شهرستان ادب
🔻 چیستی ادبیات جنگ
(یادداشت #فاطمه_بهروزفخر در پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس )
▪️« ... در بعضی رمانها اگرچه هیچکدام از حوادث و اتفاقات داستان در زمان جنگ وقوع نیافتهاند، شخصیتها و کنش آنها در صحنههای نبرد و جنگ نیست و هیچ نشانی از تسلیحات، فضای جنگی و تنش وجود ندارد، اما جنگ چنان با موضوع داستان و زندگی شخصیتها گره خورده است که نمیتوان این اثر را اثری غیر از داستانی جنگی دانست. برای مثال در تمامی صفحات رمان موفق «تفنگت را زمین بگذار» اثر دالتون ترامبو ما شاهد توصیف و حضور هیچ سرباز، وضعیت جنگی و یا توصیفی از صحنههای نبرد نیستیم. شخصیت اصلی این رمان سربازی آمریکایی است که در جریان جنگ جهانی اول، همة اعضای حیاتی بدن خود را از دست داده اما زنده مانده است. این رمان که از زبان «جو» این سرباز آمریکایی روایت میشود، بدون داشتن فضا و اتمسفری جنگی، رمانی با موضوع جنگ است، زیرا مخاطب از خلال روایت تلخ و ناامیدانة راوی و دست و پا زدن او بین زنده ماندن و مردن به مصائب جنگ و حضور او بهعنوان سرباز پی میبرد. از این دست رمانها چه در ادبیات داستانی جنگ در غرب و چه در ادبیات داستانی جنگ در ایران، بهوفور دیده میشود... »
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9564
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻عرض تسلیت خدمت جناب آقای #هادی_خورشاهیان
▪️با خبر شدیم جناب آقای هادی خورشاهیان _نویسنده و شاعر گرامی_ سوگوارِ از دست دادن دایی بزرگوار خود، جانباز سرافراز مرحوم «محمد هاشمآبادی» شده است.
موسسه شهرستان ادب و مجموعه نویسندگان همراه با این موسسه، این مصیبت را به آقای خورشاهیان صمیمانه تسلیت میگویند و از خداوند منان برای آن مرحوم طلب رحمت و بخشش میکنند.
گفتنیست رمان #برهنه_در_برهوت تازهترین نوشته هادی خورشاهیان است که امسال از سوی انتشارات شهرستان ادب راهی بازار نشر شده است.
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 دیدار با راهزن
(نُهمین صفحه از #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب را به بازخوانی صفحهای از رمان #بارون_درخت_نشین اختصاص میدهیم، به بهانهی 15 اکتبر، تولد #ایتالو_کالوینو)
▪️ «... ناگهان مرد ریشوی ژندهپوشی در سراشیب راهراه کوهستانی پدیدار شد. نفسنفس میزد، سلاحی نداشت. پشت سرش، دو پاسبان شمشیر به دست میدویدند و فریاد میزدند:
- بگیریدش! جووانی خلنگ است! این دفعه گیرش انداختیم!
مرد راهزن از دنبالکنندگانش جلو افتاده بود، امّا دودل میدوید و حالت کسی را داشت که میترسد راه اشتباهی را در پیش گیرد و به دام افتد و اگر به همینگونه میدوید، پاسبانها به زودی به او میرسیدند. درخت گردویی که کوزیمو روی آن بود، شاخههای بلندی داشت که دست به آن نمیرسید؛ امّا کوزیمو مانند همیشه ریسمانی همراه داشت که برای گذر از جاهای دشوار به کار میبرد. ریسمان را پایین انداخت و یک سر آن را به شاخه گره زد. راهزن، با دیدن ریسمان که درست جلوی چشمش به زمین افتاد، لحظهای دودل ماند، سپس آن را به دست گرفت و با چابکی بالا رفت. از آن آدمهای دودل چالاک – یا اگر دلتان میخواهد چالاک دودل- بود که به نظر میرسد هیچگاه توانایی بهرهگیری از لحظهیِ مناسب را ندارند، با این همه هرگز آن را از دست نمیدهند... »
ادامهی این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9609
☑️@ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 شگرد فتح
(با گشایش پروندهی #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس در سایت شهرستان ادب، به بازخوانی شعری از کتاب 6410 روز تنهایی میپردازیم، سرودهی خانم #پونه_نیکوی.)
▪️ جوانه میزند انگار تاول از بدنت
در آستانهی گل دادن است پیرهنت
یکیدو تاول کوچک شکفته خواهد شد
و چند لکّه که گل شد به سبزهی بدنت
به دوست داشتنت خیره میشوم وقتی
که شاخهی گل سرخیست گوشهی دهنت
به دوست داشتنم خیره میشوی وقتی
که من نمیگذرم از چروک پیرهنت
شگرد فتح تو بر دشمنت چه بود ای مرد
که چند سرفه فقط مانده تا به باختنت
شنیدهای که به آهوی تو چه میگویند؟!
به ناگزیر مرا خواندهاند شیرزنت
امان نمیدهد این سرفه عاشقم باشی
همیشه در دل تو مانده نیمی از سخنت
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻حمیدرضا شاهآبادی: «خیلی از مسائل تاریخی را نمیتوان با زبان تاریخی مطرح کرد و باید با زبان داستان صحبت کرد»
(مصاحبهی ویژهی #محمدقائم_خانی و #حسین_سامانی با حمیدرضا شاهآبادی در پروندهپرترهی #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️«...خوشحالم که این حرفها را از شما میشنوم. واقعیتش این است که به همۀ این موضوعات فکر میکردم. این آشفتگی ذهنی، این بیتحلیلی و دوربودن از یک فلسفۀ جهانشناختی کامل که بتواند همهچیز را مشخص کند و اینکه از یک شاخه به شاخهای دیگر برویم و از مفاهیم کاملاً عرفانی تا مفاهیم کاملاً مارکسیستی هی تغییر جهت بدهیم و سراغ آنها برویم؛ در عین حال از چیزی کم نگذاریم. یعنی آدمهای این داستان بهقول شما هم کمیک رفتار میکنند، هم تراژیک نسبت به تاریخ و از این نظر خواننده میتواند این کتاب را بعد یکسال یا پنج سال دوباره بخواند و به همان نسبتی که دیدش به تاریخ عوض میشود، نگاهش به کتاب هم عوض شود.
من در این کار به دنبال این بودم که از فرم بهعنوان یک ابزار روایت استفاده کنم. یعنی از کوتاه و بلند بودن فصلها بگیرید تا حرفتویحرف آمدن، تا اینکه برای هر فصل یک گفتمان غالب در نظر میگرفتم که این گفتمان برمیگشت به یکی از شخصیتها که هرکدام از آنها بهنوعی داشت شخصیت اصلی را تعریف میکرد...»
ادامهی این مصاحبه را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9569
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻آخرین آیینهها
(تازهترین مطلب از پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس را با شعری از کتاب #تاهمین_غزل سرودهی #غلامعلی_مهدی_خانی بهروز میکنیم که در ابتدای آن شاعر نگاشته است :
«در بحبوحهی جنگ، کودکستانی در بروجرد مورد حملهی هوایی دشمن قرار گرفت و ویران شد. نتیجهی تأثر شدیدم، این غزل است» )
▪️خفته یا پهلوی هم یا اینکه تکتک زیر خاک
با کتاب قصه دخترهای کوچک زیر خاک
مادری انگار دارد بچهاش را در بغل
دختری خوابیده با تنها عروسک زیر خاک
شاید آنجا بچهها جشن تولد داشتند
کوچهای بازیچه بود و باغ میخک زیر خاک
آه، نه از کوچه پیدا بود و از دلشورگیش
کودکستانیست مدفون گشته بیشک زیر خاک
موشکی آن آخرین آیینهها را هم شکست
زخمی از ترکش، بدنهای مشبّک زیر خاک
آسمان لبریز حسرت بود و کوچه غرق بهت
بیصدا افتاده اجساد چکاوک زیر خاک
مادری در بین مردم جیغ میزد وای! وای!
باز کودک باز کودک باز کودک زیر خاک
☑️ @ShahrestanAdab