«#گنج_سخن🏺»
إن كانَتِ الدُّنيا فانِيَةً فَالطُّمَأنينَةُ إلَيها لِماذا؟!
اگر دنيا نابود شدنى است، پس دل خوش كردن به آن، چرا؟!
#امام_صادق_عليه_السلام
زندگی دل بستن است و آرزوهای دراز
هم از این باید برید و هم از آن باید گذشت
#نفیسهسادات_موسوی
🍭@shakhee_nabat
« #شعر_جهان🌎 »
عشق تو را من اختراع کردم
تا در زیر باران بدون چتر نباشم
پیامهای دروغین
از عشق تو برای خودم فرستادم!
عشق تو را اختراع کردم
چونان کسی که در تاریکی
تنها میخواند، تا نترسد!
#غادة_السّمّان
فارسیِ عبدالحسین فرزاد.
🍭@shakhee_nabat
« #قند_و_پند🧁»
یکی اسبی به عاریت خواست گفت: اسب دارم اما سیاه هست. گفت: مگر اسب سیاه را سوار نشاید شد؟! گفت: چون نخواهم داد همین قدر بهانه بس است.
#عبید_زاکانی
🍭@shakhee_nabat
«#پاکت_نامه💌»
عزیز زیبای من! حالتان خوب است؟
مزاحم همیشگیتان عهد کرده بود که نامهای برایتان ارسال نکند اما...دلش تاب نیاورد.
میدانم که حرفهای همیشگیام حوصلهتان را خسته میکند اما از قدیم گفتن مستمع سخنگو را سر ذوق آورد. وقتی مستمع شما عزیز جان باشید در نوشتن دستمان به کم نمیرود.
البَت نوشتن چه سود؟!
وقتی نبات شیرین غزلهای سعدی، در شما اثر نکند؛ کام تلخ و قلم عاجز من که جای خود دارد.
عزیز زیبای من!
از زمانی که شما بار سفر بستی و از من کوچ کردی قلب من مثل کشوری شدهاست که دولت خودمختار ندارد، تظاهر به قدرت میکند اما به لرزش بیدی ویران میشود. سکوت شبش را به جای سمفونی جیرجیرکها صدای هیاهو فرا گرفته است. فلق صبحگاهش رنگ خون گرفته است و در شفقش غروب افتاب خویشتن را میتوان دید.
قصد آن نیست که اوقاتتان را تلخ کنم اما در نبودنتان هیچ چیز برایم معنا نشده است و اوضاع و احوالی ندارم...
صدایم مثل دستهای پیرمرد بقال میلرزد ترکهای جانم کم از پینههای دستش ندارد.
از شما گلهای نیست جانا
به قول مش رمضون:«عاشق مثل بوته خودرو میمونه؛ رشدش دست خودش نبوده ولی همیشه زیرپا لِه میشه. عاشقم همینه، دلدادگیش به اختیار نبوده اما تا عمر میکنه باید درد عشق رو به جون بخره».
و بیچاره منی که در حنظله دنبال شهد میگردم...
در ضمیمه این نامه یک شاخه نبات پیشکش برایتان میفرستم تا چند لحظهای کامتان را با یاد ما شیرین کنید
#ستاره_برزنونی
#مخاطب_کانال
🍭 @shakhee_nabat
« #مرجع_ادبیات📗»
محمد گلندام، دوست و همنشین و یارِ غارِ حافظ، از او و زندگانیاش و اشعارش در کتابها و تذکرهها حرفها زده است. امروز محققان و پژوهشگرانی که قصد تحقیق در اندیشه و آثار حافظ دارند، واجب است از گفتههای محمد گلندام بهره جویند.
ایرج پزشکزاد، طنزنویس محبوب عصر ما، نویسندهی داستان موفق «دایی جان ناپلئون» کتابی دارد به نام «حافظ ناشنیده پند».
در این کتاب، از گفتههای محمد گلندام استفادهها شده و درمورد دل نگرانیهای اجتماعی حافظ، عاشق شدن او و ارتباطش با دیگران مثل عبید زاکانی آشنا میشوید.
از ویژگیهای مثبت این کتاب، نثر داستانی اوست و راوی خود محمد گلندام است و تمام وقایع و اطلاعات از دید اثری داستانگونه بیان میشود.
این کتاب توسط نشر قطره در ۲۵۰ صفحه به چاپ رسیده است.
📌مجید عابدی
🍭 @shakhee_nabat
🎼🎼🎼
#مهمان_موسیقی 🎵
«#هنر_نواختن 👤»
بیژن کامکار نوازنده و خواننده موسیقی سنتی ایرانی و از اعضای گروه کامکارها است. بیژن کامکار از سوی کمیته ثبت ملی میراث فرهنگی ناملموس به عنوان حامل میراث فرهنگی در فهرست گنجینههای زنده بشری قرار گرفتهاست.
بیژن کامکار در ارومیه به دنیا آمد. مانند دیگر اعضای خانوادهاش نزد پدرش حسن کامکار به فراگیری موسیقی پرداخت. نخستین فعالیت حرفهای او در رادیو در مقام خواننده بودهاست. نخستین سازی هم که برگزید تنبک بود، اما پس از آن با سازهای ملودیکا و تار به نوازندگی در گروه خانوادگی کامکارها پرداخت.
در سال ۱۳۵۳ با ساز تخصصی تار وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و در رشتهٔ موسیقی تحصیل کرد.
او جزو بنیادگذاران گروههای شیدا و عارف است و در کنسرتها و آثار متعدد در مقام نوازنده و گاه خواننده حضور داشتهاست.
شاید بتوان مهمترین نقش وی در موسیقی ایران را وارد کردن ساز دف برای اولین بار به اجراهای عمومی دانست. در هنگام عضویت در گروه شیدا به پیشنهاد محمدرضا لطفی از ساز دف در یکی از کنسرتهای گروه استفاده کرد که با اقبال فراوان علاقهمندان مواجه شد و امروزه دف یکی از سازهای مهم در گروههای موسیقی ایرانی است و نوازندگان فراوانی در این رشته به فعالیت میپردازند.
پیش از این، دف فقط در مراسم مذهبی دراویش در خانقاهها مورد استفاده قرار میگرفت و در گروههای موسیقی ایرانی استفاده نمیشد.
🦋
🎼🎼🎼
🍭 @shakhee_nabat
Bijan_Kamkar-Mastan_Salamat_Mikonand-(WWW.IRMP3.IR).mp3
15.77M
🎼🎼🎼
#مهمان_موسیقی 🎵
«#هنر_نواختن 👤»
رو آن ربابی را بگو
مستان سلامت میکنند
وان مرغ آبی را بگو
مستان سلامت میکنند
آن میر ساقی را بگو
مستان سلامت میکنند
وان عمر باقی را بگو
مستان سلامت میکنند
آن میر غوغا را بگو
مستان سلامت میکنند
وان شور و سودا را بگو
مستان سلامت میکنند
آن میر مه رو را بگو
آن چشم جادو را بگو
آن شاه خوش خو را بگو
مستان سلامت میکنند
ای جان جان ای جان جان
ای تو چنین و صد چنان
مستان سلامت میکنند
مستان سلامت میکنند
اینجا کسی با خویش نیست
یک مست اینجا بیش نیست
اینجا طریق و کیش نیست
مستان سلامت میکنند
«ربابی»
شعر: مولانا
خواننده: بیژن کامکار
همخوانان:
نجمه تجدد
مریم ابراهیم پور
آهنگ: کیخسرو پور ناظری
وتهمورس پورناظری
🦋
🎼🎼🎼
🍭 @shakhee_nabat
🌱صبحمون رو با یه آیه از قرآن شروع کنیم
« #نور ✨ »
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
و (از مال خود) در راه خدا انفاق کنید (لیکن نه به حد اسراف)، و خود را به مهلکه و خطر در نیفکنید، و نیکویی کنید که خدا نیکوکاران را دوست میدارد.
( آیه ۱۹۵ سوره بقره)
🍭@shakhee_nabat
« #یادداشت 🗒»
بیا زندگی کنیم!
خورشید روزی دو بار طلوع نمیکند،
ما هم دو بار به دنیا نمیآییم.
هر چه زودتر
به آنچه از زندگیات باقی مانده
بچسب...
#آنتوان_چخوف
🍭@shakhee_nabat
«#گاه_شمار 🗓»
رحلت خاتم الانبیا، پیامبر مهربانی ها را به شما همراهان گرامی انجمن ادبی شاخ نبات تسلیت می گوییم 🤍
🍭@shakhee_nabat