eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
151 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
از همین جا که نشستم حرمت معلوم است پرچمِ سرخِ پُر از پیچ و خمت معلوم است گنبدِ زردِ تو تابید، هوا روشن شد همه جا منظره‌ی صبحدمت معلوم است از همین جا دل من پَر زده بر بام حرم آنطرف، گنبد صاحب عَلَمت معلوم است یک کتیبه وسط صحن، برافراشته شد روی آن دستخط مُحتشمت معلوم است همزبانان خودم را به حرم می‌بینم  دستِ سینه‌زنِ قومِ عَجَمت معلوم است دور کشتیِ نجاتِ تو دَمِ شش گوشه موج جمعیت دریای غمت معلوم است یک نفر گفت حسین و همه گفتند حسین از همین جا همه‌ی آن عظمت معلوم است دل ما ریخته در صحن، تمامش زیرِ… جاروی کارگـرِ محترمت معلوم است عاقبت نوکر خود را به حرم خواهی برد شک ندارم بخدا از کرمت معلوم است برگه‌ی نوکری‌ام دست تو را بوسیده نقش امضای تو زیر قلمت معلوم است : 💔 هر سحر بعدِ نمازم یاحسین سَر میدهم مـرغ دل را به هوای حرمت پر میدهم من به عشق دیدن آن گنبد زیبای دوست یڪ سلام از راه دور بر ابن الحیدر میدهم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
دیوانگی در عشق اصلا دلبخواهی نیست پس در حقیقت های عالم اشتباهی نیست از پیچ و تاب گیسوانت خوب فهمیدم غیر از مسیر مستقیمت هیچ راهی نیست ما را گدایی ی سَرِ کوی تو آقا کرد هر تاجداری لایق این پادشاهی نیست چاهی که با آن درد و دل کردی یقین دارم حتی کبوترهای آن عرشی ست« چاهی» نیست در برکه ی روز غدیرت اهل دل دیدند غیر از جمال دلربایت هیچ ماهی نیست آیا به جز حب تو در عالم ثوابی هست؟ وقتی به جز بغض تو در عالم گناهی نیست جایی که ابروی تو خود میزان اعمال است شیواتر از لبهای تیغت دادخواهی نیست : تير شعری ميزنم اما هدف در دست توست پادشاها، مُهرِ ايوان نجف در دست توست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
بالای ِ بـلـنـــدای مـزارت، حـرمی نیـست گلدسته‌ای و صحن وسرا و علمی نیست در بیـن ِ دو دم هـای عـزاداری ِ هـیـأت آنقدر غریبی که برای تو دمی نیست تنها مگر از درد، خودت روضه بخوانی شرمنده برای تو اگر محتشمی نیست بنـای حـرم، خـادم و نصـاب زیـاد است خاکم به سر اصلاً که شما را حرمی نیست آمـار ِ دقـیـق غـمـتان ثـبـت نـگـشـتـه محدوده ی غمهای شما را رقمی نیست بغض وسط کوچه ی آن روز‌، تو را کشت وَرنه به خدا قاتل تو هیچ سمی نیست مؤمـن نشـود، هـرکه به تو عشـق نورزد این مسئله مختص عرب یا عجمی نیست خم شد کمرم بس که به اندوه تو لرزید مولا به خدا، داغ شما داغ کمی نیست : 💔 بیـن تاریکی دُنیـا، نَظـری کَرد به مـا ما هدایت شُده ی چهره ی ماهِ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
دلتنگم و حال دل من نیست مناسب در مسجد و محرابِ تو ای حاضرِ غائب صد مرتبه «إیاکَ» و صد مرتبه «نَعبد» با چشم ترم نذرِ تو شد حضرت صاحب می خوانمش و معتقدم سوره ی یوسف از عشق تو دارد به خدا سجده ی واجب این سائلِ هر هفته رسیده ست گداتر پس «أوفِ لَناالکیلْ» به کوریِ اجانب می دیدمت ایکاش زمانی که گرفتم از دستِ پر از برکتِ تو جیره مواجب شرمنده ی سنگینیِ پرونده ی خویشم شرمنده ام از این همه عصیان و معایب هر بار به یادت گرهی کور گشودم شد بیشتر از پیش حضورت به مراتب ای آرزویِ بهجت و شیخ احمد کافی ای حسرتِ دیرینه ی ادیان و مذاهب برگرد که چشمانِ به راهم شده کم سو کمرنگ شده تابش ِ خورشید و کواکب شد هر ورق از دفتر من باطله ای محض تا گوشه ی چشمان تو شد لبّ مطالب : با چه رویی بنویسم که بیا آقاجان شرم دارم خجلم من ز شما آقاجان چه کریمانه به یاد همه ی ما هستی آه از غفلت روز و شب ما آقاجان سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
سراغ پرچمت را از شمیمِ باد می‌گیرم نشانِ رود را از ماهی آزاد می‌گیرم حرم یعنی شفا؛ یعنی همان هوی مسیحایی که دارم دَم‌به‌دَم از دوری‌اش غمباد می‌گیرم شفا یعنی نخِ پیراهنی که غرق یوسف بود به این امّید، من هم بوسه از فولاد می‌گیرم مرا گم کرد، چشمانی که محو صحن و گنبد شد نشانی ِ تو را از کورِ مادرزاد می‌گیرم به غیر از دیدنت هر حاجتی آورده‌ام رد کن پس از دیدار، هر چیزی که لطفت داد می‌گیرم من از گرد ‌و غبارِ زیرِ جاروهای خُدّامت پس از افتادگی؛ پرواز را هم یاد می‌گیرم نشستن با کبوترهای دست‌آموزِ تو درس است برای جَلد بودن رخصت از استاد می‌گیرم غم تو گوهری نایاب، در دنیای شادیهاست من این دَم را میان صحن گوهرشاد می‌گیرم تمام صحن تو شعر است، از هر شعر گویاتر نگاهش می‌کنم از شعرِ خود ایراد می‌گیرم : اذن زیارتی بدهید ای امام عشق حالم به جان مادرتان روبه‌راه نیست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع)
هزار خاطره ی غم نمیرود از یاد غروب سرخ محرم نمیرود از یاد به گاهواره ی خالی اصغرم سوگند رباب و خیمه ی ماتم نمیرود از یاد فرات بود و عطش بود و کودکان حرم خروش غیرت زمـزم نمیرود از یاد دمی که هستی زینب ز روی زین افتاد همان مصیبت اعظم نمیرود از یاد به دشت دختر و زنها برهنه پا و دوان بدون یاور و محرم، نمیرود از یاد اسیر بودن با خواهران بی معجر هجوم سیلی محکم نمیرود از یاد به شام بر سر ما سنگ میزدند از بام بلای شهر جهنم نمیرود از یاد به شهر شام، به بزم یزید، بین طشت سر شکسته و درهم نمیرود از یاد : هرچه شنیده اید غریبانه دیده ام باور نمی کنید چه رنجی کشیده ام کـوفه به شام را در ایام کـودکی همپای عمه ام دویده ام سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت جانسوز نهال گلشن دین، نور دیده ى زهرا سلام الله عليها، شاهدِ كوچکِ كربلا امام محمد باقر(ع) تسلیت باد🏴
نظر به رویِ تو شد قبلگاهِ آمالم تَرَحُمی بنما کن نظر به احوالم نوشته رویِ جبینم فراق تا به ابد بنالم از غمِ دل یا بدیِ اقبالم من آن کبوترِ بامم که هرکجا رفتم به سنگِ تهمتِ مردم شکسته شد بالم فقط ضمانت تو گشته مُهرِ تمدیدی به توبه نامه ی بی اعتبارِ هرسالَم نه پایِ رفتنی هست و نه رویِ آمدنی بگو چه چاره کنم من زدستِ اعمالم گناهکارم و توبه شکسته ی رمضان خودت بیا عرفه گریه کن به این حالم صدایِ پایِ مُحرَم به گوش می آید شبانه روز به یاد حسین می نالم قسم به مویِ پریشان عمه جانِ شما به گریه دل نگرانِ حسین و گودالم صدا زد از تَهِ گودال خواهرم برگرد مگر نگفتم عزیزم نیا به دنبالم برو به خیمه نبینی بریدنِ سر را وگرنه پیر شوی پایِ جسمِ پامالم : 💔 ای امیر عرفه، حاجتی غیر ظهورت به خدا نیست که نیست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
اينجا به غير از شوره‌زاری نيست، برگرد در اين خزان جای بهاری نيست برگرد دستم به دامانت مكش دامن ز دستم آرامشم اينجا قراری نيست برگرد ديدی تمام نخلها سر نيزه بودند این باغ جز ابر غباری نيست برگرد اينجا برای سر بريدن دشت در دشت تيغ است امّا هيچ ياری نيست برگرد از تيرهای حرمله پيداست حتّی رحمی به طفل شيرخواری نيست برگرد وقتی زدستت آب می نوشيد دشمن دل گفت اينجا چشمه ساری نيست برگرد بگذار بوسم بوسه‌گاه مادرم را آه اين گلوی نی سواری نيست برگرد : 💔 سیراب بیا حسین قحطی آب است دلواپسی ام محض علی طفل رباب است😭 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
ای عزیزان به شما هدیه ز یزدان آمد عید فرخنده ی نورانی قربان آمد حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول رحمت واسعه ی حضرت سبحان آمد عید قربان به حقیقت ز خداوند کریم آفتابی به شب ظلمت انسان آمد جمله دلها چو کویریست پر از فصل عطش بر کویر دل ما نعمت باران آمد خاک میسوخت در اندوه عطش با حسرت نقش در سینه ی این خاک گلستان آمد امر شد تا که به قربانی اسماعیلش آن خلیلی که پذیرفته ز رحمان آمد امتحان داد به خوبی بخدا ابراهیم جای آن ذبح عظیمی که به قربان آمد آن حسینی که ز حج رفت سوی کرببلا به خدا بهر سر افرازی قرآن آمد : ❤️ عید قربان شده قربان کسی گر بروم چه کسی خوبتر از شخص اباعبدالله سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، عید قربان جشن رهایی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین و عید بندگی، بر همه‌ی مسلمانان مبارک باد❤️
پروازمان دهید که بی بال و پر شدیم یک عمر در هوای شما در به در شدیم کالیم و خشک و زرد، خدا را چه دیده ای؟ شاید به لطفِ یک نفست بارور شدیم تو آب زاده ای پدرت هم ابوتراب رزقی به ما دهید که بی برگ و بر شدیم هر چه شما کریم تری ما گداتریم از اعتبار نام شما معتبر شدیم ما را به راه راست کشاندی تو یا کریم ما در مسیر تو ز خدا با خبر شدیم آقاییِ تو شاملِ حالِ گدا شد و... ما هم به نوکری شما مفتخر شدیم ما را به نامتان ثبت کرده اند ما سالـهاست حلقه ی آویزِ در شدیم آقاترین جوانِ جوانانِ جنتی بی بارگاه و صحن ولی با کرامتی : 💔 سرصبحی هوس نام زد به سرم شاه بی لشکـری و من به فدایت بشوم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
هر چند که ما را نوشتند از گداها اصلاً نمی آید گدا بودن به ماها ما روسیاهان ارزش خاصی نداریم ماها کجا و نوکـری دلـرباها؟ ما هرچه قدر اصرار کردیم او نیامد اصلاً چه شد «آقابیا آقابیا» ها؟ ماها که هیچ، این خوبها در انتظارند کی می رسد روز وصال آشناها؟ از دوریش بدجور حال ما خراب است رونق گرفته باز هم دارالشفاها من که بدم پس دیدنش روزی من نیست ای خوش به حال خوبها، حاجت رواها باشد درست، آقای ما خیلی کریم است امّا دگر تا کی گنه؟ تا کی خطاها؟ طبق احادیث رسیده، ناظر ماست بد نیست پیشش ذرّه ای شرم و حیاها از بس که بر اعمال بد اصرار داریم رنگی ندارد پیش او دیگر حناها یک راه حل باقیست آن هم نام زهراست نامی که باشد از تبار کیمیاها : طبیب‌ها‌ همه‌ ما‌ را‌ جوابمان ‌کردند فقط‌ ظهور‌ تو ‌آقا‌ علاج ‌بیماریست سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
سری که سر ندهد پای حضرتت سر نیست دلی که دل ندهد بر شما که دلبر نیست کبوتری که نشد جَلد تو کبوتر نیست کبوتر ول صحن و سرا نمیخواهی؟ در آن حرم که پر است از جنون لیلایی و بسته اند ملائک صفوف شیدایی میان آن همه بلبل به آن خوش آوایی کلاغ قار زن بد صدا نمیخواهی؟ منم، همانکه به عشق شما شده مشهور منم، همانکه به امیدتان رود در گور همیشه از کس و کارم برای من بهتر به روز بی کسی ام مهربانتر از مادر شکار تیر هوس گشته قلب این نوکر بزن به تیغ نگاهت به سینه اش خنجر کـریم زاده برای ضمانتی دیگر به درگهت آهو نما نمیخواهی؟ : چقدر شان تو بالاست هرکسی از دور سلام هم بدهد زائر تو محسوب است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع)
سلام شاه کرم، آبرو بده به گدا شکسته بال و پرم، آبرو بده به گدا چه می شود که شب جمعه زائرت باشم دوباره کنج حرم، آبرو بده به گدا گرفته حالمو و دلتنگ روضه های توام تو را به چشم ترم، آبرو بده به گدا کسی به جز تو دری وا نکرد بر رویم دوباره در به درم، آبرو بده به گدا سیاه رویم و رنگ تو نیستم اما بیا بیا بخرم، آبرو بده به گدا فدای دست کریمت، دوباره دستت را بکش به روی سرم، آبرو بده به گدا قسم به زینب قامت خمیده رحمی کن به قلب پر شررم، آبرو بده به گدا به ساعتی که سرت را فراز نی می دید به کربلا ببرم، آبرو بده به گدا : 💔 هرچه میخواهی بگیر اما سلامم را نگیر من به عشق این سلامِ صبحگاهی زنده ام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
باران شدم از شوق پریدن به هوایت شد کفتر بی‌گنبدِ تو، باز رهایت ای صاحب آن «جامعه‌» پر شده از عشق خالیست چرا این همه در جامعه جایت؟ گفتی:« فَتَحَ اللهُ بِکُم» پنجره وا شد گفتی: «و بِکُم یَختِم» و دل کرد هوایت کی می‌رسد آن «اَشرَقَتِ الارض» بنورت کی مست شود جامعه از جام دعایت هر نیمه شب از ذکر تو روشن شده عالم مَستَند ملائک همه از عطر عبایت رخصت بده یک لحظه که این پرده بیفتد تا کاخ و ستونهاش بیفتند به پایت وقتی که امامی و علی هم شده نامت پیداست که در سامره شاهست، گدایت یاد نجف افتادم و اشکم شده جاری کو گنبد و گلدسته و ایوان طلایت؟ آه از تو چه پنهان، چه بگویم، فقط اکنون دست من و دامان تو و لطف خدایت : 🌸🍃 همیشه نور هدایت چراغ محفل ماست به لطف این که تو هستی امام هادی ما سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ولادت (ع) مبارک باد🌹🌹
سالها زوّاریت را آرزو کردم حسین هرکجا رفتم تورا من جستجو کردم حسین تا خراسان تا به قم تا حضرتِ عبدالعظیم پای هرمرقد تورا چون لاله بو کردم حسین سالها هر زائری می آمد از کرب و بلا تا که بوی تو بگیرم بوی او کردم حسین هرکجا نام تو بود آنجا بهشتم بود و هست من بهشتت را دو عالم آرزو کردم حسین همچنان در کربلا جاریست خون سرخِ تو مقتلت را من ز اشکم شستشو کردم حسین جسمِ خونینِ تو را دیدم میانِ قتلگه لعنتِ بسیار بر جانِ عدو کردم حسین وارد صحن تو گشتم در شبستانِ ولا ای همه آمالِ من، من برتو رو کردم حسین آنقدر شوقِ هوای صحن تو دارم به سر باتو در تنهاییِ خود گفتگو کردم حسین سالها با یاحسین از شورِ عشقت دم زدم تا سرِ خوانِ تو کسبِ آبرو کردم حسین قرهً العین نبی ای روح و جانِ فاطمه من دگر با روَضه ات عمریست خو کردم حسین شاهِ بطحا از کرم این رو سیه را کن قبول این زبان را وقف تو در گفتگو کردم حسین جان اصغر روزیم کن تربت شش گوشه ات در قراق تو ز خونِ دل وضو کردم حسین : 💔 والله عطشناک ترین واژه سلام است وقتی که دلی تنگ حرم داشته باشی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
جز او کسی لیاقت حیدر شدن نداشت شایستگی فاتح خیبر شدن نداشت دُرّ نجف اگر به علی منتسب نبود باور کنید ارزش گوهر شدن نداشت تردید نیست گنبد حیدر اگر نبود اصلا دلی هوای کبوتر شدن نداشت چون روز روشن است، که جز مرتضی کسی با احمد افتخار برادر شدن نداشت با اذن فاطمه ست اگر "حیدری" شدیم ورنه کسی اجازه ی نوکر شدن نداشت فریادهای "أَيْنَ تَفِرّوا" گواه بود با او کسی توان برابر شدن نداشت حیدر شدن که جای خودش؛ در مقام قرب حتی کسی لیاقت قنبر شدن نداشت : رو به ایوان نجف می‌ایستم با احترام هم به بابایم علی هم مادرم زهرا سلام سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
زبان قاصر ما مانده در بیان علی چقدر فاصله داریم با جهان علی علی که بود؟ نفهمیده هیچ کس هرگز نه در زمان معاصر، نه در زمان علی نکرد سجده به درگاهِ جز خدا همه عمر رواست سجده ی عالم بر آستان علی کدام رایِ به ناحق، کدام حرف خلاف کدام تیر خطا رفته از کمان علی؟ به جستجوی کدام آیه ای؟ کدام دلیل؟ که آیه آیه خدا هست در بیان علی دو پیکرند به یک جان، تفاوتی نکند قسم به جان پیمبر، قسم به جان علی غدیر درس بزرگی ست درس این که مباد که سربلند نباشی در امتحان علی : دست حیدر رفت بالا، عرشیان دل باختند از شعف در عرش اعلا حیدریه ساختند اَلْحَمْدُلِلّهِ الّذی جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّکینَ بِوِلایةِ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَالاْئِمَّةِ عَلَیهِمُ السَّلام سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، بر همه ی عاشقان‌ ولایت حضرت علی بن ابیطالب مبارک🌹
عاقلان دانند ما را لطفی از مولا بس است تا قیامت یک نظر از سوی تو مارا بس است برترین عقلانیت، دیوانگی در کوی توست یک سخن در گوشِ جان از کل این دنیا بس است عاشقان را عقل، از عشق تو فرمان می‎برد نکته‎ای از معرفت در عمق جان ما بس است گر دعای تو نباشد صید دشمن می‎شویم آری از خیل دعاگویان گل زهرا بس است روز و شب تو فکر مایی ما به فکرت نیستیم خود همین یک لطف تو در حق ما آقا بس است دست در دست تو بگذاریم گر در هر غدیر  تا به سال بعد شد عمری اگر بر ما بس است نقطه‎ی عطف همه دلها، دل پاک شماست در میان این همه، یک دل شود احیا بس است دشمن ما هست ناراضی چه بهتر تا ابد  قلب صاف تو شود راضی ز فعل ما بس است از تو این آرامش و این امنیت بر ما رسید  خوش به دنیا نیستیم آسایش عقبا بس است هر کسی بار سفر بندد به سویی می‎رود  با تو اما اربعینی کربلا جانا بس است حرف آخر را تو اول بار یادم داده‎ای  از تمام ماه و سال ایام عاشورا بس است می‎رود با قافله سالار زینب تا کجا؟ تا ته گودال خونم نذر آن آقا بس است : 💔 درد این است که ما مدعی هجرانیم درد هجران تو چشیدی و نفهمید کسی 😔 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
در دو عالم در دلش هرگز نباشد درد و غم بر درِ این خانه هر کس شد عزیز و محترم خانه ای که حک شد از روز ازل بر سردرَش ذکر یاموسی بن جعفر، یا امام ذوالکرم آمدم چون راه دادی و نمیگویی که این روسفید و روسیاه است و عرب یا که عجم سفره ام برکت گرفت از ریزه نانِ سفره ات کم شده اما نمیدانم چرا رزق حرم؟ در هوای مشهد و قم بارها حس کرده ام فاصله دارم فقط با کاظمینت یک قدم حضرت باب ٱلحوائج هستی و شد مستجاب حاجتم یا از تو یا از حضرت صاحب-علَم عاشقِ شش گوشه ام، هنگام امضایِ برات جا نمانم از نگاه تـو، نیفتم از قلم : 💚 این نوکری همیشه بُـوَد افتخار ما عبد سرای عترت موسی بن جعفریم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، سالروز ولادت حقیقت همیشه فروزان ولایت، علیه السلام مبارک باد🌸
قلبی شکسته و همه شب در هوای تو پر می کشد به نیت ایوان طلای تو دستم نمیرسد به ضریح تو یاحسین کاری بکن برای من عالم فدای تو گویاقنوت من به اجابت نمیرسد فکروخیال من شده صحن و سرای تو یک جای دنج از حرم تو برای من من هرچه دارم ای همه چیزم برای تو هرشب به یادروضه ی توغصه می خورم آری به خون نشانده دلم را عزای تو صبری خدا به این دل جامانده ام دهد این اربعین نشد برسم کربلای تو من ازنگاه مهرتویک خوشه خواستم یک گوشه ازکناره ی شش گوشه خواستم : 💔 مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد علی‌الخصوص که باشد در این حرم شب جمعه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
زیاد خون به دلت کرده ام حلالم کن تو خوب بوده ای و من بدم حلالم کن چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم در آسمان و زمین محترم ، حلالم کن نه مقبلم نه کمیتم نه محتشم اما به سوز شاعری محتشم حلالم کن همه امید من این چشم های دریایی است میان گریه شبی باز هم حلالم کن تو از سلاله ی زهرای مهربان هستی به حق فاطمه ی بی حرم حلالم کن مرا به خیل گناهم نگیر آقا جان تو را به چادر زهرا قسم حلالم کن به مشک پاره ی عباس و چشم پر خونش تورا به حق دو دست قلم حلالم کن : 💔 عمری برای دیدن رویت دلم خوش است تنها به یک نگاه ز سویت دلم خوش است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
عاشق فقط به دیده ی گریان دلش خوش است هجران زده به حال پریشان دلش خوش است عشق است هرچه را بپسندی برای من دلداده ات به غربت و هجران دلش خوش است گفتی بسوز در غم من، اِی به روی چشم دلسوخته به لذت درمان دلش خوش است با فقر محض آمدنم عیب و نقص نیست وقتی که مور هم به سلیمان دلش خوش است محتاج یک نگاه کریمانه ی تو ام قحطی زده به قطره ی باران دلش خوش است در پشت در نشستن من بی دلیل نیست سائل فقط به لطف کریمان دلش خوش است با دست مهربان خودت لقمه ای بگیر خیلی گدا به لقمه ای از نان دلش خوش است اینجا بساط شاه و گدا فرق می کند اینجا خود کریم به مهمان دلش خوش است گیرم که خشک هم بشود چشم نوکرت بر ابر رحمت تو کماکان دلش خوش است می گفت عاشقی که زیارت نرفته بود تنها به لطف شاه خراسان دلش خوش است وقتی دلت گرفت فقط فابک للحسین نوکر به روضه ی شه عطشان دلش خوش است ای شهریار نیزه نشین آیه ای بخوان دردانه ات به آیه ی قرآن دلش خوش است : 💔 سرم هوای تو دارد، دلم هوای ضریح چه می شود که سری گوشه ی حرم بزنم؟ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
آتش نمرود را در دَم گلـستان میكند حلقه ی انگشترش كار سليمان میكند ميثم تمّـار را با دار اُنسش میدهد آن امامی كز نگاهی خَلقِ سلمان میكند تاكه رو زد بركسی غيراز علی، ذات خدا يوسف صدّيق را در بند زندان میكند بين گرداب بلا چيزی نگو جز ذكر حيدر مُشكلت را سهل و آسان میكند مثل طفلی كه ميان جمعيت گُـم می شود دوری از شاه نجف ما را پريشان میكند هرچه میخواهم نگويم مدح اورا،خود به خود نفس لـوّامه مرا فوراً پشيـمان میكند عاقل از ديدِ من است آن كس كه با با زبان روزه، دائم ختم قرآن میكند آسمان درهم نمی پيچد بدون اذن او امر از او میرسد، افلاک طوفان میكند وحی صادر می شود از جانب مولای ما پس فقط روح الامين ابلاغ فرمان میكند ما كه تصويری نمیخواهيم جز صحن نجف مرتضی وقتی كسی را كارگردان میكند بر مشامش میرسد بوی حـرم، امّا مُدام سائل اين غم را درون سينه پنهان میكند شک ندارم "هَمُّ و غَمَّش"را ز خاطر میبرد هرگدایی در حرم، رو سمت ايوان ميکند : کریمان مات طرز بخشش انگشترش بودند بگو حاتم بیاموزد ز دست او سخاوت را سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير 🌹 .
مست ازغم توام، غم توفرق میکند محو توام که عالم تو فرق میکند بایک نگاه میکشی و زنده میکنی مثل مسیح نه، دم تو فرق میکند یک دم نگاه کن که مرا زیرورو کنی باید عوض شد آدم تو فرق میکند تنها کمی به من نظر لطف میکنی؟ آقای مهربان، کم تو فرق میکند زخمیست دردلم که علاجی نداشته است جز مرحمت که مرهم تو فرق میکند اشک غمت برای من احلی من العسل گفتم برای من غم تو فرق میکند صلح توروضه است،حماسه است،غربت است ماهی تو و محرم تو فرق میکند باید خیال کرد تجسم نمود، نه؟ نه؛ گنبد تو، پرچم تو، فرق میکند لختی بخند قافیه ام را به هم بریز آقای من، تبسّم تو فرق میکند : 💔 من منتظر شوم بشود محشری که تا... عالم نظر کند که چه ها دست مجتباست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
جز رحمت چشمان تو، دنیا چه می‌خواهد تشنه به غیر آب، از دریا چه می‌خواهد حالا که موسایم شدی راهی نشانم ده غیر از نجات، این قوم از موسی چه می‌خواهد شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم دلمرده نوعاً از دَم عیسی چه می‌خواهد؟ پیغام و پس پیغام یعنی یاد ما هستی مجنون جز این پیغام، از لیلا چه می‌خواهد پیراهنی بفرست شاید زنده ماندم من جز دلخوشی، یعقوب نابینا چه می‌خواهد تا کیسه ی ما پر شود احسان تو کافیست مسکین به جز خیرات از آقا چه می‌خواهد چیز مهمی نیست اینکه ما چه می‌خواهیم باید ببینیم آن جناب از ما چه می‌خواهد ای انتقام پهلوی پشت درِ خانه غیر از ظهور تو مگر مادر چه می‌خواهد : خودت بخواه که این انتظار سر برسد دعای اینهمه چشم انتظار کافی نیست؟ سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام