هدایت شده از شهرستان ادب
🔻نوزدهمین میزگرد #بوطیقا در شهرستان ادب
🔖خلاصه:
eitaa.com/shahrestanadab/1185
📖مشروح و 📸گزارش تصویری این نشست به زودی منتشر خواهد شد.
☑️ @ShahrestanAdab
هدایت شده از شهرستان ادب
🔻مشروح و گزارش تصویری نوزدهمین میزگرد #بوطیقا منتشر شد.
(گفتگو پیرامون دوگانگی در جهانِ جلال)
▪️«...#جلال_آل_احمد هیچ کاری نیست که نکرده باشد؛ از مبارزهی سیاسی و فعالیت سازمانی گرفته تا نوشتن مقاله، داستاننویسی و حمایت معنوی از نویسندگان و شعرای دوران خودش. حتی دربارهی برخی نقاشان معاصر خودش مانند بهمن محصص نظرات انتقادی داشته است. اما از همهی اینها که بگذریم برای من شخصاً نثر جلال از سایر فعالیتهایش مهمتر است. نثر فارسی تا آستانهی انقلاب مشروطه متکلف و تا حدی قاصر است. بعد از تلاشهای قائم مقام فراهانی، کم کم با نوشتن سفرنامهها و فعالیتهای روزنامهنگاران نثر فارسی سادهتر و روانتر میشود...خود جلال دربارهی نثرش میگوید: "من مدت زیادی گلستان و بوستان سعدی را تدریس میکردم و خیلی تمرین کردم که بتوانم نثری اتخاذ کنم که بتواند بازتابی از زبان مردم باشد و در عین حال میراثدار کل تاریخ ادبیات فارسی." این تحول نثر متکلف به نثر ساده به این معنی است که چیزهای دیگری هم رسمیت پیدا میکنند. طبق یک قاعدهی قدیمی تمدن با خط آغاز شده است. به مرور زمان خط شکل ثابتی پیدا کرده و تغییر چندانی نمیکند اما هرگاه نثر ما متحول شده انگار کل جامعه دچار تغییر شده است. فکر میکنم یکی از مهمترین و دلالتمندترین تاثیرات بر زبان فارسی توسط نثر جلال آلاحمد صورت گرفته است...»
برای خواندن متن کامل سخنان #محمدحسین_بادامچی، #مجتبی_گلستانی، #محمدقائم_خانی و #علیرضا_سمیعی دربارهی دوگانگی در جهانِ جلال این صفحه را در سایت شهرستان ادب ببینید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9849
همچنین برای مطالعه دیگر میزگردهای بوطیقا سری به صفحه ثابت این برنامه در سایت شهرستان ادب بزنید:
🔗 ShahrestanAdab.com/بوطیقا
☑️ @ShahrestanAdab
🔻بازخوانی گزیده مطالب سایت شهرستان ادب با موضوع #جلال_آل_احمد
(به بهانه سالروز تولد این نویسنده)
🔸نوزدهمین میزگرد #بوطیقا: دوگانگی در جهانِ جلال آل احمد
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9849
🔸شانه به شانه تا سوژه ایرانی |یادداشتی از #محمدقائم_خانی
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7319
🔸سیدجلال آل احمد |یادداشتی از #احمدرضا_رضایی
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7318
🔸اولین جشن تولد شهرستان ادب برای جلال آل احمد
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/3045
🔸دومین جشن تولد شهرستان ادب برای جلال آل احمد + گزارش تصویری
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/6042
🔸نقد داستان بچه مردم جلال آل احمد در کارگاه مجازی شهرستان ادب
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/1648
🔸داستان کوتاهی از جلال آل احمد: گلدستهها و فلک
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/3040
🔸روایت جلال آل احمد از «حج»، «منا» و «سعودیها» در کتاب #خسی_در_میقات
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/5855
🔸ذکرخیر #آیت_الله_خامنهای از جلال آل احمد در سخنرانی نوروزی
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10393
☑️ @ShahrestanAdab
🔻بچه مردم
(ستون داستان سایت شهرستان ادب را با داستان کوتاه «بچه مردم» از نویسندۀ بزرگ معاصر، #جلال_آل_احمد بهروز میکنیم)
▪️«خوب من چه میتوانستم بکنم؟ شوهرم حاضر نبود مرا با بچه نگه دارد. بچه که مال خودش نبود. مال شوهر قبلیام بود که طلاقم داده بود و حاضر هم نشده بود بچه را بگیرد. اگر کس دیگری جای من بود چه میکرد؟ خوب من هم میبایست زندگی میکردم. اگر این شوهرم هم طلاقم میداد چه میکردم؟ ناچار بودم بچه را یک جوری سر به نیست کنم. یک زن چشم و گوش بسته، مثل من، غیر از این چیز دیگری به فکرش نمیرسید، نه جایی را بلد بودم، نه راه و چارهای میدانستم. نه اینکه جایی را بلد نبودم. میدانستم میشود بچه را شیرخوارگاه گذاشت یا به خرابشده دیگری سپرد.
ولی از کجا معلوم که بچه مرا قبول میکردند؟ از کجا میتوانستم حتم داشته باشم که معطلم نکنند و آبرویم را نبرند و هزار اسم روی خودم و بچهام نگذارند؟ از کجا؟ نمیخواستم به این صورتها تمام شود...»
🔗 متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11278
☑️ @ShahrestanAdab
هدایت شده از شهرستان ادب
🔻دوازدهمین میزگرد #بوطیقا در شهرستان ادب
🔖خلاصه:
eitaa.com/shahrestanadab/118
📖مشروح و 📸گزارش تصویری این نشست به زودی منتشر خواهد شد.
☑️ @ShahrestanAdab
هدایت شده از شهرستان ادب
🔻مشروح و گزارش تصویری دوازدهمین میزگرد #بوطیقا منتشر شد.
(نقد و بررسی جهانِ داستانی #رومن_گاری)
▪️«...چه ملاکهایی برای ترجمهی آثار گاری وجود داشته و چرا بعضی از آثار او ترجمه شده و در ایران مورد اقبال قرار گرفته و بعضی از آثار او به فارسی ترجمه نشده است؟
گاری بیش از سی داستان، رمان و نمایشنامه نوشته است. از این بین تعداد کمی به فارسی ترجمه شده است. با اینکه گاری خود را فرانسوی میداند و مادرش خیلی علاقه داشته که او را با تربیت فرانسوی بزرگ کند، بسیاری از رمانهایش را ابتدا به زبان انگلیسی نوشته و خودش به زبان فرانسه ترجمه کرده است. این رمانها نسبت به زبان انگلیسی با تأخیر منتشر شدهاند، انگار خودش این حس را داشته که مخاطبانش در درجهی اول فرانسویها نیستند.
اولین ترجمه از آثار او «تربیت اروپایی» است که در اوایل دههی 60 توسط مهدی غبرائی به فارسی برگردانده شد. این رمان اولین اثر منتشر شدهی گاری است که برای او جایزهی منتقدان اروپا را به ارمغان آورد. در هیئت داوران این جایزه در آن دوره اسامی بزرگی مثل گابریل گارسیا مارکز و موریس بلانشو دیده میشد. این رمان در سال 1944 منتشر شد و فضای آن در حال و هوای جنگ جهانی دوم میگذرد.
دومین اثر گاری که به فارسی ترجمه شد «تولیپ» نام دارد که ترجمهی خوبی هم نیست. چند کتاب بعدی او اما به فارسی ترجمه نشدهاند. «ستاره باز» را خود رومن گاری یک کمدی امریکایی میداند و در مصاحبهای که سمیه نوروزی از او ترجمه کرده این رمان را نقد خودش از امریکا معرفی میکند. این کتاب هم مورد اقبال مخاطبان فارسیزبان قرار گرفت و شاید بتوان دلیل آن را غلبهی تفکر چپ در سلیقهی کتابخوانی ما دانست...»
برای خواندن متن کامل سخنانِ #ملیک_آلیک، #محمد_خندان، #معصومه_توکلی، #محمدقائم_خانی، #مجید_اسطیری، #حسن_صنوبری و #علیرضا_سمیعی در دوازدهمین بوطیقا پیرامون نقد و بررسی جهان داستانی رومن گاری این صفحه را در سایت شهرستان ادب ببینید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9118
همچنین برای مطالعه دیگر میزگردهای بوطیقا سری به صفحه ثابت این برنامه در سایت شهرستان ادب بزنید:
🔗 shahrestanadab.com/بوطیقا
☑️ @ShahrestanAdab
🔻رمان «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر» تازهترین اثر #محمدرضا_شرفی_خبوشان به همت شهرستان ادب روانه بازار شد
▪️«شرفیخبوشان نویسنده، شاعر و مدرس ادبیات فارسی است که با آثار تحسینبرانگیز خود در سالهای اخیر توانسته به یکی از مهمترین چهرههای رمان امروز تبدیل شود.
#روایت_دلخواه_پسری_شبیه_سمیر پنجمین کتاب شرفیخبوشان در #انتشارات_شهرستان_ادب است. پیش از این، یک مجموعهشعر با عنوان «نامت را بگذار وسط این شعر» و سه رمان دیگر با عنوان «عاشقی به سبک ونگوگ»، «موهای تو خانۀ ماهیهاست» و «بیکتابی» از این شاعر و نویسنده توانمند کشورمان به همت شهرستان ادب راهی بازار نشر شده بود که همگی با استقبال مخاطبان و منتقدان مواجه شده بودند. از آن جمله بیکتابی _رمان پیشین شرفی خبوشان_ جوایز متعددی از جمله جایزه کتاب سال و جایزه جلال آل احمد را از آن خود کرده بود.»
🔗 برای تهیه این کتاب به فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک مراجعه کنید:
adabbook.com/روایت-دلخواه-پسری-شبیه-سمیر-3
☑️ @ShahrestanAdab
🔻«شب شعر اعتراض» ویژه «شعر طنز» در شهرستان ادب برگزار میشود
▪️دومین شب از #شب_های_شعر_اعتراض، ویژه #شعر_طنز در موسسه «شهرستان ادب» برگزار میشود. جمعی از طنزپردازان اشعار خود را در این برنامه میخوانند. «دومین شب #شعر_اعتراض» روز پنجشنبه ۱۴ آذر از ساعت ۱۵ آغاز میشود.
#ناصر_فیض، #امید_مهدی_نژاد، #محمدرضا_ترکی، #اسماعیل_امینی، #عباس_احمدی، #سعید_طلایی، #محمدرضا_درخشان، #محمدحسن_صادقی، #سیدامیر_سادات_موسوی، #علیرضا_یعقوبی، #محمدحسین_مهدویان، #نسیم_نژادجعفری، #ملیحه_رجایی، #علی_محمد_مودب و #علی_داودی از شاعرانی هستند که در «شب شعر اعتراض» حضور دارند و سرودههای خود را میخوانند.
حضور در «شب شعر اعتراض»، که در محل مؤسسه فرهنگی هنری «شهرستان ادب» به نشانی سهراه طالقانی (تقاطع خیابانهای طالقانی و شریعتی)، پلاک ۱۶۸ برگزار میشود، برای عموم علاقمندان آزاد است.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻آن روی سکه
(یادداشت #رقیه_کیه بر مجموعهشعر #هنوز_از_عشق_می_گویند سرودۀ #سعید_حدادیان)
▪️«...شاعر بودن به سعید حدادیان میآید، همانگونه که اشعار بسیاری از روضههایش را خودش سروده است و سالها در دانشگاه تهران گردانندۀ محافل شعر بوده؛ اما چه شعری و چه قالبی؟
حتماً میگویید شعر، کتوشلوار نیست که به کسی بیاید یا نیاید! اگر چنین اعتراضی کنید حق با شماست، اما قضیه روی سکههاست! به آن روی سکۀ حاج سعید که خبرها به آن میگویند "مداح معروف"، قصیده میآید، کمی هم غزل! مثنوی را فراموش نکنیم.
حالا تصور کنید مردی که موهایش را در روضههای اباعبدالله سفید کرده است، نیمایی بسراید! مردی که چینهای صورتش رد اشکها و داغهایی است که در روضهها دیده، ترانه بگوید!
یه خونه، یه خونواده
یه حیاط خلوت ساده
سکۀ گوشه چارقد
بچههای قد و نیم قد
دخترا و خالهبازی
پسرا و یکهتازی...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11265
☑️ @ShahrestanAdab
🔻قبلۀ مراد
(شعری از استاد #سیدرضا_مؤید در مدح #امام_حسن_عسکری علیهالسلام به مناسبت ولادت ایشان)
▪️اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود
در پیشگاه حکم تو ذرات، در سجود
اى میر عسکرى لقب، اى فاطمىنسب
آن را که نیست مهر تو از زندگى چه سود؟
علمت محیط، بر همه ذرات کائنات
فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود
تاریخ تابناک حیاتت، گر اندک است
بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود
عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو
زنگار کفر از دل نصرانیان زدود
این افتخار گشته نصیبت که از شرف
در خانۀ تو مصلح کل دیده برگشود
اى قبلۀ مراد که در برکة السّباع
شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود
قربان دیدهاى که به بزم تو فاش دید
جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود
قرآن ناطقى تو و قرآن پاک را
الحق مفسّرى ز تو شایستهتر نبود
دشمن بدین کلام ستاید تو را که نیست
در روزگار، چون تو به فضل و کمال و جود
شادى به نزد مردم غمدیده نارواست
جانها فداى لعل لبت کاین سخن سرود
مدح شما ز عهدۀ مردم برون بود
اى خاندان پاک که یزدانتان ستود
از نعمت ولاى شما خاندان وحى
منّت نهاد بر همگان، خالق ودود
اى پور هادى، اى حسن العسکرى ز لطف
بپذیر، از «مؤید» دلخسته این درود
☑️ @ShahrestanAdab
🔻یک مجموعۀ عاشقانه و آیینی
(یادداشت #مهدیه_انتظاریان بر کتاب #صحن_فیروزه سرودۀ #فاطمه_نانی_زاد)
▪️«...برای همۀ ما واقعۀ عاشورا یا دیگر رخدادهای مذهبی و تاریخی بارها و بارها از زبانهای مختلف شرح داده شدهاند و هنر شاعر آنجا نمود پیدا میکند که میتواند چندین فضای متفاوت را در شعر آیینی خود به کار گیرد. بهنوعی هوش و حواس خواننده را از چیزی که ممکن است برایش تازگی ادبی نداشته باشد، گره بزند به چیزی جدیدتر، شاید به چیزی که تابهحال عنوان نشده. مثل خاطرات کودکی، پرداخت تازهای از طبیعت و یا تجربیات شخصی اما متفاوت خویش نسبت به دیگران.
نمونۀ چنین ادغامی را عموماً در چهارپارههای آخر کتاب میشود دید.
وا محمد شنیده شد از رود
کوهها از کمر شکسته شدند
بادها بیقرار و سردرگم
بازگشتند و دستهدسته شدند...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11217
☑️ @ShahrestanAdab
🔻روایتهایی از دل وادیالسلام
(یادداشت #مصطفی_وثوق_کیا بر کتاب #روایت_دلخواه_پسری_شبیه_سمیر تازهترین اثر #محمدرضا_شرفی_خبوشان)
▪️«...این کتاب روایت تاریخ تولد دو جریان است. ابتدا روایت حزب بعث است که از زبان حامیان،مقتولان و صدمهدیدگان و دیگر شخصیتهای عراقی گفته میشود. شما در خلال این روایتها میتوانید تاریخی از سرنوشتی که عراق به آن دچار شد را ببینید. کشوری که در میان جریانهای سیاسی دستبهدست شد تا نهایتاً به یکی از خونبارترین دوران خود رسید. روایت صدام را میتوانید بخوانید و ببینید این شخص با کشورش چه کرد و البته با کشور همسایهاش. روایت دیگر کتاب برای ایران است؛ روایت یک مبارزه و یک تولد. آدمهای داستان خبوشان کنار هم پازل چگونگی مبارزه را تکمیل میکند. یکی از افراد حزب بعث حضور امام خمینی را در دوران تبعید بیان میکند. او روایتش را حتی تا ترکیه پیش میبرد . تا قم میرود و فاجعه فیضیه را هم بیان میکند. شما امام را از دید عراقیهایی میبینید که خیلی ازآنها دلبستگی به او ندارند اما به او احترام میگذارند...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11283
☑️ @ShahrestanAdab
🔻عید میلادت مبارک
(شعری از استاد #غلامرضا_سازگار به مناسبت میلاد #امام_حسن_عسکری علیهالسلام )
▪️«عرض حاجت با تو دارم یا امام عسکری
ای خدایت داده بر خلق دو عالم برتری
ای گدایت را به خیل شهریاران سروری
خاک پایت زُهره و خورشید و ماه و مشتری
ماه رویت احمدی و تیغ نطقت حیدری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
ای چراغ تابناک حُسن حیّ ذوالجلال
یافته خورشید گردون از تجلاّیت کمال
تا ابد ماه ربیع الثّانیات محو جمال
ماه حُسنت بیقرین و مهر رویت بیزوال
آفتاب طلعتت را تا ابد روشنگری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
دل اگر سینا بود طور تجلایش تویی
موسی ار آوای حق بشنید آوایش تویی
کیستم من عبد، آن عبدی که مولایش تویی
آخرین دُرّ خدا مهدیست دریایش تویی
آنکه بر عیسی کند روز ظهورش سروری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
خط حسن، خالت حسن، خُلقت حسن، خویت حسن
پای تا سر حُسن در حُسن و گل رویت حسن
کُنیهات ابنالرّضا و نام نیکویت حسن
موی و روی و قدّ و خدّ و چشم و ابرویت حسن
حُسنها گشتند در بازار حُسنت مشتری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری...»
🔗 متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/9883
☑️ @ShahrestanAdab
🔻سدا؛ روایت «شوقی» مادرانه
(یادداشت #آزاده_جهان_احمدی بر کتاب #سدا اثر #پری_رضوی)
▪️«رمان سدا روایتِ بخشی از زندگی یک زن و حکایت مادری اوست، در سنی که براساس عرف باید نوهدار شود. نویسندۀ سدا هم خودش یک بانوست، پس ما با روایتی زنانه از زندگی طرف هستیم. زنان، جهان و هرچه در آن رخ میدهد را زنانه میبینند و البته زنانگی امری بیش از مؤنث بودن است. زنانگی آن ساحت از وجود انسان (مرد یاد زن) است که با آن لطافت باران را درک میکند، شعر میگوید یا شعر را میفهمد، با صدای موسیقی آرام میشود، گریۀ یک کودک را تاب نمیآورد، عاشق میشود، اندوه را تجربه میکند، خلوت را ادراک میکند، معنا و باطن عالم توجهش را جلب میکند و دوست دارد بداند پشت پردۀ عالم چه خبر است، از جنگ و مرگ و قحطی گریزان است. شعر، داستان، موسیقی و... دستاوردهای زنانگی درون ماست. هرچند بر اساس الگوهای معاصر و ارزشهایی که مدرنیسم به زندگی ما تحمیل کرده است، عملاً بسیاری از دختران و زنان جوان ما زنانگی خود را از دست دادهاند و در تکاپوی دستیابی به دستاوردهایی مردانه در زندگی هستند تا به این وسیله احساس ارزشمندی کنند، اما ما در این رمان فرصت و شانس مواجهه با زندگی و تلاشهای زنی را داریم که براساس باورهای معاصر ما "سنتی" خوانده میشود...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11284
☑️ @ShahrestanAdab
🔻غزلی راهی بیتالنور
(شعری از #حمیدرضا_برقعی به مناسبت وفات #حضرت_معصومه سلاماللهعلیها)
▪️...و به همراه همان ابر که باران آورد
مهربانی خدا در زد و مهمان آورد
باد یک نامهٔ بیواژه به کنعان آورد
بوی پیراهنی از سوی خراسان آورد
به سر شعر هوای غزلی زیبا زد
دختر حضرت موسی به دل دریا زد
چادرش دست نوازش به سر دشت کشید
دشت هم از نفس چادر او گل میچید
چه بگویم که بیابان به بیابان چه کشید
من به وصف سفرش هیچ به ذهنم نرسید
باور این سفر از درک من و ما دور است
شاعرانه غزلی راهی «بیتالنور» است
آمد اینگونه ولی هر چه که آمد نرسید
عشق همواره به مقصود، به مقصد نرسید
که اویس قرنی هم به محمد نرسید
عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید
ماند تا آینهٔ مادر دنیا باشد
حرم او حرم حضرت زهرا باشد
صبح شب میشد و شب نیز سحر، هفده روز
چشم او چشمهای از خون جگر هفده روز
بین سجاده، ولی چشم به در هفده روز
چشم در راه برادر شد اگر هفده روز
روز و شب پلک ترش روضه مرتب میخواند
شک ندارم که فقط روضهٔ زینب میخواند
☑️ @ShahrestanAdab
🔻داستان انتخابها
(یادداشت #معصومه_خوانساری بر رمان #رمق نوشتۀ #مجید_اسطیری)
▪️ «..."رمق" در لغت به معنای نیرویی که باقی جان را نگه میدارد (فرهنگ عمید)، اطلاق میشود. ماجرایی که باعث شد شخصیت اصلی، سبک و روش زندگیش را بیابد. کتاب رمق "مجید اسطیری" از شهرستان ادب، ما را راهی امجدیه میکند تا تاریخ فوتبال آن سال را با یک رخداد تاریخی در ۱۹ اردیبهشت ۴۷ موازیسازی کنیم که بهواسطۀ آن مردم در آن روز به میدان آمدهاند. "رئوف" نقش مهمی در شکلگیری آن دارد.
توالی رخدادها و وقایع در جهان داستان رمق، منظم است و طرح بهطورمستقیم پیش میرود. داستان، خوشخوان و سرراست نقل میشود. زبان ساده و نوجوانپسند کتاب برمیگردد به فضا و انتخابهایی که "رئوف" شخصیت اصلی با توجه به سنش دارد. اطلاعاتی که نویسنده از همان پاراگرافهای ابتدایی بهصورت قطرهچکانی به مخاطبش میدهد، باورپذیری و علت و معلولی اثر را میسازد...»
🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11286
☑️ @ShahrestanAdab
🔻شعرهای اعتراضآمیز و انسانمدار
(یادداشت #حسنا_محمدزاده بر مجموعهشعر #دارم_خجالت_میکشم_از_این_که_انسانم سرودۀ #مرتضی_امیری_اسفندقه)
▪️«...درواقع شعر، فرصتی برای به موسیقی رساندن زبان است. یکی از هنرمندیهایی که در این اشعار به وفور به کار رفته، همنشینی هدفمند صامتها و مصوتها و همآواییشان برای رسیدن به غنای موسیقی درونی است؛ نوعی همنشینی که بر پایۀ "تکرار" استوار است و بسامد آن در مصوتها، صامتها، واژگان و حتی تکرار جمله، به غنای موسیقیایی اثر میانجامد و علاوه بر آن میتواند تداعیگر صدا، تصویر و یا صحنهای در ذهن مخاطب باشد و آواها (واجها) در کنار دیگر عناصر شعر میتوانند در انتقال مفهوم و احساس شاعر مؤثر باشند، مانند تکرار صامت "ک" و زایش مستمر زبان در بازی با کلماتی مانند: "کشته، کشاکش، که، کشتار، کلافه، کلمات، سبک" که صداهای حاصل از ضرب و شتم و به عبارتی "کیوکیو"ی میدان جنگ را در ذهن تداعی میکنند:
که کشته داد و شما در کشاکش کشتار/ کلافۀ کلماتی که تازهتر باشند/ و کشتهمردۀ سبک و سیاق نو بودید...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11281
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻فرار مغزها
(شعر طنزی از کتاب #دانشگاه_نامه سرودۀ #عباس_احمدی به مناسبت #روز_دانشجو)
▪️الهی جانِ ما را روشنی ده
تنی از جنس آدم آهنی ده
مبادا مغزمان آکبند ماند
لب احساس، بیلبخند ماند
*
شنیدستم که یک تن از بزرگون
چنین فرموده پشت یک تریبون:
«جوان گر صاحب یک مغز باشد،
تماماً حرف و فعلش نغز باشد
فرار از میهن خود کی نماید؟
رهِ بیغیرتی کی طی نماید؟
مرو خارج که مشحون از فساد است
تمام آرزوهایت به باد است
ره عشق و صفا بر خود نبندی
به ما داخلنشینان هی نخندی
در ایران باشی و بیکار باشی
به از آن خوار استکبار باشی
در ایران باشی و معتاد باشی
شرف دارد که دشمنشاد باشی
نرو جانم به هاروارد و ام.آی.تی
سر جایت نشین، ای بچه قرتی!
چقدر آخر نمکنشناس و پستی
نمک خوردی، نمکدان را شکستی!
چرا دور سر کشور نگردی؟
برو خارج، الهی برنگردی!»
خلاصه توپ آن استاد پر بود
ولی مغز خودش یک ذره قُر بود
نمیدانست آن تخم دو زرده
در ایران رایگان تحصیل کرده
بسی صرفش شده خرج و مخارج
مواجب میرود در جیب خارج
به مفتی میرود از دست کشور
بَرد کیف ورا بیگانۀ خر
بسی از رتبههای تاپ کنکور
شدند از موطن و اصحاب خود دور
به عشق پیشرفت کار و تحصیل
به لندن رفت بچۀ ناف منجیل
جوان مستعدّ اهل طالش
گرفته از تورنتو یک پذیرش
ز ترس قحطسال آب و دانه
پریده کفتر جلدی ز خانه
سؤالی لاجرم در ذهن بنده است
که شاید گفتنش اسباب خنده است:
«نمیشد اینهمه مخ گر فراری
چه بُد تکلیف کار و بار، باری؟
اگر بودند مخها توی ایران
چه پستی میگرفتند آن بزرگان؟»
تشکر میکنم از خارجیها
که کردند اشتغالی را مهیا!
خلاصه، ملک ایران است اینجا
فرار مغز، آسان است اینجا
☑️ @ShahrestanAdab
🔻«آلونکهای غمانگیز» به روایت #ایزابل_آلنده | از کتاب #عاشق_ژاپنی
(سیوششمین صفحه از #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب ویژۀ شانزدهم آذر در پروندۀ #ادبیات_ضدآمریکایی)
▪️«خانوادۀ فوکودا پنجره هایشان را پوشاندند و پشت در مشرف به خیابانشان قفل گذاشتند. ماه مارس بود و آنها کرایۀ یک سال را پرداخته بودند و همینطور بیعانۀ خرید یک خانه که به محض این که چارلز به سن قانونی رسید، خانه را بخرند. آنها هرچه را نمیتوانستند با خود ببرند یا به فروش نمیرسید، انداختند دور؛ چون دلالهای فرصتطلب چیزهای آنها را بیست برابر زیر قیمت میخریدند. فقط چند روز وقت داشتند که ترتیب اموال خود را بدهند. هرچه را میتوانستند در چمدان جا دادند و سوار اتوبوسهای شرم شدند. مجبور شده بودند این توقیف را بپذیرند؛ در غیر این صورت، باید دستگیر میشدند و با عواقب خیانت در جنگ روبهرو میشدند...»
🔗 متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11288
🔗 همچنین برای خواندن مطالب دیگر پروندۀ ادبیات ضدآمریکایی به صفحه مخصوص آن در سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید:
shahrestanadab.com/ادبیات-ضدآمریکایی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻عشق در سالهای جنگ
(یادداشت #پرستو_علی_عسگرنجاد بر رمان #وضعیت_بی_عاری اثر #حامد_جلالی)
▪️«...برای خوانندهای که وضعیت بیعاری را نخوانده و میخواهد از خلال اینیادداشت به محتوای آن پی ببرد، هر اشارهای به طرح رمان، ظلمی است در حق نویسندهاش که روزها زحمت کشیده تا اینداستانهای تودرتو را در دل شخصیتهای متعددش، بتند و زندگی آنها را با هم پیوند بدهد. اما به رسم وظیفۀ هر یادداشت نقدی، باید بگویم درونمایۀ وضعیت بیعاری، "عشق" است؛ عشق با تمام ملحقات آن همچون فراق، رنج، شوریدگی، تعالی و در متعالیترین وجه آن، شهادت. طرح اولیۀ اثر، روایت عشق دختری مسلمان به نام "حلیمه" است به پسری صبّی به نام "رام" از روزگار نوجوانی ایندو تا واپسینسالهای زندگیشان با و بی هم...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11291
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻گزارش تصویری دومین شب از «شبهای شعر اعتراض»، ویژه شعر طنز 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11285
🔻مشروح دومین شب از «شبهای شعر اعتراض»، ویژه شعر طنز
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11292
#شعر_اعتراض
☑️ @ShahrestanAdab