eitaa logo
شهرستان ادب
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
292 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻با امضای نویسنده | معرفی رمان از مجید قیصری (یادداشتی از در پرونده‌پرترۀ ) ▪️«...روایت این کتاب، روایت طلبۀ جوانی است که اهل کشور عراق است. پدرش سرگرد عراقی و مادرش ایرانی‌تبار است. بخش اول با سرفصل "یک او" آغاز می‌شود؛ یک، خود فارس است و او که نمی‌دانی کیست. "فارس" اسم شخصیتی است که بیست‌ودو سال از عمرش را کنار اجداد مادریش گذرانده، کسی که به‌نوعی قربانی جنگ محسوب می‌شود و به تنها چیزی که فکر می‌کند این است؛ فقط یک‌تیر فقط یک‌هدف فقط یک‌آرزو فقط یک‌شلیک میان دو ابروی مشکی او و این تنها راه باقی‌مانده برای فارس است که بداند کیست. فارس، اوی زندگیش را خانم هاویشام می‌خواند؛ زن تنهایی که خانه‌اش مقبرۀ اوست. در بخش دوم باعنوان "دو ما" یک یعنی خود فارس با برادرش می‌شوند دو و او که خانم هاویشام است با گنج پنهانش که سرگرد است، می‌شوند ما. فارس که خود را جوجه‌اردک زشت می‌خواند در بخش دوم با کلتش میان دو ابروی او را نشانه می‌گیرد تا که غافلگیرش کند، اما او با گشودن گره‌ها جوجه‌اردک زشت‌مان را...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10770 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻شاعرِ اکنون | یادداشتی بر مجموعه‌شعر سرودۀ (به قلم ) ▪️«هنگامی که فیلم می‌بینیم یا داستان می‌خوانیم، خود را جای شخصیت‌های تاثیرگذار آن قرار می‌دهیم، با آنها زندگی می‌کنیم، کشف کرده و راه می‌رویم و در شکست‌ها و پیروزی‌هایشان سهیم می‌شویم. شاید یکی از جذابیات‌های هنر در همین است. ادبیات آینه‌ای انسان‌نماست، نمادی از انسان حقیقی در خود انسان که می‌تواند زندگی را قابل‌تحمل‌تر کند و شعر یکی از شاخه‌های بلند ادبیات در این بحث سهم عمده‌ای دارد. از ابتدای تاریخ با انسان بوده و در ایران از دیگر هنرها برای مردم کوچه و بازار آشنا و قابل‌لمس‌تر است، پس مهم است که چگونه سروده می‌شود. شعر پیش از این مانند قصه، روایتگر تراژدی‌های بزرگ بود؛ حکایت پادشاهان و اربابان و قصۀ پریان و کسانی که انسان تنها می‌توانست در خیال با آنها دیدار کند. برخی از همین حکایت‌ها و اشعار منظوم را به جهت سنگینی لحن و پیچیدگی کلام، تنها بزرگان و درس‌خوانده‌‌ها می‌توانستند درک کنند و از پس خواندنش بربیایند...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10775 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻بچه آهو (به مناسبت میلاد #امام_رضا علیه‌السلام، پرونده #شعر_رضوی و پرونده #ادبیات_کودک_و_نوجوان سایت شهرستان ادب را با یک شعر نوجوان از سرکار خانم #افسانه_شعبان_نژاد» به‌روز می‌کنیم) ▪️کاش من یک بچه آهو می‌شدم می‌دویدم روز و شب در دشت‌ها توی کوه و دشت و صحرا روز و شب می‌دویدم تا که می‌دیدم تو را کاش روزی می‌نشستی پیش من می‌کشیدی دست خود را بر سرم شاد می‌کردی مرا با خنده ات دوست بودی با من و با خواهرم چونکه روزی مادرم می‌گفت تو دوست با یک بچه آهو بوده‌ای خوش به حال بچه آهویی که تو توی صحرا ضامن او بوده‌ای پس بیا من بچه آهو می‌شوم بچه آهویی که تنها مانده است بچه آهویی که تنها وغریب در میان دشت و صحرا مانده است روز و شب در انتظارم پس بیا دوست شو با من مرا هم ناز کن بند غم را از دو پای کوچکم با دو دست مهربانت باز کن ☑️ @ShahrestanAdab
🔻بغض انسان معاصر | معرفی مجموعه‌شعر سرودۀ (به قلم ) ▪️«مجموعه‌شعر "پرچم صلح" سرودۀ "شهریار شفیعی" با نگاهی متفاوت به مضامین جنگ و اجتماعی، سعی در نشان دادن راویتی تازه دارد. ما با مجموعه‌ای روبه‌رو هستیم که با ظاهری ساده و نرم، مسائل پیچیده و زمخت را بیان می‌کند. شاعر در این مسیر -به عقیدۀ من- برای مخاطب شعرش هم از رابطه‌های موفق و جدید پرده برداشته است. در پس اعتراض او به جنگ، صلحی را می‌بینیم که تنها عشق می‌تواند او را به وجود بیاورد. شاعر بیانیۀ سیاسی ارائه نمی‌دهد، بلکه شعر را در مسیر خودش به جلو می‌برد. در قسمتی از شعر شمارۀ "سی" این مجموعه می‌خوانیم: من شهری را می‌شناسم که جنگ برآن سایه گسترده اما ساعت دخترانش روی ده و ده دقیقه تنظیم شده و سفیدی دستانش تنها پرچم صلحی‌ست که مردان می‌شناسند. شاعر در این شعر، ساعت صلح جهانی را دخترانی نشان می‌دهد که دست‌هایشان پرچم صلح است...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10774 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻#سایه_های_باغ_ملی مهمان دهمین نشست #عصر_اثر اثر #محسن_هجری با حضور #زهرا_زواریان و #جعفر_توزنده_جانی 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10778 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻https://www.instagram.com/p/Bz710d7Byoy/ ▪️تصاویری از کارگاه #یکشنبه_های_داستان موسسه شهرستان ادب، با حضور استاد #مجید_قیصری یکشنبه بیست و سوم تیرماه (پنجمین جلسه #ایران_سرزمین_اسطوره) ☑️ @ShahrestanAdab
🔻نامۀ سرگشاده (این روزها نگرانی مردم درخصوص وضعیت آیت‌الله #شیخ_ابراهیم_زکزاکی، رهبر شیعیان نیجریه، بار دیگر اوج گرفته است. #افسانه_غیاثوند در پاسخ به این نگرانی‌ها شعری سروده است تقدیم به شیخ زکزاکی که در ادامه با یکدیگر می‌خوانیم) ▪️نامۀ سرگشاده‌ای دارم از خبرهای روشنی حاکی که شهیدانه زنده است هنوز کوری چشم هرچه خرخاکی نامه ای برملا که می‌گوید لاشه‌هایی دچار ناپاکی - باز دور از رشادتی مرسوم عاری از ساز و کار بی‌باکی - در خیالات کورشان این بار دور تابوت شیخ زکزاکی... حول دنیای نور جنبیدن؟! کرم اما کجا و چالاکی؟! چه تقلای باطلی دارند ننگ و نفرین به هرچه هتاکی از زمین کوچ می‌کند یک روز بی‌گمان این جهان افلاکی و تقلای کورشان باقی است حول دنیای شیخ زکزاکی ☑️ @ShahrestanAdab
🔻واقعاً در چنین دنیایی زندگی می‌کنیم؟! (یادداشت بر کتاب ) ▪️«...حالا رمان رؤیای فالاچی، نظریه گلوله جادویی را از تاریخ بیرون کشیده و در دنیای خود پیاده کرده است. دنیایی که در آن، "هویت" هدف اصلی این گلوله جادویی قرار گرفته است که از اسلحه تلگرام بیرون آمده. نویسنده سعی کرده بحران هویت را از دریچه‌های مختلف نگاه کند و درباره هر نمود آن، حرفی بزند: کسب هویت‌های کاذب به وسیله شبکه‌های اجتماعی، تمایل به استفاده از زبان بیگانه در دانشگاه‌ها، فروپاشی خانواده‌ها به دلیل روابط نامشروع، اصرار بیش از حد به اصل و نسب تاریخی برای نمایش هویت، ایجاد شکاف در ارتباطات انسانی و صداقت، تولد پدیده‌ای به نام آوارگان و پناه‌جویان گریزان از وطن و خانواده، مسأله هویت و اعتلای فرهنگی و تهدید آبرو و حیثیت افراد به وسیله شایعات ایجاد شده توسط هویت‌های مجازی. در تمام این موارد، رد پایی از حضور مضر رسانه یا عدم حضور مفید رسانه وجود دارد...‌» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 https://shahrestanadab.com/Content/ID/10783/ ☑️ @ShahrestanAdab
28.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #یادگاری_ها | قسمت هفتم ▪️فیلم شعرخوانی #علیرضا_قزوه برای #شیخ_ابراهیم_زکزاکی و شهدای نیجریه‌ای (نخستین شب از #شبهای_شعر_مقاومت) ☑️ @ShahrestanAdab
🔻در سکوت (ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از #فائزه_زرافشان تقدیم به #شیخ_ابراهیم_زکزاکی به‌روز می‌کنیم) ▪️تو را می‌کشند و جهان در سکوت است زمین در سکوت و زمان در سکوت است کجا رفت فریاد حق‌خواهی ما که شاعر خموش و زبان در سکوت است صدا، این صدای قدم‌های ملعون صدا می‌زند که امان در سکوت است خوشا سر در آغوش او جان سپردن ضرر در نرفتن، زیان در سکوت است مرا قوت غالب همین شعر تلخ است شما خوش بمانید، نان در سکوت است تو پیش خدا روسفیدی دعا کن به آنان که ایمانشان در سکوت است! ☑️ @ShahrestanAdab
🔻ای کاش می‌زد وسط خال! | یادداشت بر (پرونده‌پرترۀ ) ▪️«"گور سفید" یک‌فرصت سوخته است. فرصتی که می‌توانست به یکی از مهم‌ترین مفاهیم کل دورۀ معاصر ما بپردازد؛ قانون. مفهومی که لاأقل از مشروطه به این طرف، همۀ هستی ما را درگیر خودش کرده است. گور سفید، فرصتی استثنایی بود برای این که نویسنده به "قانون" بپردازد و برگ برنده‌ای را در آخرین رمانش برای ادبیات رو کند، اما متأسفانه قیصری این کار را نکرده و تنها به لحظۀ اعمال آن فکر کرده و درگیر ظاهری شده که هیچ‌لایه‌ای برای پیش‌برد قصه و جهان داستانی ندارد. آن صحنۀ بی‌نظیر دریاچۀ نمک، حیف شده؛ چون هیچ‌رابطۀ علی و معلولی درستی در رمان ننشسته است. اگر نویسنده می‌توانست در طول رمان به خود "قانون" خیره شود، صحنۀ "گور سفید" می‌توانست به یکی از ماندگارترین نقطه‌های گره‌گشایی در رمان فارسی تبدیل شود...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10786 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻خندۀ سبز توی قاب (ستون شعر شهرستان ادب را با شعری از خانم #مطهره_عباسیان به‌روز می‌کنیم. خانم عباسیان این شعر را به مادران شهدا و بخصوص مادر سردار شهید مرتضی پریشانی تقدیم کرده‌است) ▪️تاب می‌آورَد به‌تنهایی رنج غم‌های بی‌حسابش را بیش از این‌ها صبور و پابرجاست کس نمی‌بیند التهابش را شب‌به‌شب پای حوض با هر بغض زیر نور شکستۀ مهتاب می‌سپارد به دست تشنۀ آب همۀ فکر و اضطرابش را در تنش رشد داد دریا را، پوست و استخوان فردا را جنگ شد، ناگهان به خون بستند میوۀ عمر پرشتابش را چشم‌هایش به آسمان خیره، به عطشناکی شب تیره مثل هر شب هوای دلتنگی از نگاهش گرفته خوابش را پسرش را به آسمان داده‌ست به تن خشک باغ جان داده ست جای گل نصب کرده بر دیوار خندۀ سبز توی قابش را بگذرید از نصیحت ای زن‌ها! گوش او گوش پندخواهی نیست پس نمی‌گیرد از خدا هرگز طعم شیرین انتخابش را بعد از این زن تمام ایثار است مادر ابرهای پربار است بعد از این پنجره نخواهد دید نفس داغ آفتابش را ماه، اما نمی‌برد از یاد فصل باران نم‌نم زن را اعتکاف به گل نشستۀ او از دعاهای مستجابش را ☑️ @ShahrestanAdab
🔻سایۀ شریعتی (یادداشت بر رمان نوشته ) ▪️«...مهم‌ترین نقطۀ محوری و اتکای داستان اما "شریعتی" است. شخصیتی مهم در تاریخ انقلاب و البته شخصیتی که بعد از ۴۳سال هنوز موضوع چالش‌های مهمی در حوزۀ علوم سیاسی و اجتماعی کشور ماست. شریعتی در بخش‌های ابتداییِ کتاب، یک نویسنده و سخنرانِ دور از ماجراها و شخصیت‌هاست. کم‌کم سایه‌هایی از شریعتی پیدا می‌شود. به‌تدریج، شریعتی وارد محور داستان شده و به محور اصلی مجادله تبدیل می‌شود...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10789 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻چرا باید برای بچه‌ها کتاب بخوانیم؟ | یادداشتی از (پروندۀ اختصاصی ) ▪️«خوردن و خوابیدن و خواندن و خوش‌گذراندن وظیفه است؟ نیست. لذت است، لذت‌هایی که برآورده‌شدن آن‌ها کمک می‌کند تا شاد و راضی باشیم. می‌دانم ضرورت‌هایی هم وجود دارد که توصیه می‌کند در هردورۀ سنی باید چه اندازه و چه چیزی خورد، چندساعت خوابید، چطور تفریح کرد و... . سفارش‌هایی که معمولاً جدی می‌گیریم. چرا؟ تصور کنید پدر یا مادر نوزادی هشت‌ماهه‌ هستید و یک‌پزشک پیشنهاد می‌کند چطور از لعاب برنج یا آرد بادام، غذای کمکی درست کنید. می‌دانید عمل به این توصیه، ضامن سلامتی کودک‌تان است. می‌خواهید او سالم و در امان باشد و راز بقایش را در عمل به این شیوه می‌بینید. دربارۀ خوابیدن و خوش‌‌گذراندن او هم مراقب‌اید، ولی خواندن چی؟...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10780 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻باغ در باغ (ستون شعر شهرستان ادب را با شعری از به‌روز می‌کنیم. محبت همان شاعری است که شعر زیبای «دو کاج» سرودۀ او از کودکی در خاطر ما ماندگار شده است) ▪️تازه شد در نگاه مبهم تو شور و حالی که شد مجسم تو با تو گفتم بجز دل من نیست هیچ‌کس در زمانه محرم تو سرفرازست شام روشن تو دلپذیرست صبح خرم تو این سخن‌ها حقیقت است ای کاش ‌این حقیقت شود مسلم تو حاصل لحظه‌های عمر من است ‌برگ و باری که شد فراهم تو ای خیالی که باز می‌بارد روی گلبرگ باد، شبنم تو با همین شاخه امشب آمده است ‌باغ در باغ، عطر مریم تو ای دل خوب، ای رفیق قدیم ‌جز غم من نبود همدم تو مثل آب از نسیم می‌رنجی ‌آخر این است عهد محکم تو؟! ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«نگهبان تاریکی» یا نگهبان اسطوره‌ها؟ | یادداشتی از (پرونده‌پرترۀ ) ▪️«"بالایی‌ها نمی‌دانستند. از کجا باید می‌فهمیدند؟ مهم نبود. نمی‌دانم شاید هم می‌دانستند.گفتن نداشت. توافقی نکرده بودیم بین خودمان. وقتی ما نمی‌زدیم، آن‌ها هم نمی‌زدند، خیلی طبیعی. برای همین صدای تیر که بلند شد، همه ریختیم بیرون. ایرج گفت: "زدمش"... سیاوش می‌گفت: "خودم درستش می‌کنم". نگفت چطور؟ فقط گفت: "درستش می‌کنم". بی‌آبی را می‌شد تحمل کرد، ولی این لکۀ ننگ را که خورده بود روی پیشانی‌اش نمی‌توانست تحمل کند. امتحان سختی بود". اسطوره‌ها روایت‌های تکرارپذیر هستند. یکی از ویژگی‌هایی که می‌تواند آن‌ها را زنده نگه دارد، تکرارکردن آن‌هاست و هنر، جایگاه تکرار اسطوره است. یکی از جایگاه‌های اسطوره‌ها داستان و رمان است. در این‌ جایگاه، اسطوره‌ها می‌توانند بروز و جلوه کنند، خودی نشان دهند و نفس بکشند و به‌شکل‌های گوناگون دربیایند...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10791 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻پروندۀ تخصصی در سایت شهرستان ادب گشوده شد ای عشق همه بهانه از توست، من خامشم این ترانه از توست آن بانگ بلند صبحگاهی، وین زمزمۀ شبانه از توست «ه.ا.سایه» ▪️ترانه را، در معنای عام و گسترده‌اش، می‌توان در نخستین زمزمه‌ها و بداهه‌های ناخودآگاه جمعی مردمان هر سرزمین شنید. از نغمۀ لالایی‌ مادران همیشه‌دلواپس در گوش فرزندان بی‌خواب تا هیجانه‌های بازی‌های کودکانه. از آوازهای سوزناک چوپانی و مرثیه‌خوانی زنان ایل تا سرود وعیدانه‌های اقوام گوناگون. زمزمه‌ای که رفته‌رفته از فرد به جامعه می‌گراید و می‌بالد و تو می‌توانی بر آن نام سرود، تصنیف، چامه، شروه، قول، حراره و ... بگذاری. با این‌حال تعریف ترانه کار چندان آسانی نیست؛ حتی واژۀ ترانه از دیرباز تا به امروز فراز و فرودها و تحولات معنایی بسیاری را از سر گذرانده است. شاید بتوان گفت آن ترانه‌ای که ما امروز می‌شناسیم، کم‌وبیش از زمان ساخت تصنیف‌های شیدا و عارف قزوینی تحولی بنیادین می‌یابد و با دغدغه‌مندی بیشتر، رسالتی اجتماعی - سیاسی را بر دوش می‌کشد. گاه نیز در عین اجتماعی بودن، هویت فردی می‌یابد تا انعکاس‌دهندۀ عاشقانه‌های این مرز و بوم باشد. این‌گونه است که همان ترانه‌ای که پیش از این در لهجۀ آوازه‌خوانان دوره‌گرد طنین‌انداز می‌شده، به‌طوررسمی در رسانه‌هایی چون رادیو و تلویزیون قصه‌پردازی می‌کند. پس از انقلاب اسلامی نیز ترانه در قالب سرودهای انقلابی و دفاع مقدس به حیات خود ادامه می‌دهد. سپس با جان گرفتن دوبارۀ موسیقی پاپ، عاشقانه‌ها و عواطف فردی و دیگر رسالت‌های اجتماعی بار دیگر در سروده‌های ترانه‌سرایان تجلی می‌یابد و در کنار جریان موسیقی پاپ، جریان ساخت موسیقی سنتی و تصنیف نو نیز به حیات خود ادامه می‌دهد. دایرۀ موضوعی ترانه، از دورۀ قاجار تابه‌امروز بسیار گسترده است. به همین سبب در نظر داریم در پروندۀ ترانه به‌طوراجمالی به بررسی سیر تکامل جریان ترانه‌سرایی در ایران از روزگار مشروطه تا پس از انقلاب و معرفی آثار برجستۀ ترانه‌سرایان پس از انقلاب بپردازیم. در عین حال نقد و بررسی تیتراژهای تلویزیونی و معرفی ترانه‌های محلی، لالایی‌ها وبرخی تصنیف‌ها از دیگر مطالب این پرونده خواهد بود. در کنار این مطالب گفتگوهای اختصاصی‌ با ترانه‌سرایان و ترانه‌شناسان روزگارمان نیز خواهیم داشت و به بررسی آماری و کیفی ترانه‌های ساخته شده در سال‌های اخیر خواهیم پرداخت و دغدغه‌ها و درونمایهْ سرودها و ترانه‌های پس از انقلاب را با مدد کارشناسان خواهیم شناخت. بدیهی‌ست که به سبب فراگیر بودن موسیقی پاپ در ایران، تمرکز این پرونده بیشتر بر ترانه‌های پاپ خواهد بود. با ما همراه باشید. شما می‌توانید پیشنهادات خود را در‌ راستای بهبود این پرونده به ایمیل shahrestanadab@gmail.com ارسال نمایید. صفحۀ ثابت پروندۀ «ترانه‌خوانی» در سایت شهرستان ادب: 🔗 shahrestanadab.com/ترانه-خوانی ☑️ @ShahrestanAdab
🔻چشمۀ تجرید (ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از #زکریا_اخلاقی به‌روز می‌کنیم) ▪️کسی از باغ گل آهسته مرا می‌خواند تا صفا، تا گل نورسته مرا می‌خواند هر شب از کوچۀ خوش‌بوی شقایق تا صبح کسی آهسته و پیوسته مرا می‌خواند با نشاطی دگر از ناحیۀ روشن شوق هم‌نشین منِ دل‌خسته مرا می‌خواند امشب از خلوت نزدیک‌ترین خانۀ خاک عارفی کامل و وارسته مرا می‌خواند... یا رب این بانگ خوش از حنجرۀ شرقی کیست؟ چه کسی پشت در بسته مرا می‌خواند؟ باده نوشان سحر! چشمۀ تجرید کجاست؟ آشنایی سر گلدسته مرا می‌خواند ☑️ @ShahrestanAdab
🔻سیری کوتاه بر ترانۀ ایران؛ از تصنیف‌های عارف قزوینی تا سروده‌های پس از انقلاب (یادداشتی از در پروندۀ تخصصی ) ▪️«"ترانه" را -سوای معنای لغوی آن- چه به معنای نوعی از ملحونات، از قبیل تصنیف و سرود بدانیم و چه معادلی برای لفظ دوبیتی و خصوصاً رباعی، و چه در مفهوم امروزین، که تقریباً هرنوع شعر همراه‌شده با موسیقی را دربرمی‌گیرد، بی‌شک در عین مشاهدۀ دگرگونی‌های لفظی، به ریشه‌های معنایی مشترکی می‌رسیم. چراکه همۀ این انواع و اقسام در نهایت آیینه‌ای در برابر مفاهیم و عواطف انسانی ما در طول تاریخ بوده‌اند تا تصویری، هرچند گاه در پردۀ ابهام و غبارآلود، از حقایق اجتماعی هر دوره به دست دهند. ترانه را از حیث مضمون می‌توان به انواع عاشقانه، وصفی، حماسی، رزمی، لالایی و... تقسیم نمود. چرا که این شکل شعری در هر دورۀ تاریخی دریچه‌ای خاص از ظرفیت‌های خود به روی ما گشوده است. اما صرف‌نظر از سابقۀ طولانی ترانه که حتی به پیش از اسلام می‌رسد و در سروده‌های هجایی مانی، ترانه‌های محلی خراسان، خسروانی‌ها و... قابل پیگیری‌ست، قدیمی‌ترین تصنیف‌های به‌جامانده عموماً از دورۀ قاجار به بعد است. بدین ترتیب سیر ترانه به معنی امروزین را می‌توان به چهار دورۀ کلی تقسیم نمود که به‌طوراجمالی به معرفی شاعران هر دوره خواهیم پرداخت...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10493 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻همۀ آن‌چه که در جنگ گم کرده‌اید | یادداشت بر (پرونده‌پرترۀ ) ▪️«"گوسالۀ سرگردان" یکی از مجموعه‌داستان‌های قابل احترام در مورد جنگ و ویژگی‌های متفاوت آن است. شاید اگر بخواهیم درون‌مایۀ همۀ داستان‌ها را در یک‌عبارت بیان کنیم، باید بگوییم "گم‌شده‌های متفاوت!". "مجید قیصری" در این مجموعه، داستان‌هایی را ارائه می‌دهد که همه‌شان از یک‌گمشده خبر می‌دهند. انگار بخشی از جنگ را ندیده‌ایم و حالا در دل این داستان‌ها می‌توانیم پیدایش کنیم. به ما این نوید را می‌دهد که اگر چیزی در جنگ گم کرده‌اید، شاید بتوانید وسط کلمه‌های این کتاب پیدایش کنید. یکی از این داستان‌ها به‌نام "فقط حرف بزن" نمونه‌ای از کل داستان است. نمونۀ کسانی که به‌دنبال گم‌شده‌ای در جنگ هستند و حالا می‌خواهند از زبان کسی که در بحبوحۀ اشغال خرمشهر از آن‌جا برگشته، نشانه‌ای از گم‌شدگان‌شان پیدا کنند. بااین‌حال، گم‌شدن و ناپیدابودن، تنها مسألۀ این داستان‌ها نیست...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10795 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻کتاب‌های و از در بیست‌ و هفتمین نشست نقد و بررسی می‌شوند (روز شنبه ۲۹ تیرماه با حضور ، ، ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10798 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻نگاه (ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #به_رنگ_درنگ سروده #محمد_مرادی به‌روز می‌کنیم. گفتنی‌ست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است) ▪️یک بغل شعر و کمی خاطره این‌جاست، ببین روز و شب دلهره در دلهره این‌جاست، ببین به زمین خیره شو ای دل، به زمان چشم بدوز زل بزن، منظره در منظره این‌جاست، ببین سعی کن باز به دیوار مبدّل نشوی صد نفس باغ پس پنجره این‌جاست، ببین سربه سر راز جهان خنده‌ی مستانه‌ی اوست صد دهان قهقهه‌ی یک‌‌سره این‌جاست، ببین لشکر اوست که بر دشت زمان صف زده است شک نکن، میمنه در میسره آن‌جاست...ببین! ☑️ @ShahrestanAdab
🔻برگۀ مأموریت | معرفی رمان #وریا اثر #سیده_زهرا_محمدی (یادداشتی از #سعید_داودی در پروندۀ اختصاصی #ادبیات_کودک_و_نوجوان) ▪️«...ویژگی یک‌کتاب خوب برای نوجوانان چیست؟ احتمالاً مهم‌ترین ویژگی یک‌رمان نوجوان، این است که باید خط‌دهی داشته باشد. باید به نوجوان یاد بدهد که جامعه‌اش را بهتر ببیند، بهتر بیاندیشد و بهتر تصمیم بگیرد. در یک‌کلمه باید آگاهی‌بخش باشد. راوی کتاب وریا، دخترکی است جستجوگر. او که با مسأله‌ای به‌نام حجاب روبه‌رو شده، حالا می‌خواهد آن را در بوتۀ آزمایش بگذارد. می‌خواهد دربارۀ آن تصمیم بگیرد و آن را قضاوت کند. همۀ ما وقتی با مسألۀ جدیدی برخورد می‌کنیم، دست به پیش‌داوری می‌زنیم و آن را همان‌طوری تفسیر می‌کنیم که دل‌مان می‌خواهد، امّا مهم‌ترین شرط قضاوت، دوری از پیش‌داوری است. (موضوعی که به‌نظر می‌رسد ما بزرگ‌سال‌ها هم در آن ضعف داریم). پس از آن نوبت به جمع‌آوری اطلاعات و درنهایت قضاوت می‌رسد. راهی که دخترک رمان وریا می‌رود، همین راه است...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10796 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻آمیختگی شعر و موسیقی در ایران، از هزاره‌های دور تا سقوط سلسلۀ ساسانی (یادداشتی از در پروندۀ تخصصی ) ▪️«تاریخِ آمیختگی شعر و موسیقی را می‌توان تا هزاره‌هایی خیلی دور ادامه داد. مثلاً می‌توان دید در هزارۀ سوم پیش از میلاد، خنیاگرانی هر صبح و شام به افتخار پادشاهی عیلامی به سرود ایستاده‌اند. یا چند صد سال بعد هرودوت را می‌توان دید که در کرانۀ رود نیل به شنیدن ترانه‌ای آشنا نشسته‌است. و این همه به آن معناست که تا سپیده‌دمان تاریخ می‌شود در پی ردِّ پایی از آمیختگی این دو هنرِ متعالی رفت بی‌آنکه از یافتن ردِّ پایی قدیمی‌تر ناامید شد. می‌توان حدس زد شعرِ آمیخته با موسیقی یا شعر ملحون، در ابتدا بیشتر عبادی بوده؛ خواه بت‌پرستانه، خواه یکتاپرستانه و احتمالاً مناسک نمایشی که قبل از به قدرت رسیدن آریایی‌ها، در خاورمیانه مرسوم بوده با موسیقی همراهی داشته‌است. به عنوان مثال می‌شود از مراسمی نمایشی یاد کرد که در سوگ دوموزی می‌گرفتند و بعدها به هیبت سوگ سیاوش بازآفرینی می‌شود...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10542 ☑️ @ShahrestanAdab