eitaa logo
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدمغفوری
2.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
32 فایل
👈سعی کن طوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه ! وقتی خدا عاشقت بشه خوب تو رو خریداره👉 نمازشبخونامونند👈 @Shabahengam 🌙 کانال‌احکام‌شرعی 👈 @Ahkammarfe گروه تبادلات شاهرخ💫مغفوری👇 @shahrokhzarghamm #کانال_وقف_مادر_سادات💚 #کپی_با_ذکر_یافاطمه"س"
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدمغفوری
✨کی بشود حر بشویم توبه مردانه کنیم ✨ بسم الله 🌺#شهید_شاهرخ_ضرغام (66) #گمنامی (#راوی:) #نيروي ک
✨کی بشود حر بشویم توبه مردانه کنیم✨ بسم الله 🌺 (67) (:) ديگــرنتوانســتم تحمل كنم. گريه امانــم نمي داد. نميدانســتم بايد چه کار کنم. هاي گروه مثل من بودند. انگارپدرازدســت داده بودند. هيچکس نميتوانســت جاي خالي اورا پر کند. خيلي خوب بچههاي گروه را مديريت مي کرد و حالا! پرســيد: چرا را نياورديد؟ گفتم: کســي آنجــا نبود. من هم نميتوانستم وزن او را تحمل کنم. هم خيلي نزديک بودند. ٭٭٭ مدتي بعد نيروهاي ازدشــتهاياطراف عقب نشــيني کردند. به همراه يکي ازنيروها به سمت جاده خاكي رفتيم. من دقيق ميدانستم که کجا شــهيد شده. ســريع به آنجارفتيم. خاكريز اســبي را پيدا كردم. نفربر سوخته هم ســرجايش بود. با خوشحالي شروع به جستجو كرديم. اما خبري از پيكر نبود. تمامآن اطراف را گشــتيم. تنها چيزي که پيدا شد کاپشن بود. داخل همه چاله ها را گشتيم. حتي آن اطراف را کنديم ولي ! دوستم گفت: شايد اشتباه ميکني گفتم: نه مطمئنم،دقيقاًهمينجا بود. بعد بادســت اشاره کردم و گفتم: آنطرف هم ســنگربعدي بود که يک نفردرآنجا شهيد شد. به سراغ آن سنگررفتيم. پيکرآرپي جي زن داخل سنگربود. پس از كلي جستجو خسته شديم ودر گوشه اي نشستيم. يادش ازذهنم خارج نميشــد. فراموش نميکنم يکبار خيلي جدي براي ما صحبت کرد. ميگفت: $اگرفکرآدم درست بشه، هم درست ميشه. بعد هم از گذشته خودش گفت، ازاينکه چگونه با قدرت ، فکرامثال اورادرســت کرده ودر نتيجه رفتارشان تغيير کرده اثري از پيکر نيافتيم. اوشهيد شده بود. #گمنام. از خواسته...
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدمغفوری
یادی از ۱۴ شهید دسته اخلاص گردان حمزه سیدالشهدا(س) ۱۴ شهیدی که هرکدام یک بند از دعای توسل را خواندند
شهید اکبر مدنی فقط برای رضای طلب کردم سوم شهریور 1348 در روستای چهلرز محلات به دنیا آمد اما در محله نظام آباد تهران قد کشید و بزرگ شد. اکبر چهارمین فرزند خانواده بود. از بچگی عاشق کشاوررزی و باغبانی بود.به فوتبال هم خیلی علاقه داشت. طرفدار پر و پا قرص تیم استقلال بود. کلاس دوم متوسطه را تازه شروع کرده بود که شناسنامهاش را دستکاری کرد و رفت جبهه. ابتدا به کردستان اعزام شد. اولین حقوقش را که گرفت نیمی از آن را به فقرا بخشید. مرحله بعدی به گردان حمزه سید الشهدا (ع) پیوست. آنجا کمک آرپیجیزن و خادم دسته یک بود. دوست داشت هر طور شده برای بچه های دسته خدمت کند. مخفیانه آفتابهها را پر از آب میکرد. در هر فرصتی دعا و قرآن میخواند. اکبر آرزو داشت در روستای چهل رز باغ زیبایی داشته باشد و هر درختش را به نام یک شهید نامگذاری کند. در شب عملیات، کوله مهمات اکبر، آتش گرفت و مظلومانه و بی صدا سوخت و با قلبی سوخته به ملاقات پروردگارش رفت. حالا «محسن گودرزی» دوست زمان جنگ اکبر در روستای سربند اراک باغی دارد که هر درختش را به نام یکی از شهدای دسته یک نامگذاری کرده است. اکبر توی وصیت نامه اش نوشته: «اگر من شدم نه به این خاطر بود که اسمی و نامی بجای بگذارم نه به والله این چنین نبود. فقط برای رضای حق و تحقق بخشیدن به خونهای پاک شهیدان بودکه از طلب کردم.»
وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيرًا و پروردگارت را بسیار یاد کن سوره آل عمران آیه ۴۱ 🌱
☆اَلعَجَل یاصاحِبَ الزَّمان☆: ••• آهنگر‌هــا یڪ گیره دارند و وقتۍ‌مے خواهند روۍ یڪ تکه کار کنند ، آن را در گیره مۍگذارند...! هم همینطور است ؛ اگر بخواهد روۍ کسی ڪار بکند ، او را در گیــره‌ۍمشکلات مۍگذارد و بعد روے او کار مےڪند! ! •♥️• 🌿 •• 💕💙💕💙
‌• • ⇦خداشناسی از يكي ازمعصومين «؏» پرسيدند: چرا هرچه دعا ميكنيم نميشود؟ فرمودند : | لانّكم تدعـُون من لا تعرفونه‌| (زيراشماكسی‌راميخوانيدكھ‌نمی‌شناسيد) +درد ما ، است! بايد بھ اندازه‌یِ خودمان رابشناسيم؛ وقتي خدا را شناختي ، همه كارهايت درست ميشود؛ همه مشكلات حل ميشود، شناخت خدا مراتب دارد، بايد بھ اندازه‌یِ خودمان خدا را بشناسيم...!
وقتی خبر شهادت بیضائی به اکبر شهریاری رسید خودش را بالای سر محمود رساند و گفت: «باید ». آن روز خیلی بی تاب شده بود. صبح فردای محمودرضا بیضائی، به فرمانده گفت: «اگر اجازه بدهید من لباس های بیضائی را بپوشم. فرمانده گفت: «اگر لباس شهید را بپوشی تو هم می شوی⁉️ گفت: هر چه بخواهد همان می شود. بعد از صبحانه زد به خط. وقتی کمی از مقر فاصله گرفت یک خمپاره ۶۰ او را مورد اصابت قرار داد و پهلویش را شکافت. همرزمان بالای سرش که رسیدند نفس های آخرش بود...
: باهاش زندگی كن ايمان بيار بهش، بهش تكيه كن .. ايشون اخلاقش اينجوريـه : )🦋 ميبره تا مرز نا اُميـدی بگو قاطی نميكنم قاطی نکن؛ بلده ! باهاش معامله کن باورش‌کن ! هرچی بخوای هسـت نمـيده ! عمداً نميـده ميخواد عکس‌العمل تورو ببينه ..!🤭🌸 رومیگم‌نااُميدنشیمـ❤️
*⚘﷽⚘ : بہ گفتہ قرآن را بہ پادارید. بدانیدکہ نمازكارخانہ انسان سازے است. این نماز و قرآن است كہ عشق بہ و رانزدیڪتر مےكند. 📿التماس دعا
*✺✦﷽‌‌‌‌✦✺ 🌹 تنها برای نیست می تونی زنده باشی و سرباز حضرت زهرا(س) باشی اما یه شرط داره؛ باید فقط برای کار کنی نه ریـــــا...
«💛🌱 » خداۍمهربون‌من نمیدونم‌کہ‌ما‌همیشہ‌لحظہ‌آخر سراغت‌میایم‌یا‌تو‌آخرین‌لحظہ‌بہ‌ دادمون‌میرسۍولۍاینو‌میدونم‌کہ همیشہ‌هوامونو‌داشتۍ‌‌واسہ‌ همہ‌خوبۍهات‌شکر.. 💛¦↫ 🌱¦↫
«💛🌱 » خداۍمهربون‌من نمیدونم‌کہ‌ما‌همیشہ‌لحظہ‌آخر سراغت‌میایم‌یا‌تو‌آخرین‌لحظہ‌بہ‌ دادمون‌میرسۍولۍاینو‌میدونم‌کہ همیشہ‌هوامونو‌داشتۍ‌‌واسہ‌ همہ‌خوبۍهات‌شکر.. 💛¦↫ 🌱¦↫
که داشته باشی یک قدم به نزدیک تری دل هایی با رفاقت به خدا هر دلی قدر این ارزش را نمی داند کاش دل ما بی معرفت نباشد.
گاهۍ‌از‌نردبان‌بالا‌مۍرویم تا‌دستان‌خدا‌را‌بگیریم.. غافل‌از‌اینڪه‌خدا‌همان‌پایین‌ایستاده‌و نردبان‌راگرفته‌است‌تا‌نیفتیم🌱 ... ❤️
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدمغفوری
✨کی بشود حر بشوم توبه مردانه کنم...✨ 🌺#شهید_شاهرخ_ضرغام (22) 🌺 #کمیته #تانک (#راوی : آقای حسین ر
✨کی بشود حر بشوم توبه مردانه کنم...✨ 🌺 (23) 🌺 . ( : آقای عباس شیرازی) چند نفر از رفقای قبل از انقلاب را جذب کرده بود. آخر شب جلوی مسجد مشغول صحبت بودند. يکی از آنها پرسيد: شاهرخ، اين که میگن همه بايد مطيع باشن، يا همين ولايت فقيه، تو اينو قبول داری!؟ آخه مگه می شه يه پيرمردِ هشتاد ساله کشور رو اداره کنه!؟ کمی فکر کرد و با همان زبان عاميانه خودش گفت: ببين، ما قبل از هر جا می رفتيم، هر کاری می خواستيم بکنيم، چون من رو قبول داشتيد، روی حرف من حرفی نمی زديد، درسته؟آنها هم با تكان دادن سر تائيد کردند. بعد ادامه داد: هر جایی احتياج داره يه نفر حرف آخر رو بزنه، کسی هم روی حرف اون حرفی نزنه. حالا اين حرف آخر رو، تو مملکت ما کسی می زنه که عالم دينِ، بنده واقعی خداست، خدا هم پشت و پناه ايشونه.بعد مکثی کرد و گفت: به نظرت، غير از کسی می تونست رو از بيرون کنه، پس همين نشون میده که پشتيبان ولايت فقيه خداست.ما هم بايد به دنبال امام عزيزمون باشيم. در ثانی ولی فقيه کار اجرایی نمی کنه بلکه بيشتر نظارت می کنه...اين استدلال های او هر چند ساده و با بيان خاص خودش بود. اما همه آنها قبول کردند. چند روزی از پيروزی انقلاب گذشت. شاهرخ نشسته بود مقابل تلويزيون، سخنرانی در حال پخش بود.داشتم از کنارش رد می شدم که يکدفعه ديدم اشک تمام صورتش را پر کرده.باتعجب گفتم: شاهرخ، داری گريه می کنی!؟با دست اشک هايش را پاک کرد و گفت: امام، بزرگترين لطف خدا در حق ماست. ما حالا حالاها مونده که بفهميم رهبر خوب چه نعمت بزرگيه، من که حاضرم جُونم رو برای اين آقا فدا کنم ...
خدایا‌گشایشی‌ایجاد‌کن برای‌دلهایی‌که‌بابغض‌صدایت‌میزنند"🌿 🦋
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدمغفوری
🌺#شهید_شاهرخ_ضرغام (66) #گمنامی (#راوی:) #نيروي کمکي نيامد#توپخانه هم حمايــت نکرد. همه نيروها به عق
🌺 (67) ديگــرنتوانســتم تحمل كنم. گريه امانــم نمي داد💔. نميدانســتم بايد چه کارکنم🥀 هاي گروه مثل من بودند😥 انگارپدرازدســت داده بودند.😭 هيچکس نميتوانســت جاي خالي اورا پر کند. خيلي خوب بچههاي گروه را مديريت مي کرد و حالا! پرســيد: چرا را نياورديد⁉️💔گفتم: کســي آنجــا نبود من هم نميتوانستم وزن او را تحمل کنم🍂 هم خيلي نزديک بودند.مدتي بعد نيروهاي ازدشــتهاياطراف عقب نشــيني کردند. به همراه يکي ازنيروها به سمت جاده خاكي رفتيم. من دقيق ميدانستم که کجا شــهيد شده😭💔ســريع به آنجارفتيم. خاكريز اســبي را پيدا كردم. نفربرسوخته هم ســرجايش بود🥺. با خوشحالي شروع به جستجو كرديم. اما خبري ازپيكر نبود💔 تمامآن اطراف را گشــتيم. تنها چيزي که پيدا شد کاپشن بود. داخل همه چاله ها را گشتيم. حتي آن اطراف را کنديم ولي !دوستم گفت: شايد اشتباه ميکني گفتم: نه مطمئنم،دقيقاًهمينجا بود. بعدبادســت اشاره کردم و گفتم: آنطرف هم ســنگربعدي بود که يک نفردرآنجاشهيد شد. به سراغ آن سنگررفتيم. پيکرآرپي جي زن داخل سنگربود. پس از كلي جستجو خسته شديم ودر گوشه اي نشستيم. يادش ازذهنم خارج نميشــد. فراموش نميکنم يکبار خيلي جدي براي ما صحبت کرد. ميگفت: اگرفکرآدم درست بشه👌، هم درست ميشه🌼. بعد هم از گذشته خودش گفت، ازاينکه چگونه با قدرت ، فکرامثال اورادرســت کرده ودر نتيجه رفتارشان تغيير کرده اثري از پيکر نيافتيم. اوشهيد شده بود. #گمنام. از خواسته...💔🥀
تو چه کرده ای؟ کِه همه ات رٰا بَرای خودَش خواست وَ نصیبِ مٰا چیزی نگذاشت ! حَتیٰ نامی، نشانی ...
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدمغفوری
#شهید_ناصر_آل_ابراهیم شهید 20 ساله #تاریخ #تولد : 9 / 7 / 1345 تاریخ شهادت : 26 / 10 / 1365 محل ش
قسمتی از وصیتنامه شهید ناصر آل‌ابراهیم: گوش به فرمان رهبريت باشيد كه جز اين، فنا شدن و نابود گرديدن است. شهيد پرور شماهایی كه تا امروز به و جهانيان ثابت كرديد كه تا فتنه روی زمين است، به مبارزه خود ادامه ميدهيد ولي توجه كنيد كه مبارزه و جهاد شما بايد از دعاهايتان بگيرد. چون اين دعاها و ادعيه ها بود كه تا امروز ما را به اينجا كشانده است و بدانيد كه اگر حضور گسترده در نبود، اين خود فروختگان داخلی دست به غلط كاريهای بسيار زيادی میزدند. اين نماز جمعه‌هاست كه دردل دشمنان و ما خوف و وحشت به وجود آورده است. از شما تقاضا دارم به طور عاجزانه كه به جان رزمندگان را فراموش نكنيد و شهدا را در هر شب جمعه در هر جایی كه هستيد كنيد و از دور برايشان ای بخوانيد زيرا هر چه داريم از اين شهیدان به خون خفته داريم.
میگفت‌ڪه: وقتی‌به‌ڪسی‌خوبی‌میڪنے براے بهش‌خوبی‌ڪن، برای‌‌خدادلشوشادڪن؛ تااگه‌یه‌روزی‌درحقت‌بدی‌ڪرد، یه‌روزی‌یادش‌رفت، یه‌روزی‌جبرانش‌نڪرد دیگه‌فڪرت‌ناراحت‌نشه، دیگه نخوری... راست‌میگه..✨
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدمغفوری
#شهید_سیدمصطفی_مهدیان شهید 18 ساله #تاریخ #تولد : 10 / 6 / 1343 تاریخ شهادت: 7 / 1 / 1361 محل شهاد
قسمتی از وصیتنامه : پدر و مادرم نگران من نباشيد كه اين راه را خودم انتخاب كرده‌ام و خوب راهی است و من در بين برادران ديگری كه همه داوطلبانه براي اجرای دستور (جهاد) اين راه را انتخاب كرده اند ميباشم و خوشحال ميباشم بدانيد كه من بی هدف راه و شهيدان را دنبال نكردم و كسی هم مرا مجبور به رفتن در اين راه نكرد. شما مرا از دست نداديد بلكه كرده‌ايد مادر ميدانم آخرين كلامهای من برای تو دردآور است و گريه سر ميدهی، تو مادری و بايد گريه كنی زيرا همين گريه های مادرانِ شهيد داده است كه سیلی از اشک را روان ميسازد و ستمكاران را از ريشه‌کن میكند و در گورستان تاريخ دفن ميكند. راه امام را دنبال كنيد كه راه خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⧼‌یامَنْ‌یَقْبَلُ‌عُذْرَالتَّائِبین⧽ آن‌خداوندۍکہ‌عذروبهانہ‌ۍ توبہ‌کنندگان‌رامۍپذیرد ..🌸 [أَفَرَأَيْتَ‌مَنِ‌اتَّخَذَإِلَٰهَهُ‌هَوَاهُ] خدا؎خوب‌من...!! ببخش‌مرا‌برا؎زمان‌هایۍ‌ڪھ "من"میشودخدا؎من...♥️🌿 °أَسْتَغْفِرُ‌ٱللَّٰهَ‌رَبِّي‌وَأَتُوبُ‌إِلَيْهِ‌بِه‌حَق‌ِالحَسَین‌°
وابَستِگے‌بھ‌هرچِیز؎‌براۍ‌انسان ضَرر‌دارھ..! چِه‌انسان‌اون‌و‌داشتہ‌باشہ👀. ‌چہ‌نَداشتہ‌باشہ...! تَنھا‌وابِستِگے‌مـُفید‌دَرعالم، وابستگے‌بہ‌خدا‌و‌اولیاءخداست . . . اگر‌عَلاقہ‌خودمون‌روبِہ‌خُدا‌واولیـٰائش ‌دَرحدِوابستگےبالـٰابِبَریم♥️'! تازھ‌طعم‌زِندِگے‌وعِشق‌‌رومیفَھمیم‌ واز‌تَنھایے‌وافسُردِگےخـٰارج‌میشیم . . ! 💚⃟🔗⸾⇙
وقتی خبر شهادت بیضائی به اکبر شهریاری رسید خودش را بالای سر محمود رساند و گفت: «باید ». آن روز خیلی بی تاب شده بود. صبح فردای محمودرضا بیضائی، به فرمانده گفت: «اگر اجازه بدهید من لباس های بیضائی را بپوشم. فرمانده گفت: «اگر لباس شهید را بپوشی تو هم می شوی⁉️ گفت: هر چه بخواهد همان می شود. بعد از صبحانه زد به خط. وقتی کمی از مقر فاصله گرفت یک خمپاره ۶۰ او را مورد اصابت قرار داد و پهلویش را شکافت. همرزمان بالای سرش که رسیدند نفس های آخرش بود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اے شهیــــــ🌷ــد قانون پایستگے احوالم، خوب پا برجاست!! دردهایم از بین نمیروند؛ فقط، از نوعے به نوع دیگر تبدیل می شوند!! درد دورے ...درد دلتنگے ...درد جاماندن... کاش هنوز بچه هاے تخریب بودند و از میان این همه مین ضد معنویت!معبرے به سوے سعادت؛به سوے هدایت؛به سوے ؛ برایمان می گشودند... چه خیال خامــے!!براے من که پر پرواز ندارم؛ براے من که بال آسمانے شدن ندارم؛ براے من که لیاقت‌ ندارم؛ براے من که هیـــــــــچ‌ ندارم؛رسیدن به تو! که آن همه بالایے ...اے ... شهید_شاهرخ_ضرغام