🔻فوتبال و مراقبه | داستانی از #علیرضا_سمیعی
(در تازهترین مطلب از پرونده #ادبیات_و_فوتبال شما را به خواندن داستانی از بازی «برزیل و آلمان» به قلم «علیرضا سمیعی» دعوت میکنیم)
▪️«...برگ ها به آرامی بسته می شدند و بازی، جریان خود را پیش می برد، طوری که انگار واقعا به هم هیچ ربطی ندارند. برای اینکه توجه همسرم را به فوتبال جمع کنم گفتم:این یارو دفاع چپ برزیل اسمش "دانته"است! بعد درحالي كه آرام و مورب مواد دلمه را وسط برگ انگور گذاشتم گفتم: دانته مي گه حتي ديدن بهشت هم در تنهايي لطف نداره.
گمان می کردم به این ترتیب مراقبه و مسابقه و مشاعره در یک نقطه جمع می شوند. من با زنی زندگی می کنم که بین نویسنده های ایتالیایی "دانته" و "امبرتواکو" را می پسندد. گفت: تازه "لوئیس گوستاو" هم دارن، لوئیس آدم رو یاد "لوئیس بنوئل" می ندازه و "گوستاو" به "گوستاو فلوبر" می خوره. درآمدم: اگر اینجوری باشه "برنارد" هم می تونه "برناردشاو"باشه.
هنوز بازی ادبی ما با كلمات تمام نشده بود که آلمان در دقیقه 11 به گل رسید. ما نتوانستیم به شوخی خود ادامه دهیم چون برزیل دقیقه 22 گل دوم و یک دقیقه بعد گل سوم را خورد. تلویزیون گریستن یک پسر بچه برزیلی را پخش کرد که جدا دلخراش بود؛ من خودم از بچگي طرفدار برزيل بودم...»
متن کامل این داستان را در پرونده ادبیات و فوتبال سایت شهرستان ادب بخوانید:
ShahrestanAdab.com/Content/ID/10032
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻گزارش تصویری نشست تخصصی #شعر_فاطمی در شهرستان ادب (دومین برنامه تخصصی #شعر_هیئت) 🔗 ShahrestanAdab.
🔻گزارشی از نشست تخصصی #شعر_فاطمی در شهرستان ادب
(دومین برنامه تخصصی #شعر_هیئت)
🔗 ShahrestanAdab.com/Content/ID/10030
☑️ @ShahrestanAdab
🔻انتشار اثری از #اگزویه_دومستر برای نخستینبار در ایران
(#سفر_به_دور_اتاقم با ترجمه #احمد_پرهیزی)
▪️«...برای نخستینبار کتابی از "اگزویه دومستر" در ایران ترجمه شد. "سفر به دور اتاقم" عنوان رمانی است نوشته اگزویه دومستر با ترجمه "احمد پرهیزی" که به تازگی توسط انتشارات ماهی روانه بازار شده است. احمد پرهیزی از مترجمان توانمند کشورمان بهخصوص در حوزه ادبیات فرانسه است که از او تاکنون نمایشنامههایی چون "آنتیگون" اثر "ژان آنوی"، "ازدواجهای مرده" اثر "آزیا سرنچ تودوروویچ" و رمان "حکم مرگ" نوشته "موریس بلانشو" منتشر شده است. اما شاید مهمترین ترجمه پرهیزی پیش از این "ضد سنتبوو" اثر "مارسل پروست" است که سال 1395 نامزد جایزه کتاب سال شد. اما اهمیت ویژه کتابی مثل "سفر به دور اتاقم" این است که احمد پرهیزی با ترجمه این اثر برای نخستینبار نویسنده خاصی چون "اگزویه دومستر" را به جامعه ادبی فارسیزبان معرفی میکند...»
متن کامل این خبر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10033
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 https://www.instagram.com/p/BtT0HMtntws
▪️ در میان اینهمه چالشها و فراخوانهای گوناگون شبکههای مجازی، جای چالشهای ادبی و هنری خالیست. سایت شهرستان ادب از این به بعد ستونی را به این چالشهای ادبی اختصاص میدهد. هربار یکی از پروندههای سایت یا رویدادهای مهم ادبی یا اجتماعی جهان فارسی را بهانهای برای این چالشها میکنیم.
در اولین #چالش_ادبیاتی شهرستان ادب به بهانه پرونده #ادبیات_و_فوتبال از شما دعوت میکنیم تکبیت، دوبیتی، رباعی و شعر نوی کوتاه خود یا دیگران را (با ذکر نام شاعر) با هم به اشتراک بگذاریم.
.
گزیدهای از بهترینهای این چالش در پرونده ادبیات و فوتبال سایت شهرستان ادب نیز منتشر میشود.
#چالش_شعر_کوتاه
☑️ @ShahrestanAdab
🔻باغ سرخیست دلم
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از #میلاد_عرفانپور تازه میکنیم. این شعر در کتاب #تماشایی که توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است، منتشر شده است)
▪️کیستم؟ هم سفر دربهدریهای قدیم
گل خشکیدهای از کوزهگریهای قدیم
باغ سرخیست دلم، در دل هر دانه انار
خاطراتیست از آن خون جگریهای قدیم
نرسیدیم به هم قصهی طولانی ما
شده قربانی کوته نظریهای قدیم
دست تقدیر چنین بال و پرم را بستهست
و تو دور از دستی! مثل پریهای قدیم
گفته بودی چهخبر؟ گفتمت ای عشق! که نیست
خبر تازه به جز بی خبریهای قدیم
☑️ @ShahrestanAdab
🔻در اخبار نبشتهاست... | شماره نوزدهم
(گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات در ایران و جهان به روایت شهرستان ادب)
▪️این هفته در نوزدهمین مطلب #در_اخبار_نبشته_است، خبرهایی داریم از زندگینامه فروغ به روایت نیویورکتایمز، جایزه کتاب سال، احتمال حذف نویسندگان آمریکایی از جایزه بوکر، پیام نویسنده فرانسوی به هنرمندان ایرانی و انتشار کتابی درباره نزول روزنامهنگاری آمریکایی. از شما دعوت میکنیم گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات -در ایران و جهان- را به روایت شهرستان ادب بخوانید.
مطالب این هفته، از نوشتههای هفته گذشته ایبنا، ایسنا، فارس، نیویورکتایمز، گاردین و با همکاری #گروه_ترجمه_شهرستان_ادب گردآوری شده است.
این اخبار را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10036
☑️ @ShahrestanAdab
🔻فوتبال علیه ادبیات
(در تازهترین مطلب از پرونده #ادبیات_و_فوتبال یادداشتی از #سیدوحید_سمنانی باعنوان «فوتبال علیه ادبیات» میخوانیم)
▪️«...فرایند نامگذاری پدیدههای نو و کشفهای تازه را میتوان از زاویههای گوناگون زبانشناسی به تماشا نشست. شکی نیست استحالة ادبی اکثر این کلمات نوپدید، حتی در کاملترین زبانهای دنیا امری فراگیر و میسر نیست. یعنی با شکلگیری پدیدههای تازه، فرهنگهای بومی ناگزیر از پذیرش حجمی از کلمات تازه هستند که اصالتی همسو با پیشنة زبانی و فرهنگی جامعة مقصد ندارند. در نگاه اول اگرچه این کلمات زاییدة نیازهای نوپدید در جامعة مقصدند و قابل توجیه اما نکتة اصلی اینجاست که ورود این کلمات تا چه اندازه با ساختار زبانی یک جامعه –که بنیان و اساس فرهنگ آن جامعه هستند- همگونی یا ناسازگاری دارد. شرح این ماجرا به درازا خواهد انجامید که چگونه میتوان مشکل نیاز به کلمات بیگانه را در زبان بومی که مقصود ما در اینجا زبان فارسی است حل کرد؛ کلماتی که زاییدة کشفیات تازة بشریاند: teran، rail way، airplane، bicycle و کلماتی از این دست. این کلمات، محصول کشف محصولاتی هستند که پیش از این در زبان ما، به دلیل عدم حضور آنها اساساً وجود نداشتند...»
متن کامل یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/10034
☑️ @ShahrestanAdab
🔻من انقلابیام
(تازهترین پروندۀ سایت شهرستان ادب، پروندۀ #چهل_سال_انقلاب است که به مناسبت ایام دهۀ فجر، بهتازگی گشایش یافته است. این پرونده را با شعری از دکتر #محمدمهدی_سیار بهروز میکنیم.)
▪️عمریست بیقرار، به سر میبریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما
همراز روضهها و نواخوان نوحهها
دمساز سوز سینه و چشم تریم ما
ما را به سر هوای شهیدان بی سر است
از سر گذشتهایم چو بر این سریم ما
نام حسین محشر عظمای جان ماست
جان دادگان زندۀ این محشریم ما
محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین
امروز لشکر شه بیلشکریم ما
ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است
با عشق و شور همدم و همسنگریم ما
ما امّت نه دی و اهل حماسهایم
مرد جهاد و همقدم حیدریم ما
حرف ولیّ ماست که «من انقلابیام»
در راه انقلاب ز جان بگذریم ما
با طلحه و زبیر بگویید تا ابد
عمّار وار همنفس رهبریم ما
«اَلفتنةُ أشدُّ مِن القتل» خواندهایم
هرگز ز جرم فتنهگران نگذریم ما
با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو
امروز رهسپار دژ خیبریم ما
چشم انتظار منتقم آل مصطفی
چشم انتظار معرکۀ آخریم ما
☑️ @ShahrestanAdab
🔻پروندۀ #چهل_سال_انقلاب در سایت شهرستان ادب گشایش یافت
(پروندهای ویژۀ بررسی چهل سال ادبیات انقلاب اسلامی)
▪️این روزها، چهلمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی را جشن گرفتهایم؛ انقلابی که در تمام عرصههای زندگی ملت ایران بروز و ظهور داشت و روزگار جدیدی را برای ملت ایران رقم زد. ادبیات نیز - مانند دیگر زمینههای فرهنگی هنری – متأثر از انقلاب اسلامی به رشد و شکوفایی تازهای دست یافت و شاعران و نویسندگان بسیاری را در دامان خود پرورش داد.
اکنون، پس از گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی ایران، سایت شهرستان ادب بر آن است که پروندهای تازه ویژۀ چهلسال ادبیات انقلاب اسلامی ایران گشوده و به بررسی زوایای گوناگون آن بپردازد؛ پروندۀ چهلسال انقلاب. این پرونده در دو بخش شعر و داستان بهروز خواهد شد و یادداشتها، مصاحبهها، میزگردها، نظرسنجیها و مقالاتی در باب ادبیات انقلاب اسلامی در آن منتشر خواهد شد. گفتنیست پروندۀ «چهلسال انقلاب» در ادامه پروندۀ #ادبیات_انقلاب است که پیش از این در سایت شهرستان ادب منتشر شده بود و با استقبال مخاطبان گرامی سایت مواجه شده بود.
🔗 shahrestanadab.com/پرونده-ها/پرونده-موضوعی/-ادبیات-انقلاب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻«روح اندوهگین یک شاعر» سروده سیدرضا محمدی برگزیده جایزه فجر شد
(درخشش شهرستان ادب در جشنوارۀ شعر فجر)
▪️روز گذشته اختتامیۀ جشنوارۀ شعر فجر در سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی برگزار شد و برگزیدگان این جشنواره در سه بخش شعر بزرگسال، شعر کودک و نوجوان و دربارۀ شعر معرفی شدند.
شهرستان ادب افتخار این را داشت که مجموعهشعر #روح_اندوهگین_یک_شاعر سرودۀ #سیدرضا_محمدی، به همراه مجموعهشعر دیگری مشترکاً، برگزیدۀ بخش «شعر بزرگسال» از جشنوارۀ شعر فجر باشد. روح اندوهگین یک شاعر توسط #انتشارات_شهرستان_ادب در سال 97 به چاپ رسید و پیش از این نیز جایزۀ کتاب سال الوند را به خود اختصاص داد.
شهرستان ادب و مجموعه هنرمندان همراه با این مؤسسه، این موفقیت ادبی آقای سیدرضا محمدی، شاعر سرشناس افغانستانی، را به ایشان تبریک میگویند و برای ایشان آرزوی موفقیتهای بیشتر دارند.
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻چهار رمان نوجوان #انتشارات_شهرستان_ادب در سیوششمین جایزه کتاب سال
(شاخدماغیها، شبهای بیستاره، چشم های سبز هی هو هاما و باغ خرمالو)
▪️دبیرخانۀ سیوششمین جایزۀ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، آثار راهیافته به مرحلۀ دوم داوری کتاب سال در بخش کودک و نوجوان را معرفی کرد. این آثار در پنج بخش «داستان تألیف کودک و نوجوان»، «داستان ترجمه کودک و نوجوان»، «دین کودک و نوجوان»، «کلیات و علوم انسانی کودک و نوجوان» و «علوم و فنون کودک و نوجوان» معرفی شدهاند.
انتشارات شهرستان ادب مفتخر است که چهار اثر از بخش «داستان تألیف کودک و نوجوان» از آثار معرفی شده توسط دبیرخانۀ جایزۀ کتاب سال، اختصاص به آثار کودک و نوجوان این نشر دارد:
🔸#شاخ_دماغی_ها، تألیف #سیده_عذرا_موسوی
🔸#شب_های_بی_ستاره، تألیف #مرضیه_نفری
🔸#چشم_های_سبز_هی_هو_هاما، تألیف #ریحانه_جعفری
🔸#باغ_خرمالو، تألیف #هادی_حکیمیان
گفتنیست رمانهای شاخدماغیها و شبهای بیستاره پیش از این نامزد جایزۀ پروین اعتصامی در بخش ادبیات کودک و نوجوان شده بودند که رمان شاخدماغیها در این جایزه شایستۀ تقدیر شناخته شد. رمان «شبهای بیستاره» نیز در بین نامزدهای بخش رمان هجدهمین جشنواره شهید حبیب غنیپور حضور پیدا کرد و خوش درخشید. همچنین رمان شاخدماغیها به همراه رمان باغ خرمالو نامزد جایزۀ قلم زرین در بخش نوجوان شدند که در این میان، رمان باغ خرمالو اثر شایستۀ تقدیر این جشنواره شناخته شد.
شهرستان ادب و مجموعۀ هنرمندان همراه با این مؤسسه این موفقیت را به نویسندگان محترم این آثار تبریک عرض نموده و برای ایشان آرزوی موفقیتهای بیشتر دارد.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻نسیم انقلاب
(پروندۀ #چهل_سال_انقلاب را با شعری از ابراهیم قبله آرباطان بهروز میکنیم؛ شعری که تبریز و فعالیتهای انقلابی این شهر شکوهمند را میستاید و با زبان زیبای ترکی آمیخته است. این شعر را با هم میخوانیم)
▪️«تو را ای شهر حریت
تو را ای معدن غیرت
تو را ای معنی عزت
تو را من دوست میدارم
تو شهر قهرمانخیزی
تو از احساس لبریزی
تو تبریزی تو تبریزی
تو را من دوست میدارم
چهل سال استقامتها
شهادتها شهامتها
تو ای شهر رشادتها
تو را من دوست میدارم
تویی بیست و نه بهمن
تویی باران، تویی آهن
تویی غداره را دشمن
تو را من دوست میدارم
نسیمِ انقلابی تو
وطن را آفتابی تو
اجانب را عذابی تو
تو را من دوست میدارم...»
متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10045
☑️ @ShahrestanAdab
🔻فرصت طلایی انقلاب برای ادبیات داستانی ایران
(یادداشتی از #محمدقائم_خانی در پروندۀ #چهل_سال_انقلاب)
▪️«...نوشتن رمان نیاز به ذهنیت و زبان خاصی دارد که امکان قصهگویی متناسب با واقعیت و ارائۀ روایتی در نسبت با روابط علی و معلولی را داشته باشد. فارسی مدرن که در دورۀ معاصر و پس از مواجهۀ ایرانیان با تغییرات دنیای جدید ایجاد شده، وضعیت خاصی دارد که آن را از بسیاری از زبانهای دیگر متمایز کرده و فرصتی تاریخی را پیشِروی نویسندگان ایرانی قرار داده است تا رمان را آنگونه که میخواهند، بنویسند. ادبیات معاصر ایران – به هر دلیل که باشد – نگاه ما را به جهان شکل داده است، پس نویسندگان و شاعران، نمایشنامهنویسان و حتی مترجمان ادبی بر آنچه بر ما رفته است یا میرود، مسئولند...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10050
☑️ @ShahrestanAdab
🔻فتح طلسمها
(نبرد خیر و شر و تقابل نور و ظلمت در افسانه های کهن و ادبیات ما سابقۀ دیرینه دارد. جدا از حضور مختلف و متعدد این عناصر در ادبیات فارسی "اعم از ادبیات عامه تا ادبیات رسمی" یکی از ابیاتی که این تقابل را بهخوبی نشان داده است، بیت معروف حافظ است که "خلوت دل نیست جای صحبت اضداد | دیو چو بیرون رود فرشته درآید". بیتی که در سرود خاطرهانگیز "بوی گل و سوسن و یاسمن آید" حمید سبزواری که برای ورود امام سروده و خوانده شد، چنان زیبا تضمین شده است که تشخصی جدید یافته است.
در ادامه یاد میکنیم از یک نیمایی قدیمی استاد #محمدعلی_بهمنی که در سالهای دهۀ چهل متأثر از این افسانه سروده شده است. ایشان در توضیح این شعر خود مینویسد: "ما در افسانههایمان شخصیتی داریم به نام "ملک بهمن" که در خواب میبیند شیشۀ عمر دیو را به دست آورده و با شکستنش آن را نابود کرده است. همنامی پسرم بهمن با ملک بهمن آن افسانه، شعری شد با نام فتح طلسمها")
▪️در قصههای عهد کهن خواندیم:
وقتی که شاهزاده ملک بهمن
در بند دیو بود
یکشب به خواب دید
فتح طلسمها همه با اوست
اینک
در فصل بیشهامت تسلیم
شاید هزار قرن
از مرگ آن دلیر گذشته است
و بازوان شیرشکاران
با شاخههای پوک شکسته است
اما دلیر کوچک من بهمن
همنام شاهزاده آن قصههای خوب
بیخوابی عمیقاش
تعبیر سالهای بیرؤیا نیست
احساس میکنم
این چشمهای معصوم
گاهی به خواب اگر میرفت
آن سوی پلک خسته خود میدید
فتح طلسمها همه با اوست
#چهل_سال_انقلاب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 https://www.instagram.com/p/BtgAga7Hj4Y
▪️در میان اینهمه چالشها و فراخوانهای گوناگون شبکههای مجازی، جای چالشهای ادبی و هنری خالیست. سایت شهرستان ادب از این به بعد ستونی را به این چالشهای ادبی اختصاص میدهد. هربار یکی از پروندههای سایت یا رویدادهای مهم ادبی یا اجتماعی جهان فارسی را بهانهای برای این چالشها میکنیم.
در دومین #چالش_ادبیاتی شهرستان ادب به بهانه پرونده #شعر_فاطمی و پرونده #چهل_سال_انقلاب و یا با موضوع #انقلاب_فاطمی از شما دعوت میکنیم تکبیت، دوبیتی، رباعی و شعر نوی کوتاه خود یا دیگران را (با ذکر نام شاعر) با هم به اشتراک بگذاریم.
گزیدهای از بهترینهای این چالش در پرونده #شعر_فاطمی و پرونده #چهل_سال_انقلاب سایت #شهرستان_ادب نیز منتشر میشود.
شعرهای کوتاهی که به نظرتان زیباست را در در بخشکامنتهای همین پست اینستاگرام یا در سایت شهرستان ادب برای ما بنویسید.
#چالش_شعر_کوتاه
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 صفرخان
(بازخوانی شعری انقلابی از #حسین_منزوی در پروندۀ #چهل_سال_انقلاب)
▪️حسین منزوی را با عاشقانههای شورانگیز و جنونمند میشناسیم. البته گاه میشنویم که منزوی شعر اجتماعی نیز داشته است، اما این سخن بیشتر در همین حد متوقف میماند یا در حد یک احساس شخصی محدود تعریف میشود. این در حالی است که بسیاری از شعرهای منزوی، رنگ سیاسی اجتماعی قابل توجهی دارد؛ در بسیاری از این شعرها، مفهوم آزادی و مبارزه از نماد و ابهام فراتر رفته است. به نظر میرسد این ابیات در شعرهای اولیۀ منزوی و نیماییهای او فراوانی بیشتری دارد:
تو را سر میدهم ای ترانۀ آزادی!
به بهای تیری که بر گلویم مینشیند
و تبری که بر انگشتانم
تو را سر میدهم ای آزادی!
ای ترانۀ خونین!
البته این به آن معنا نیست که غزلها از این مفاهیم تهی است. بیت زیر، یکی از همین ابیات است:
یاران رفته با خط خونین نوشتهاند:
اوج ستم همیشه به طغیان رسیده است
اما در اینجا به معرفی و بازخوانی بخشی از شعر بلند «صفرخان» میپردازیم. این نیمایی بلند، در ستایش «صفر قهرمان*» به عنوان قدیمیترین زندانی که بیشتر عمر خود را در زندانهای ساواک گذراند و در آستانۀ انقلاب در سال 57 آزاد شد، گفته شده است. این شعر ابتدا در سال 58 به صورت کتابی مجزا منتشر شد و به برادرش تقدیم شد. او همچنین در مقدمۀ کتاب، صفرخان را سمبل مقاومت و نمونۀ مثالزدنی از کسانی دانسته است که جوانیشان را در سیاهچالها و سلولهای مردمکش به باد دادند تا مردم در این سوی زندانها سرانجام آزادی را فراچنگ آورند. او همچنین در مقدمۀ این کتاب مینویسد: «قرار بود این کتاب همان موقع که بحث زندانیان سیاسی مطرح بود منتشر شود، ولی دولت نظامی ازهاری همان شبهآزادی را هم گرفت.» البته جز ارج نهادن این روحیۀ تسلیمناپذیری، به نظر میرسد این شعر بیش از آنکه ستایش یک فرد باشد، گزارشی از وضعیت اختناقآور و شکنجهگر آن دوران و روحیۀ مبارز عمومی حکایت میکند. بخشی از این شعر بلند را میخوانیم:
صفرخان! مردِ سی پاییزِ پیوسته!
حکایت کن
بگو
از سالهای پرپرت، باری
بگو با من در آن سی سال
در آن دخمه
در آن بیغوله
آن گودال
چه آمد بر سرت باری؟
بگو، هر چند خطهای نوشته روی پیشانیت
حکایت میکند با صد زبان خاموش
از آن سی سال،
سی سال پریشانیت،
اما
بی پشیمانیت
حکایت کن
بگو
از پلههای پیچ در پیچی
که تا عمق جهنم
راهیات میکرد
و نیز از نردبانهای یهودایی
که بالا میکشیدت
تا صلیب درد
بگو از سقف کوتاهی
که پیوسته سرت را خم نگه میداشت
و از نیروی بیمرگی
که «نه» میگفت و گستاخانه قامت در تو میافراشت
ادامۀ این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10063
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻درنگی در شعر «شانلی امام» سرودۀ سهند
( پروندۀ #چهل_سال_انقلاب را با مطلب تازهای از #مهدی_نعلبندی بهروز میکنیم. نعلبندی در این یادداشت به یکی از اشعار #بولود_قاراچورلو، متخلص به #سهند، که برای #امام_خمینی سروده شده است، پرداخته. این یادداشت و شعر را با هم میخوانیم.)
▪️ «شعر "شانلی امام بولود قاراچورلو" بیهیچ تعارفی بهترین شعری است که برای امامخمینی سروده شده است. اینکه میگویم بهترین، نه از سر تعصب به امام است نه تعصب به شاعر شعر، بلکه با نگاه به مضمون شعر، تاریخ سرایش و قدرت آن میگویم بهترین است.
نقب سهند به تاریخ، شنیدنی است؛ فریادی به درازای عمری مبارزه. اینک او امام را مردی خدایی میبیند که فریاد قرنها را با خود آورده و سیلی به راه انداخته که پهلوی را برچیده است. او خطاب به امام میگوید، تو سخن حقّ خلق هستی که قرنهاست در گلو مانده است: سن ائلین قرنلر آغزیندا قالان حق سؤزوسن. از طرفی امام را چشم حقِّ حقبینی میداند که در میان تاریکیها حق را میبیند و مینماید. اگر پهلوی مغلوب او شد، دلیلش تنها یکچیز و آن حق بود. شنیدن اینسخن از زبان شاعری که عمری با تمایلهای چپ زیسته چه شنیدنی است:
سن ائلین قرنلر آغزیندا قالان حق سؤزوسن
سن قارانلیقلار آرا حقی گؤرن حق گؤزوسن
حق قولو, حق الی, حق جارچیسی حقین اؤزوسن
حق گوجوایله وروشانمازدی بو ایرنج نظام
ای یازیق کوتله لرین رهبری ای شانلی امام
ای علی نین خلف اوغلو سنه مین لرله سلام... »
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10064
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 رمان، شخصیت داستانی و انقلاب
(یادداشتی از #علیرضا_سمیعی در پروندۀ #چهل_سال_انقلاب سایت شهرستان ادب)
▪️ «... با اینحال، هنوز رمانهایی داریم که دلواپس حال و روز بشر و آیندهاش هستند. رمانهایی که نگران عادتوارههای مد هستند که جای ایدیولوژیی را گرفتهاند، ولی به اندازۀ ایدیولوژی زورآورند؛ بروکراسیهای اداری کمرنگ شدهاند اما جایشان را به پیچیدگی نظام جهانی اقتصاد سپردهاند که سرگیجهآور است؛ در همۀ این صورتهای جدید از مصرفگرایی و بندوبستهای سیاسی و اقتصادی نوعی «انسانیتزدایی» وجود دارد. انسان هنوز تبدیل به شیء میشود تا در کنار دیگران بسیج شود، به کنترل درآید و زیر فشار مصرف با خرسندی رنج بکشد. میگویند برای اعتراض به اینطور چیزها لزومی ندارد که ریالیسم سوسیالیسم را با وسواس تکرار کرد؛ اما هنوز نیازی وجود دارد که زمانی در طرح ریالیسمهای سوسیالیسم به آن میپرداختند: انسانی که سر بردارد و در برابر محوشدن مقاومت کند... »
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10066/
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 آهستهآهسته...
(شعری از استاد #غلامرضا_سازگار در سوگ حضرت زهرای مرضیه در پروندۀ #شعر_فاطمی سایت شهرستان ادب)
▪️بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا، ولی آهسته آهسته...
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته
حسن ای نورچشمانم! حسین ای راحت جانم!
بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته
بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب
بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته
روم شبها سراغ او، به قبر بیچراغ او
کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 بیچارگان، یک قدم فراتر از شنل
(یادداشتی از #مریم_سادات_حسینی بر رمان #بیچارگان در سالگرد درگذشت نویسندۀ شهیر روسی #فئودور_داستایوفسکی )
▪️«... به نظر باختین حتی منتقدان معاصر داستایفسکی هم که این همه از خواندن بیچارگان مشعوف بودند، به درستی متوجه وجه تمایز این اثر نشده بودند. شاید بشود ردّپای داووشکین را به عنوان یک کارمند دونپایهی فقیر در بسیاری از آثار آن زمان دید ولی تا پیش از داستایفسکی هیچ نویسندهای به آن کارمند خصلت خودآگاهی نبخشیده بود. همگی فقط راویِ بیرونی فقر او بودند. ناظری که از منظر دانای کل ماجرایی را مشاهده میکند و شروع میکند به شرح آن. این داستایفسکی است که برای نخستین بار به این شخصیت پرتکرار اجازه میدهد به وضع خود آگاه باشد و از این خودآگاهی سخن بگوید. اجازه میدهد که خودش زبان به سخن بگشاید و راویِ نحوهی بودن خود باشد. داووشکین نه تنها به خود آگاه است که به تعبیر باختین حتی جهان پیرامون او و زندگی روزمرهی پیرامون او هم به درون فرآیند خودآگاهیاش کشیده میشود. در بیچارگان دیگر این مؤلف داستان نیست که برای مخاطب از وضع جهان میگوید، بلکه ما همهی آنچه را که در جهان میگذرد از منظر قهرمان میبینیم و از زبان او میشنویم. داستایفسکی به تعبیر باختین به محتوای جهان گوگولی، به محتوای شنل و دماغ و یادداشتهای یک دیوانه دست نمیزند، اما در چگونگی بیان این محتوا، انقلاب کوپرنیکی کوچکی ایجاد میکند... »
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10058
☑️ @ShahrestanAdab