eitaa logo
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
74 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
2 فایل
@Yazinb69armaghan اینجامحفل آسمانی شهیدیست که در سالروز تولدخودوهمزمان با ایام فاطمیه در۳فروردین۱۳۹۴درعراق به شهادت رسید. 👇🌹👇 #جهت_تبادل @ahmadmakiyan14 #یازهرا‌...🌹 #کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏝اطاعت از امام زمان خود، بالاترین فضیلت حضرت اباالفضل العباس🏝 و بر مقام معظم رهبری و جانبازان عزیز مبارک ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
▫️یا اباصالح! گفتی،هر جا نام عمویم برده شود من می آیم... امروزروز ولادت عموجانت عباس است و فقط این دعا را می‌خوانم تا خودت آمینش را بگی 🌙ولادت عمو جان امام زمان ارواحنا فداه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را خدمت حضرتش تبریک عرض میکنیم... 🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃هر گل خوشبو که گل یاس نیست 🌸🍃هر چه تلألو کند الماس نیست 🌸🍃ماه زیاد است و برادر بسی 🌸🍃هیچ یکی حضرت عبـاس نیست 🎊💐 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غرورِ سپاهی... چه سردارِ ماهی... روز پاسدار مبارکت باشد روز جانباز هم مبارکت باشد ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
هیچ‌وقت‌یادم‌نمیرودعلاقه‌اش رابه‌سادات‌واین‌موضوع‌را‌که چقدردلش‌میخواست‌سیدباشد! یکبارذوق‌زده‌برایمان‌تعریف‌کرد که‌خواب‌حضرت‌زهرا(سلام الله علیها)رادیده✨ درخواب‌حضرت‌زهرا(سلام الله علیها)عمامه‌ی مشکی‌روی‌سرش‌گذاشتتندو‌گفته بودند:‌اینقدرغصه‌نخورتوهم‌سیدی!♥️ 🌿 کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
'♥️𖥸 ჻ دل‌گرفته‌ےمن‌ کےچو‌غنچه‌بازشود.. مگرصبابرساندبه‌من‌ هواے‌تورا🌱! تعجیـل‌در‌ظهـور صلـوات ♥️|↫ ‌ 🖐🏻|↫ ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
به قول شهید؛ آقا محمد حسینِ حدادیان وعده خداست که حق‌الناس رو نمیبخشه، خون‌ِ شھدا‌ هم حق‌الناسه.. با این حق‌الناسِ بزرگی که به گردنمونه می‌خوایم چیکار کنیم؟ یا اصلا چیکار کردیم؟! .. ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
❗️در مراسمی برای شهدا ، سردار سلیمانی رو کرد به خانواده‌ها و گفت: 🙏 از همه تقاضا دارم دو دقیقه سقف را نگاه کنند. دو دقیقه همه سقف را نگاه کردند و کم کم گردن‌ها خسته شد. همان زمان ، سردار سلیمانی گفت: خسته شدید؟ برخی از رزمندگان جانباز ما بیش از ۳۰ سال است که به دلیل مجروحیت فقط می‌توانند سقف را نگاه کنند.... 😔😭 🎤راوی: همسر شهید هادی کجباف ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
از بس به نام مادر تو ماه و سال ماست آغشته با دعای تو رزق حلال ماست شد مادرت عروس علی، خوش بحال ماست ایرانی است مادر تو، این مدال ماست (علیه السلام)🌿🌺 🌿🌺 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
💌 🔔 اولین خاکریز جبهه 🌹استاد شهید مرتضی مطهری(ره): حجاب مانند اولین خاکریز جبهه است که دشمن برای تصرف سرزمینی، اول باید آن را بگیرد... ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
چــه شود که رُخ خـــــود بـه مـــــن نمـائی⁉️ بـه تبسّمی، گـــِــرهی ز دل♥️ گـشائی ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
🌹🍃 : بانوان اندیمشکی از رختشویی در دفاع مقدس 🌷🕊 :.. فصل هفتم ..( قسمت نوزدهم )🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 مجروح هایی که حالشان وخیم‌بود را با هلی کوپتر می آوردند بیمارستان.باند فرود هم کنار ما بود.هربار که امدادگرها با برانکارد سمت هلی کوپتر می دویدند حال ما خانم ها هم تغییر می کرد. باز اول صبح هلی کوپتر نشست.هنوز خانم ها نیامده بودند.امدادگرها با برانکارد دور آن جمع شدند و مجروح ها را بردند بخش ها.من هم‌دل پرغصه ام را با گریه خالی کردم.دو سه تا از برادرها کیسه های لباس و ملافه را از هلی کوپتر تخلیه کردند و‌گذاشتند دم در رختشویی.آن ها را با گریه باز کردم و ریختم توی حوض.سریع آب حوض قرمز شد.لبه حوض نشستم و آن ها را یکی یکی چنگ زدم و درآوردم.زهرا احمدنژاد آمد داخل.جای لباس ها را دید.نوشته رویشان راخواند و داد زد:«لباس های توی این کیسه را چی کار کردی؟» گفتم:«همین ها هستن که دارم می شورمشون»گفت:«ننه غلام این ها شیمیایی بودن.چرا این کار رو کردی؟» گفتم:«من سواد ندارم.جوون هاشیمیایی شدن٫حالا ما لباس شون رو‌ نشوریم؟» آذر ۶۵ بود.داشتیم می شستیم و شعار می دادیم. حوالی ساعت ۱۱ با صدای آژیر خطر داد زدم:«بدوید طناب ها رو بکشید!ملافه ها رو جمع کنید!» با چند تا از خانم ها راه افتادیم بین طناب ها و تندتند ملافه ها را جمع کردیم.» هواپیماها دسته دسته از بالای سر ما رد شدند و بعد هم صدای وحشتناک بمب آمد و دود از توی اندیمشک بلند شد.آن‌روز دخترم زهرا را با خودم برده بودم بیمارستان.باصدای انفجار نشست روی زمین و شروع کرد به جیغ زدن.ملافه ها را پرت کردم توی اتاق.دست زهرا را گرفتم و خواباندمش توی جوی کنار رخت شویی‌برگشتم بین طناب ها.با خانم ها یاحسین می گفتیم و ملافه جمع می کردیم.با هر صدای انفجاری ٫صدای گریه ما هم بلندتر می شد.دوساعت آن ها بمب و راکد ریختند و ما جیغ زدیم و گریه کردیم. یکی از هواپیماها پشت بیمارستان خیلی دور می خورد و می آمد پایین تر.وحشت ما بیشتر و بیشتر شد.توی دلم گفتم خدایا اگر بیمارستان را بزند همه مجروح ها تلف می شوند.خودت کمک کن.بعد از کلی دور زدن تسلیم شد و‌ نشست.مردم با ماشین و پیاده مثل مور و ملخ ریختند دم در بیمارستان.زهرا وحشت کرده بود.باید او را می رساندم خانه.در آن شلوغی و رفت و آمدها٫زهرا را بردم سمت خانه.همین که رسیدم توی منطقه راه آهن.دیدم خانه شده اند تلی از خاک.می زدم توی سرم و گریه می کردم.پاهایم سست شده بودند.هرطور بود زهرا رساندم خانه.عباس و بچه ها گوشه حیاط نشسته بودند.پسرم ترکش خورده بود.زخمش جزئی بود.ولی خیلی ترسیده بودند.زخمش را بستم و راه افتادم.باید برمی گشتم بیمارستان.از خانه زدم بیرون و یک نفس تا بیمارستان دویدم.رفتم اورژانس کمک کنم.اصلا دقت نمی کردم آشنا هستند یا غریبه.فقط لب هایشان را خیس می کردم و سر و صورتشان را تمیز.چند ساعت بعد برگشتم رخت شویی.دو شبانه روز نرفتم خانه.هرروز هر چه ملافه و پتو می شستیم تمامی نداشت. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65
🌹🍃 : بانوان اندیمشکی از رختشویی در دفاع مقدس 🌷🕊 :.. فصل هفتم ..( قسمت بیستم )🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 بعد از بمباران چهارم آذر و حمله پنجاه و چهار هواپیما به اندیمشک خیلی از خانواده های منطقه راه آهن‌ رفتند بیرون شهر به سمت بیابان های سد دز و ستاد جنگ زدگان برایشان چادر زدند. دامادم توی راه آن کار می کرد.با زن و بچه اش رفت اردوگاه قلعه قاسم نزدیک سد دز.خیلی به من اصرار کردند بروم آنجا. گفتم اگه مرگ باشه همینجاست.جایی نمیرم» بچه هاخیلی اصرار کردند.عباس هم نگران بود باز بمباران بشود ونتواند بچه ها را ببرد بیرون و‌نجات بدهد.تسلیم شدم .رفتیم توی کمپ سد دز.غروب جلوی در چادر دیدم عقربی با سرعت رفت توی سوراخ.ترسیدم شب بچه ها رانیش بزند.ولی راهی جز ماندن نداشتم.به خدا توکل کردم.هوا سرد بود و فضای چادر کوچک.شب خودم را جا دادم پایین پای بچه ها.دهانم پر از خون شد.نصف شب چیزی محکم خورد به دهانم.از خواب پریدن. یکی از بچه ها توی خواب با پا محکم زده بود توی دهانم.دندانم کنده شد.صبح‌زود وسایلم را جمع کردم و به عباس گفتم:«از مرگ نمیشه فرار کرد.اینجا موندن هم رفتن به دام مرگه.هم این دندون هم عقرب کنار چادر یه نشونه ست.من دیگه نمی مونم» صبح آفتاب نزده سوار سرویس آنجا شدیم و برگشتیم خانه.بچه ها را گذاشتم پیش عباس و رفتم رختشویی.عباس ازم راضی بود.چون خودش توان جبهه رفتن نداشت.در عوض به من کمک می کرد.کارهای خانه را با سختی انجا میداد و مراقب بچه ها بود تا من بتوانم پشت جبهه کاری بکنم و این طور نرفتن او به جبهه را جبران کنیم. از صبح دلشوره افتاده بود به جانم.اذیت بودم از دیدن آن همه لباس ترکش خورده و خشک شده از خون.بار اولم نبود این صحنه ها را می دیدم. ولی سرم شدید درد می کرد و حوصله حرف زدن با کسی را نداشتم پای طناب ها بودم.یکی از مادرها آمد پیشم و گفت:«پسرم میخواد بره جبهه.زنگ بزن ماشین بیاد منو ببره. رفتم بخش موتوری ؛جایی که سرویس ها را هماهنگ می کردند.گفتند:«ما حتی یه دوچرخه هم تو بیمارستان نداریم.همه درگیر آوردن مجروح ها هستن.» برگشتم رخت شویی و گفتم ماشین نیست پیاده برو تشت رخت ها را برداشتم و رفتم پیش طناب ها.باز آمد دنبالم و حرفش را تکرار کرد نفهمیدم چطوری بهش تند شدم:«چرا اینقدر با من بحث می کنی؟ خب ماشین نیست.پیاده میرفتی تا حالا رسیده بودی.خودت برو صحبت کن اگه ماشین داشتند بگیر»گفت:خب پسرم میخواد بره جبهه گفتم:«من نمیدونم پسر کی داره میره و پسر کی داره میاد.حالا تو از من ماشین میخوای؟بنده خدا پیاده راه افتاد سمت خانه.بعد از اینکه رفت خیلی دلم براش سوخت.یاد خودم افتادم که هربار غلام عباس اعزام می شد من رختشویی بودم و وقتی برمیگشتم خانه جای خالی او را می دیدم.روز بعد رفتم و بابت رفتارم ازش عذرخواهی کردم.با بزرگواری گفت:«اگه منتظر ماشین می موندم دیر می رسیدم و‌پسرم رو نمی دیدم. خوش حال بود که پسرش را قبل اعزام یک باز دیگر دیده بود.از یک طرف دلم میخواست بدوم و کار کنم و فرصت را از دست ندهم. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65
# سلام_امام_زمانم✋ صبحت بخیر مولای من❤️ ای بهترین قرارِ دلِ بی قرارِ ما ای آبروی خلقِ دو عالم نگارِ ما ای ماه پشت ابر بیا یابن فاطمه آقا فدای تو همه ایل و تبارها 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(سلام الله علیها) " ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
او همیشه با لباس بسیجی کنار نیرو‌ها بود. اگر کسی او را نمی‌شناخت گمان نمی‌کرد که او فرمانده لشکر باشد😊. شهید خرازی قبل از شهادت نیز شهید زنده بود. چندین بار در مصاف با نیرو‌های بعثی مجروح شده بود، اما همچون کوه روبروی دشمن می‌ایستاد.هیچ چیز حتی مجروحیت هم نمی‌توانست او را از ادامه راه متوقف کند. وی در عملیات خیبر در جاده طلائیه در نزدیکی خط مقدم کنار نیرو‌ها را هدایت کرد. صبح یکی از روز‌های عملیات به خط مقدم رفت تا از نزدیک شاهد عملیات باشد که بر اثر مجروحیت، دست راست خود را از دست داد.💔 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 امام خامنه‌ای: فضای مجازی می‌تواند ابزاری باشد برای زدن توی دهن دشمنان‌ ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهمانی‌های بهشت، مثل همه‌ی مهمانی‌ها مقدمه چینی لازم دارند. ✘ شما باید مقدمات این مهمانی‌ها را همینجا فراهم کنید. دعای ۳۶صحیفه سجادیه جامعه ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
'♥️𖥸 ჻ دَرخانہ‌هایِ‌خویش‌چہ‌راحَت‌نِشَستہ‌ایم اَمازَدی‌تو‌خِیمہ‌بہ‌صَحرا؛حَلال‌ڪُن تعجیـل‌در‌ظهـور صلـوات 🍀|↫ ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ 🌷 دلم گرفته ای دست دلم را بگیر میخوام در دنیای شما آرام بگیرم... کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~
✍دستنوشته شهید حاج مردم پرافتخار و سربلند ایران، هزاران بار فدای شما♥️ ‎‎‌‌‎کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~