eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
150 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
شده مضمون تمامیّ غزلهام، "حسین" دفترم هم شده مجموعه ی اشعار حرم خط خطی های مرا نمره ندادید، که هیچ خط زدید اسم مرا از صف زوار حرم اصلا انگار زیادی تر از این سائل نیست حسم این است شدم "نوکر سربار" حرم بارها هم شده گفتم به خودم، بیچاره یک کمی زار بزن، نوکر بی عار حرم زائران تو همه مثل گل و گلزارند این وسط من شدم انگار، فقط خار حرم برده ای هستم و بی قیمتی ام کشته مرا کاش من را بفروشید، به بازار حــرم حال من سخت وخیم است، دوایی بفرست یک عیادت بکن از نــوکــرِ بیمار حـرم دل من سوخته از دوری شش گوشه ی تو آتش حسرتش افتاده به نی زار حرم کاشکی خانه ی من کرب و بلا بود، حسین بود، همسایه ی دیوار بـه دیوار حــرم نــوكـــر نـوشـــت: گدای تو از هرڪسی ڪه پا بخورد تو را ڪه داشته باشد غـمِ چه را بخورد تمام دغدغه اش همین جمله سٺ خدا ڪند ڪه مسیرم به بخورد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله
حرف ناگفته ی چشمان ترش بسیار است اشک او راوی یک عمر غم و آزار است روز و شب گریه کن روضه ی یک مسمار است قلب او زخمی از ضرب در و دیوار است داغهایی که کشیده است همه معروف است پس ببخشید اگر روضه ی من مکشوف است در نماز شب و هنگام دعا می گرید صبح با گریه او باد صبا می گرید یاد آن کوچه و بی چون و چرا می گرید بعد چل سال بیادش همه جا می گرید قصد این بار من از شعر که آقا بوده قسمت انگار کمی روضه ی زهرا بوده غرق آتش در و پروانه پرش می سوزد از همان روز حسن با پدرش می سوزد کودکی بود ولی رنج پدر پیرش کرد غم مادر دگر از زندگی اش سیرش کرد قاتلش آتش و آن خانه و هیزم بوده دست سنگین همان کافر دوم بوده : هر هفته دوشنبه ها حسن را عشق است اصلا نه، تمام هفته او را عشق است آنقدر شدم مست ز صهبای هر روز و هر ثانیه او را است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
بیا اجازه نده عـاشقت عذاب ببیند چرا همیشه حرم را فقط به خواب ببیند؟ به خواب دیدم از اینجا نمای گنبدتان را عجیب نیست اگر تشنه ای سراب ببیند مرا به پشت در عادت بده به خرده طعامی همین بس است تو را "دیده" در نقاب ببیند گدا نمی رود از پشت درب خانه ی مولا اگر دوباره امیدی به فتح باب ببیند نگاه چپ بکند دشمنی به سمت حریمت جهان دوباره به خود باید انقلاب ببیند مدافع حرمت گفته بود قبل شهادت مگر بمیرد و این صحن را خراب ببیند : ما را همه به شریفت شناختند داده خدا به ما چه چه قیمتی ما اوج را درِ این خانه یافتیم در هیئت خـدا را شناختیم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
ما را نشانده اند سر یکباره خوانده اند سر سفره ی از هم تمام ملائک یکی یکی گیسو فشانده اند سر سفره ی کریم از بس کریم بود که انگشت بر دهن یک عده مانده اند سر سفره ی کریم حاتم که هیچ، طایفه ی حاتمان همه خود را رسانده اند سر سفره ی کریم  مهمان ِ خوانده هست ولی باز بیشتر خیل نخوانده اند سر سفره ی کریم اصلا را به پشیزی نمی خرند آنها که مانده اند سر سفره ی کریم : هر هفته دوشنبه ها حسن را عشق است اصلا نه، تمام هفته او را عشق است آنقدر شدم هر روز و هر ثانیه او را است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
شبيهِ چشمِ شما چـشمـهایِ تـر دارد کَسی كه خاکِ حسينيه را به سر دارد تو گريه كردی و شد سُرخ چهره فهميدم كه وقتِ روضه‌ی تـو اشک هم جگر دارد خدا به رویِ من و تـو حساب وا كـرده كه گريـه‌ای بكنيم و حـساب بـردارد هـوای امشبمان فـرق می‌كند انـگار نشسته مـادری و دست بـر كمـر دارد حسين روز و شبـم را گرفته می‌دانم بـرایِ عاشقی‌ام عـقـل دردسـر دارد فقط به تـربتِ اربـاب سجده می‌چسبد هميشه سجـده‌ی مـا مـزّه‌یِ دگر دارد مـرا حوالـه نمودند خاکِ پـا ببـرم هـزار شُكر كه ايـن خيمه رُفتگر دارد ميـانِ روضه نشستيم و عـاشقی می‌گفت بـخوان را دعـا اثر دارد كسی كه داغِ بـرادر كشيـده می‌دانـد كــه رویِ قـوَّتِ زانویِ او اثـر دارد چـقـدر روضه‌ی نـا گفته در گلو داريم بيا بـه مجلسمان روضه‌یِ عمـو داريـم : در حیرتم که از آثار دیدن است ما کـورها ندیده چرا عـاشقت شدیم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
خطاب شاه به نوکر، حبیب دلچسب است و درد چون که تو باشی، طبیب دلچسب است بیان ذکــر تو آقا، ز هـر دهـان زیباست خطاب ناب، نه اینکه خطیب دلچسب است کدام نقطه ی عالم شبیه کـرب و بلاست کدام رایحه جز بوی سیب دلچسب است چقدر جـاذبه داری که ذکـرتان آقا به گبرو جودی و اهل صلیب دلچسب است مضاف اینکه دعـا زیر قبه ی تو رواست میان صحن تو امن یجیب دلچسب است یقین زیارتت از راه دور مقبول است ولی شود به حرم دل قریب دلچسب است ز داغدار، مصیبت شنیدن آسان نیست اگر چه روضه ی یابن الشبیب دلچسب است ز سـلـسـبـیـل و شــراب طـهـور دل کندم که چای روضه ات آقا عجیب دلچسب است : جای پایت یک بیابان را کرد نور رویت مهر را خورشید، مه را ماه کرد ثابت کرد حتی می شود از راه دور نوکری را با تب خاطرخواه کرد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام