eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
292 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻نقد و بررسی داستان «خلق تنگ ابلیس» از (مشروح پنجمین جلسه با حضور در شهرستان ادب) ▪️«...از دیدگاه آقای مؤذنی، عالم غیب به اندازۀ عالم شهود ملموس و دست‌یافتنی است. کتاب، بازآفرینی داستان حضرت یوسف بوده و ویژگی ممتاز آن بروز و ظهور شیطان است. اسطوره‌هایی که در داستان حضرت یوسف وجود دارند عبارتند از: رابطۀ یوسف با پدر، حسادت برادران و افتادن در چاه، وارد شدن یوسف به عنوان برده به قصر عزیز مصر و گرامی داشته شدن، ماجرای یوسف و زلیخا، زندانی شدن، تعبیر خواب، آمدن برادران پیش یوسف و ماجرای دزدی، رسیدن یعقوب و یوسف به همدیگر. این نمونه‌ها در برخی اساطیر ایرانی نیز دیده می‌شوند، مانند حفر چاه در داستان رستم و برادرش...» 🔗 ادامۀ این گزارش را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10980 ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ #قاب_آه خواننده: #محمد_معتمدی شاعر:#محمدمهدی_سیار آهنگساز: #امیرحسین_سمیعی ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻نی‌نامه (مطلب جدید پرونده سایت شهرستان ادب را به بازخوانی شعر عاشورایی معروف زنده‌یاد اختصاص می‌دهیم) ◾️خوشا از دل نم اشکی فشاندن به آبی آتش دل را نشاندن خوشا زان عشقبازان یاد کردن زبان را زخمه فریاد کردن خوشا از نی خوشا از سر سرودن خوشا نی نامه ای دیگر سرودن نوای نی نوایی آتشین است بگو از سر بگیرد، دلنشین است نوای نی نوای بی نوایی ست هوای ناله هایش نینوایی ست نوای نی دوای هر دل تنگ شفای خواب گل بیماری سنگ قلم تصویر جانکاهی ست از نی علم، تمثیل کوتاهی ست از نی خدا چون دست بر لوح و قلم زد سر او را به خط نی رقم زد دل نی ناله ها دارد از آن روز از آن روز است نی را ناله پرسوز چه رفت آن روز در اندیشه نی که این سان شد پریشان بیشه نی؟ سری سرمست شور و بی قراری چو مجنون در هوای نی سواری پر از عشق نیستان سینه او غم غربت غم دیرینه او غم نی بند بند پیکر اوست هوای آن نیستان در سر اوست دلش را با غریبی آشنایی ست به هم اعضای او وصل از جدایی ست سرش بر نی، تنش در قعر گودال ادب را گه الف گردید، گه دال ره نی پیچ و خم بسیار دارد نوایش زیر و بم بسیار دارد سری بر نیزه ای منزل به منزل به همراهش هزاران کاروان دل چگونه پا ز گل بردارد اشتر که با خود باری از سر دارد اشتر؟ گران باری به محمل بود بر نی نه از سر، باری از دل بود بر نی چو از جان پیش پای عشق سر داد سرش بر نی، نوای عشق سر داد به روی نیزه و شیرین زبانی! عجب نبود ز نی شکر فشانی اگر نی پرده ای دیگر بخواند نیستان را به آتش می کشاند سزد گر چشم ها در خون نشیند چو دریا را به روی نیزه بیند شگفتا بی سر و سامانی عشق به روی نیزه سرگردانی عشق ز دست عشق عالم در هیاهوست تمام فتنه ها زیر سر اوست ☑️ @ShahrestanAdab
🔻https://www.instagram.com/p/B2G9CsMh4vA/ ▪️تصاویری از اولین جلسه کارگاه #داستان_کودک با تدریس #کلر_ژوبرت چهارشنبه سیزدهم شهریورماه ☑️ @ShahrestanAdab
🔻هفتاد و دومین غزل (در هفتمین روز از محرم‌الحرام حسینی، شعری می‌خوانیم از خانم که به طفل شیرخوار صحرای کربلا تقدیم شده است) ◾️فکری به حال ماهی در التهاب کن بابا برای تشنگی من شتاب کن دردی عمیق در رگ من تیر می‌کشد من را برای ذبح عظیم انتخاب کن «هل من معین» توست که لبیک می‌دهم «اَمَّن یجیب‌»های مرا مستجاب کن من روی دست‌های تو قد می‌کشم، پدر از این به بعد روی نبردم حساب کن داغ جوان چه زود تو را پیر کرده است با خون من محاسن خود را خضاب کن گهواره هم که تاب ندارد بدون من فکری به حال خاطره‌های رباب کن وقتش رسیده نیزۀ خود را علم کنند هفتاد و دومین غزلت را کتاب کن ☑️ @ShahrestanAdab
🔻نقد و بررسی داستان «تیلۀ آبی» از (مشروح ششمین جلسه با حضور در شهرستان ادب) ▪️ «...قیصری خاطرنشان کرد: این داستان نه به دلیل اقتباس از یک افسانه، بلکه از این جهت اسطوره خوانده می‌شود که دربارۀ تمایل انسان به برقراری ارتباط با موجودات فراطبیعی سخن گفته است. این ارتباط یک الگوی تکرارشونده است که در فرهنگ ما در قالب چله‌نشینی‌ها برای ارتباط با این موجودات و دیگر قالب‌ها وجود دارد و به‌حتم در سایر جوامع نیز همین الگو به شیوه‌ای دیگر در جریان و در حال تکرار است. یکی از حاضران از آقای قیصری دربارۀ معنای لغوی افسانه و اسطوره که قبل‌تر مطرح شد، سؤال کردند و قیصری پاسخ داد: افسانه ساخت بشر عادی است و آرزوها و امیال ماست که آن را به روایت تبدیل می‌کنیم و ممکن است از بین بروند؛ زیرا آمال آدمی تغییر می‌کند، اما ریشۀ اسطوره مشخص نیست و به قبل از تاریخ ارجاع داده می‌شود و زمان خاصی ندارد...» ادامۀ این گزارش را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10981 ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻صدای متمایز شعر عاشورایی در عصر انقلاب اسلامی ▪️این تیزر با خوانش سطرهایی از اشعار آیینی #علی_معلم_دامغانی، #قادر_طهماسبی، #زکریا_اخلاقی و #مرتضی_امیری_اسفندقه همراه است. گویندگان به ترتيب خوانش: #مرضیه_رحیمی #محمد_نقیان #محمد_حسین_موسوی_تبار #المیرا_شاهان با پرونده #ادبیات_عاشورایی سایت #شهرستان_ادب و #رادیو_شعر_و_داستان همراه باشید : ShahrestanAdab.com @poemstoryradio ☑️ @ShahrestanAdab
🔻يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ (در هشتمین روز از محرم‌الحرام حسینی، شعری می‌خوانیم از خانم #زهرا_بشری_موحد در رثای حضرت #علی_اکبر علیه‌السلام) ◾️پیچید دربین عبایش جسم اکبر را "یا ایها المزّمّل"ی عین پیمبر را صورت به صورت آیه‌هایش را تلاوت کرد از بای بسم الله تا لبخند آخر را دارد تمنا می‌کند از چشم خونینش یک پلک، یک گوشه و یا یک ناز دیگر را شان نزول لحظه‌ی "امن یجیب" این جاست اینجا که می‌بوسد لبش، لب‌های مضطر را مانده است برگرداند از میدان شهیدش را یا نه! بگیرد زیر بازوهای خواهر را زینب که روی نیزه هفتاد و دو سر دیده است در کودکی تشییع مفقودالاثر دیده است #ادبیات_عاشورایی ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«وداع با علی اکبر» به روایتِ | از کتاب (بیست‌وهشتمین صفحه از ) ▪️«اما...اما کاش بوی به وقت لباس رزم پوشاندن علی. داماد را اینطور به حجله نمی‌فرستند که امام علی اکبر را مهیای میدان می‌کرد. با چه وسواسی هدیه‌اش را برای خود آذین می‌بست. صحابی همه رفته بودند. یک به یک آمده بودند اذن جهاد گرفته بودند و رفته بودند. امام خود مهیای میدان شده بود. اهل بیت و بنی هاشم پروانه‌وار گردش حلقه زده بودند و هریک به لحن و تعبیر و بیانی جان خویش را سد راه او کرده بودند و او را از رفتن باز داشته بودند. او اما نزدیک‌ترین، محبوب‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین هدیه را برای این مرحله از معاشقه با خدا برگزیده بود...» 🔗 متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/10994 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻فراخوان پنجمین (با موضوع عاشورا و ایام عزای علیه‌السلام) ▪️در «چالش شعر کوتاه» هربار یکی از پرونده‌های سایت یا رویدادهای مهم ادبی یا اجتماعی جهان فارسی را بهانه‌ای برای سرایش و خوانش شعر می‌کنیم اکنون در پنجمین چالش ادبیاتی شهرستان ادب به بهانه ایام عزای امام حسین علیه‌السلام از شما دعوت می‌کنیم تک‌بیت، دوبیتی، رباعی و شعر نوی کوتاه خود یا دیگران را (با ذکر نام شاعر) با موضوع عاشورا و ایام عزای امام حسین علیه‌السلام برای ما بنویسید. گزیده‌ای از بهترین‌های این چالش در سایت شهرستان ادب نیز منتشر می‌شود. 🔸شعرهای کوتاهی که به نظرتان زیباست را در بخش کامنت‌های همین‌ مطلب در سایت شهرستان ادب یا به نشانی ادمین کانال تلگرام (@shahrestaneadab) برای ما بنویسید. 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10995 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻کنار علقمه (با عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن شب تاسوعای حسینی و گرامی‌داشت مقام #حضرت_ابالفضل علیه‌السلام شما را به خواندن شعری از #حسین_دارند دعوت می‌کنیم) ◾️دستی كه طرح چشم تو را مست می‌كشید صد آسمان ستاره از آن دست می‌كشید بُرد بلند شرقی پیشانی‌ات به روز خورشید را به كوچۀ بن بست می‌كشید دست هزار عاطفه در كارگاه عشق هر جلوه را به نام تو دربست می‌كشید عاشق‌ترین، قشنگ‌ترین، باوفاترین انگار هر چه درخور عشق است می‌كشید امّا...كنار علقمه دستان روزگار تصویر یک شجاعت بی‌دست می‌كشید... مشکِ پر آبِ چشم مرا ریخت بر زمین‌ تیری که خصم خونی بدمست می‌کشید خون می‌گرفت صورت عباس و او هنوز شرمنده، كز برادر خود دست می‌كشید ☑️ @ShahrestanAdab
🔻نقد و بررسی داستان «رمی» از (مشروح هفتمین جلسه با حضور در شهرستان ادب) ▪️ «...هرچند داستان، آبشخور اسطوره‌ای دارد، اما از نظر بنده معروفی یک‌رویکرد روان‌شناختی را هم در داستانش مطرح کرده است مانند حضور پررنگ کودکی راوی. در داستان معروفی وسوسه‌کننده، راوی است و مورد امتحان‌شده، بازوی زن است که مایۀ وسوسۀ مرد شده و در نهایت مرد را تبدیل به شیطان می‌کند تا حاجیان به سمت او سنگ پرتاب کنند. به‌نظر می‌آید میان آثار بررسی‌شده در این کارگاه، این داستان ساده‌ترین الگو را دارد و معروفی در رمان‌های و که براساس الگوهای اسطوره‌ای تألیف شده‌اند، موفق‌تر عمل کرده است...» 🔗 ادامۀ این گزارش را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/10998 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«عباسِ حسین» به روایتِ #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد | از کتاب #ماه_به_روایت_آه (بیست‌ونهمین صفحه از #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب) ▪️«من به اقتضای غلامی بی‌بی رباب و بانو سکینه، کنار اسب پدرتان ایشان را همراهی می‌کردم. سکینه خردسال که می‌کوشید از تمامی امکانات و مواهب همراهی با عموی مهربان و فرمان‌پذیر بهره ببرد، لحظه‌ای از پرسش و درخواست و قول گرفتن برای خرید در بازارهای مکه باز نمی‌ایستاد و عباس با حوصله و تحملی شگفت توام با مهربانی و عشق و احترام، صبورانه به پرسش‌ها و درخواست‌ها پاسخ می‌گفت. در همان لحظات بانویم سکینه پرسشی کرد که من نیز همواره مایل به دانستن جواب آن بودم ولی از پرسیدن آن شرم داشتم...» 🔗 متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/10997 #ادبیات_عاشورایی ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻زیارت‌نامه (ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت سید و سالار شهیدان علیه‌السلام، در تازه‌ترین مطلب پرونده شما را به خواندن شعری عاشورایی از در رثای این امام عزیز دعوت می‌کنیم) ◾️سلام بر نفسِ تو به گاه جان دادن سلام بر حرکاتت به وقت افتادن سلام، آیۀ جاری صدای عطشانت سلام، رود خروشان نور ، چشمانت سلام سبز درخشان، سپید روینده سلام چشمۀ خونت همیشه پوینده سلام نام غریبت همیشه حزن آور سلام خون خداوند، روح پیغمبر فرود آمده بودی که عشق برخیزد چکید خون نجیبت که شور انگیزد تپید جسم تو در خون که رود باقی ماند برید دشنه گلویت، سرود باقی ماند شکفت خندۀ نازت بلا که می آمد گرفت اوج نمازت بلا که می آمد خزید دشنۀ دشمن که گم کند نامت رسول نشر تو گردید، دشنه، شد رامت به شوق درکِ تو، شمشیر دست و پا می زد به بانگِ العطش، آتش به خیمه ها می زد شبِ غلیظِ زمین را شکست چشمانت خمیده کرد فلک را ستاره بارانت خدای من، چه شکوهی، چه اقتداری داشت چه وسعتی، چه حضوری، چه برگ و باری داشت تناوری که نگنجید در جهان، بر جست سپندوار به چشمانِ آسمان بنشست رسیده بود و خدا چید سیب گلگونش رسیده بود و زمین بود تشنۀ خونش فرات، تشنه گذشت و خجل به دریا زد ندید ،هر که تو را دید دل به دریا زد فرات تشنه گذشت و شهید جاری بود چقدر زخم عطش بر فرات کاری بود هنوز هق هق گریه است در گلوی فرات که در حضور خدا رفت آبروی فرات تپید جسم تو در خون که رود باقی ماند برید دشنه گلویت، سرود باقی ماند گلوی ناز تو را ... آه من چه می گویم فراتر از کلماتی سخن چه می گویم نخواه تشنه بمیرم، نمی نگاهم کن بگو که راه کدام است، سر به راهم کن ☑️ @ShahrestanAdab
🔻بازتاب سیمای #حضرت_عباس علیه‌السلام در آیینۀ شعر معاصر (یادداشتی از #الهه_عزیزی_فرد در پرونده #ادبیات_عاشورایی) ▪️«...#حضرت_ابالفضل علیه‌السلام در فرهنگ عاشورایی نماد شجاعت است اما صفات دیگری چون ایمان و مقام معنوی، وفاداری به حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام، جنگندگی، ایثار و سقای کربلا بودن در اشعار عاشورایی به وفور انعکاس پیدا کرده‌اند. گسترۀ اشعار آیینی معاصر که در ارتباط با شخصیت شامخ علمدار کربلا سروده شده‌اند، بسیار فراخ است و ذکر تمامی آن، در این مجال نمی‌گنجد. لذا قصد نگارنده بر این است تا به بیان بارزترین مضامینی که در اشعار ممتاز عاشورایی وجود دارد، بپردازد...» 🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11001 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻در اخبار نبشته‌است... | شماره بیست و هفتم (گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات در ایران و جهان به روایت شهرستان ادب) ▪️ضمن عرض تسلیت ایام سوگواری سیدالشهدا علیه‌السلام به خوانندگان گرامی، این هفته در بیست و هفتمین مطلب #در_اخبار_نبشته_است، خبرهایی داریم از روایت حماسه عاشورا در ادبیات اردو از منظر روزنامه مطرح پاکستانی، انتقادات تند نویسنده بریتانیایی به دولت این کشور در رمان تازه‌اش، ادامه جاه‌طلبی‌های فرهنگی ترکیه، کارگردان ایرانی در حال ساخت فیلمی از رمان ضدتبعیض هندی و مادر عمانی برنده بوکر. از شما دعوت می‌کنیم گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات -در ایران و جهان- را به روایت شهرستان ادب بخوانید. مطالب این هفته، از نوشته‌های هفته گذشته فیگارو، لاپِرِس، گاردین، ایبنا، هالیوود ریپورتر و با همکاری #گروه_ترجمه_شهرستان_ادب گردآوری شده است. 🔗 این اخبار را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11003 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻یک کاروان اشک (پیش از این در پروندۀ سایت شهرستان ادب،‌ مطلبی تحت عنوان با موضوع شعرهای عاشورایی و مناسبت‌های ماه محرم منتشر شد که از شما مخاطبان عزیز شهرستان ادب دعوت کردیم تک بیت، دوبیتی، رباعی و شعر نوی کوتاه خود یا دیگران را "با ذکر نام شاعر" برای ما بنویسید. این چالش مورد استقبال شما مخاطبان گرامی قرار گرفت. اکنون ضمن تشکر از همراهی شما، ابیات برگزیده شما را در این مطلب منتشر می‌کنیم) ▪️محمدعلی مجاهدی عزای ماست که هرسال می‌شود تکرار وگرنه حیف محرم که خرج غم گردد ▪️سعید بیابانکی پیچیده شمیمت همه‌جا ای تن بی سر چون شیشه‌ی عطری که درش گم شده باشد ▪️لیلا علیزاده یک کاروان در سایه‌اش می‌رفت آرام اما خودش بر روی نی بی سایبان بود... ▪️محسن خسروی‌مهر تو را به جان مادرت مرا رها بکن، بگو که سر نوشت دخترت بدون من چه می‌شود؟! ▪️محدثه خاکزاد سوی علی طوری رها شد از کمان حرمله، تیرش گویا که هاجر می‌دود با هروله با کاسه‌ی شیرش ▪️علی فردوسی عجیب نیست اگر روی نیزه سر بالاست جواب مرد به ذلّت جواب سربالاست 🔗 متن کامل این مطلب را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11006 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«شب شعر اعتراض» ویژه «شعر هیئت» در شهرستان ادب برگزار می‌شود ▪️نخستین شب از #شب_های_شعر_اعتراض، ویژه #شعر_هیئت در موسسه «شهرستان ادب» برگزار می‌شود. جمعی از شاعران آیینی اشعار خود را در این برنامه می‌خوانند. «شب #شعر_اعتراض» روز سه‌شنبه ۲۶شهریور از ساعت ۱۷ آغاز می‌شود. #سعید_حدادیان، #علی_محمد_مودب، #سیدمحمدجواد_شرافت، #محسن_ناصحی، #قاسم_صرافان، #احمد_بابایی، #مهدی_زنگنه، #هادی_جانفدا، #میلاد_عرفانپور، #سیدمحمدمهدی_شفیعی، #رحمان_نوازانی، #امیررضا_یزدانی، #محمد_رسولی، #پیمان_طالبی و #حسین_مودب برخی از شاعرانی هستند که در «شب شعر اعتراض» حضور دارند و سروده‌های خود را می‌خوانند. حضور در «شب شعر اعتراض»، که در محل مؤسسه فرهنگی هنری «شهرستان ادب» به نشانی سه‌راه طالقانی (تقاطع خیابان‌های طالقانی و شریعتی)، پلاک ۱۶۸ برگزار می‌شود، برای عموم علاقمندان آزاد است. ☑️ @ShahrestanAdab
🔻نقد و بررسی داستان «جانان خرابات» از (مشروح نهمین جلسه با حضور در شهرستان ادب) ▪️ «...این کتاب، تقابل مرگ و زندگی یا عشق و مرگ و داستان دودلی و تردید ذهنی طالب است که پس از ازدواج برای او پیش می‌آید. دودلی طالب از یک‌سو بر سر آرمان و وظیفۀ خود برای مسئولیتی است که در قبال اداره و حفظ امنیت شهر دارد و از سویی دیگر به دنبال عشق و هوس خویش است. همدرد از وجود دورۀ خاصی در حکومت افغانستان سخن گفت که در آن همه‌چیز باید از فیلتر شریعت عبور می‌کرد و حتی در شهر، مأموران امربه‌معروف گماشته بودند...» 🔗 ادامۀ این گزارش را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11008 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻هنوز (در هفتمین روز شهادت سید و سالار شهیدان #امام_حسین علیه‌السلام،‌ پرونده #ادبیات_عاشورایی سایت شهرستان ادب را با شعری از از شهید #سیداسماعیل_بلخی، عالم و مبارز سرشناس افغانستانی به‌روز می‌کنیم) ▪️ای کشته‌ای که اسم تو مشکل‌گشا هنوز با قصۀ عجیب تو خلق آشنا هنوز روید مگر ز خاک تو گل‌های پاک عشق کآرد صبا ز کوی تو بوی وفا هنوز طی زمان نبرد ترا یاد هیچ‌کس هر دل جدا ز بهر تو گیرد عزا هنوز آزاده‌ای که مجمع آزادگان دهر هرجا شمرده‌اند تو را مقتدا هنوز چون پیروی زعزم تو شد اصل ارتقا اسم ملل برند از آن ارتقا هنوز اقوام را قیام تو درس شجاعت است جاری‌ست فیض عام تو ای رهنما هنوز بعد از تو بس شهید به دوران گذشتـه انـد میدان مشق عشق بود کربلا هنوز سـردادی و قبول اسارت نکرده‌ای زان داستان ، نَجُست کسی انتها هنوز بر آن کسان که پیش تو لب تشنه مرده‌اند تا بعد حشر است ز حق مرحبا هنوز آب حیات تشنه ‌جگر بر لب فرات یا رب چه رمزهاست درین ماجرا هنوز کوته‌نظر یزید جوی هم نبرد سود جز نام بد نماند از آن ناروا هنوز زان طفل شیرخوار که بردی به بزم دوست دارند افتخار همه انبیاء هنوز مشکی به‌کف، سکینه ز عباس آب خواست پشت فلک دوتا است از آن التجا هنوز از سوزش خیام و اسیری اهل بیت در خلد ماتم است به خیرالنسا هنوز زینب چو دید نعش برادر به روی خاک لرزند کاینات از آن وااَخا هنوز با اشک و آه گفت که ما عترت خلیل زین بیش حاضریم به راه رضا هنوز بلخی و همرهان که به زندان کابل‌اند شوری ز مسلک تو نماید به پا هنوز ☑️ @ShahrestanAdab
🔻https://www.instagram.com/p/B2eKlOJBhl_/ ▪️تصاویری از کارگاه #یکشنبه_های_داستان موسسه شهرستان ادب، با حضور استاد #مجید_قیصری یکشنبه بیست‌وچهارم شهریورماه (آخرین جلسه #ایران_سرزمین_اسطوره) ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«آیا خدای اشمیت، خداست؟» (یادداشتی از #متین_موید با نگاهی به نمایشنامه #مهمان_ناخوانده) ▪️« #اریک_امانوئل_اشمیت در ایران بیشتر با داستان‌هایش شناخته می‌شود. اما جذابیت نمایشنامه "مهمان ناخوانده"ی او نه تنها کمتر از داستان‌های وی نیست، بلکه توانایی دارد افرادی را که خیلی هم اهل کتاب خواندن نیستند با خود همراه کند. این مسأله فقط به هنر نویسندگی اشمیت برنمی‌گردد، بلکه موضوع این نمایشنامه و پردازش زیرکانۀ آن، خواننده را تا آخرین پرده به دنبال خود می‌کشد؛ خدا و سوالات انسان‌ها از او! سوالاتی که شاید هر فرد درباره خدا داشته باشد یا با خواندن این نمایشنامه در ذهنش ایجاد شود. خواننده به دنبال جواب، تا آخر کتاب را در دست می‌گیرد... داستان نمایشنامه در شبی پر اضطراب اتفاق می‌افتد؛ اتریش توسط نازی‌ها اشغال شده، دختر شخصیت اصلی داستان، یعنی "دکتر فروید"، توسط "گشتاپو" دستگیر شده، و او پذیرای مهمانی ناخوانده در مطبش است. آن شب گفتگویی بر سر ایمان، میان فروید و مهمان ناشناسش شکل می‌گیرد...» 🔗 ادامه این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11002 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻کوچۀ بی‌شهید (اتفاقات تلخی که این ایام در موضوع حذف واژه «شهید» از سطح معابر پایتخت ایران اسلامی افتاد این ضرورت را ایجاد می‌کند که بعضی از شعرهای زیبای مرتبط با این موضوع را دوباره با هم مرور کنیم. در تازه‌ترین مطلب ستون شعر شهرستان ادب می‌رویم سراغ یکی از رباعی‌های زیبای ) ▪️از این همه برگ بید باید ترسید! از مردم ناامید باید ترسید! با ترس مخالفم ولیکن امروز از کوچۀ بی‌شهید بايد ترسيد! ☑️ @ShahrestanAdab