#چالش_هفته
خالی
نوشته صدیقه بادسار
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
سوت زنان به سمت یخچال رفتم تا شاید یه چیزی باشه که به درد شکم صاحب مرده ام بخوره.
در یخچال رو که باز کردم درست عین کهکشان بود.
کیکی وسط وخوراکیهای دیگر به دورش،چشمام
با دیدنشون می چرخید وگرد شده بود.
خواستم ناخنک بزنم یهو خواهرم جیغی زد نه به اون دست نزن.
از ترس پریدم ودر یخچال رو بستم،رو به او کردم وگفتم:
چته دختره روانی؟
گفت:به کیک دست نزن،اصلا بیا برو بیرون هر چی میخوای بگو برات بیارم.
گفتم :گشنمه؛
یه نگاهی به یخچال انداخت وگفت: خودت بیا ویه چیزی برا خوردن پیدا کن! من رفتم سر درس ومشقم.
@shahrzade_dastan
حشو زايد
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
به کار بردن دو کلمه، در حالی که یکی از آن دو مفهوم دیگری را در بر داشته
باشد؛ مثال :
مثال:
- همسر این مرد ۲۵ سال سن دارد (سن زاید
زائران بیت الله برای استلام سنگ حجر الاسود لحظه شماری می کردند.
(سنگ: زاید)
- سالن تمرین این ورزشگاه نیاز جدی به دستگاه تهویه هوا دارد. (هوا: زاید) - علت این نامگذاری به آن جهت است که.... (به... جهت زاید)
- من در سن هفت سالگی به مدرسه رفتم. (سن: زاید)
- از قبل پیش بینی کرده بودم. (از قبل: زاید)
- یکی از دلایل امر بدان جهت است که.... به... جهت زاید) - بعضی می گویند خاستگاه اولیه ، بشر مکه بوده است. (اولیه: زاید)
- فعالیتهای وی به نتایج خوبی منتج شد. .... به نتایج خوبی منجر شد) - انتشارات طهوری بار دیگر این کتاب را به زینت طبع مزین کرد. کتاب را چاپ کرد)
- طراحان طرح تثبيت قيمتها معتقدند... .... (طرح: زاید)
- ایشان ضمن فرمایش خود فرمودند.... به جای فرمایش سخنان) - تمهیدات لازم برای اجرایی شدن این لایحه لازم است. (تمهیدات کافی) ۴. پسوند زاید بسیاری از پسوندها مقوله دستوری کلمات را تغییر میدهند؛ بنابر این در صورتی که نیاز به تغییر مقوله دستوری کلمه ،نباشد افزودن پسوند جایز نیست. مثلا در دو کلمه قدیم و صمیم» افزودن ی صفت ساز به صفت و در کلمه «سلامت» افزودن «ی» مصدری به مصدر و در کلمه «همکلاس»، افزودن (ی) مصدری به مصدر ، و در کلمه نو، افزودن «ین» زاید است و غلط محسوب میشود.
قدیم : قدیمی
صمیم : صمیمی
سلامت : سلامتی
همکلاس: همکلاسی
📚مبانی درست نویسی زبان فارسی معیار
✍دکتر ناصر نیکوبخت
#نکات_ویرایشی
#ویرایش
#حشو_زاید
#حشو
@shahrzade_dastan
انواع شخصیت در داستان
قسمت دوم
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
برای اینکه تغییر و تحول شخصیتی را در داستان قبول کنیم
باید این تغییر از سه شرط زیر برخوردار باشد
۱_شخصیتی که تحولی در درونش روی میدهد یا تغییری را به وجود میآورد نباید این کارها از حدود تواناییاش خارج باشد.
۲_ شرایط و عوامل محیطی ای که شخصیت اصلی خود را در آن می یابد، دقیقاً متناسب با تغییری باشد که روی میدهد.
زمان تغییر متناسب با اهمیت و میزان تغییری که روی داده باشد آن چنان که ما رخ دادن تغییر را از نظر زمانی باور کنیم بدین معنی که تحولات عمیق در شخصیت انسانها به ندرت دفعتاً و به طور ناگهانی اتفاق میافتد.
شخصیتهای بد داستانهای ،تحلیلی هیچوقت در انتهای داستان به یکباره اصلاح نشده عابد و زاهد نمیشوند؛ یا مرد دائم الخمر همین که لحظه ای به قطار در حال حرکت توجه کرد، نمیتواند به فوریت خودش را توی واگن قطار بیندازد. به بیان دیگر نویسنده داستانهای تحلیلی بیشتر به تغییرات کوچکتری که با دقت پرداخت شده ،باشد رضایت میدهد تا تحولات بزرگ.
روایات مذهبی آمده است که خداوند وقتی به مشتی خاک دمید و آدم را خلق ،کرد حیات آغاز گشت. حیات داستانی وقتی شروع میشود که نویسنده ای زندگی را در درون شخصیتهایش میدمد و ما را با لطایف الحیل به قبول آنها به عنوان یک واقعیت
وامی دارد.
گرچه نویسنده نباید تمام هم و غم خود را صرف شخصیت سازی ،کند اما یکی از محک ها برای فهمیدن موفقیت یا ضعف داستان نویس همانا واقعی به نظر رسیدن شخصیتهای اوست.
فراموش نکنیم که خواننده داستانهای خوب در جهانی زندگی میکند که به کمک تخیل معجزه گر، دائماً آفرینشهای جدید و نوین شخصیتها تکرار میشود.
📚تاملی دیگر در باب داستان
✍لارنس پرین
@shahrzade_dastan
شهرزاد داستان📚📚
#چالش_هفته سلام دوستان لطفا با استفاده از کلمات زیر داستان بنویسید. ✅کهکشان ✅یخچال ✅سوت آیدی جه
منتظر داستانهای زیبایتان هستم.
🌹🌹🌹
🔸️ یک جرعه هنر را برای دریافت اخبار و اطلاع از رویدادهای هنری دنبال کنید.
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/joinchat/369688818C1e8b478ac1
حکایت
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
درویشی را ضَرورتی پیش آمد، گلیمی از خانهٔ یاری بدزدید.
حاکم فرمود که دستش بدر کنند.
صاحبِ گلیم شَفاعت کرد که: من او را بِحِل کردم.
گفتا: به شفاعتِ تو حدّ شَرعْ فرو نگذارم.
گفت: آنچه فرمودی، راست گفتی، ولیکن هر که از مالِ وقف چیزی بدزدد، قطعش لازم نیاید، وَ الْفقیرُ لایَمْلِکُ. هر چه درویشان راست وقفِ محتاجان است.
حاکم دست از او بداشت و ملامت کردن گرفت که:
جهان بر تو تنگ آمده بود که دزدی نکردی الّا از خانهٔ چنین یاری!؟
گفت: ای خداوند! نشنیدهای که گویند: خانهٔ دوستان بروب و درِ دشمنان مکوب.
چون به سختی در بمانی تن به عجز اندر مده
دشمنان را پوست بر کن، دوستان را پوستین
📚گلستان سعدی
@shahrzade_dastan
انتخاب عنوان داستان
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
لزوماً نیازی نیست عنوان مناسب در ابتدای کار انتخاب شود؛ اما عناوین، در طی مرحله طرح ریزی داستان به ذهن می آیند اکنون ایده ها را در نظر بگیرید؛ چراکه یک عنوان، اغلب بیانگر تم اصلی رمان است.
گاهی اوقات عناوین خود را تنها هنگامی که کتاب به پایان رسیده است، نشان میدهند. یک عبارت یک حادثه یا یک شخصیت می تواند در این مورد به شما ایده بدهد. اگر در این مرحله نمی توانید به عنوان ایده آلی فکر کنید، نگران نباشید، اما سعی کنید تا قبل از اینکه دست نوشته خود را به جایی ارسال میکنید، یک عنوان خوب برای آن بیابید.
برخی از سردبیران میگویند یک عنوان ،خوب در جذب و جلب توجه خوانندگان یاری رسان است.
• یک عنوان خوب، یکی از مهمترین بخشهای یک رمان است.» (لوئیجی بونومی)
طبق نظر فروشندگان ،کتاب یک عنوان جذاب و خیره کننده، می تواند به فروش یک کتاب کمک کند عاملان ،ادبی ممکن است نگاه چندان مثبتی نداشته باشند، اما در این مرحله عناوین میتوانند تغییر کنند و اغلب این چنین است. ناشران ممکن است سلایق خاص خود را داشته باشند و یا اینکه ممکن است کتابی را با عنوانی مشابه منتشر کرده باشند و نخواهند خوانندگان را به اشتباه بیندازند. کتاب داران در مورد اینکه آیا عناوین خوانندگان را جذب میکنند یا خير، نظرات مختلفی دارند و اکثر خوانندگان میگویند آنها عمدتاً به دنبال نویسندگان نام آشنا هستند و نه عناوین؛ اگرچه عناوین ممکن است آنها را از خواندن یک کتاب بازدارند!
. فکر می کنم ممکن است دلسرد شوم.» (هانا بريجمن)
[عناوین] می توانند بازدارنده باشند . (انجمن ادبی رایسلیپ)
اگرچه به نظر میرسد عناوین برای خوانندگان کمتر قابل توجه هستند، اما باید بدانیم که عناوین هنوز هم مهم هستند.
عناوین باید متناسب باشند. عناوین در حالت ایده آل کوتاه هستند؛ دو یا سه کلمه چراکه عناوین کوتاه، بهتر بر روی جلد و عطف [ بخش میانی جلد کتاب قرار می گیرند.] کلمات دو و سه هجایی که یک وزن خاصی دارند بهترین حالت هستند.
عناوین باید در رابطه با نوع ،کتاب چیزی را انتقال دهند. کافی است نگاه کنید که چگونه بسیاری از کتابهای جنایی از کلمات «قتل»، «مرگ» یا «معما» و رمانهای عاشقانه از کلمات «عشق»، «عروس» یا «قلب» استفاده می کنند. رمانهای تاریخی سعی میکنند دوره زمانی را نشان دهند و بسیاری از کتابهای پرفروش ،اخیر از مضامین به عنوان عناوینی تک واژه ای استفاده کرده اند.
یافتن عناوین بسیاری از عناوین توصیفهایی ساده و بی پرده هستند، در حالی که برخی دیگر از جناس، بازی با کلمات و یا اصطلاحات رایج، استفاده می کنند. برخی از آنها نیز از هم حروفی [ وقوع کلماتی با حروف یا صداهایی یکسان در کنار یکدیگر] استفاده اشعار و نوشته های کلاسیک مانند) شکسپیر و یا کتاب مقدس) هستند. خواننده مورد نظر خود را به خاطر داشته باشید و عنوانی را انتخاب کنید. همچنین بسیاری از عناوین نقل قولها یا عباراتی برگرفته از که آنها به خوبی آن را ادراک و احساس کنند انتخاب کنید.
نکاتی برای اقدام:
🌻 یافتن عناوین
۱ _به چند عنوان جایگزین برای کتابهای مشهور یا کتابهایی که اخیراً خوانده اید، فکر کنید.
۲ _فهرستی از عناوینی که ممکن است شما روزی از آنها استفاده کنید، تهیه کنید.
🌻استفاده از زوایای دید مناسب
انتخابی که در این مرحله انجام میدهید برای چگونگی روایت داستان توسط خودتان پیامدهای مهمی خواهد داشت.
📚چگونه نخستین رمان خود را بنویسیم
✍مارینا اولیور
@shahrzade_dastan
فریبا عالی
#داستان_اربعین
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
مردم مثل قطرهای باران کهیکی یکی به هممیپیوندند و اولجوی. بعد رود و بعد رود خانهی خروشان میشوند،به سمت یک اقیانوس بی کران حرکت میکنند،در حرکت بودند. از دور واز نزدیک آمدهبودند. ظاهر وزبانش باهم فرق داشت. اما مقصدشونیکی بود. معشوقشانهمیکی بود. در کنار همقدم به قدم جلو می رفتند. منهمهمراه پسر سه ساله امدرمسیر عاشقی قدم بر می داشتیم. پسرم،خسته وبود وتشنه در آغوشم گرفتم تا کمی خسته گیاش کم شود. ولیمیدیدم پسرممرتب به پشت سرمان نگاه می کند ومی خندد.کنجکاوشدم!ایستادم به پشتسر نگاهی کردم جمعیتی در حال حرکت بودند. دربینجمعیت مادرعراقیرادیدم کهدختر کوچکش راسوار بر سبدمیوه کرده وبا طنابسبد میوه را می کشد. از پسرم پرسیدم:عزیزم بهاون دختر بچه که در سبد نشسته است لبخند می زدی؟پسرم.گفت:بلهبهاوندختربچه واونیکیدختر که کنارش نشسته. گفتم:کدام دختر؟تو اون سبدکه فقط یک دختر هست. پسرم گفت:نهمامان نمیبینیاوناهاش اونیکی دخترهم که کاپشن صورتی پوشیده وگوشواره ی قلبی داره کناراون نشستهاست.
@shahrzade_dastan
سبک نوشتن آلدوس هاکسلی
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
نوشتن مشغله ای است که تمام فکر و ذهن آدم را به خودش مشغول میکند و گاهی اوقات خسته کننده است؛ اما من همیشه فکر میکنم که آدم خوش اقبالی بوده ام که توانسته ام با انجام کاری که از آن لذت میبرم زندگی ام را بگذرانم. تعداد کمی از مردم میتوانند این طور زندگی کنند.
من روی یک فصل کار میکنم و بعد همین طور که پیش میروم راهم را پیدا میکنم. وقتی شروع به نوشتن رمانی میکنم فقط به طور خیلی مبهم میدانم بعد چه اتفاقی می افتد یعنی فقط یک فکر خیلی کلی در سر دارم و بعد همین طور که مینویسم، داستان گسترش پیدا میکند. گاهی وقتها شده که مقدار زیادی نوشتم و بعد وقتی که از کارم نتیجه ای نگرفتم مجبور شدهام همۀ آنها را دور بریزم. تمایل خودم بیشتر این است که اول فصلی را که در دست دارم تمام کنم و بعد بروم سر فصل بعدی؛ و تا وقتی که فصل بعدی را تمام ،نکردم مطمئن نیستم که چه اتفاقی قرار است در آن فصل بیفتد. همه چیز کم کم و خرده خرده به ذهنم میرسد و من مجبورم که سخت کار کنم تا از آنها چیزی منسجم بسازم.
📚 از روی دست رمان نویس؛ مصاحبه با چند نویسنده/ محسن سلیمانی
@shahrzade_dastam
انتخاب زاویه دید مناسب
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
انتخابی که در این مرحله انجام میدهید برای چگونگی روایت داستان توسط خودتان، پیامدهای مهمی خواهد داشت.
انتخاب مؤثرترین زاویه دید زاویه دید ، شیوهای است که داستان در ،آن از نگاه شخص خاصی، بازگو می شود؛ چنان که گویی صحنه توسط یکی از شخصیتها روایت می شود. هنگامی که کتابی را میخوانید به این دقت کنید که چگونه یک نویسنده توجه اصلی یک صحنه یا یک فصل کامل را بر روی یک شخص نگه میدارد؛ به
گونه ای که انگار از درون آن شخص نشان میدهد او چگونه احساس می کند و کنشها و احساسات دیگران را چگونه میبیند.
داستانهای مختلف در رابطه با نوع زاویه دید نیازمند رویکردهای مختلفی هستند و هیچ روش یگانه ای نیست که برای هر نوع داستان یا هر نویسنده ای بهترین باشد. تصمیم بگیرید که کدام شخصیتها، یکی یا بیشتر، می توانند به بهترین وجه داستان را بازگو کنند.
برای توصیف روشهای مختلف در رابطه با زاویه دید اصطلاحات فنی ای وجود دارد؛ از جمله زاویه دید دانای کل که به این معناست که راوی همه چیز را از بالا و از یک نقطه بیرونی نظاره گر است و در عین حال که دارای یک دید کلی جدای از دید فردی همه شخصیت هاست به ترتیب به ذهن هر یک از آن ها وارد شده است. بسیاری از رمانهای دوره ویکتوریا [قرن نوزدهم] این گونه نوشته میشدند این ،روش خواننده را در فاصله ای دور از شخصیت ها نگه می دارد و به آنها اجازه نمیدهد برای مدت طولانی بتوانند خود را جای هریک از آنها قرار دهند. امروز این روش کمتر مورد استفاده قرار می گیرد.
امروزه از دو زاویه دید اصلی بیشتر استفاده میشود: اول شخص و سوم شخص؛ هر دوی آنها معمولاً در زمان گذشته روایت میشوند.
📚چگونه نخستین داستان خود را بنویسیم
✍مارینا اولیور
@shahrzade_dastan
#چالش_هفته
نوشته قدرت الله کریمیان
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
کول بر.
دختر کول بر پیر می گفت:
پدرم پیر شده بود. ودیگر توان
اینکه یک یخچال بزرگ را به پشت خود ببندد.
وکیلو مترها مسیر سعب العبور
را از سلیمانیه تا بانه
از کوها. ودرهاعبور کنه تا به بانه برسه را دیگه نداشت.
مخصوصا که بار قبل که این کار
را کرده بود.
مچ پاش پیچ خورده وتازه بعد از
چدین روز تخم مرغ ودنبه مالی دن به محل پیچ خوردگی یکم
بهترشده بود.
روژان %
پدر بهتر نیست دیگه نری کول بری.؟ آخه ژیار داداشم. تازه از
سربازی اومده. جوون هس وسرحاله
بزار اون بره کول بری،
عبد الدرحمن: دخترم اگه من نرم. کی خرجی زندگیمون را میده.
حالا خورد. خوراک جهنم پول دوا
در مون مادرت را از کوجا بیارم
مگه نمی بینی پنج ساله افتاده
رو دستمون؟
خودت نمی خوای. یکم وسیله
بخری.،وبری سرزندگیت تاکی میخوای این جوون را چشم انتظار
نگه داری نمی خوای عروسی
کنی بعد از دوسال!!؟
روژان پدر مگه نگفتم!؟ . ژیار بره
منم، خودم میرم سرکار انشالله
خدا کارها را درست می کنه.
ژیار :راست میگه پدر خودم ایندفعه که کاک عثمان می خواد
بره با بقیه اهل ده میرم
باهاش راه وچاه هم یاد می گیرم
عبد الرحمن :
پسرم توکه نمی دونی شب اگر
تو کوهسون گم شدی.. چطوری
خودت را نجات بدیی چ طوری سوت بزنی که روفقات بفهمن تو راه را
گم کردی یا برات اطفاقی افتاده
بیان کمکت؟آخه تو کوه. هر نوع سوت زدن خودش ی علامته:
توکه ستارهها را نمی شناسی.
تو اصلا تا حالا دب اکبر را دیدی؟
ستاره قطبی را چی؟
اصلا می دونی. کهکشان چی هس؟
تا حالا کسی از کهکشان راه
شیری برات گفته؟
مگه میشه تا کسی ستاره های
شمال وجنوب را نشناسه.
تودلشب توکوهستون پر پیچ وخم
تو سرما وگرما تو برف و بارون
بتونه راهش را پیدا کنه؟
نه، تو هنوز خیلی جوونی.
ژیار!! خیلی بیشتر:
با بام جان. توی آموزش نظامی
ورزم شبانه همه این چیزها
را یادمون دادن،
اصلا به ما یاد دادن چه جوری
از قطب نما استفاده کنیم
بابام جان. من الان گوشی
تی لی فون همراهم. می تونه
راه را بهم نشون بده،
علاوه براون:
کاک عثمان.
سی ساله که این راه را میره میاد
منم قدرتش را دارم که از گروه
عقب نمو نم.
پس شما اصلا نگران. نباش
بمون خونه و خستگی در کن
روژان،
برا رگم، دیشب کاک عثمان. زنگ
زد. که امروز ساعت ده سر کوچه
باشید.
تا به امید خدا ی مقدار بار هس
ببریم عراق، و چند تا یخچال وماشین ظرف شویی ولباس شوی هس بیاریم.
پاشو کم کم آماده شو.
ژیار دست پدر را بوسید.
رفت بالای بستر مادر ازش خدا
حافظی کرد و به مادر قول داد
ی کم پول جمع کونم.
میبرمت تهران برای مداوا.
وبه این ترتیب تونستم. پدر
پیرم را از کول بری نجات بدم
به امید آنروز که تو همه شهر ها
اونقدر کار وکارخانه باشه. که
که هیچ کس لازم. نباشه کول
بری کونه یا سوخت بری یا....
به امید روزی که تو اخبار نشنویم که،
دیشب کولبری به دره سقوط
کرد و مرد. یا اینکه بخونیم
کولبری تو برف یخ زد.
و بهمن دفنش کرد.و هیچکس
نتوانست. کمکش کنه!!!!
@shahrzade_dastan
برنامه های آتی کانال را دنبال کنید و همراهمان باشید. پستهایی درباره:
_اسطورهها و کهن الگوها
_ ادبیات جنگ
در فصل پاییز با کانال شهرزاد همراه باشید. 🙏🙏🌹