگی که تبارِ دم‌هایی بوده‌ام که در غزل می‌گریستم و در کلمه نماز می‌خواندم و از نام می‌گریختم تا به نام رسم و اگر بخواهی و نمی‌خواهم نخواهی ☑️ @ShahrestanAdab
🔻سیمین دانشور، برون یا درونِ سایۀ جلال (یادداشتی از #پژمان_سرلک در پرونده‌پرترۀ #سیمین_دانشور) ▪️«...در دنیای پیشین و در دنیای امروز معمولاً وقتی دو هنرمند با هم ازدواج می‌کنند در هرزمینه‌ای، یکی از ایشان در نگاه مردم، منتقدین و... در سایۀ سرد می‌شود. به این معنی که شهرت و آثار وی تحت‌الشعاع دیگری قرار می‌گیرد و او را باعنوان همسر فلان‌شخص می‌شناسند. ممکن است چنین دیدگاهی در آن خانواده هرگز وجود نداشته باشد، اما آن‌هایی که بیرون ایستاده‌اند، چنین برداشتی دارند و نمی‌شود در این مورد به کسی خرده گرفت. قاعدتاً در بسیاری از موارد دو شخص هم‌سطح نیستند؛ غالباً یکی از دیگری کار را زودتر آغازیده و شهرت بیشتری کسب کرده یا به‌طورمثال کار زن را نسبت به مرد برتری داده‌اند و از این قبیل...» ادامۀ این مطلب را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10665 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻حیرانی | نقد و بررسی کتاب (به قلم در پرونده‌پرتره‌ی ) ▪️ «در کوچه و خیابان هستند، در کوه و دشت، لابه‌لای مردم، توی ویرانه‌ها، نوسازها، متروکه‌های باستانی و مصنوعات مدرن... هرجایی که فکرش را بکنی، هستند و بودن‌شان نه فقط حضور انسانی ساده که حضوری سراسر ادراک است. در بالاترین سطح هوشیاری، با تمام حواس‌شان و منتظر که ماجرایی، شخصیتی، فضایی یا مضمونی، تلنگر کوچکی بزند تا لذت کشف ایدۀ داستان جدید، در خون‌شان بجوشد و تمام وجودشان را تسخیر کند. فیلم دیدن، کتاب خواندن، سفر و هر کار دیگری که از یک داستان‌نویس سر می‌زند، فقط و فقط برای تجربۀ مجدد همان لذتی است که ابتدای یک زیست تازه است. زیستن با کسانی که کشف‌شان می‌کنی و ماجراهایی که درگیرشان می‌شوی. داستان‌نویسی کاری تمام‌وقت است، اگر به معنای واقعی محقق شود. داستان‌نویسی نه فقط یک فعل، که در شکل حقیقی خود توصیفی است از یک سبک زندگی...» ادامه‌ی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10664 ☑️@ShahrestanAdab
🔻به راه‌های نرفته (ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از سرکار خانم #نازنین_مرادی به‌روز می‌کنیم) ▪️به راه‌های نرفته بگو که در راهی بگو که ماندن بی های و هو نمی‌خواهی برو به اوج خودت از ستاره‌ها بگذر به آسمان که رسیدی بگو چه کوتاهی بتاب و وام بگیر از زلالی خورشید که ماهتاب بگوید خدا! عجب ماهی! عیار ارزش هر چیز گوهر عشق است اگر که کوه بزرگی، اگر پر کاهی بزن جوانه بزن سبز شو که می‌دانم تو همچو دانه به راز درخت آگاهی به قله‌ها که رسیدی به خاطرت بسپار به سنگ‌های نخستین نگاه کن گاهی ☑️ @ShahrestanAdab
🔻https://www.instagram.com/p/BzEKF3rhhXO/ ▪️تصاویری از کارگاه #یکشنبه_های_داستان موسسه شهرستان ادب، با حضور استاد #مجید_قیصری یکشنبه دوم تیرماه (سومین جلسه #ایران_سرزمین_اسطوره) ☑️ @ShahrestanAdab
🔻پربازدیدترین‌های بهار ۱۳۹۸ سایت شهرستان ادب ▪️با پایان نخستین فصل از سال ۱۳۹۸ و در تازه‌ترین مطلب پروندۀ ، کارنامۀ این فصل را مرور می‌کنیم و پربیننده‌ترین‌های بهار ۱۳۹۸ سایت شهرستان ادب را با شما مخاطبان عزیز در میان می‌گذاریم. پربازدیدترین مطالب سایت شهرستان ادب در فروردین، اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۸ (و در سه حوزۀ «خبرها»، «یادداشت‌ها» و «شعرها» و به ترتیب میزان بازدید هر بخش) را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10668 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻من درنای سیبری را خورده‌ام | داستانی از کتاب ویلای کاکایی‌ها نوشته #فرناز_شهیدثالث (پرونده‌کتاب #ویلای_کاکایی_ها) «اگر بابا آن روز زیادی هول نشده بود، اگر برف و كولاك آن‌قدر زود و پیش‌بینی نشده به راه نمی‌زد، اگر من درنای سیبری را نخورده بودم، حالا همه چیز یك جور دیگر بود. حتماً امروز هر كدام از ما آدم‌های دیگری بودیم و داستان من داستان دیگری می‌بود. اینكه می‌گویم همة ما، یعنی هم خودم و بقیة كسانی را كه در این داستان نقشی دارند حساب كرده‌ام و هم شمایی را كه همین حالا این داستان را دست گرفته‌اید و می‌خوانید. شك نكنید كه دنیای شما هم دنیای دیگری می‌شد. دنیایی كه در آن هنوز درناهایی سفید از سرمای استخوان‌سوز زمستان سیبری سر به راهِ سرزمینی گرمتر می‌گذاشتند و مدتی در همین تالاب‌های شمالی خودمان می‌چرخیدند. تالاب‌هایی كه روزگاری كشیم‌ها و آبچلیك‌ها و باكلان‌ها در آن می‌گشتند و سر زیر آب می‌كردند و آن‌قدر ماهی می‌گرفتند تا سیر شوند...» متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10675 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻تحلیل تخصصی با سیر عرضی در آثار مجید قیصری (یادداشتی از در پرونده‌پرتره‌ی ) ▪️«مجید قیصری از داستان‌نویس‌های مطرح دهۀ ۸۰ و ۹۰ ایران است. مخاطب کتاب‌خوان این‌سال‌ها او را بیشتر به نوشتن داستان‌های کوتاه، حول محور جنگ تحمیلی با رویکردی متفاوت از نویسندگان قبل و هم‌دوره‌اش می‌شناسد؛ رویکردی که می‌توان به‌صورت خلاصه آن را انسان‌گرایانه، صلح‌طلب و خارج از قواعد مرسوم توصیف جنگ معرفی کرد. حال‌آن‌که وسعت کار قیصری در این محدوده، منحصر نمی‌شود و مخصوصاً در سال‌های اخیر، مضامین متنوع‌تر چه در قالب داستان کوتاه و چه رمان را در برمی‌گیرد...» ادامه‌ی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10673 ☑️@ShahrestanAdab
🔻بیست و هفتمین میزگرد در شهرستان ادب 🔖خلاصه: eitaa.com/shahrestanadab/1968 📖مشروح و 📸گزارش تصویری این نشست به زودی منتشر خواهد شد. ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻بیست و هفتمین میزگرد #بوطیقا در شهرستان ادب 🔖خلاصه: eitaa.com/shahrestanadab/1968 📖مشروح و 📸گزارش
📕 بیست و هفتمین میزگرد از سری میزگردهای آزاد ادبی در مؤسسه‌ی شهرستان ادب برگزار شد و مهدی کفاش، گووان مهر اسماعیل پور، محمدقائم خانی و علیرضا سمیعی درباره‌ی به بحث و گفت‌وگو پرداختند. خلاصۀ جلسه: ✔️ : «دو ویژگی مهم آثار دن براون فرم خاص و مضمون انتقادی‌شان است. فرم خاص روایت او و استفاده از پی‌نوشت‌ها اقتباس سینمایی را مشکل می‌کند. او در یک نگاه انتقادی پست‌مدرن به گذشته‌ی ساختگی نقد وارد می‌کند.» ✔️ : «دن براون مثل اکثر نویسنده‌های ایرانی معاصر بیشتر فیلم دیده تا کتاب خوانده باشد. دن براون در رمان‌هایش دکوپاژ سینمایی کرده نه ادبی. حتی بخش‌بندی کتاب‌هایش هم مانند سکانس سینمایی است.» ✔️ : «دن براون روی یک نقطه‌ی واقعی از تاریخ دست گذاشته است. او به سه شاخه (تاریخ هنر، علم و مذهب) توجه دارد و به دنبال جریان مفقودی در هر سه شاخه است.» ✔️ : «ماهیت راز باعث می‌شود که نویسنده‌ای مثل دن براون بتواند چنین داستان‌هایی بنویسد. دن براون اختلافاتی را که درباره‌ی حقیقت یک راز وجود دارد، رد می‌کند. او معتقد است اصلاً حقیقتی وجود ندارد و همه‌ی اینها برساخته‌ی ما هستند.» ▪️گزارش و مشروح این نشست به زودی منتشر خواهد شد. ☑️ @ShahrestanAdab
🔻قوس قزح مجاز | داستانی از نعلین‌های آلبالویی نوشته #مهدی_نورمحمدزاده (پرونده‌کتاب #نعلین_های_آلبالویی) «...قبل این‌که بهش اشاره کنم فقط یکی سفارش بدهد، گوشی را قطع می‌کند. حالم از ساندویچ و پیتزا به‌هم می‌خورد. شاید یک‌سالی می‌شود که مشتری "پیتزا پنگوئن" شده‌ایم و دیگر فهیمه دستش گرم نمی‌شود برای پختن غذای خانگی. حق هم دارد به‌نظرم. "غذای گرم، مال خونۀ گرمه. وقتی تو حواست به من و خونه نیست، انگار همه‌چیز یخ زده. تو واقعاً منو دوست داری؟!". بعضی‌وقت‌ها از خودم بدم می‌آید. نمی‌دانم اگر فهیمه بداند که ساعت‌ها با یک‌زن غریبه چت می‌کنم و درددل می‌گویم، چه احساسی نسبت به من خواهد داشت. اصلاً باورش می‌شود که من اهل خیانت باشم؟! کاش کمی باهوش بود، آن‌وقت حتماً چیزهایی بو می‌کشید. از ساعت‌ها سکوت و ور رفتن من با گوشی و کانال‌های ماهواره. اصلاً کاش خودش همه‌چیز را می‌فهمید. شاید آن‌وقت، این‌قدر داغون و افسرده نمی‌شدم! "معلومه که دوستت دارم! من فقط کمی گرفتارم. می‌خوام مدتی تنها باشم و تو خودم. همین!"...» متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10693 ☑️ @ShahrestanAdab